دوران ماقبل تاریخ یا عصر حجر قبل از حضرت آدم حوا بوده یا بعد از آن بوده است؟

 ماقبل تاریخ یا عصر حجر

درباره این مطالب نمی توان اظهار نظر قطعی کرد و باید توجه داشت که مطالب به شکل ظنی در تواریخ بیان شده است. توصیفی که درباره عصر حجر شده است، آن را به ۵۰۰ هزار سال قبل ارتباط می دهد.[۱]
و از سویی نیز طبق ادعای بعضی از تواریخ حضور حضرت آدم (ع) به حدود ۷ هزار سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد.
چون بنابر شواهد علمی از جمله اکتشافات پروفسور وولی طوفان نوح در حدود ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوسته است. که طوفان نوح در ۹۵۰ سالگی حضرت نوح (ع) به وقوع پیوست و نیز  بین نوح و آدم (ع) ۱۵۰۰ سال فاصله بوده است و حضرت آدم (ع) ۹۳۶ سال عمر کرده است.  با محاسبه ارقام فوق خلقت آدم(ع) در ۶۵۸۶ سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوسته است.

(عمر آدم) ۹۳۶+ (تا تولد نوح) ۱۵۰۰+ (تا وقوع طوفان) ۹۵۰+ (تا میلاد مسیح) ۳۲۰۰ = ۶۵۸۶
این تاریخ در تورات آمده و با بعضی محاسبات عقلی نیز متناسب است.[۲]

پس اگر اطلاعات فوق درباره تاریخ عصر حجر و تاریخ زندگی آدم را صحیح بدانیم، عصر حجر بسیار پیش تر از حضرت آدم (ع) بوده است. با این حساب باید بگوییم که آثار کشف شده از عصر حجر، برای نسل های قبلی انسان ها بوده و آن ها از فرزندان آدم نبوده اند. چون بنابر برخی از روایات، خداوند قبل از خلقت انسان، موجوداتی با شعور كه خدا را می‏پرستیده ‏اند، خلق نموده و پس از قیامت نیز موجوداتی را خواهد آفرید و خلقت خداوند منحصر به خلق انسان نیست.
بنابر برخی از روایات، خداوند موجوداتی شبیه به انسان به نام « نسناس» را خلق كرده بود كه قبل از خلقت انسان از بین رفتند.[۳] بر اساس آیات قرآن و روایات بی‏شمار، خلقت آدم و حوا(اولیّن انسان‏ها) به طور مستقل بوده و تكامل یافته «نسناس» نبوده است و نسناس به طور مسلّم قبل از حضور آدم و حوّا، بر روی زمین از بین رفته بوده ‏اند.

در كتاب توحید، ج ۱، ص ۲۷۷ از امام صادق(ع) روایتی آورده كه در ضمن آن به راوی فرموده: «شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آنها هستید.»

مرحوم صدوق در كتاب خصال، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۵۴ از امام باقر(ع) روایت كرده كه فرمود: «خدای عز وجل از روزی كه زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هیچ یك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده ‏اند و خدای تعالی همه آنها را ازپوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد كرد و برای هر یك، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت...»[۴]

[۱]. دائره المعارف، عبدالحسین سعیدیان. ج۲. ص ۱۴۰۱.
[۲]. مراجعه کنید به ترجمه المیزان، ج‏۴، ص: ۲۲۱.
[۳]. بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۰۳
[۴]. ترجمه تفسیرالمیزان، ج ۴، ص ۲۲۱ -۲۳۱

