اعتماد به نفس در اسلام
اعتماد به نفس، پدیدهای اكتسابی است، یعنی برخورداری از خصیصه اعتماد به نفس، در گرو تمرین، ریاضت و برنامه ریزی است، شخصی كه خود را در این مورد ضعیف و ناتوان مییابد، میتواند با استفاده از روشهای علمی و با روحیه امیدواری، برای تغییر شخصیت خود اقدام نماید.
شیوههای ایجاد و تقویت اعتماد به نفس عبارتند از:
۱ - خودارزشمندی: اعتماد به نفس در گرو احترام به خود و نگرش مثبت به خویش است. احساس ارزشمندی یا عزت نفس نیاز فطری انسان است "آبراهام مازلو" روان شناس معروف در كنار نیازهای جسمانی، نیازهای ایمانی، نیاز به عشق، محبت، تعلق به دیگران و نیاز به احترام و شأن اجتماعی را مطرح كرده است.[۱]
اعتماد به نفس، ارتباطی مستقیم با ارضای این نیاز درونی دارد. مازلو میگوید: هنگامی كه نیاز احترام به خود، ارضا شود، شخص احساس اعتماد به نفس، ارزش مندی، توانایی، قابلیت و كفایت میكند و وجود خود را در دنیا مفید و لازم مییابد، اما عقیم ماندن این نیازها، موجب احساس حقارت، ضعف و نومیدی میگردد.[۲]
برایناساس، اسلام در تمام برنامههای عبادی و اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی خود، عزت و كرامت نفس را لحاظ كرده است. اگر انسان خود واقعی را پیدا كند، دیگر احساس حقارت نمیكند و گوهر وجودی خود را با هیچ چیز، عوض نمیكند. امام صادق(ع) فرمود: "من با نفس خود هیچ موجودی را برابر نمیكنم، جز پروردگارم. تمام دنیا و غیر خدا را با این گوهر نفیس برابر نمیكنم".[۳]
۲ - خودشناسی: اعتماد به نفس تا حد زیادی متوقف بر شناخت جنبههای مثبت و تواناییهای نسبی و آگاهی از استعدادهای قابلیتها و كشف آنها است. شخص دارای ضعف اراده، میپندارد كه دیگران تواناییها و استعدادهایی دارند كه او ندارد. دیگران كارهای را انجام میدهند كه او نمیتواند، در حالی كه این مسئله اصلاً صحیح نمیباشد؛ چون كه اگر تأمل و دقت كند، میبیند كه او نیز همان تواناییها را دارد، یا استعدادهایی دارد كه دیگران ندارند. او میتواند با آگاهی از این استعدادها و تواناییها آن ها را شكوفا نموده و با تكیه بر آنها به تواناییهای برتر دست یابد.
عدم اعتماد به نفس غالباً، بر اثر فقدان امكانات و تواناییها نیست، بلكه به دلیل عدم شناسایی خویشتن است. در این راستا، اطرافیان نقش بسیار مهمی میتوانند ایفا نمایند، به این صورت كه با بیان قابلیتها، به فرد مورد نظر اطمینان دهند تا به مرور زمان، وی بتواند با كفایتهای شخصی اش رابطه منطقی برقرار نماید. رسیدن به مقاصد و اهداف، دور از دسترس نیست، فقط باید حوزه شناخت و آگاهی را توسعه داد. ژان پل سارتر میگوید: "اگر یك فلج، قهرمان دو و میدانی نشود، خود مقصر است". این جمله كنایه از توانایی و نیروی عظیم نهفته در وجود آدمی است. متأسفانه انسانها نه تنها از ذخیرههای درونی خدادای خود به گونه احسن استفاده نمیكنند، بلكه عموماً از این تواناییها بی اطلاع اند.
۳ - خودپنداره مثبت: در اصطلاح روان شناسان، ارزیابی كلی فرد از شخصیت خود را خود پنداره میگویند كه ممكن است مثبت یا منفی باشد. اگر تصور از خود، مثبت و متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است. همین كه فكر كنیم كاری ازما ساخته نیست، بهانه و انگیزه لازم را برای شكست خود به وجود آوردهایم.
باید این حقیقت را بپذیریم كه هیچ انسانی بی استعداد نیست. كسانی كه بی استعداد نامیده میشوند، افرادی هستند كه نتوانسته یا نخواستهاند ظرفیت وجودی و بالقوه خود را پرورش دهند. بعضی از مردم در حقیقت اسیر و زندانی تصور منفی و بدگمانی خویش هستند و خود را ضعیف، عنصری نامطلوب و به درد نخور توصیف میكنند.
