این که می گویند امام زمانت را بشناس، منظور چیست؟

شناخت امام زمان

پاسخ اجمالی:

تلاش برای شناختن امام معصوم واجب و لازم است؛ چنان که رسول اکرم(ص) فرمودند: «من مات و هو لایعرف امامه، مات میتةً جاهلیه؛ هر کسی بمیرد اما امام زمانش را نشناخته باشد،به مرگ جاهلیت مرده است".(۱)  

برای شناخت  امام زمان را ه های متعدد ی بیان شده است که به بعضی اشاره می شود:

یکی از راه های شناخت امامان از جمله امام زمان  مطالعه تاریخ زندگانی ؛ سرگذشت و سیره آنان؛ خصوصاً در باره فضایل، مناقب و خصوصیات - از قبیل: شجاعت، مردانگی، ایثار، تواضع، صبر، فرزانگی و...  است.این امر انسان را متوجه مقام والای آن بزرگواران می‏کند و جذبه و کشش خاصی بر روح انسان، حاکم می‏شود. در باره امام زمان صدها کتاب وآثار پژوهشی سامان یافته است که خواندن آنها موجب شناخت امام خواهند شد.

اسلام تفکر را موجب آگاهی  می داند. (۲) امامان در زمینه های مختلف مطالب ارز ش مند بیان کر ده اند که خواندن آنها  انسان را با جایگاه ومقام آنان آشنا می نمایند. مطالعه و تفکر در آثار فکری امامان، از جمله امام زمان  هر چند کار مشکلی به نظر می‏رسد؛ ولی بسیار سودمند است. این امر علاوه بر آن که باعث شناخت شخصیت آن بزرگواران و ایجاد محبت آنان در دل می‏شود؛ سرمایه معنوی بزرگی برای روح بشر به شمار می‏ رود.

اگر ما خداوند و صفات و اسمای او را به طور حقیقی بشناسیم، می‏توانیم انسان‏های کامل راستین (امامان) را نیز بشناسیم؛ زیرا آنان آینه تمام‏نمای صفات جمال و جلال حضرت حق‏اند و در نامگذاری به اسمای الهی، از تمامی موجودات عالم امکان برترند.
بر این اساس، با شناخت خدا و صفات او، می‏توانیم به اوصاف و ویژگی‏های امامان نیز آگاه گردیم.

شاید دعایی که سفارش شده در زمان غیبت بعد از نماز خوانده شود، ناظر به همین حقیقت باشد:

«اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک. اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی؛
 خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیامبر را نمی‏شناسم؛ خدایا! پیامبرت را به من بشناسان که اگر به پیامبرت معرفت پیدا نکنم، نمی‏توانم امامم را بشناسم؛ خدایا! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم، در دین خود گمراهم».(۳)

پی نوشت ها:
۱.میزان‏الحکمه، ج ۱، ص ۱۷۱، ح۸۴۰.
۲. الحیاة، ج ۱، ص ۸، ح‏۳.
۳. مفاتیح‏الجنان، دعا در غیبت امام زمان.

---------------------------

پاسخ تفصیلی:

شناخت واقعی دارای ویژگى‌هایی است که عبارت است از اینکه: اولاً، از منابع معتبر و موثق و مستند اخذ شود. ثانیاً، گستره ‌اش شامل آموزه‌ هاى اعتقادى، اخلاقى و عبادى گردد. ثالثاً، از آن‌جا که امام الگوى عملى براى انسان‌ها است، به ابعاد فکرى، عملى و روحى امام نیز ناظر باشد.

اما این شناخت از سه راه - که مکمل یکدیگرند - حاصل مى ‌شود:
یکم. مطالعه تاریخ زندگانى آنان؛ مطالعه سرگذشت و سیره آنان؛ خصوصاً در باب فضایل، مناقب و خصوصیات آنان - از قبیل: شجاعت، مردانگى، ایثار، تواضع، صبر، فرزانگى و... - انسان را متوجه مقام والاى آن بزرگواران مى‌کند و جذبه و کشش خاصى نسبت به آن فرزانگان در روح انسان، حاکم مى‌شود.