دیدگاه‌ها

باسلام
عمر بشر از زمان خلقت حضرت آدم و حوا بوده است واین کاملا درست است
البته طبق بررسی های علمی و مشاهدات فسیل ها و زمین شناسی مبنی بر پیدا شدن فسیل هایی با قدمت میلیونها سال می توان به این نتیجه رسید که قبل از نسل حضرت آدم موجوداتی نظیر انسان و تحت عنوان انسان های اولیه بر کره خاکی می زیسته اند
اگر بحث مباحث علمی و کتب الهی و روایات انبیاء الهی و علمای دینی را بخواهیم هماهنگ کنیم و به نظر واحدی برسیم طبق اطلاعات مطالب فوق آورده شده در این صفحه می توان بعنوان فرضیه به این نتیجه رسید که انسان های نئاندرتال که پیش از هموساپینس ها می زیسته اند و معرف همان انسان های نخستین بوده که از نسل میمون های نخستین بوده اند و منقرض شده اند و نسل همو ساپینس ها یعنی بشر امروزی از نسل حضرت آدم می باشد

دوست عزیز طبق مطالعات علمی، اولین فسیل های هومو ساپینس ها حدود ۲۰۰ هزار سال قدت داشته و در آفریقا بدست آمده و این در حالیست که متقدم ترین فسیلهای نئاندرتال ها نیز ۲۰۰ هزار سال قدمت داشته و در اروپا کشف شده و حتی این دو گونه از نخستی های باستانی در خاور میانه از حدود ۶۰ هزار سال پیش که هوموساپینس ها به این منطقه مهاجرت کردند، با هم برخوردها و حتی جفت گیری ها داشته اند که البته به دلیل عدم هماهنگی دو گونه، نسل قوی از آنها باقی نماند اما طبق مطالعات ژنتیک در نسل انسانی که از آفریقا مهاجرت کرد و در خاور میانه، اروپا و سایر نقاط جهان ساکن شد آثاری از ژن نئاندرتال دیده می شود.نئاندرتال ها حدود ۴۰ هزار سال پیش در خاور میانه منقرض شدند و در اروپا تا ۳۰ هزار سال پیش فسیل از آنها بدست آمده. اما هومو ساپینس ها یا همان انسان امروزی ۲۰۰ هزار سال هست که می زید.لطفا با مقایسه تمام این مطالب که همگی قابل دستیابی و استناد هستند بفرمایید چه توضیحی برای تاریخ آفرینش ۷۰۰۰ ساله حضرت آدم می شود یافت؟

تصویر شهرسوال

با سلام خدمت شما دوست گرامي
هيچ منافاتي بين اين دو مطلب وجود ندارد. اگر گفته مي شود که خلقت آدم مربوط به حدود شش يا هفت هزار سال پيش است، مي تواند منظور نسل جديدي از انسان باشد که از حضرت آدم (ع) است و چه بسا قبل از اين نسل، هزاران نسل از انسان وجود داشته و منقرض شده باشد . شواهد زيادي وجود دارد که قبل از حضرت آدم (ع)، انسان هايي که از نسل آن حضرت نبوده اند، زندگي مي کرده اند.

مرحوم علامه طباطبائى (ره) در ذيل آيه ۱ سوره نساء مى گويد: از ظاهر آيه برمى آيد که مراد از "نفس واحده"، آدم و مراد از "زوجها" حوا است که پدر و مادر نسل انسان اند و ما نيز از آن نسل هستيم، [۱] و به طورى که از ظاهر قرآن کريم برمى آيد، همه افراد نوع انسان به اين دو تن منتهى مى شوند. از آيه شريفه برمى آيد که نسل موجود از انسان، تنها به آدم و همسرش منتهى مى شود و جز اين دو نفر، هيچ کس ديگرى در انتشار اين نسل دخالت نداشته است.

در تاريخ يهود آمده است که عمر نوع بشر از روزى که در زمين خلق شده تا کنون، بيش از حدود هفت هزار سال نيست که اعتبار عقلى هم با اين تاريخ مساعد است. پس اعتبار عقلى هم همان را مى گويد که تاريخ گفته است. ليکن دانشمندان طبقات الارض و به اصطلاح "ژئولوژى" معتقدند که عمر نوع بشر بيش از ميليون ها سال است.

