آیا عقیده به قضا و قدر انسان را از فعالیت و کوشش بازنمیدارد؟
تقدیر و سر نوشت حقیقت انکار نا پذیر است ولی در فهم و بر داشت از آن نباید جبر گونه تصور داشت .
قدر و تقدیر نسبت به انسان این طور است که خداوند مقرر و اندازه گیری کرده که بشر افعال و کارهای خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر، او را به انجام یک طرف مجبور سازد. پس تقدیر به معانی مجبور ساختن نیست. انسان به هر سو که رو آورد، قضا و قدر او است که با دست خود آن را انتخاب میکند.
انسان فقط یک نوع سرنوشت ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آنها جانشین دیگری گردد، مثلاً اگر کسی بیمار شود و معالجه کند و نجات یابد، به موجب سرنوشت و قضا و قدر است. نیز اگر معالجه نکند و رنجور و بیمار بماند و یا بمیرد، باز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است.
سرانجام انسان هر طرفی را که اختیار کند نوعی سرنوشت اختیاری و قضا و قدر است و تحت قانون علیت عمومی است. بنابراین، عقیده به قضا و قدر انسان را از فعالیت و کوشش بازنمیدارد.
پس مقدرات الهی یعنی خداوند براساس علل، معلولهایی را ایجاد میکند، مثلاً اگر نمک، آب و غذا را شور میکند، مقدر الهی است. هیچ وقت نمک، آب را شیرین یا ترش و تلخ نمیکند. خداوند برای هر معلولی، علتی قرار داده، یعنی مقدر کرده است تا علت ایجاد نشود، مقدر و معلول حادث نشود. در آیات میخوانیم که هر چیزی محدود به حدی است که از آن حد تجاوز نمیکند.
در سوره طلاق آیه ۳ آمده: "قد جعل الله لکل شیء قدراً؛ خدا برای هر چیز مقدار و اندازهای قرار داده" در سوره حجر آیه ۱۲ میخوانیم: "و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم؛ هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمیکنیم".
هم چنین به تقدیر و مشیت الهی است و هرگز خارج از محدوده علل و اسباب عالم که خدا آنها را مقدر کرده نیست. از جمله آنها این است که خداوند مقدر کرده انسان در اعمال خود مختار و آزاد باشد، از این رو برای ما تکلیف و مسئولیت قائل شده است. (۱)
پی نوشت ها:
۱. تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۸۳ و ج ۱۰، ص ۱۳۷.
نظرات