چگونه خود را مقید به نماز اول وقت کنیم؟

اول وقت

تقید به نماز اول وقت عمل دشواری نیست و راه آن نیز روشن است! هر وقت اذان گفته شد، تمام کارهای دیگر را رها کنیم و به اقامه نماز بپردازیم.
اگر این کار ساده و راحت را نمی توانیم انجام دهیم، حتما مانعی بر سر راه وجود دارد. و الا انسانی که کوهها را جابه جا می کند، هرگز نباید در مقابل چنین مساله ای احساس عجز کند.
شاید این مانع در شناخت انسان موجود باشد و کسی هنوز معنای نماز، حقیقت دین، عظمت خدای متعال، هستی خویش، را در نیافته که مهمترین مساله برای تامین سعادت او ، آنچنان برایش بی اهمیت شده که علیرغم سادگی و آسان بودنش این گونه برایش سخت شده است.

باید در این نکته تامل کنیم که آیا معاد حقیقت دارد یا زندگی ما محدود به دوره دنیا است که بعد از آن خواهیم پوسید و مرگ پایان کار ماست؟ اگر به معاد باور داریم یا حتی صرفا احتمال آن را می دهیم، چگونه می توانیم زمانی به اندازه بی نهایت را رها کرده و یک زندگی کوتاه مدت را اصیل قرار دهیم؟ چگونه از چند عمل ساده برای کسب سود بسیار چشم می پوشیم؟ آیا نشنیده ایم که:

امام باقر(ع) می فرمایند: «حسابرسى اعمال بندگان، از نماز آنان شروع مى‏ شود؛ اگر نماز كسى پذیرفته شود، سایر اعمال او پذیرفته خواهد گشت. اگر نماز كسى در اول وقت به درگاه خدا بالا رود، درخشان و تابان به سوى صاحبش باز مى ‏گردد و مى ‏گوید: حقوق مرا نگهبان شدى، خدایت نگهبان باد! و اگر نماز كسى در خارج از وقت ویژه بدرگاه خدا بالا رود و از حدود و مقررات لازمه عارى باشد، سیاه و تاریك به ‏سوى صاحبش باز مى ‏گردد و مى ‏گوید: حقوق مرا پامال كردى، خدایت پامال كناد.»[۱]

همچنین این احادیث می تواند برای برای اصلاح شناخت ما کمک کند:
امام على علیه السلام: «هیچ كارى نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر از نماز نیست. پس مبادا چیزى از امور دنیا شما را از اوقات نماز بازدارد؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ مردمانى را نكوهش کرده است.»[۲]

امام صادق (ع)فرمود: «دو خصلت در هر كس نباشد، از او دورى كن: خواندن نماز اول وقت و مواسات (برادرى)[۳]
پیامبر(ص)فرمود:«هر شخصى به نماز اول وقت اهمیت بدهد، براى او شادمانى به هنگام مرگ و برطرف شدن هموم و غصه ها و نجات از آتش جهنم را ضامن مى شوم».[۴]
امام صادق (ع)فرمود: «فضیلت نماز در اول وقت بر آخر وقت، مانند برترى آخرت به دنیا است».[۵]

همچنین احتمال دارد، سنگینی تقید به نماز اول وقت، به خاطر فرو رفتن در گناهان باشد که شیطان را بر فرد مسلط کرده و به او اجازه نمی دهد به سراغ نماز برود! اگر چنین است، باید مانند کسی که خطر جدی ای را دیده، سریع به فکر علاج باشد و با توبه و اصلاح اعمال، سرنوشت خود را از دست شیطان خارج کند.
« اى بنده ناتوان ...  چه چیزى تو را بر سوء ادب نسبت به پادشاه عالمیان، توانا و گستاخ گردانیده است، كه نداى تلویحى او را كه براى قیام به عبودیّت و بندگى‏اش فرا مى ‏خواند، مكرّر مى‏ شنوى، ولى آن را كوچك شمرده و توجّه به دعوتش نمى ‏كنى، تا اینكه تصریحا ندایش را اعاده نموده و مكرّر در اذان و اقامه مى‏فرماید: «حىّ على الصّلاة، حىّ على الفلاح، حىّ على خیر العمل» ... اگر یهود و نصارى آن را مى ‏شنوند و التفاتى به آن ندارند، و تو نیز چنین مى‏ كنى، پس واقعا فرق میان تو آنان چیست؟ ... و اگر خود را معذور مى ‏دانى، توجّه داشته باش كه همه بر انجام نماز مكلّف هستند، حتّى جنگجو و زخم خورده و كسى كه در حال غرق شدن، و یا بیمار و اسیر است، و هیچ عاقلى در انجام ندادن آن عذرى ندارد، پس به جان خود رحم كن، كه روز سخت و خطر بسیار بزرگى را در پیش دارى.»[۶]

[۱]. الكافی، ج‏۳، ص: ۲۶۸.
[۲]. محمدی ری شهری , میزان الحكمة, ج ۲ ص ۱۶۴۲.
[۳]. همان.
[۴]. همان.
[۵].همان.
[۶]. ادب حضور، ترجمه فلاح السائل سید بن طاووس،ص ۲۷۵.

نظرات