دوم. مطالعه و تفکّر در سخنان ایشان؛ اسلام تفکر را موجب بصیرت[۱]، دعوت کننده به عمل نیک[۲]، پدید آورنده نور[۳]، نشانه حیات و زنده بودن قلب بصیر مى‌داند[۴].

مطالعه و تفکّر در آثار فکرى امامان، هر چند کار مشکلى به نظر مى‌رسد؛ ولى بسیار سودمند است. این امر علاوه بر آن که باعث شناخت شخصیت آن بزرگواران و ایجاد محبت آنان در دل مى‌شود؛ سرمایه بزرگى براى روح بشر به شمار مى‌رود. همان طور که فراگیرى فصول یک کتاب، باید با تحقیق و دقت کامل و رجوع به استاد و... قرین باشد؛ مطالعه و اندیشه و تفکر در آثار ائمه(ع) نیز، باید با استفاده از استادان فن و مراجعه به کتاب‌هایى که در شرح سخنان آنان به رشته تحریر درآمده، همراه باشد.

سوم. شناخت خدا: اگر ما خداوند و صفات و اسماى او را به طور حقیقى بشناسیم، مى‌توانیم انسان‌هاى کامل راستین (امامان) را نیز بشناسیم؛ زیرا آنان آینه تمام‌نماى صفات جمال و جلال حضرت حق‌اند و در تسمیه به اسماى الهى، از تمامى موجودات عالم امکان برترند. بر این اساس، با شناخت خدا و صفات او، مى‌توانیم به اوصاف و ویژگى‌هاى امامان نیز واقف گردیم. شاید دعایى که سفارش شده در زمان غیبت بعد از نماز زیاد خوانده شود، ناظر به همین حقیقت باشد:

«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى؛ خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبر را نمى‌شناسم؛ خدایا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر به پیامبر معرفت پیدا نکنم، نمى‌توانم امامم را بشناسم؛ خدایا! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم، در دین خود گمراهم»[۵]

اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامى انسان در انتظار کسى مى‌نشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسى را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتى نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنین است. کسانى که آن حضرت را نمى‌شناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمى‌کشند اما کسانى که او را مى‌شناسند و ارزش او را مى‌شناسند و مقام او را مى‌دانند منتظر او مى‌مانند.

کسانى که امام زمان را نمى‌شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفته‌اند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است»،[۶].

بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعى است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پى خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالى که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگى و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند.

البته شناخت امام زمان دو گونه است. گونه اول شناخت تاریخى وجود آن حضرت است مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالى است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسى نیست و ظرفیت و لیاقت زیادى مى‌خواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانى هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناخته‌اند براى آگاهى از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانى عمیق و عجیب آن توصیه مى‌ شود. همچنین خواندن کتب معتبرى که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است مى‌تواند انسان را تا حدى به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.

در عصر غیبت امام عصر(عج) هم طبق سفارش آن حضرت باید به مجتهد عادل جامع الشرایط که حافظ دین خداست و امور را نظام می بخشد رجوع کرد که تبعیت از چنین فردی تبعیت از امام عصر(عج) شمرده می شود. چنانکه امام عصر(عج) در یکی از توقیعات خود می فرماید: «و اما در رویدادهایی که پیش می آید، به راویان حدیث مراجعه کنید، زیرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان».[۷]
آن جا که رهبر معصوم وجود دارد و رهبرىِ مصون از خطا و لغزش منحصر به امام است؛ از این رو پیروى کردن از مدعیان رهبری در برابر رهبری معصوم، برخلاف عقل و منطق است؛ زیرا با وجود رهبر معصوم، پیروى از رهبران غیرمعصوم، به هیچ وجه قابل توجیه نیست.

