آیا ما مدیون عمر نیستیم که به دست او مسلمان شده ایم؟ و او اسلام را توسعه داد؟
اسلام مکتبی حق و مطابق فطرت انسان است که هر انسان حق جویی در مقابل آن تسلیم خواهد شد. و رشد و توسعه آن در گرو همین مطلب است. از روزی که رسول اکرم (ص) هجرت نمودند، ده سال نگذشته بود که اسلام شبه جزیره عربستان را فراگرفت و ندای آن با نامه های رسول (ص) به گوش ایران و روم و ... رسید. بنابراین در گام اول باید توجه داشت که رشد و توسعه اسلام، مرهون ذات پاک و متعالی آن است.
هر چند عوامل دیگری در کنار این عامل توانسته اند به توسعه و فراگیری اسلام کمک کرده باشند. به عنوان نمونه اخلاق متعالی رسول اکرم (ص) نیز در این باره بسیار موثر بوده است:
«لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ[آل عمران/۱۵۹] اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند.
بنابراین عوامل متعددی در توسعه اسلام اثر داشته اند و اینکه این گونه توسعه اسلام را به عمر مربوط کنیم، سخنی از سر تعصب و بدون واقع بینی است.»
بلکه اگر بخواهیم با دقت به این مساله بنگریم، شاید به نتیجه عکس برسیم. به عنوان نمونه در آیه فوق، نرم خویی عاملی در جهت جذب مردم به اسلام معرفی شده است، و گفته شده که خشن بودن سبب پراکندگی مردم می شود. و این در حالی است که عمر انسانی خشن بوده است و این مساله از جهت تاریخی قابل تردید نیست. حضرت علی (ع) درباره عمر می فرمایند: «دومی (عمر) مجموعهاى از خشونت، سختگیرى، اشتباه و پوزش طلبى بود.»[۱]
پس کسی که قرآن را صادق می داند، نه تنها عمر را عاملی در جهت توسعه اسلام نمی شمارد، بلکه او را عامل کم شدن سرعت توسعه اسلام می داند. و این فرض، امر عجیبی نیست که بگوییم اگر بعد از پیامبر (ص) امت دچار بدعت ها نمی شد و عده ای مسیر امت را عوض نمی کردند، امروز اسلام تمام دنیا را دربر گرفته بود.
البته قبول داریم که جنگ هایی که عمر به راه انداخت، از جهتی تبادلات فرهنگی را گسترش داد و این تبادلات سبب مسلمان شدن گروههایی شد، اما جنگ ها پیش از آنکه سبب تبادلات فرهنگی شوند، با در برداشتن انحرافات و اشتباهاتی سبب دوری عده ای از اسلام شدند. و اگر این جنگ ها به این شکل روی نمی داد، ملت هایی نظیر ملت ایران که تشنه مکتبی خالص بودند، با اشتیاق بیشتری مسلمان می شدند.
با این حال حتی اگر همه حقایق پیش گفته را در نظر نگیریم و عمر را سبب توسعه اسلام بدانیم، هرگز مدیون کسی مانند عمر نیستیم! چرا که ایمان با هدایت الهی ایجاد می شود:
«إِنَّكَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ[قصص/۵۶] تو نمى توانى كسى را كه دوست دارى هدایت كنى ولى خداوند هر كس را بخواهد هدایت مى كند.»
و منت نهادن در این امر تنها از جانب خداست:
«اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإیمانِ[حجرات/۱۷] خداوند بر شما منّت مى نهد كه شما را به سوى ایمان هدایت كرده است.»
حتی اگر از این مطلب نیز بگذریم، عمر اجداد چندین نسل پیش ما را مسلمان کرده و اسلام دینی آباء و اجدادی نیست. بلکه هر کس باید بدون تقلید به این آئین درآید.
[۱]. نهج البلاغه، خطبه ۳ شقشقیه.
نظرات