۴ - خوداتكایی: یكی از راههای رسیدن به اعتماد به نفس، بینیازی از دیگران و اتكای به خود است. انسان نباید به امید معجزه دیگران باشد، بلكه باید خود معجزه گر شود. این امر جز با قطع امید از دیگران حاصل نمیگردد. امام سجاد(ع) میفرماید: "تمامی خیر و سعادت را در این دیدم كه انسان به آن چه در دست مردم است، چشم طمع نداشته باشد".[۴]
خوداتكایی تنها به مرحله فعل و عمل منحصر نمیشود، بلكه در حوزه فكر و اندیشه از اهمیت بیشتری برخوردار است. در سایه استقلال فكری، بهرهوری از توانایی ذهنی حاصل میگردد و تأثیر پذیری از قضاوت مردم به حداقل میرسد و براساس جو و قضاوت دیگران تصمیمگیری صورت نمیگیرد.
۵ - رویارویی با مشكلات: قرار گرفتن جوانان در موقعیتهای جدی و نسبتاً دشوار، به مراتب آنها را بیش از گریز از موقعیت، به مرزهای اعتماد به نفس نزدیك میكند. هیچ تمرینی مفیدتر از تلاش برای غلبه بر مشكلات نیست.[۵]
انسان باید در میدان عمل با تجربه اندوزی از شكستها، راه رسیدن به موفقیت را بیازمانید. امام علی(ع) میفرماید: "هرگاه سختی چیزی باعث بیم و هراست شد، در مقابل آن سخت و مقاوم شو كه با تن دادن به سختیها مشكل بر تو آسان خواهد شد".[۶]
۶ - تلقین درمانی: بهره گیری از روش تلقین درمانی، آدمی را برای غلبه بر ضعفها یاری میدهد.
به هنگام خطور افكار منفی لازم است بلافاصله اندیشه مثبتی را جایگزین كرد و آن را به ذهن تلقین نمود. كسی كه فاقد اعتماد به نفس است، میتواند از فرمول تلقین به نفس استفاده كند كه بگوید: هر روز بیش از پیش، از هر لحاظ اعتماد به نفس من بهتر میشود.
با توجه به تحقیقات و مطالعاتی كه انجام شده، معلوم گردیده است كه مواقع شب و قبل از خواب، بهترین موقع برای انجام تلقین به نفس است.[۷]
افراد سست اراده از واژه "نمیتوانم" را بر ذهن خود ببندند و دریچه روشنایی "میتوانم" را روی خویش بگشایند، قطعاً به موفقیت خواهند رسید.
ژاگو میگوید: "تا وقتی فكر میكند كه نمیتوانید و دارای ظرفیت نیستید، احتمال موفقیت كم است. اگر درخشانترین شایستگیها را داشته باشید، خاموشش میكنید، ولی فردی كه از نظر هوش و قابلیت، متوسط، ولی به خود اطمینان كامل داشته باشد كه موفق خواهد شد، او موفق میشود".[۸]
۷ - تمرین و تصمیم گیری: زندگی سراسر عرصه تصمیم گیری است. اگر بیاموزیم كه خودمان برای خویش تصمیم بگیریم، نه دیگران، به تدریج به اعتماد به نفس كامل خواهیم رسید. مهم نیست كه در چه زمینهای تصمیم میگیریم؛ مهم تمرین و تكرار آن است. بعضی میگویند: ما از اتخاذ تصمیم عاجزیم، چون بارها برخلاف تصمیم خود عمل كردهایم. در پاسخ باید گفت: بیایید از نو تصمیم بگیرید و مطمئن باشید كه شكستن تصمیم به معنای از بین رفتن همه آثار آن نیست. كوهنوردی كه تصمیم گرفته به قله كوه دست یابد، چه بسا در بار اول و دوم به مقصود نرسد و نتواند تصمیم خود را عملی سازد، اما با تجربهاندوزی از گذشته سرانجام قله را فتح خواهد كرد.
۸ - فراگیری مهارتهای زندگی: انسان هر چه بیشتر درباره زندگی خود بداند بهتر میتواند با مشكلات آن روبرو شود. بعضی از افراد به دلیل عدم آشنایی با اصول و قوانین زندگی، در برابر هر شكست جزئی به بهت و حیرت فلج كنندهای دچار میگردند و با یك حادثه ناگهانی، روحیه خود را از دست میدهند، یا همه تقصیرها را متوجه دیگران میسازند و به خیالپردازی و رؤیاسازی متوسل میشوند. در حالی كه اگر تصویر صحیح از زندگی میداشتند، از قبل خود را برای رویارویی با هر نوع مشكلی آماده میكردند و ناكامی را به سكوی پرش و جهش تبدیل مینمودند.