شناخت شخصیت واقعی چهارده معصوم (ع) دو مرحله دارد : الف) مرحله ای که برای غیر معصومین شناخت پذیر نیست و افق آن برتر از فهم ادراکات عادی است. ب) بخشی که برای غیر معصومین قابل شناخت است. در این رابطه هر کس متناسب با سطح کمالات علمی و عملی خود می تواند پرتوی از انوار آنان را دریابد و به ادراک برخی از خصوصیاتشان نایل آید. بنابراین در این رابطه باید : اولا به مطالعات پیوسته و همه جانبه در رابطه با ابعاد مختلف زندگی آنان پرداخت و یکی از بهترین راه های شناخت معصوم(ع) بیان خود معصومین (ع) است. بنابراین باید احادیث رسیده از پیامبر (ص) و دیگر امامان(ع) درباره شخصیت هر یک از معصومین (ع) را به دقت بررسی و ژرفکاوی نمود. هم چنین مطالعه تاریخ و سرگذشت آنان و نیز تعالیم ارزنده ای که به یاد گار نهاده اند گنجینه ای ارزشمند در جهت شناخت آنان می باشد. از سوی دیگر هر اندازه شخص خود را هماهنگ با ارزش های رسیده از آنان بسازد و هماهنگی عملی قلبی و عاطفی افزون تری با آنان داشته باشد زمینه شناخت و معرفت هر چه بیشتر در او پد ید می آید. راجع به حضرت مهدی(ع) و اوصاف آن بزرگوار باید بدانیم که شناختن مشخصات آن حضرت از دو جهت اهمیّت بخصوص دارد:یکی از نظر تکلیف، زیرا شناختن امام شرعاً و عقلاً واجب است و به حکم حدیث معروف: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَهَ الجاهِلِیَّهِ»

و دیگر از جهت شناختن دروغ و باطل بودن دعاوی کسانی که به دروغ ادعای مهدویّت کرده یا بنمایند، زیرا با ملاحظه این مشخصات، کذب و بطلان دعوای این افراد روشن و واضح می‌شود چون فاقد این صفات و خصائص بوده‌ اند.

صفات و مشخصات حضرت مهدی(ع) که در احادیث و روایات ذکر شده مشخصاتی است که هر کس آن مشخصات را در نظر بگیرد هرگز آن حضرت را با افراد دیگر اشتباه نخواهد کرد و اگر دیده می ‌شود پاره‌ای فریب خورده و دعوای مهدویّت را از شیادانی پذیرفته‌اند، به دلیل غفلت یا بی اطلاعی از این مشخصات و خصائص بوده، و یا آنکه بعضی مشخصات را که تمام مشخّص نبوده و وصف عام آن حضرت و دیگران بوده، تمام مشخّص شمرده و صاحبان وصف عام را با صاحب وصف خاص اشتباه کرده‌اند. بسیاری هم دانسته و عمداً این دعاوی را برای یک سلسله اغراض مادّی و سیاسی و حبّ جاه و ریاست، به ظاهر پذیرفته و ترویج می‌ نمایند. وگرنه خصوصیات و اوصافی که برای آن حضرت بیان شده مشخصاتی است که جز بر آن شخص خاص و موصوف به آن صفات خاص(یعنی امام دوازدهم، یگانه فرزند امام حسن عسکری(ع)) بر احدی از کسانی که ادعای مهدویّت کرده‌اند قابل انطباق نیست و بطلان دعاوی آنها با توجه به این نشانیها و علامات مانند آفتاب آشکار و هویدا است. علماء و دانشمندان متتبع و محیط به احادیث که وثاقت آنان مورد تأیید علم رجال و تراجم است، در کتابهای معتبر و مستند به نحو کافی و وافی این مشخصات را تعیین و توضیح داده‌اند.

برای این که ان شاالله در زمره اصحاب امام زمان (عج) باشیم لازم است دو سیر را انجام دهیم :

الف) سیر نظری؛ یعنی شناخت صحیح و اساسی دین و پیراستن از آنچه غیردین است. این کار با تدبیر عالمانه در قرآن و روایات ماثور از اهل بیت (ع) حاصل می گردد. هم چنین با مطالعه دقیق و برنامه ریزی شده کتاب هایی که اهل فن و اسلام شناسان درمورد اسلام نوشته اند (مانند کتاب های شهید مطهری، علامه طباطبایی، علامه حسن زاده آملی و ...).

