چرا همیشه در زندگی به مشکلات مبتلا می شویم؟
زندگی بشر از ابتدا تاکنون همیشه همراه آلام و مصیبت ها و مشکلات بوده است. هر چند آلام و مصیبت ها، تنها وجهه زندگی بشر نیست، بلکه خوشی ها و لذت هایی نیز همیشه در زندگی بشر وجود داشته و دارد.
انسان به گونه ای خلق شده که تامین شدن نیاز بدنش به مواد غذایی ، رفع خستگی، خواب و... برای او لذت بخش است. همچنان که مناظر مفرح و نشاط انگیز بسیاری برای او خلق شده و ... از سویی نیز بیماری، مرگ عزیزان و نزدیکان، فقر و نداری و ... سبب تالم و ناراحتی او می شود. نگاه یک سویه به مشکلات یا به خوشی ها هر دو زمینه ساز و موجب انحراف هستند.
در طی تاریخ فرقه های بسیاری دیده می شوند که بشر را دعوت به رها کردن دنیا و خوشی های آن می کنند. چرا که تلخی های دنیا در چشمانشان پر رنگ شده و سعی می کنند، حال که نمی توانند مشکلات را از صحنه زندگی حذف کنند، توقع خود از خوشی را نابود کنند. و بعضی از این دسته که نگاه پر رنگی به مشکلات دارند، به سمت خودکشی می روند یا اینکه آثار ادبی و هنری مالامال از ناامیدی به بشر عرضه می کنند.
و گروههایی که چشم به لذت های دنیا دوخته اند، یا همیشه برای کسب سهمی بیشتر از آن خود را به رنج می اندازند یا اینکه با سرمستی لذتها، استعدادهای عالی خود را تباه می کنند.
این در حالی است که باید آلام و خوشی ها هر دو در کنار یکدیگر دیده شوند. و با نگاه به هدف نهایی و درک استعدادهای عالی، خوشی ها و سختی ها را اهرم های رشد و شکوفایی خود قرار دهیم.
بشر که دنیا تنها برایش گذرگاهی برای رسیدن به زندگی حقیقی است، باید از هر چیز برای رسیدن به مقصد استفاده کند:
«وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ[عنکبوت/۶۴] این زندگى دنیا چیزى جز سرگرمى و بازى نیست و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مى دانستند.»
خوشی ها و لذات سبب نشاط و انرژی برای تلاش بیشتر و انجام فعالیت ها می شوند، به گونه ای که در دین توصیه شده، قسمتی از اوقات خود را صرف این لذتها کنیم:
پیامبر (ص) می فرمایند: « بر عاقل است که اوقات شبانه روزى خود رابه چهار قسمت تقسیم کند، در ساعتى به مناجات با خدایش بپردازد و در ساعتى اعمالش را محاسبه نماید، در ساعتى در آفریده هاى خداوند اندیشه نماید. در ساعتى نفسش را از حلال بهرهمند گرداند که این ساعت یار و کمک آن سه ساعت دیگر است.»[۱]
و سختی ها و آلام، وسیله ای هستند که به ما بفهمانند، دنیا جای ماندن و قرار ما نیست! و ما را از فرو رفتن در دنیا بیرون می کشاند و متوجه عوالم دیگر می کنند:
«فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ[انعام/۴۲] ما به سوى امتهایى كه پیش از تو بودند، (پیامبرانى) فرستادیم (و هنگامى كه با این پیامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدّت و رنج و ناراحتى مواجه ساختیم شاید (بیدار شوند و در برابر حق،) خضوع كنند و تسلیم گردند!»
این در حالی است که متاسفانه اکثر انسان ها دنیا را غرض و هدف اصلی خود گرفته اند و به همین سبب کوچکترین مشکلی در دنیا، سبب جزع و فزع آنها می شود. همان گونه که به هیچ حدی از نعمت ها راضی نمی شوند:
«لا یَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَیْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ[فصلت/۴۹] انسان هرگز از تقاضاى نیكى (و نعمت) خسته نمى شود و هر گاه شرّ و بدى به او رسد، بسیار مأیوس و نومید مى گردد.»
با دیدگاهی که در بالا بیان شد، انسان باید از مشکلات زندگی خویش نیز خشنود باشد. همان گونه که یک انسان عاقل و بالغ هرگز از درد آمپول یا تیغ جراحی فرار نمی کند! بلکه حتی برای این کار هزینه ها می کند و مدتها در انتظار می نشیند و در انتها نیز خود را مدیون پزشک می داند. وقتی درک کنیم که مشکلات چقدر به زندگی اصلی ما کمک می کنند، خود به استقبال آنها می رویم. مهم این است که مشکلات را به گونه ای قرار دهیم که ما را به پیش ببرند.
اگر ما جهت گیری صحیح نکنیم مشکلات همچنان باقی خواهند ماند، با این تفاوت که به جای عامل محرکه شدن برای ما، تنها ما را به دیوارها می کوبند و رنج طاقت فرسایی بر ما تحمیل می کنند.
[۱]. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۷۱.
نظرات