برای ازدواج موفق عشق بهتر است، یا منطق؟
من دانشجوی سال دوم هستم و ۲۰ سال دارم از دو ترم پیش به دختر خانمی علاقه مند شدم و روی درس خواندن و زندگی من تاثیر گذاشته بطوری که تمرکز قبل را ندارم. شرایط ازدواجم هم نسبتا محیاست فقط سربازی نرفته ام.
سوال من اینکه چطور به این خانم بفهمانم که دوستش دارم و جواب مثبت بگیرم اگر بدانم که دوستم ندارد حال روحی من خراب می شود چون آدم فوق العاده حساس و احساسی هستم. قبلا سر همین قضیه یک دوره ی دپریشن داشتم لطفا راهنمایی کنید
صرف احساس عشق و علاقه آن هم بدون اطلاع از وضعیت احساسی طرف مقابل به هیچ وجه سلامت روانی و زندگی زناشویی و مشترک بدون دردسر را تأمین نمی کند. قطعا عشق و علاقه ای که به این سنگینی باعث به هم ریختگی اوضاع و احوالتان شده نشان دهنده ضعف شخصیتی و کمبودهای شدید عاطفی شماست ما انسان ها دوست داریم کسی را دوست داشته باشیم و دوست داشته بشویم اما وضعیت شما وجود کمبودها و نیازهای شخصیتی برآورده نشده در خانواده را حکایت می کند. زمانی که شما باید موانع زندگی مانند سربازی و... را بردارید و مشغول ذخیره سازی پشتوانه یک زندگی باشید را متأسفانه صرف سرمایه گذاری یک طرفه کردید. بهتر بود شما با خودکنترلی و خویشتن داری و پرهیز از سرمایه گذاری یک طرفه تا اطلاع از احساس طرف مقابل و رضایت خانواده و سرپرست ایشان و منطقی بودن این رابطه، صبر می کردید. به هر حال اینکه ایشان احساسی نسبت به شما نداشته باشد منطقی است و شما اگر بخواهید به صورت خودخواهانه مالک احساس یک فرد باشید و به نحوی طرف مقابل به اجبار خواه هوشیار یا ناهشیار نسبت به شما احساس ایجاد کند قطعا در آینده شکست خواهید خورد نکته دیگر سن ازدواج منطقی در پسرها ۲۴ تا ۲۸ است در غیر این سن معمولا ازدواج ها احساسی، تک بعدی و در نهایت پشیمان کننده خواهد بود. برای تأیید این مطلب می توانید سری به دادگاه خانواده بزنید و با زوج های عاشق و معشوق البته با سنین پایین صحبت کنید. بنابراین شما سعی کنید به جای اینکه احساسات داغ و آتشین کنونی و سرد و یخی آینده را دنبال کنید و اهمیت دهید آن را با منطق و تفکر عاقلانه مهار کنید.
قطعا و قطعا بدانید این احساس در این سن برای شما مضر است و نشانه کمبود محبت والدین است و باید در آنجا برآورده شود و سعی کنید با تلاش و کوشش به ذخیر سازی مهارت های زندگی، مفید بودن برای خود، خانواده و جامعه و برآورده کردن انتظارات خود، خانواده و جامعه مشغول شوید از طرفی شما هر سال تا سن ۲۴ سالگی احساسات و عواطف متنوع و گوناگونی خواهید داشت پس اگر هم این دختر خانم را می پسندید سعی کنید تا زمان مناسب و منطقی به آن فکر نکنید و با خود بگویید باید آن زمان احساسم را ببینم چگونه است و باید آن زمان احساس طرف مقابلم را بررسی کنم. ممکن است دیگر چنین احساس کنونی را در آن زمان نداشته باشم.