ب) سیر عملی؛ این کار با تقید به احکام ظاهری شریعت و به جا آوردن آداب انجام می پذیرد. اهتمام به واجبات و پرهیز از محرمات بزرگترین رکن این حرکت است. مراعات تقوا در همه شوون فردی و اجتماعی، بزرگ ترین عامل قرب انسان به خداوند واولیای او است. خواندن دعای عهد در هر روز و آماده بودن واقعی برای ظهور امام زمان (عج) از جمله موحبات اتصال به آن عروهالوثقی است. مسلماً کسی که این چنین شد از اصحاب آن حضرت خواهد بود؛ چرا که ( (من احب قوماً فهو منهم؛ کسی که دوستدارمردمی باشد از جمله آنان محسوب خواهد شد) ).

مهمتر از همه چیز آن است که وظایف خودرا در برابر آن حضرت بشناسیم و به انها عمل بکنیم در این صورت است که آن حضرت نیز دوستدار ما خواهندبود و لطف و عنایت افزون تری نسبت به ما خواهند داشت. آن چه بیش ازهمه آن وجود شریف و مقدس از ما انتظار دارند این است که در همه اموررضای حق تعالی را در نظر بگیریم و کوچک ترین قدمی برخلاف فرامین قرآن و اسلام برنداریم. از طرف دیگر خود را همواره سرباز فداکار آن حضرت بدانیم و در همه جا برای حفظ دین و آرمان مقدس آن حضرت تلاش و جانفشانی کنیم و در حد توان محیط خانه مدرسه دانشگاه اداره و...را به فضایی دینی و معنوی تبدیل نموده و کشور درون نفس و جامعه برون رامرکز حاکمیت تقوا کنیم. دعا برای فرج آن حضرت و آماده سازی خود وجامعه در این راستا نیز از وظایف است.

توفیق ملاقات امام زمان((علیه السلام)) تنها براى کسانى است که آن حضرت صلاح بدانند و به نظر مى رسد که در دو مورد تحقق مى یابد:

۱. کسانى که در شدّت و گرفتارى و بحرانهاى زندگى قرار مى گیرند و به آن حضرت توسّل پیدا مى کنند. (توسل مصرانه و پیگیر)
۲.کسانى که در راه تهدید نفس و پیمودن صراط عبودیّت و بندگى خدا مجاهد و تلاشى پیگیر و خالص داشته باشند. به ویژه این که عشق به لقاء آن حضرت و دیدار وى و سعى و تلاش در این راه هم با آن ضمیمه شود.

کسى که بخواهد در این راستا قرار گیرد لازم است به نکات زیر توجّه کند:
۱. در راه تحصیل عقاید و معارف حقّه اهل بیت عصمت و طهارت تلاش کند. و سعى کند تنها به معارف دینى از رهگذر ارشادها و رهنمودها و احادیث آنان توجّه کند و از راههایى که دشمنان آنان ارائه کرده اند بر حذر باشد.
۲. در تهذیب نفس و تزکیه اخلاق سخت کوشا باشد.
۳. در احکام فرعى عملى همواره جدیّت کند بر اساس محبّت شرعى عمل کند و از گناه و معصیّت سخت پرهیز کند.
۴. به نماز اوّل وقت اهمیّت بدهد و سعى کند نماز را با حضور قلب بخواند.
۵. توسّل به چهارده معصوم مخصوصاً امام زمان((علیه السلام)) همواره در زندگى مورد توجّه وى باشد.
۶. دعاى ندبه را با توجّه به مضامین آن با وضعى که تناسب با آن مضامین است بخواند.
۷. زیارات آن حضرت را مخصوصاً زیارت آل یسن و دعاى عهد در صبحها همواره بخواند.
۸. دعا براى تعجیل فرج آن حضرت و درخواست توفیق ملاقات آن حضرت را از خداوند همواره بطلبد.

