آیا امام حسین (ع) تلاش می کردند از کشته های سپاه یزید کاسته شود؟

 امام حسین (ع)

امام حسین (ع) اقدامات متعددی انجام دادند که حق آشکار شود و تمام تلاش خویش را به کار بردند تا اگر کسی ذره ای حق گراست، از دشمنی با ایشان دست بردارد. اما کسانی که علیرغم اتمام حجت، بر کفر خویش می مانند، جایی برای دلسوزی نسبت به آنها وجود ندارد. اقدامات حضرت اتمام حجت بوده است تا:
«لِیَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ[انفال/۴۲] آنها كه هلاك (و گمراه) مى‏ شوند، از روى اتمام حجّت باشد و آنها كه زنده مى ‏شوند (و هدایت مى ‏یابند)، از روى دلیل روشن باشد.»
 
همین اقدامات متعدد حضرت، دلیل قاطعی است بر اینکه هر کس در سپاه عبید الله باقی مانده، شقی و هلاک شده است، اگر چه در آن جنگ کشته نشده باشد و با آن حال از دنیا نرفته باشد.
 
سخنرانی های متعدد حضرت، فرستادن امثال زهیر (که خود عثمانی بوده) برای سخن گفتن با دشمن (که عمدتا عثمانی هستند) ، بر دست گرفتن حضرت علی اصغر جهت اینکه نشان دهند سپاه عبیدالله هیچ حقی ندارد و ... نشان می دهد که هر کس با سپاه عبیدالله مانده، شقی و هلاک شده است. و با این حساب سخن گفتن از دلسوزی امام (ع) نسبت به آنان کاملا غلط است.
 
حضرت در بخشی از سخنانشان به سپاه عبیدالله می فرمایند:  كسى كه از من اطاعت كند هدایت مى‏ شود و كسى كه نافرمانى نماید هلاك و كافر خواهد شد. شما همگی امر مرا عصیان مى ‏كنید، گوش بسخن من نمیدهید. زیرا شكم‏هاى شما از حرام پر شده و بقلب‏هاى شما مهر (قساوت) زده شده است ...  اى گروه ستمكیشان: هلاك و نابود شوید ... روى شما زشت باد، جز این نیست كه شما از سركشان و قلدران این امت، احزابى نانجیب، آب دهان شیطان، گروهى گنه‏كار، تغییر دهنده قرآن، تعطیل‏ كننده سنت‏هاى پیامبر، قاتلین فرزندان پیامبران، نابودكننده عترت اوصیاء، ملحق‏ كننده زنازادگان بحسب و نسب، اذیت‏كننده مؤمنین، تبلیغ ‏كننده پیشوایان گمراه هستید، همان افرادى كه قرآن را سحر و جادو معرفى كردند. ... پروردگارا! باران آسمان را بروى این مردم ببند! قحطى نظیر قحطى زمان حضرت یوسف دچار ایشان بفرما! غلام ثقیف را- یعنى حجاج بن یوسف ثقفى ملعون- را بر این مردم بنحوى مسلط كن كه جام مرگ را كه از صبر (گیاهى است فوق العاده تلخ) تلختر است به ایشان بچشاند و احدى از اینان را باقى نگذارد، هر كشتنى بكشتنى و هر ضربه ‏اى به ضربه‏ اى.[۱]
 
هر کس در زمانی که حضرت فریاد استغاثه برآورده اند، ندای ایشان را شنیده اند و به کمکشان نشتابیده است، هلاکتش حتمی است. چرا که خود حضرت می فرمایند: به خدا سوگند! اگر كسی استغاثه ما را بشنود و بر ما یاری نكند، خداوند او را با ذلت به آتش جهنم خواهد كشید.[۲] بنابراین زنده ماندن یا زنده نماندن او فرقی به حالش ندارد.
 
 
کشتن کسانی که هیچ راهی به هدایت ندارند و زنده ماندن آنها تنها فساد بیشتر در روی زمین است، جزئی از اسلام است و نمی توان شعارهای صلح کلی و دلسوزی برای همگان سر داد. این آیه قرآن است که به طور قطعی تکلیف را روشن می کند و می گوید که دندان پوسیده باید کنده شود:
 «فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ[محمد/۴] و هنگامى كه با كافران (جنایت‏پیشه) در میدان جنگ رو به رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این كار را هم چنان ادامه دهید) تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبید.»
 
نوع جنگ حضرات در کربلا نشان می دهد که هر کدام به میدان می رفتند، جانانه می جنگیدند و عده زیادی را به درک واصل می کردند.


[۱]. بحار الأنوار ، ج‏۴۵، ص:۸.
[۲]. بحار الأنوار، ج‏۴۴، ص ۳۱۵.

نظرات