اين اعتقاد ايشان است، امّا ادلّه اى که آورده اند قانع کننده نيست. دليلى نيست که بتواند اثبات کند اين فسيل ها، بدن سنگ شده اجداد همين انسان هاى امروزى است، و دليلى نيست که بتواند اين احتمال را رد کند که اين اسکلت هاى سنگ شده مربوط به يکى از ادوارى است که انسان هايى در زمين زندگى مى کرده اند؛ چون ممکن است چنين بوده باشد، و دوره ما انسان ها متصل به دوره فسيل هاى نامبرده نباشد، بلکه انسان هايى قبل از آفرينش آدم ابوالبشر در زمين زندگى مى کرده اند و سپس منقرض شده باشند، و اين پيدايش انسان ها و انقراضشان تکرار شده باشد تا پس از چند دوره، نوبت به نسل حاضر رسيده باشد.

قرآن کريم به طور صريح و آشکار، کيفيت پيدايش انسان در زمين را بيان نکرده که آيا ظهور انسان در زمين، منحصر در همين دوره فعلى است که ما در آن قرار داريم، و يا دوره هاى متعددى داشته، و دوره ما آخرين ادوار آن است؟

ممکن است از بعضى آيات قرآن استشمام کرد که قبل از آفرينش حضرت آدم، ابوالبشر و نسل او، انسان هايى ديگر در زمين زندگى مى کرده اند چنان که مي فرمايد: "و زمانى که پروردگارت به فرشتگان فرمود: مى خواهم در زمين جانشينى بگذارم، گفتند [باز] در زمين کسانى مى گذارى که در آن فساد کنند و خونها بريزند". [۲]

مرحوم علامه طباطبائي مي فرمايد: از آيه ۳۰ سوره بقره مي توان استشمام کرد که قبل از خلقت آدم (ع)، انسان هايي هم زندگي مي کردند که فرشتگان با سابقه ذهني که از آنها داشتند از خداوند مي پرسند: آيا کسي را خلق مي کني که فساد کرده و خونريزي مي کند. [۳]

از اين آيه برمى آيد، قبل از آفرينش بنى نوع آدم، دوره ديگرى بر انسانيت گذشته است و فرشتگان با آنها آشنا بوده و سابقه آنها را داشته اند.

در بعضى از روايات وارده از ائمه (ع) مطالبى آمده که سابقه ادوار بسيارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مى کند.

شيخ صدوق در کتاب توحيد از امام صادق (ع) روايتى آورده که در ضمن آن امام (ع) به راوى فرموده: "شايد شما گمان مى کنيد که خداى عزوجل غير از شما هيچ بشر ديگرى را نيافريده است. نه، چنين نيست، بلکه هزار هزار آدم آفريده که شما از نسل آخرين آنها هستيد". [۴]

مرحوم صدوق همچنين در کتاب خصال، از امام باقر (ع) روايت کرده که فرمود: "خداى عزوجل از روزى که زمين را آفريده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هيچ يک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمين آفريد و نسلى را بعد از نسل ديگر ايجاد کرد و براى هر يک، عالمى بعد از عالم ديگر پديد آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بيافريد و ذريه اش را از او منشعب ساخت. [۵]

پي نوشت:
[۱] ترجمه الميزان، ج‏۴، ص ۲۱۴، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۷.
[۲] بقره، ۳۰ ، "وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون".‏
[۳] ترجمه الميزان، ج ۴، ص ۲۲۳.
[۴] شيخ صدوق، توحيد، ص ۲۷۷، ج ۲، چاپ تهران.
[۵] شيخ صدوق، خصال، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۵۴.

بدلیل اینکه در تمام ادیان تحریف صورت گرفته و کلا درست بودن دین به اثبات نرسیده است در چنین مسائلی تکیه بر ادیان از نظر علمی مورد تایید نیست و باید به گونه ای موضوع را بررسی کرد که مورد تایید همه و کلا عقلانی باشد مطالب شما در بالا اساسا تکیه بر مطالب دینی است و بنده به عنوان یک اندیشمند مطالب فوق را فقط به عنوان یک نظر می خوانم. از روی مطالب شما نمی توان نتیجه ای بدست آورد. اما بهر حال جای تشکر دارد.