خداوند قدرت مقابله با مشكلات را در وجود بشر به ودیعه گذارده است. مهم، استفاده از این نیروی عظیم و تجربه اندوزی از ناكامیها است. پیشوایان دین بهما آموختهاند كه در سختترین شرایط زندگی، نباید از مشكلات فرار كرد و روح امیدواری را از دست داد. امام علی(ع) میفرماید: "هرگاه سختی به اوج و نهایت خود رسید، باز باید امید گشایش و پیروزی داشت".[۹]
۹ - كسب تجارب موفقیتآمیز: موفقیت در انجام مهارتهای مختلف، موجبات تقویت انگیزه و رغبت افراد برای ادامه كار و تلاش را چند برابر میسازد.
تجارب موفق، انگیزه و جرأت و اعتماد به نفس آدمی را تقویت میكند. اگر كسی در یكی از رشتهها تخصص لازم را پیدا كرد، این احساس به او دست میدهد كه چیزی میداند كه دیگران آن را نمیدانند و توانایی كاری را دارد كه دیگران از انجام آن ناتوان اند آن چه در این جهت مهم است، انگیزه تلاش است، نه نتایج حاصل از آن.
براین اساس، مقوله كار و اشتغال، جنبه تربیتی به خود میگیرد. دبس میگوید: "شغل و انتخاب آن، یك نقش مستقیم در اثبات شخصیت جوان دارد، زیرا این موضوع، نشانه آزادی جوان است و از این پس میتواند از وسایل شخصی برای ادامه زندگی استفاده كند و به همین دلیل است كه به دست آوردن اولین پول، این قدر لذیذ و مطبوع است. در نتیجه اعتماد به شخص خود پیدا میكند".[۱۰]
۱۰ - مطالعه زندگی افراد موفق: آشنایی با زندگینامه بزرگان و نام آوران عرصههای علم و اندیشه و ادب و هنر از دو جهت، اعتماد به نفس انسان را بیشتر میكند، چون از یك سو، راه و روشی را مینمایاند كه دیگران رفتند و به مقصود رسیدند؛ از سوی دیگر چون زندگی مشاهیر و نخبگان، اكنده از سختی و پر از درد و رنج بوده است، جوانان و قشرهای ضعیف و متوسط جامعه را برای نیل به موفقیت ترغیب میكند.
۱۱ - به دست آوردن تكیه گاه معنوی: رسیدن به اعتماد به نفس در حد عالی كه توان ایستادگی در برابر امواج سهمگین مشكلات را در انسان افزایش دهد، در گرو تكیه بر عنصر ایمان و توكیل به خداوند است. در سایه توكل و ایمان عمیق مذهبی، انسان احساس میكند كه دیگر تنها نیست، بلكه همیشه خدا را در كنار خود میبیند، براین اساس امام علی(ع) درباره مؤمن میفرماید: "روح شخص با ایمان از سنگ خارا شكست ناپذیرتر است".[۱۱]
[۱]. آبراهام مازلو، روانشناسی شخصیت سالم، ترجمه شیوا رویگردان، ص ۱۵۴.
[۲]. همان، ص ۱۵۵.
[۳]. بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۵.
[۴]. اصول كافی، ج۳، ص ۲۱۹.
[۵]. موسوی لاری، رسالت اخلاق در تكامل انسان، ص ۳۴۵.
[۶]. غررالحكم، ج۳، ص ۱۶۴.
[۷]. پترلستر، به خود اعتماد كنید، ترجمه دكتر سروری، ص ۱۲۵.
[۸]. موسوی لاری، همان، ص ۳۶۰.
[۹]. غررالحكم، ج۴، ص ۳۱۹.
[۱۰]. محمد تقی فلسفی، جوان، ج۲، ص ۳۵۰.
[۱۱]. نهج البلاغه، فیض الاسلام، قصار ۳۲۵.
دیدگاهها
سلام
سلام
من و مادرم مقالتان را خواندیم خیلی خوب و عالی بود و احادیثی که استفاده کردید خیلی موضوع را روشن تر می کرد از قرآن و آیات آن هم استفاده کنید نتیجه بهتری دارد
با تشکر
الان که این مطلبو خوندم خیلی
الان که این مطلبو خوندم خیلی بهش نیاز داشتم
تشکرررررررر
التماس دعا فراوان
نظرات