پی نوشت ها:
۱- الحیاه، ج ۱، ص ۸، ح‌۳
۲- همان، ح ۹
۳- همان، ص ۴۹، ح ۱۸
۴- همان، ص ۴۸، ح ۵
۵- مفاتیح‌الجنان، دعا در غیبت امام زمان(عج)
۶- بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۳۱
۷- شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۳

------------------

پیرامون شخصیت امام زمان (عج) و دوران ظهور به کتابهاى زیر مراجعه کنید:

۱- ظهور نور، على سعادت‌پرور، نشر تشیع
۲- علائم ظهور امام زمان(عج)، محمد حسین همدانى، انتشارات صحفى
۳- نشانه‌هاى ظهور، سادات مدنى، نشر منیر
۴- از ولادت تا ظهور، کاظم قزوینى، ترجمه: فریدونى، نشر آفاق
۵- از ولادت تا ظهور، کربى، انتشارات الهادى
۶- کتابنامه امام زمان محمدپور
۷- یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان رجالى تهرانى
۸- ترجمه منتخب الاثر آیت اللّه‌ صافى
۹- مهدى موعود ترجمه على دوانى
۱۰- وابستگى جهان به امام زمان لطف اللّه‌ صافى
۱۱- امام زمان در گفتار دیگران على دوانى
۱۲- علائم ظهور محمد على علمى
۱۳ ـ مجموعه‌اى از گفتار درباره امام زمان (عج) شهید صدر
۱۴ ـ عصر ظهور على کورانى
۱۵ ـ دانشمندان عامه و مهدى موعود (عج) على دوانى
۱۶ ـ رسالت اسلامى در عصر غیبت محمد صدر
۱۷ ـ مهدى موعود(عج) شهید دستغیب
۱۸ ـ سیماى امام زمان(عج) تاج لنگرودى
۱۹ ـ خورشید مغرب محمد رضا حکیمى
۲۰ ـ دادگستر جهان ابراهیم امینى

کلمات کلیدی: 

دیدگاه‌ها

شناخت امام زمان البته کاری آسان نیست چون امام زمان ولی خاص خداست و خدا نیز معمولا توفیق شناخت اولیا خاص را به هر کسی نمی دهد چنانکه در حدیث قدسی می فرماید: اولیائ من در ردای من هستند و غیر از من کسی آنها را نمی شناسد. این است که یک عارف کامل در آخرین مرحله ی سلوک و وصل امام زمان را درک می کند و می شناسد و این شناخت هم یک شناخت شهودی و از طریق مکاشفه است البته از تحقیق در روایات صحیح نیز می توان امام زمان واقعی را شناخت شناخت خود ائمه از مهدی موعود یک شناخت شهودی و نیر از طریق روایات پیامبر می باشد و درستترین شناخت می باشد. امامان چنان مهدی موعود را با جزئیات نشانه های ظاهری و باطنی می شناسند که حتی از وجود خالی کوچک در کف دست حضرت هم خبر دارند چنان که در روایتی حضرت علی به این نشانه صراحتا اشاره می کند. وجود مهدی موعود چون تابلویی نقاشی در جلو چشمان شهودی ائمه قرار دارد.

یکی از تحریفاتی که در روایات مهدی موعود صوذت می گیرد تحریفات برخی کلمات کلیدی در این روایات است به طوری که بارها مشاهذه می شود که در دوایات آمده که در مورد منجی موعود امامان می فرمایند که خداوند مردی بر می انگیزد ( بعث) ولی در ترجمه به فارسی کلمه ی بعث را معنی می کنند ظهور می کند و این معنی جمله را کاملا متفاوت می کند چون برانگیخته شدن به معنی انتخاب خداوند کسی راست که قیام می کند یعنی این شخص در آخر زمان متولد شده و خدا اورا برای قیام برانگیخته می کند ولی ظهور به معنی کسی است که مردم جسم اورا نمی بینند و ناگهان خداوند جسم اورا برای مردم آشکار می کند . در حالی که روایات ائمه تصریح دارد که مردم امام زمان را به عنوان شخصی عادی و جسمانی در میان خود می بینند ولی اوذا به مقام امامت نمی شناسند و به مقام او آگاهی ندارند. و ظهور به معنی آشکار شدن مقام روحانی امام برای مردم است نه ظهور جسمانی . در مورد تعریف غیبت نیز همین گونه است و مردم شناخت صحیحی از معنی غیبت ندارند و این امر رابه معنی غیبت جسمانی امام زمان می دانند در حالی که از دیدگاه امامان مقصود از غیبت امام گوشه گیری و انزوای امام از اجتماعات برای مدتی معین است و به معنی ناپیدا شدن و دیده نشدن جسم او نیست چنانکه امام صادق می فرماید مهدی موعود مانند حصرت یوسف در میان برادران و مردم حضور دارد ولی مردم اورا با آن مقام بلند روحانی نمی شناسند. و در این مورد پیامبر اسلام را مثال می زند که چندین بار از مردم غایب شد یعنی در غار حرا از اجتماع گوشه گیری کرد پس اکنون امام زمان چندین سال است ( البته نه ۱۲۰۰ سال پیش) در زمان ما به دنیا آمده در میان مردم و اهل و عیال خود زندگی می کند ولی مردم اطراف و حتی خانواده ی او وی را با آن مقام بلند معنوی نمی شناسند تا در زمانی خاص که خدا نشانه هایی آشکار چون ندای آسمانی برای معرفی او به مردم نشان دهد.