تصویر soalcity

دوست اندیشمند سلام
راه یافتن تحریف به بعضی از گزاره ها با کلا درست بودن دین دو مقوله کاملا متفاوت هستند!
درستی یا غلطی دین را از روی اصول آن بررسی می کنند. نه اینکه اگر یک جایی احتمال تحریف بود، کل آن دین باطل باشد.
اصول دین با عقل اثبات می شود و قرآن نیز قطعا تحریف نشده است. با این حساب شما چگونه به اثبات دین نرسیده اید؟

اما اگر به نقل دینی در این مسائل توجه نکنیم، می توانیم بفرمایید شیوه دیگری برای کسب اطلاع در این مساله وجود دارد یا خیر؟

میشه بفرما یید دلایلتون چیه که قران تحریف نشده ؟قران توسط عثمان جمع اوری شد و چون یک انسان که حاکم هم بوده دستور این کارو صادر کرده پس احتمال قوی به نفع حکومتش تحریف کرده البته این یک حدسه که باید بررسی شه واینکه چرا دینو فقط دینهای شبه جزیره میدانید یهود تکاملیش مسیح و در اخر اسلام .ایا خدا خودش نژاد پرستی رواج نمیده که فقط این حوزه رو لایق تکامل و هدایت بدونه؟

تصویر soalcity

سلام
دوست گرامی شما می توانید از بخش جستجوی سایت کمک گرفته و جواب های احتمالی موجود برای سوالات دیگر را بیابید. مثلا درباره تحریف در قرآن، لینک های ذیل موجود است:
http://www.soalcity.ir/node/427
http://www.soalcity.ir/node/35
http://www.soalcity.ir/node/407
و طبیعتا اگر درباره همین جوابها ابهامی داشتید می توانید مطلبتان را در کامنت های هم جا مرقوم بفرمایید.

درباره دین و اینکه چرا فقط اسلام و یهود و مسیح، به خاطر آنکه تنها این سه دین کتاب الهی دارند. یعنی سخنی که از جانب خدا دریافت شده باشد و بعضی ادیان که اصلا به خدا اعتقادی ندارند یا ... برای ما در این مباحث هرگز راهگشا نخواهند بود.

و منظور شما از نژاد پرستی و ارتباطش به این مطلب را متوجه نشدم!

سلام
منظورم اینه که این سه دین که فرمودید کتاب الهی دارند در واقع یک بخش از جهانو شامل میشه ایا بقیه انسانها باید در گمراهی بمونن وهدایت فقط مخصوص پیروان این سه دینه.یک نکته که وجود داره اینه که تنها اسلام هست که معتقدند که قران از طرف خدا نازل شده یهود ومسیح کتابشون بعد از موسی وعیسی توسط پیروانشون نوشتند در اصل ادعا اینکه از جانب خداست درست نیست

تصویر soalcity

سلام
این فرموده حضرت علی (ع) را به خاطر بیاورید که : حق را بشناس و سپس مردم را با آن بسنج!
حال مسیر هدایت روشن است و باید به آنهایی که نشنیده اید، رساند و آنهایی که نمی خواهند بپذیرند را رها کرد.
و این نیز صحیح است که فقط قرآن وحی تحریف نشده است. و مسیحیان و یهودیان نیز خود می دانند که وحی به موسی و عیسی، در دستشان به طور کامل نمانده و خودشان آن را با کم و زیاد نوشته اند. اما اصل ادعای وحی را هر سه دین دارند.

