آیا مومنین می توانند یکدیگر را در عالم برزخ ملاقات کنند؟

برزخ

مرحله اول انسان پس از مرگ مرحله برزخ است ؛ بر اساس روایات انسان ها، اعم از مومن و کافر بعد از مرگ و در حیات برزخی یکدیگر و از جمله بستگان خود را دیدار خواهند کرد. در این باره روایات متعددی نقل شده که به دو نمونه از آن اشاره می‌شود:

۱- در حضور امام صادق (ع) سخن از ارواح مومنان به میان آمد، حضرت فرمود: «ارواح المومنین یلتقون؛ ارواح مومنان در برزخ با هم ملاقات و دیدار می‌کنند».
آنگاه شخصی با تعجب و شگفتی از حضرت پرسید: آیا ملاقات می‌کنند؟ فرمود: «نعم و یتسائلون و یتعارفون حتی اذا رایته قلت: فلان؛ (۱) بلی، و با یک دیگر گفتگو می‌نمایند و همدیگر را می‌شناسند. وقتی کسی را دیدی، می‌گویی فلانی است».

۲- در روایت دیگر درباره دیدار همه انسان‌ها با هم مسلکانش سخن گفته است، راوی می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: ارواح مومنان کجاست؟ حضرت فرمود:
«ارواح المومنین فی حجرات فی الجنه، یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛(۲) ارواح مومنین در منازل بهشت‌‌اند . از طعام‌های آن می‌خورند . از نوشیدنی‌های آن می‌نوشند . همدیگر را می‌بینند و زیارت می‌نمایند».
در این روایت تصریح شده که مومنان در بهشت برزخی همدیگر را ملاقات می‌کنند و با هم همنشینی دارند ؛ در نتیجه خانواده و آشنایان هم در صورت همسانی در درجات برزخی می توانند درکنار هم باشند و با هم زندگی موقتی برزخی را تجربه کنند .

اما مرحله دوم حیات بعد از مرگ حیات جاویدان بعد از روز رستاخیز و قیامت کبری است ؛ در مورد امکان زندگی با خانواده، بعد از پایان حساب و کتاب و استقرار مومنان در بهشت باید گفت چنین امری ممکن و شدنی است، چنان که در قرآن کریم تصریح شده که در بهشت مومنان از حال همدیگر جویا می شود: « فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ* قَالَ قَائلٌ مِّنهُْمْ إِنىّ‏ِ كاَنَ لىِ قَرِين؛ (۳) پس بعضی به بعضی دیگر روی آورده و از یک دیگر پرسش می کنند. یکی از آن میان می پرسد من رفیقی داشتم».
در تفسیر این آیه گفته شده:
این جمله گفتگویی را که بین اهل بهشت رخ می دهد، حکایت کرده و می فرماید: بعضی از ایشان احوال بعضی دیگر را می‌پرسند. بعضی آنچه در دنیا بر سرش آمده، برای دیگران حکایت می کند. یکی از اهل بهشت به دیگران می‌گوید: من در دنیا رفیقی داشتم که از بین مردم تنها او را انتخاب کرده بودم و او مرا رفیق خود گرفته بود. (۴)

بر اساس برخی آیات غیر از دوستان، فرزندان صالح نیز به والدین بهشتی خود ملحق می شوند:
« وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ؛ (۵) كسانى كه ايمان آوردند و فرزندان شان به پيروى از آنان ايمان اختيار كردند، فرزندان شان را (در بهشت) به آنان ملحق می كنيم و از (پاداش) عمل شان چيزى نمى‏ كاهيم و هر كس در گرو اعمال خويش است!»
اين نيز خود يك نعمت بزرگ است كه انسان، فرزندان با ايمان و مورد علاقه‏ اش را در بهشت در كنار خود ببيند، و از انس با آن ها لذت برد، بى آن كه‏ از اعمال او چيزى كاسته شود.

از تعبيرات آيه برمى‏ آيد كه منظور، فرزندان بالغى است كه در مسير پدران گام برمى‏ دارند، در ايمان از آن ها پيروى مى‏ كنند، و از نظر مكتبى به آن ها ملحق مى‏ شوند.
اين گونه افراد اگر از نظر عمل كوتاهى و تقصيراتى داشته باشند، خداوند به احترام پدران صالح، آن ها را مى‏ بخشد و ترفيع مقام مى‏ دهد، و اين موهبتى است بزرگ براى پدران و فرزندان. (۶)
اصل این ارتباط و شناسایی و دیدار وجود دارد ،به شرطی که افراد و بستگان اهل بهشت بوده و در مرتبه ای باشند که امکان ملاقات بین آن ها بر قرار باشد. طبیعی است که ملاقات ها خود یکی از بهترین نعمت های بهشتی برای بهشتیان است که به طور طبیعی از آن ها دریغ نمی شود.

و در نهایت باید گفت به طورکلی خداوند در قرآن در وصف بهشت می فرماید:
« جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقين؛(۷) باغهايى از بهشت جاويدان است كه همگى وارد آن مى‏ شوند نهرها از زير درختانش مى‏ گذرد هر چه بخواهند در آنجا هست خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مى‏ دهد!».
بر این اساس روشن است که اگر تمایل ملاقات و همراهی با عزیزان و بستگان در آن دنیا وجود داشته باشد و آنان نیز همه اهل بهشت باشند ، این نعمت و بهره مندی از آنان دریغ نمی گردد . هرچند هر فرد در صورت تمایل می تواند در بهشت بیکران خود تنها یا با خادمان و حوریان و همنشینان دیگری که می پسندد ، غیر از خانواده دنیایی اش همراه باشد.

پی‌نوشت‌ها:
۱. برقی ، محاسن برقی، نشر دار الاحیا التراث العربی ، بیروت، ۱۴۰۸ ق، ص ۱۷۸ .
۲. همان، ص ۱۷۸ .
۳. صافات (۳۷) آیه ۵۰-۵۱.
۴. سید محمد حسین طباطبایی ، المیزان ، نشر جامعه مدرسین قم، ۱۳۷۸ ش ،ج ۱۷ ص ۲۰۷- ۲۰۸.
۵. طور (۵۲) آیه ۲۱.
۶. ناصر مکارم ، تفسير نمونه ، دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج‏۲۲، ص ۴۲۹.
۷. نحل (۱۶) آیه ۳۱.

نظرات