با اینکه خداوند حاکم دادگاه است، چه نیازی به شهادت شاهدان وجود دارد؟

دادگاه

خدای تعالی هیچ نیازی به شهادت شاهدهای دیگر ندارد. و این شهادتها برای تعیین حکم حاکم دادگاه قیامت (یعنی خدای عز و جل)  نیست. بلکه شاید این شهادت ها خودش نوعی از عقاب و تنبیه مجرمان یا پاداش نیکوکاران  باشد. چون منظور از شهادت در قیامت، همان شهادتی که ما در دادگاهای دنیا داریم نیست. بلکه این شهادت ها، شهادت های تکوینی هستند. یعنی همان گونه که تصویر در آینه به دلیل تکوین و ذات آن نشان داده می شود. در قیامت نیز پرده ها کنار می رود.
یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ؛[۱] روزى كه رازها آشكار مى ‏شود.  
و انعکاس عمل ما در هر چیزی روشن می شود. مثل زمینی که بر روی آن طاعت یا عصیان کرده ایم، تصور بفرمایید وقتی که گناهکار تمام اشیاء را علیه خود می بیند، چه زجر و سختی را باید تحمل کند. همچنین شخص مطیع و نیکوکار  وقتی می بنید که اعمال نیکش هویدا شده و قرار است در مقابل همه آن ها پاداش بگیرد، دچار چه بهجت و نشاطی می شود.

یا وقتی که اعمال مجسم شده ما در کنارمان قرار می گیرند، شاهدی بر خوبی یا بدی ما هستند و اثر شهادت آن ها، حزن و اندوه یا فرح ماست:
إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَریباً یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْكافِرُ یا لَیْتَنی‏ كُنْتُ تُراباً؛[۲] ما شما را از عذابى نزدیك مى‌‏ترسانیم: روزى كه آدمى هر چه را پیشاپیش فرستاده است مى‌‏نگرد و كافر مى‌‏گوید: اى كاش من خاك مى‏بودم.
فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِیَهْ؛[۳] اما هر كس كه نامه اعمالش را به دست راستش دهند، مى‏‌گوید: نامه مرا بگیرید و بخوانید.

دانستن این شهادتها در دنیا نیز موثر است. انسان هرچه حضور ناظران و شاهدان را بیشتر احساس كند، در تربیت و تقوای او مهم‌تر و مؤثرتر است.حضور و نظارت مردم و تعدد گواهان و شاهدان هرچه بیشتر باشد، احساس شرمندگی انسان زیادتر می‌شود و همّت بیشتری برای كنترل خود نشان می‌دهد، به خصوص وقتی می‌شنود كه در روز قیامت، دست و پا و اعضای بدن، یا حتی زمین و مكانی مانند مسجد شهادت می‌دهند. گاهی ممكن است انسان در تنهایی كاری را انجام دهد كه در جمع و حضور شاهدان به هیچ‌ وجه حاضر به مطرح كردن آن نیز نباشد.
و از سویی نیز این شاهدان راه هر گونه عذر را برای انسان گناهکار می بندند. گناهکار وقتی این شهادتها را می بیند، قطع امید می کند و فریاد بر می آورد!

فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا كَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً؛[۴] دفتر اعمال گشوده شود. مجرمان را بینى كه از آنچه در آن آمده است بیمناكند و مى ‏گویند: واى بر ما، این چه دفترى است كه هیچ گناه كوچك و بزرگى را حساب ناشده رها نكرده است. آن گاه اعمال خود را در مقابل خود بیابند.

 


[۱]. طارق/۹.
[۲]. نباء/۴۰.
[۳]. حاقه/۱۹.
[۴]. کهف/۴۹.

نظرات