در مورد دین های دیگه نمیتونم نظر بدم ولی از نظر علم احتمال هم در نظر بگیریم مگه میشه یک نفر به تنهایی بتونه در مدت کوتاهی چیزیو که تمام مسلمانان اون موقع ارزشمندترین دستاورد پیامبرشون میدونستند عوض کنه! اونم وقتی که بزرگترین شخصیت های اسلام هنوز زنده بودنو صد درصد حتی قبل از مرگ پیامبر (ص) به قرآن اشراف کامل داشتن! عثمان هم دشمن کم نداشته که بخواد قرآن رو عوض کنه و کسی بهش متعرض نشه!
در ضمن معجزاتی توی قرآن کشف شده که نشون میده تا به حال کسی حتی حرکه ای از قرآن رو تحریف نکرده
متاسفانه عده ای از ما زحمت تحقیق رو به خودمون نمیدیم و فقط دنبال بهانه ای جزءی هستیم تا به حال خودمون برسیم و در عین حال وژدانمون راحت باشه!

قران تحریف نشده چون خدا اجاز ان را نمیده /پس توبه کن/

همه ادیان نه
در اسلام تحریف صورت نگرفته و قابل استناد است

سلام وتشکر از حوصلتون که جواب دادید

تصویر شهر سوال

با سلام
ما نیز از شما تشکر میکنیم.

ممنونم از مدیر سایت و برادر عزیزی که به سوالات پاسخ میده. انشا الله اقامون بقیه الله (ع)هر چه زودتر ظهور میکنند و رو چشم نوکراشون پا میزارن و تمامی مسائل رو حل میکنند مثل جد عزیزشون امام رضا (ع) که همه ادیان و سوالات رو حل کرد و شیعه رو سر بلند فرمودند. برای دیدن مناظره امام رضا (ع) به این لینک مراجعه کنید

http://www.aparat.com/v/hPa16

کی گفته طوفان نوح در ۹۵۰ سالگی بوده!! نوح کلا ۹۵۰ سال عمر کرده !!! اطلاعات درست بدید

تصویر soalcity

سلام
یعنی شما معتقدید که خود نوح نیز در این طوفان کشته شده است؟؟!!
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (۱۴ عنکبوت)
در این آیه به خوبی اشاره می کند که نوح قبل از طوفان ۹۵۰ سال در بین آن قوم بوده است.

چی میگید خدایی:| زمان هدایت قوم نوح توسط اون ۹۵۰ سال ذکر شده که بعدش طوفان نوح نازل میشه و کافران قوم از بین میرن . دیگه خدا میدونه چقدر بعد از اون عمر کردن . لطفا یکم تحقیق کنید بعد انقدر با تاکید صحبت کنید

با سلام
طبق فرمایشات شما از خلقت حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) حدود ۷ هزار سال میشه
گفته میشه که ۱۲۴۰۰۰ پیامبر برای هدایت انسانها مبعوث شدن
حالا سوال اینه که چطور توی مدت ۷۰۰۰ سال ۱۲۴۰۰۰ پیامبر مبعوث شدن
چون اکثر پیامبران مثل حضرت نوح عمر طولانی داشتن !؟
آیا همزمان چند پیامبر میتونسته وجود داشته باشه؟

تصویر پاسخگو

سلام دوست عزیز
۱- همه پیامبران مانند حضرت نوح عمر طولانی نداشتند .
۲- این گونه نبوده که انبیا همه یکی پس از دیگری بیایند . غیر از پیامبران اولوالعزم ، بقیه پیامبری وظیفه تبلیغ و ترویج پیامبر صاحب کتاب زمان خود را داشته اند . این پیامبران هر کدام در شهر و دیار خود مامور تبلیغ دین توحید و آیین پیامبر اولولعزم زمان خود را داشته اند .
بر این اساس در یک زمان پیامبران متعدد در مکان مختلف زمین زندگی می کردند . در متون تاریخی هست که بنی اسرائیل در یک صبحگاه ، هفتاد پیامبر خود را به قتل رساندند . این یعنی این که در قوم بنی اسرائیل دهها پیامبر همزمان زندگی می کردند .

قبول دارم مثل حضرت یعقوب و یوسف.یا حضرت اسحاق و عیسی و...