دیدگاهها
باسلام
باسلام
من دختری ۲۲ ساله هستم که چند ماه پیش توجهم به یکی از همکلاسی هایم جلب شد و اورا زیر نظر داشتم تا اینکه حدودا ۱ ماه پیش ایشون به من پیشنهاد ازدواج دادن، و من هم گفتم باید اشنا شیم تا یک جواب قطعی بدم، ما دوبار با اطلاع مادرم بیرون همدیگرو دیدیم و صحبت کردیم، ایشون ۳۰ سالشونه و دو ترم دیگه درسش تموم میشه،از خانواده پرجمعیت و ضعیفی هستن و تمام سرمایشون یک خونه کوچیک تو اطراف تهرانه که هنوز قسطش تمام نشده،تو یه کارخونه کار میکنن که میگه از کارش راضی نیست و احتمال داره که شغلشو عوض کنه،من ترم اخر دانشگاهم و از خانواده کم جمعیت و سطح متوسط چنتا نگرانی دارم که اگه کمکم کنین ممنون میشم
یکی اینکه نمیدونم از لحاظ فرهنگی خانوادشون در چه سطحن و ایا میتونم باهاشون کنار بیام یا نه،و اینکه چطور شناخت بدست بیارم طوری که فعلا نمیخوام پدرم ازین موضوع باخبر بشه
بعد اینکه این اختلاف سنی ۸ سال به نظر شما زیاد نیس؟من و ایشون هردو آروم هستیم اما خب من شیطنت ها و نیاز های سن خودمو دارم اما ایشون خیلی بی احساس به نظر میرسه ، هرچند که خودش میگه اینطور نیست ، چطور میتونم بهش بگم که من نیاز به توجه و اطمینان از علاقه ایشون به خودم دارم که عزت نفسم هم حفظ بشه؟
و اینکه من حدودا چند سالی با یکی از اعضای فامیل که خاستگارم بود یه رابطه سالم و محدود داشتیم ک وقتی فهمیدم بی ثمر و اشتباهه تمومش کردم ولی فکر نکنم این اقا بیخیال بشه و میترسم دردسر درست کنه و نمیدونم به خاستگار جدیدم از گذشتم بگم یا نه و اینکه چطور بگم که بدگمان نشه
و در اخر اینکه لطفا بفرمایید چطور میتونم شناختی بدست بیارم که بتونم جواب خاستگاریشونو بدم و چقدر زمان برای اشنایی لازمه تا بعدش خانوادمو در جریان بذارم؟ نمیخوام تا از خودم و ایشون مطمئن نشدم به پدرم حرفی بزنم
باتشکر
کاربر محترم شهر سوال، سلام.
کاربر محترم شهر سوال، سلام. خوش آمدید.
از این که با دقت در صدد بررسی تمام جوانب و شرایط خواستگار خود و همسر احتمالی آینده خود و خانواده اش هستید جای تحسین دارد. اما این نکته کلی را در نظر داشته باشید که با تمام این نگرانی ها و افکار و تصمیم هایی که در سر دارید، باز هم باید این موضوع را با خانواده مطرح کنید. از نظر ما بهترین و مطمئن ترین مسیر، خانواده است. دلیلی ندارد کاری را که با همفکری و کمک خانواده میتوانید انجام دهید (مانند تحقیقات از وضعیت زندگی و شغلی و شخصیتی و غیره) خودتان به تنهایی انجام دهید. اگر شما تا این حد در خانواده خود دارای استقلال و اعتماد به نفس هستید، بهتر است این سرمایه را پس از خواستگاری و طی مراحل مختلف ازدواج هزینه کنید. با این کار هم زحمت خود را کم میکنید و هم بیشتر به خانواده و بزرگترها بها خواهید داد و مایه مباهات و خشنودی آنان می شوید.
اما در مورد مسائل مختلفی که ذکر کردید، واقعیت آن است که نمیتوان با یک جمله پاسخ داد همانطور که با یک جمله شما نمیتوان واقعیت مسئله را دانست. بنابراین همراه با تأکید، شما را به یک مشاور ازدواج ارجاع می دهیم. نکته هم اینجاست که برخی ملاکها تا حدی انعطاف پذیر هستند و قضاوت در مورد آنها یک امر ثابت نیست. مثلا اختلاف سنی شما، کمی بیشتر از حد معمول و مطلوب است اما با بررسی شما و خواستگار شما توسط یک کارشناس میشود فهمید که این اختلاف قابل چشم پوشی است یا خیر! مثلا ممکن است به لحاظ شخصیتی و خصوصیات رفتاری همانطور که گفتید تفاوتهایی با پسر مورد نظرتان داشته باشید، اما پس از مصاحبه و تشخیص کارشناس مشاور میتوان گفت که آیا تفاوتها به حدی هست که شما از این ازدواج منصرف شوید یا خیر... به همین نحو در سایر مسائل...
پیشنهاد ما این است که (برخلاف نظر خودتان) پیش از اطمینان از شرایط مختلف خواستگار، و در همین ابتدا مطلب را با خانواده درمیان بگذارید.
موفق باشید
نظرات