ببخشید میخاستم بدونم ک بعد از ظهور مردم هیچگونه گناهی انجام نمیدند و همواره به فکر آخرتن؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام
آزادی و اختیار انسان از مسائل فطری و از ممیزات انسان است که قابل خدشه و محدود به زمان خاصی نیست. بعد از ظهور حضرت، به واسطۀ رشد عقلی و فکری که در مردم ایجاد می شود انگیزه های انجام گناه بسیار کم و نادر می شود. مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا و احساس نیاز انسان به متاع دنیا است.
وقتى انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهره‏مند گشته و عزت و آبروى اجتماعى بیابد و بینش او الاهى شود و دنیا و متاع آن برایش بى ارزش گردد و به یقین برسد که تمامى وعده‏هاى الاهى حق‏اند و - گرچه دیگران نخواهند و نپسندند و در سر راه تحقق آن مانع بتراشند - بالاخره محقق خواهند شد؛ اگر انسان به یقین برسد که معاد و حساب و کتابى در کار است و بهشت و آنچه در آن است قابل مقایسه با عمر دنیا و آنچه در آن است نبوده، دیگر انگیزه‏اى براى ارتکاب گناه باقى نمى‏ماند. به خصوص که بنابر برخى روایات و استدلالهای برخى محققان فرزانه، عمر ابلیس نیز با قیام حضرت (ع) تمام خواهد شد و به استناد برخی روایات آن ملعون به دست نبى اکرم (ص) در بیت المقدس ذبح خواهد شد و تسویلات و وسوسه‏ها و تزیین‏هاى او هم منقطع مى‏گردد،[۱] از طرف دیگر، موانع بى شمارى مثل حکومت عدل فراگیر که رهایى از عدالت آن امکان ندارد، محیط امن و امان و سالم و عدم پذیرش فساد و تباهى و گناه از طرف عموم مردم، مانع صدور گناه خواهد بود، پس انگیزه، مفقود و مانع، موجود مى‏شود. لذا گناه صادر نمى‏شود، در این زمینه نیز احادیث فراوان است، از جمله:
امام صادق (ع) آن دوران را این گونه توصیف مى‏کنند: "روابط نامشروع، مشروبات الکلى و رباخوارى از بین مى‏رود، مردم به عبادت و اطاعت روى مى‏آورند، امانت ها را به خوبى رعایت مى‏کنند، اشرار مردم، نابود مى‏شوند و افراد صالح باقى مى‏مانند".[۲] و پیامبر (ص) مى‏فرمایند: "خداوند به وسیله‏ى مهدى (عج) از امت رفع گرفتارى مى‏کند، دل‏هاى بندگان را با عبادت و اطاعت پر مى‏کند و عدالتش همه را فرا مى‏گیرد. خداوند به وسیلۀ او دروغ و دروغ گویى را نابود مى‏سازد. روح درندگى و ستیزه جویى را از بین مى‏برد و ذلّت بردگى را از گردن آنها بر مى‏دارد".[۳]
همۀ این موارد ثابت می کند که مردم در عین آزادی مشغول اعمال صالح می شوند و گناهان بسیار کم می شوند، اما مطلقاً از بین نمی رود، در این زمان مسیحیان و یهودیان نیز به زندگی مذهبی خود ادامه می دهند. خداوند دربارۀ این دو گروه در آیاتی می فرماید: که مابین ایشان دشمنی و عداوت تا روز قیامت قراردادیم.[۴] در نتیجه؛ باید این دو گروه تاروز قیامت باقی بمانند و در زمان حضرت زندگی کنند.
بله، پس از امام زمان (ع) و برقراری حکومت واحد جهانی به وسیله ایشان رجعت اتفاق خواهد افتاد.