بعضی از پیامبران فقط در بین طایفه چند نفری خود و خانواده خود پیامبر بودند-

دوست عزیزمگه یعقوب و یوسف جفتشون پیامبر نبودن؟؟!

تصویر پاسخگوی تاریخی

باعرض سلام و ادب.

بله. هر دو پیامبر بودند.

با سلام
این صحبت شما در مورد فسیل کشف شده در شش هزار سال پیش درسته هست که انسانهایی رو نشون میده که رو دو پا راه میرفتند و شباحت زیادی به انسان امروزی داشتند ولی دارای تفاوت هم بودند (البته نسل های دیگه هم بوده)
اما در باره انسانهای خردمند امروزی چی؟
انسان خردمند امروزی از حدود ۲۰۰ هزار سال تا بحال زندگی میکرده و تفاوتی با خود ما نداره نمیشه گفت کسانی که اینقدر طولانی روی زمین زندگی میکردنند بدون هیچ دلیلی و شواهدی در حدود ۹ هزار قبل منقرض شدند و نسل ما که از آدم بوده و دقیقا شبیحه همون انسانها هست پا به زمین گذاشتند
لطفا جواب بدید این تفکر خیلی من رو به خودش مشغول کرده

تصویر soalcity

سلام
اگر نظر شما درباره ۲۰۰ هزار سال قطعی و مسلم باشد، از کجا می توانید بگویید که هیچ اتفاقی برای نابودی آنها نیفتاده؟

سلام. در کتاب هنر در گذر زمان/ هلن گاردنر عصر حجر از ۳۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح شروع شده.... نه ۳۲۰۰!
و نکته ای که باعث شد من دنبالِ تاریخ ظهور یا تاریخی که حضرت آدم روی زمین بودند دقیقا یا حدودا کی بوده. چون بر اساس این کتاب و کلا تاریخ هنر، هنر از یه زمانی به بعد به صورت ناگهانی تغییر میکنه، در واقع دیدگاهشون نسبت به مذهبی که داشتن عوض میشه. و معلوم نیست این دیدگاه چجوری به وجود آمده. واسه من سوال پیش اومد که نکنه تو این مقطع حضرت آدم باعث ِ این دیدگاه شدن! و سوال ِ دیگه ای که دارم اینه که حضرت آدم تو کدوم کشور کنونی بودند...

یه نکته رو فراموش کردم بگم. قبل از عصر حجر، طبق آمار زمین شناسی ۶ بار عصر یخبندان داشتیم. (خودم تحقیق نکردم اما از یه آدم موثق شنیدم که تحقیقات تاریخی انجام میدن). و ما الان در دوره ی ۷ ام هستیم. یعنی در بازه ی ۶ تا ۷... با این حال، انسان هایی که در عصر حجر بودن، بعضا قادر به صحبت کردن نبودن. اما درک و شعور داشتن (با توجه به آثاری که بر جا گذاشتن میگم) و حتی به نیرویی فراتر از خودشون و طبیعت ایمان داشتن. میشه گفت خدا رو باور داشتن.
با این اوصاف من فکر میکنم حضرت آدم در این برهه ی زمانی که ما درش هستیم به زمین آمدند و مربوط به عصر های یخبندان ِ پیشین نبودند. و حتی فکر میکنم بعد از انسان های ِ دیرینه سنگی آمدند...
اگه سالشو حدودا به من بگین ممنون میشم.

تصویر soalcity

سلام
عدد ۳۲۰۰ که در این جا ذکر شده است، ۳۲۰۰ سال پیش از مسیح است و مربوط به طوفان نوح می باشد نه آنکه بیانگر عصر حجر باشد. و طبق مطلب نوشته شده، زمان تقریبی حضور آدم (ع) در کره زمین ۹ هزار سال پیش می باشد. و فکر می کنم اگر منظور از شواهدی که نشان می دهد، انسان های قبلی قادر به تکلم نبوده اند، این است که بر روی دیوار غارها نقاشی می کشیدند، واقعا این دلیل هیچ ارتباطی به اثبات عدم قدرت بر تکلم ندارد. و مثل آن است که بگوییم تابلوهای ما نشان می دهد که لال هستیم!!
محل هبوط آدم و حوا نیز در مکه بوده است و بر روی کوه صفا و مروه فرود آمده اند.

