آیا محقق کرکی، نخستین شیخ الاسلامِ منصوبِ شاه طهماسب بوده است؟

محقق کرکی

كاربرد عنوان شیخ الاسلام دارای پیشینه ای كهن در ساختار جوامع اسلامی بوده است و سابقه آن به قرن چهارم و پنجم هجری قمری بازمی گردد[۱]
این اصطلاح و عنوان در ابتدا و پیش از حكومت های عثمانی و صفوی؛ همانند القاب و اصطلاحاتی چون: عماد الاسلام، فخر الاسلام، ركن الاسلام، زین الاسلام، حجة الاسلام، برهان الاسلام، نظام الاسلام، ثقة الاسلام و... از باب احترام و افتخار به فقهای نامدار دارای مقام اجتهاد و فتوا و شخصیت های برجسته از دانشمندان شیعه به كار می رفته است و هیچ گونه جنبه رسمی و حكومتی نداشته است.
دكتر دورسون در این باره می نویسد:
«این اصطلاح كه پیش از عثمانی ها در جوامع اسلامی به كار می رفت، به طور كلی، به فقهای دارای دانش فراوان و دانشمندان برخوردار از توانایی فتوا دادن اطلاق می شد. با این حال، برخی شخصیت ها در جوامع اسلامی با لقب شیخ الاسلام شهرت یافتند. در برخی مناطق، مردم عده ای از شخصیت ها را بنابر احترام و عزّت شیخ الاسلام نامیده اند. آشكار است كه لقب شیخ الاسلام را برای مردم عادی به كار نمی برده اند. عنوان شیخ الاسلامی برای آن دسته از نخبگان دینی به كار می رفت كه در معارف دینی به درجات بالا رسیده و در اجتماع مورد احترام مردم بودند. این عنوان هیچگونه ویژگی رسمی نداشت. این لقب كه به ویژه به فقها و مفتیان مشهور و دانشمندان دینی داده می شد، چیزی بیش از عنوانی افتخاری نبود و چون جنبه رسمی نداشت، در مورد هر فقیه و مفتی مشهوری به كار رفته است».[۲]
پس از دولت عثمانی دومین سلسله ای كه مناصب حكومتی را در اختیار علما گذاشت و منصب شیخ الاسلامی و دیگر مناصب علما را پایه گذاری نمود، سلسله صفویه است. درباره دلیل پیدایش این منصب و مناصب دیگر علما در ساختار دیوانیِ عصر صفوی تقریباً نظری واحد وجود دارد و آن این است كه: هنگامی كه دولت صفوی با ویژگیهای خاص مذهبی و سیاسی و تركیب ویژه عناصر متشكله خویش بر سر كار آمد، اسلوب و روش دیوانی دولت معاصر را الگوی خود قرار داد و منصب شیخ الاسلامی، صدارت، امام جمعه، قضاوت و ملا باشی را بنا نهاد. هر یك از علما، فقها و مجتهدانی كه به این مناصب منصوب می شدند، بر طبق قوانین و مقررات جاریه مملكت و دستورات شرع مطهر به وظایف خود قیام می نمودند.
منصب شیخ الاسلامی همانند دولت عثمانی در سالهای اولیه این سلسله تشكیل نشده است، بلكه در زمان شاه طهماسب اول، این منصب بنا نهاده شد و ابتدا به محقق كركی واگذار گردید.
دكتر صفت گل در این باره گوید:
«نكته مهم این است كه در آغازین سالهای فرمانروایی صفویان به طور مشخص این عنوان برای یكی از اعضای ساختار دینی به كار نمی رفته است. شاید برای نخستین بار این لقب در فرمانی كه شاه طهماسب یكم درباره محقق كركی صادر كرد، به كار رفته باشد».[۳]

پی نوشتها:
[۱] ن.ك. دایرة المعارف الاسلامیة، ج ۳، ص ۴۷۱، ۴۸۰. در صفحه بعد متن ارجاع داده شده عیناً آمده است.
[۲] دین و سیاست در دولت عثمانی، ص ۳۵۳.
[۳] ساختار نهاد و اندیشه دینی در ایران عصر صفوی، ص ۴۵۱.

نظرات