[۱] ر.ک: طباطبائی، المیزان (عربى)، ج ۱۴، ذیل آیۀ ۳۶، سوره‏ى حجر، ص ۱۶۰، ۱۶۱، ۱۷۵.
[۲] صافی گلپایگانی ،منتخب الاثر، ص ۴۷۴؛ الزام الناصب، ص ۲۲۸؛ الملاحم والفتن، ص ۵۴، منقول از، روزگار رهایى، ج ۲، ص ۶۰۰.
[۳] مجلسی،بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۵؛ الملاحم والفتن، ص ۵۶؛ غیبت شیخ طوسى، ص ۱۱۴ و... .
[۴] مائده،۱۴ و ۶۴
[

تصویر شهرسوال

با عرض سلام وادب محضر پرسشگر محترم.
ممکن در ذهن پرسشگر اين معني بوده که شيطان در زمان ظهور کشته ميشود پس گناهي نخواهد شد.اولا بايد گفت اين امر مسلمي نيست .

بر پايه برخي روايات، ابليس در ميان نفخه نخست و دوم مي ميرد. (۱)
علامه طباطبايي در تفسير الميزان،پايان کار شيطان را برپايي حکومت حضرت مهدي (عج) دانسته که بر اساس برخي روايات، ابليس
به دست مبارک آن حضرت يا طبق روايات رجعت، پس از جنگ با لشکر اميرالمومنين، علي (عليه السلام) ،
در حوالي کوفه مي گريزد و به دست پيامبر (صلي الله و عليه وآله) بر صخره بيت المقدس کشته مي
شود. (۲)
برخي پايان حيات ابليس را مقارن با پايان حيات انسان بر روي کره خاکي دانسته اند. (۳)

استاد علامه جوادي آملي (حفظه الله) در باب پايان کار شيطان فرموده اند:

تا آخرين انسان هست، او (ابليس) هم هست.
براي اينکه آخرين انسان را هم اغوا مي کند، وسوسه مي کند.
اين چنين نيست که شيطان قبل از يک عده اي بميرد.
آن وقت آن عده ، هيچ وسوسه اي ندارند.
اگر وسوسه نداشتند که به کمال نمي رسند.
انسان وقتي به کمال مي رسد که جهاد اکبر داشته باشد.
اگر هيچ گرايشي به طرف رذيلت نبود، انسان که طبعاً به طرف رذيلت و گناه ميل ندارد.
شهوت مي خواهد، لباس مي خواهد، غذا مي خواهد نه حرام، و همه اينها از سنخ حلالش هست
آنکه انسان را به طرف حرام تشويق مي کند، ابليس است و الا انسان فطرتا به دنبال حلال مي رود. (۴)
ثانيا بر فرض شيطان کشته شود نفس اماره با انسان لذا ممکن است به امر نفس اماره گناه انجام گيرد هر چنددر زمان ظهور گناه کم اتفاق مي افتد بخاطر رشد عقلاني انسانها وبر خورد قاطع حکومت حضرت.

پی نوشت:
۱. زمر/۶۸
۲. التفسير الكبير ، ج ۵۴ ، ص ۳۶۷ – ج۱۱ ، ص ۱۰۸
۳. الميزان ، ج ۱۲ ، ص۱۶۱-۱۶۰
۴. بحارالانوار، ج۵۳ ، ص ۴۲ وج ۶ ، ص ۲۵۴

نظرات