از نظر باستان شناسی سه دوران داریم ۱- پارینه سنگی ۲- فراپارینه سنگی۳- نوسنگی که به ترتیب اولی از چندصد هزار سال پیش تا ۱۸ هزار سال پیش از میلاددومی از ۱۸ تا ۱۲ هزار سال پیش- سومی از ۱۲ تا حدود ۶ هزار سال پیش از میلاد - این ارقام در مناطق و ممنابع مختلف کمی تغییر می یابد. اخرین عصر یخبندان در دوره پیش از هولوسن (۱۰ هزار سال پیش ) رخ داده است

سلام. اینکه گفتم که قدرت تکلم نداشتن، از روی جمجه هاشون تشخیض دادن اینجوری بوده. ساختار مغز ما با اون آدم ها فرق می کنه.
تقریبا با اون زمانی که میگم هنر از دیدگاه مذهب در بین النهرین یهو متحول میشه یکی هست. خیلی جالب بود واسم.
ممنونم از جوابتون.
پایدار باشید.

شروع خط از دوران سومری ها که بعضی هم این اختراع را به تمدن جیرفت کمان نسبت داده است که حدود هزار اول پیش از میلاد هستند

سلام... ببخشید من اشتباه گفتم بهتون. اون تحول تقریبا از ۶۰۰۰ ق.م به وجود اومده... مطمئن هستین ۹ هزار سال پیش هبوط آدم و حوا بوده؟
به هر حال مرسی.

تصویر soalcity

سلام
این ها از مسلمات دین نیست. اما ظواهر ما را به چنین نتیجه ای می رساند.

سوال: ۱- بشرهای قبل از آدم و حوا نیز دارای فطرت عقل و هوش بوده اند. آیا ممکن است آنها نیز پیامبران و ادیان الهی داشته بوده باشند؟ به نظر چنین است.
۲- خداوند انسان را از خاک آفرید. پس آنها روی زمین بودند. بعد که روح در آنها دمیده شد آنها را به بهشت برد. مکان بهشت کجا بود؟ (جون پس از ماجرای درخت ممنوعه مجددا آنها به زمین هبوط کردند). لطفا پاسخ بدید.

تصویر soalcity

سلام به انسان همه چیز آموخته نشده!

سلام ممنون از پاسخ هايي كه ميدين
امروز استادمون در مورد نظريه داروين صحبت ميكرد و بحث به اونجايي رسيد كه گفت مغاير با دينه ولي ادعاي داروين صحيحه و رد كردنش ممكن نيست
حالا نميخوام وارد بشم، من در جواب استاد گفتم بخاطر انسانهايي كه قبل از حضرت ازم بودن زيادم نميشه گفت كه مغايرت داره با دين. چون از اين ديد ميگن مغايرت داره كه خداوند سير افرينش اادم رو از حضرت ادم شرو كرده و اون هم از خاك خلق شده نه از ادامه ي نسل تكامل يافته ي ميمون !! من اصرار داشتم كه بگم مغايرتي نيست... نميدونم درست گفتم با خير؟ استادم پرسيد شما از كجا ميگي قبل ادم و حوا انسان وجود داشته گفتم روايات. تو اون لحظه يادم نبود كه به اون ايه ي قران هم اشاره كنم كه فرشته ها اعتراض كردن به تصميم خدا مبني به اينكه خليفه و جانشين.... ايشون گفتن روايات همشون تحريف شده هستن و فقط به قران استناد ميشه كرد، مرجع فقط قرانه ...
حالا با اين توهيني كه كردن كاري ندارم اصل سوال من از شما اينه كه چطور ميشه اين نظريه تكاملي داروين رو توجيه كرد؟ اصلا مغايرتي داره با ادين يا نه؟ ميشه كانل توضيح بدين،
ممنون اجرتون با امام زمان(ع)

