آیا قرآن نیاز به بروز شدن دارد؟

قرآن

در مقابل چنین سخنی باید معنای وحی را مورد بازبینی قرار داد. انسان در خود استعدادهای عظیمی می بیند که او را فراتر از هفتاد سال عمر دنیا، معنا می کند. اگر بنا بود انسان یک زندگی محدود هفتاد ساله داشته باشد، عقل مزاحم راه اوست. چرا که این عقل در هوای مطبوع بهار، گرمای تابستان و سرمای زمستان را به خاطر می آورد! و خوشی انسان را مکدر می کند. در حالی که حیوانات بدون داشتن عقل، خورد و خوراک و شهوتشان را دارند و نیازی نبوده که برای رسیدن به این شهوات انسان مجهز به عقل شود. بلکه غریزه کفایت می کرد.
و ما می دانیم که اگر جنین در رحم مادر، جز به جفت خود نیاز ندارد، اما دست و پا و چشم و گوش او، برای جهان بعد از تولدش لازم است. پس این ابزارها و استعدادهای ما نمی تواند صرفا برای این جهان باشد خصوصا وقتی نیروهایی مثل نیروی قلب را می بینیم که با صفا دادن به آن می توانیم جامی جهان نما در اختیار داشته باشیم.
حتی اگر نپذیریم که این همه استعدادها، دلالت و اشاره ای به مرحله بعدی زندگی ما دارد، می تواند احتمال آن را مطرح کند. و حال که احتمالش مطرح شده، در رفتار و اعمال خود باید محاسبه روابطی را بنماییم!

روابطی که اگر کسی چشم به برهان عقلی باز کند، وجود آن را مسلم می یابد و اگر برهان هم نپذیرد، نمی تواند احتمالش را انکار کند، خصوصا با اینکه انسان های راستگو و زیرک فراوانی سخن از آن جهان گفته اند و هرگز ندای آن در جهان خاموش نشده است. و اگر هیچ کدام از این ها را نبینیم، در خواب خود دیده ایم که چگونه جهان های دیگر خود را به ما نشان می دهند.
حال که چنین روابطی باید در اعمال و رفتارمان در نظر گرفته شود، چگونه آن را محاسبه کنیم؟ در حالی که ما جهان های دیگر را نمی شناسیم و تاثیر رفتار خود بر آن ها را نمی دانیم.

اینجاست که خالق جهان، نیاز ما به معرفتی عالی تر را از راه وحی مرتفع می کند. و در کنار عقل و قلب ما، وحی مکمل نیروهای درک کننده می شود تا به سعادت و کمال خویش دست بیابیم:
«رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏؛[طه/۵۰] پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت كرده است!»
با چنین درکی که وحی از جانب عالم مطلق بیان شده، و او به گذشته و آینده آگاه و مسلط به زمان است، و هموست که انسان را خلق کرده و ذات او را به نیکی می شناسد، آیا گذشت زمان می تواند نسخه او را عوض کند؟

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛[روم/۳۰] پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار كن! این فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار ولى اكثر مردم نمى‏ دانند!»

چگونه می توان توهم کرد که گرد زمانه، بر قرآن بنشیند، در حالی که فریاد تحدی او هنوز زنده است:
«فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ؛[یونس/۳۸] اگر راست مى گویید، یك سوره همانند آن بیاورید و غیر از خدا، هر كس را مى‏توانید (به یارى) طلبید!»

آیا کسی بر سر سفره قرآن نشسته و توانسته همه بهره های آن را ببرد، که خواستار تغییر در آن می شود؟ و یا چنین سخنانی از جانب کسانی است که اندک فهمی از قرآن ندارند:
حضرت علی (ع) می فرمایند:  «أَنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِه‏؛[۱]  قرآن داراى ظاهرى زیبا و شگفت‏انگیز و باطنى پرمایه و عمیق است؛ نكات شگفت‏آور آن فانى نگردد و اسرار نهفته آن پایان نپذیرد، هرگز تاریكیهاى جهل و نادانى جز به آن رفع نخواهد شد.»

به هر حال بشر سر به استکبار بلند کرده، می خواهد خدایی ندایش شنیده شود که مخلوق خودش باشد! و هر جا مطلبی خلاف میلش موجود بود، سریع عوض شود. اما به راستی آیا این کلام خنده دار نیست که خدای ما، مخلوق ما باشد؟ این استکبار و مغرور شدن به فهم و شعور، چه فاصله اندکی با بت پرستی دارد.

[۱]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏۱، ص۲۶۲.

نظرات