آیا ممکن است زمانی نحس باشد؟
" نحس" در اصل به معنى سرخى شدیدى است كه گاه در افق ظاهر مى شود، و همچون، شعله آتش بى دودى است كه عرب آن را "نحاس" مىگوید، سپس این واژه به هر چیز" شوم" در مقابل" سعد" اطلاق شده است.[۱]
از منظر عقلی ما نمی توانیم نحس بودن را اثبات کنیم همچنان که نمی توانیم آن را انکار کنیم. علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: «عوامل و عللى كه در حدوث حوادث مؤثرند، و نیز در به ثمر رساندن اعمال تاثیر دارند، از حیطه علم و اطلاع ما بیرونند، ما نمى توانیم تكه تكه زمان را با عواملى كه در آن زمان دست در كارند بسنجیم، تا بفهمیم آن عوامل در این تكه از زمان چه عملكردى دارند، و آیا عملكرد آنها طورى است كه این قسمت از زمان را سعد مى كند یا نحس، و به همین جهت است كه تجربه هم بقدر كافى نمى تواند راهگشا باشد، چون تجربه وقتى مفید است كه ما زمان را جداى از عوامل در دست داشته باشیم، و با هر عاملى هم سنجیده باشیم، تا بدانیم فلان اثر، اثر فلان عامل است، و ما زمان جداى از عوامل نداریم، و عوامل هم براى ما معلوم نیست. و به عین همین علت است كه راهى به انكار سعادت و نحوست هم نداریم، و نمى توانیم بر نبودن چنین چیزى اقامه برهان كنیم، همانطور كه نمى توانستیم بر اثبات آن اقامه برهان كنیم، هر چند كه وجود چنین چیزى بعید است، ولى بعید بودن، غیر از محال بودن است، این از نظر عقل.»[۲]
و از منظر نقلی، آیات و روایاتی داریم که بر سعد بودن یا نحس بودن ایامی دلالت می کند که علامه طباطبایی درباره آن ها می فرماید: «بعضى از علما آن روایاتى را كه نحوست بعضى از ایام را مسلم گرفته حمل بر تقیه كردهاند، و خیلى هم بعید نیست، براى اینكه تفال به زمانها و مكانها و اوضاع و احوال، و شوم دانستن آنها از خصایص عامه (اهل سنت) است... (و روایاتی که بنا بر تقیه نیست) سعادت آن ایام و مبارك بودنش را چنین تعلیل كرده كه چون در فلان روز حوادثى متبرك رخ داده، حوادثى كه از نظر دین بسیار مهم و عظیم است، مانند ولادت رسول خدا (ص) و بعثتش ... این سعادت و نحوست به خاطر حوادثى دینى است، ... و اما اینكه خود آن روز و یا آن قطعه از زمان متصف به میمنت و یا شئامت شود، و تكوینا خواص دیگرى داشته باشد، كه سایر زمانها آن خواص را نداشته باشد، و خلاصه علل و اسباب طبیعى و تكوینى آن قطعه از زمان را غیر از سایر زمانها كرده باشد از آن روایات بر نمى آید.»[۳]
پس اجمالا مطالبی درباره نحس بودن یا سعید بودن بعضی از ایام داریم و اعمالی هم برای این ایام ذکر شده است. که علامه طباطبایی در ذکر دلیل این اعمال می فرمایند: «و این روایات در مقام نجات دادن مردم از شر تفال (و نفوس) است، مى خواهد بفرماید اگر قوت قلبت به این حد هست كه اعتنایى به نحوست ایام نكنى كه چه بهتر، و اگر چنین قوت قلبى ندارى دست به دامن خدا شو، و قرآنى بخوان و دعایى بكن.»[۴]
روایتی در این زمینه نیز نقل شده است که توجه به آن جالب است:
حسن بن مسعود گوید: خدمت امام هادى علیه السّلام شرفیاب شدم، در حالى كه انگشتم خراش برداشته بود و سوارى در اثر برخوردى كه به من كرده بود شانهام آسیب دیده بود و در ازدحامى گرفتار شدم كه در اثر آن پارهاى از لباسهایم پاره شد، ناگهان بر زبان آوردم كه: وه چه روز شومى! خدا شرّت را از من بگرداند. امام هادى علیه السّلام فرمود: اى حسن! تو هم كه با ما رفت و آمد دارى گناه خود را بر گردن بى گناه مى اندازى؟! حسن گفت: به سر عقل آمدم و فهمیدم كه دستخوش اشتباه شده ام، گفتم مولاى من، از خداوند طلب آمرزش دارم. امام علیه السّلام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند كه چون شما به سزاى اعمالتان مى رسید آنها را شوم مىپندارید. حسن گفت: یا ابن رسول اللَّه، من همواره استغفر اللَّه گفتن را ورد زبانم سازم و این توبه من باشد؟ امام علیه السّلام فرمود،: به خدا سوگند! این ثمر بخش نباشد و لیكن خداوند به خاطر نكوهشى كه بر بىگناهى انجام گرفته شما را مجازات نماید. اى حسن! مگر نمى دانى كه پاداش دهنده و مجازات كننده و جزا دهنده به اعمال در این دنیا و در آن دنیا، فقط خداست؟ گفتم: آرى چنین است اى مولاى من. آنگاه امام هادى علیه السّلام فرمود: پس خلاف مرو، و براى روزگار اثرى در حكم خداوند قائل مشو. عرض كردم: چشم! مولاى من.[۵]
برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به ترجمه تفسیر المیزان ج ۱۹ – ص ۱۱۹ به بعد.
[۱]. تفسیر نمونه، ج۲۳، ص: ۳۸.
[۲]. ترجمه المیزان، ج۱۹، ص: ۱۱۶.
[۳]. ترجمه المیزان، ج۱۹، ص:۱۲۰-۱۲۲.
[۴]. ترجمه المیزان، ج۱۹، ص:۱۲۰.
[۵]. تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: ۴۸۲.
نظرات