چرا بعد از اعتقاد به خدا، مشکلات مادی برطرف نشده است؟

اعتقاد به خدا

اعتقاد به خدا، داخل در یک نوع جهان بینی است که اجزاء و ارکان متعددی دارد. به عنوان مثال یک مسلمان  که به خدای متعال ایمان دارد، به غیب نیز ایمان دارد:
«الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ[بقره/۳] (پرهیزكاران) كسانى هستند كه به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‏] ایمان مى ‏آورند و نماز را برپا مى ‏دارند»

 و غیب نیز ابعاد مختلفی دارد. از زندگی پس از مرگ که اکنون جزئیات و چگونگی آن را نمی دانیم تا حضور فرشتگان و شیاطین در زندگی روزمره ما! و طبیعتا غیب چیزی نیست که بتوانیم آن را با حواس ظاهری خود بیابیم. در نتیجه فرقی بین مومن و کافر در عالم غیب (غیب اکنون و غیب آینده) وجود دارد که برایمان قابل مشاهده نیست. مگر اینکه حجاب های دنیای مادی کنار برود و وارد عالم دیگر شویم. بنابراین باید در نظر داشت که ندیدن فرق؛ دلیل بر نبودن آن نیست.

از سویی نیز کسی که جهان بینی اسلامی، مد نظر اوست، این دنیا و مال و فرزند و مقام و ... برایش معنایی دیگر دارد. چنین کسی تمام این دنیا را آزمایش و امتحان در یک گذرگاه کوتاه مدت می بیند و بهره بیشتر از آنها برایش معیار و ملاک نیست:
«إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ[تغابن/۱۵] اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند و خداست كه پاداش عظیم نزد اوست.»

حتی دنیا به گونه ای است که اگر بنا بود تفاوت های معنوی، سبب تاثیر در تفاوت های مادی شود، خدا به کفار بیشتر می داد:
«وَ لَوْ لا أَنْ یَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ[زخرف/۳۳] و اگر نه این بود كه خواستیم مردم در تحت یك نظام قرار گیرند، براى هر كس كه به رحمان كفر بورزد خانه ‏هایى داراى سقفى از نقره قرار مى‏دادیم، و پله‏ هایى كه با آن بالا روند، و خودنمایى كنند.»

و همینکه کفار از نعمت های دنیای مادی بهره مند می شود، نشان می دهد که بهره مندی از این دنیا، معیار ارزش نیست.

فضیل بن یسار گوید: بر حضرت صادق علیه السّلام وارد شدم امام فرمود: اى فضیل اگر دنیا به اندازه بال مگسى نزد خداوند اعتبار داشت یك جرعه آب هم به دشمنان خود نمى‏ داد.[۱]

به هر حال سنت الهی بر این استوار گشته که ایمان و کفر در دنیای مادی، چندان محسوس نیست و در بین کفار و مومنان، ثروت و فقر وجود دارد. و حتی قدرت ها نیز دست به دست می شود و دوره ای مثل زمان کهف، برای خداپرستی باید به غارها فرار کرد و در دوره ای مثل دوران خاتم النبیین مردم فوج فوج به دین روی می آورند:

«وَ تِلْكَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا[آل عمران/۱۴۰] این روزها (ى پیروزى و شكست) را در میان مردم مى‏گردانیم (- و این خاصیّت زندگى دنیاست-) تا خدا، افرادى را كه ایمان آورده‏اند، بداند (و شناخته شوند.»

[۱]. بحار الأنوار ، ج‏۶۴، ص: ۱۵۱.

نظرات