لطفاً در مورد شخصیت حبیب بن مظاهر توضیحاتی بفرمایید؟

"حبیب" بن مُظَهَّر (یا مُظاهر) بن رئاب ابن اشتر بن حجوان بن فقعس بن طریف بن عمرو بن قیس بن حارث بن ثعلبة بن دودان بن اسد اسدی کندی فقعسی. (۱) از قبیلۀ "بنی اسد" و کنیه وی "ابوالقاسم" بوده‌ است. (۲)
"حبیب" مردی عابد و با تقوا و حافظ کل قرآن کریم بود. او هر شب به نیایش و عبادت خدا می‌پرداخت. به فرموده امام حسین(علیه السلام) در هر شب یک ختم قرآن می‌کرد. (۳) زندگی پاک و ساده‌ای داشت. آن قدر به دنیا بی‌رغبت بود و زهد را سرمشق زندگی خود قرار داده بود که هر چقدر به او پیشنهاد امان و پول فراوان داده شد نپذیرفت و گفت: «ما نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) عذری نداریم که زنده باشیم و فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و اله) را مظلومانه به قتل برسانند».(۴)
چندان روشن نیست که "حبیب" از صحابه بوده است یا تابعین. برخی چون "ابن کلبی" (۵) و "ابن حجر" عسقلانی(۶) گفته‌اند که وی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را درک نموده است.
شیخ "طوسی" (۷) او را در میان فهرست اصحاب امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) قرار داده است، ولی در میان فهرست صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از وی یاد نمی‌کند. همچنین نویسندگان "استیعاب" و "اُسد الغابه" وی را در شمار صحابه نیاورده‌اند.(۸)
"حبیب" با حضرت علی(علیه السلام) به "کوفه" رفت و در کلیه جنگ‌ها در کنار او و از یاران خاص و از حاملان علم و دانش آن حضرت تلقی می‌شد.(۹) حضرت علی(علیه السلام)، "حبیب" را به علم منایا و بلایا (۱۰) آگاه ساخته بود. (۱۱) او عضو گروه ویژه "شرطة الخمیس" بود که نیروی ضربتی و گوش به فرمان علی(علیه السلام) بودند. (۱۲) گفتگوی او با "میثم تمار"، سال‌ها پیش از عاشورا، هنگام عبور از مجلس بنی اسد که هر یک نحوه شهادت دیگری را پیشگویی می‌کرد، از همان علم مَنایاست که از حضرت علی(علیه السلام) آموخته بودند و از جریانات آینده خبر داشتند. پس از مرگ "معاویه" در سال ۶۰ق، "حبیب" و جمعی از بزرگان شیعیان "کوفه"، همچون "سلیمان بن صُرَد"، "مسیب بن نَجَبَه" و "رفاعة بن شداد" بَجَلی، از بیعت با "یزید" خودداری کردند و برای امام حسین(علیه السلام) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به "کوفه" دعوت کردند(۱۳) (ببینید: نامه‌های کوفیان به امام حسین(علیه السلام)نامه نخست) و زمانی که "مسلم بن عقیل" به "کوفه" آمد، به یاری او شتافتند."حبیب" به همراه "مسلم بن عوسجه" به طور پنهانی در "کوفه" برای "مسلم بن عقیل" از مردم بیعت می‌گرفتند و در این راه از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کردند. (۱۴) هنگامی که "ابن زیاد" به "کوفه" آمد و بر مردم سخت گرفت و مردم "مسلم" را تنها گذاشتند، قبیله "بنی اسد"، "حبیب" و "مسلم" بن عوسجه را پنهان کردند تا به آنها آسیبی نرسد. آنها از کوفه به سوی امام حسین(علیه السلام) رهسپار شدند و روزها از چشم جاسوسان و مأموران "ابن زیاد" پنهان می‌شدند و شبها حرکت می‌کردند تا به اردوی امام ملحق شدند. سرانجام روز هفتم محرم، در "کربلا"، به کاروان امام پیوستند.
"حبیب" بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر می‌زد، و ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. در این هنگام "بدیل بن مریم" عقفانی به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس "بدیل بن مریم" سرش را از تن جدا کرد.(۱۵) "حبیب" بن مظاهر فرزندی به نام "قاسم" داشت که وی زمانی که به بلوغ رسید "بدیل" بن مریم را کشت.(۱۶)
امام حسین(علیه السلام) خود را به بالین او رساند و فرمود: «اَحْتَسِبُ نَفْسی و حماة اَصحابی» پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار می‌برم. (۱۷) در بعضی مقاتل است که حضرت فرمود: ای "حبیب"، مردی با فضیلت بودی که در یک شب قرآن را ختم می‌کردی.(۱۸)

منابع

۱. سید محسن امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف، ۱۴۰۳، بیروت، ج۴، ص ۵۵۳
۲. سماوی محمد، سلحشوران طف، ترجمه إبصار العین فی انصار الحسین، ترجمه عباس جلالی، زائر، ۱۳۸۱، قم، ص،۳۰۸
۳. محسن امین همان
۴. بلاذری، انساب الاشراف، دارالفکر، ۱۴۱۷ق، چ اول، بیروت، ج۲، ص۴۶۲، ۴۷۸، ۴۸۰
۵. سماوی، ابصارالعین فی انصارالحسین، ص۱۲۶
۶. عسقلانی، ابن حجر،الاصابة فی تمییز الصحابة، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، چ اول، بیروت، ج۲، ص۱۴۲
۷. طوسی، رجال الطوسی، حیدریه، ۱۳۸۱ق، نجف، ص۶۰، ۹۳، ۱۰۰
۸. سید محسن امین، همان، ص ۵۵۴
۹. سماوی، ابصارالعین فی انصارالحسین، همان ص۱۲۷
۱۰. علم به اموری که بعدها اتفاق خواهد افتاد
۱۱. هاشمی، علی، الحسین فی طریقه الی الشهاده، الموسسة الإسلامیة للبحوث والمعلومات، ۱۳۸۱ش، چاپ اول، قم، ص ۶
۱۲. الاختصاص، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، قم، ص۲ تا۷
۱۳. مفید، ارشاد، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، قم، ص ۳۷۸
۱۴. محسن،امین همان ص ۵۵۴
۱۵. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، مکتبة الحیدریه، ۱۴۲۱ق، چ اول، نجف، ص۱۲۴
۱۶. سماوی، ابصارالعین فی انصارالحسین، همان، ص۱۲۷
۱۷. ابی مخنف کوفی، وقعه الطف، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق، چ چهارم، قم، ص۲۶۵
۱۸. قمی،عباس. همان
 

کلمات کلیدی: 

نظرات