آیا برای شاد بودن باید دلیل داشته باشیم؟

شادی

چطور میتوانیم برای شاد بودن دلیل نداشته باشیم؟
چیزی که مرا گیج و مات کرده همین است. خیلی‌ نوشته‌ها را خوانده‌ام که می‌گویند، برای شاد بودن دنبالِ دلیل نباشید، چون ممکن است دلیل شادی تان را از دست بدهید و وقتی دلیل شاد بودن را از دست دادید، شادی را نیز از دست خواهید داد.

معنای این سخن كه برای شادی نباید دنبال دلیل بود این است كه، همواره دنبال این باشید كه برای غم و اندوه، دلیلی داشته باشید!
به عبارتی وقتی احساس ناراحتی تجربه می‌شود باید از خود سوال كرد:
دلیل این ناراحتی چیست؟
آیا دلیل ناراحتی من منطقی است؟
آیا دلیل شاد بودن مستحكم‌تر و منطقی تر از دلیل ناراحتی نیست؟
و پس از آن باید امكانات و داشته های فراوانی را كه داریم برای مدیریت ناراحتی به كار ببریم.
اساسا همه ما غم و ناراحتی را تجربه می‌كنیم و این امری طبیعی است، اما به دلیل اینكه نسبت داشته‌ها و سرمایه‌هایمان در ابعاد جسمی، خانوادگی، روانی، اقتصادی و...به قدری فراوان است كه قابل مقایسه با ناكامیها نیست، بر غم خود غلبه می‌كنیم. اما غلبه غم آنجایی است كه روان شخص آسیب دیده باشد و نتواند این سرمایه ها را لحاظ كند اینجاست كه گفته می‌شود فرد دچار افسردگی است. در ادامه به این نكته توجه داشته باشید كه به نظر می‌رسد از آنجایی كه؛
ا- امكانات و نعمتهای زیادی در اختیار ماست و بالتبع دلائل شاد بودن فراوان است
۲- در شرایط معمول غمگین بودن منطقی نیست مگر اینكه بخشی از امكانات خود را ازدست بدهیم و بالتبع دلائل غم نسبت به شادی اندك است
۳- ذهن هرچه كه ساده و بسیط تر باشد را انتخاب می‌كند و چون دلائل شادی فراوانند و دلائل غمگینی اندك، لذا ذهن برای راحتی خود به دنبال دلیل غمگینی می‌رود .
بنابراین لازم است با هوشیاری، و با كار كشیدن از ذهن دلیل غم را در مقابل شادی خنثی كنیم.

کلمات کلیدی: 

نظرات