تصویر سید پاسخگو

باسلام
گرچه در این باره قبلا نکته های بیان شد ولی این باره با تحلیل نستا متفاوت نکته های تقدیم می شود :
در ابتدا باید گفت بحث آفرینش انسان در قرآن کریم به صورت های مختلفی بیان شده است. برخی آیات بیانگر کیفیت و منشأ آفرینش حضرت آدم است.
دستة دوم، در مورد آفرینش نوع انسانی بحث می کند.
دستة سوم: آفرینش حضرت آدم و نسل او را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است. آیاتی که در مورد حضرت آدم بحث کرده، دو گونه است:
یک قسم به صراحت کیفیت خلقت حضرت آدم را توضیح داده است مثل "انّ مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب"(۱)
در قسم دیگر، از سیاق آیات می توان فهمید که منشأ آفرینش آدم چه بوده است. نظیر داستان شیطان(۲)که به خدا می گوید: "آیا به کسی که از خاک آفریدی، سجده کنم؟!"(۳) در این مورد دلیلی نداریم که ابلیس یا ملائکه مأمور باشند برای غیر آدم ،یعنی نوع انسان همانند فرعون و نمرود و آتیلاها سجده کنند.
در سورة الرحمن می فرماید: "خلق الانسان من صلصالٍ کالفخار".(۴)
این آیه نیز اختصاص به حضرت آدم دارد، زیرا ما انسان ها، اگر از خاک هم خلق شده باشیم، از "صلصال کالفخّار" خلق نشدیم، چون مواد خاکی که تبدیل به غذا و سپس تبدیل به نطفه می شود، صلصال نبوده است، چون اگر چنان خشک باشد، هرگز گیاه در آن نمی روید. بنابراین آفرینش از صلصال کالفخار ویژة حضرت آدم است . اگر به دیگران نسبت داده می شود، به اعتبار حضرت آدم است.(۵)
در سورة سجده آیات ۷ و ۸ کیفیت و ماده اولیة آفرینش نخستین انسان را از سایر انسان ها به تفکیک بیان کرده و فرموده: "وبدأ خلق الانسان من طین ثمّ جعل نسله من سلالة من ماءٍ مهین؛ انسان اولیه یا آدم را از "طین" ولی نسل او را از "ماء مهین" یا نطفه آفریده است".
اگر حضرت آدم نیز از نطفه بود،‌یعنی از انسان تکامل نیافته ای به نام "نئاندتال" یا میمون خلق شده بود، تکیه کردن روی نسل وجهی نداشت. پس کاملاً روشن است که آیه در مقام تفصیل است.(۶)
آفرینش آدم از خاک به چه معنا است؟
آیا منظور این است که حضرت آدم و همسرش مستقیماً از خاک آفریده شده و انواع و اصول خلقت بدون سابقه پدید آمده است؟ (نظریه فیکسیسم)
یا منظور این است که بین آفرینش آدم و خاک،‌انواع دیگری از موجودات واسطه بوده اند و چون خلقت آدم و واسطه ها بالاخره منتهی به خاک می شده، گفته اند آدم از خاک آفریده شده است؟(نظریه ترانسفورمیسم)
بر اساس این نظریه، پیدایش انواع موجودات زنده از پست به عالی به هم پیوسته است.هر نوع پایین، با گذشت زمان و تأثیر محیط، منشأ نوع بالاتر می گردد. نظریة ترانسفورمیسم یا تکامل تدریجی که لامارک و مخصوصاً داروین ارائه داده اند، می گوید: "نخست موجودی تک سلولی به وجود آمد و طی میلیون ها بلکه میلیاردها سال کامل و کامل تر شد تا این که به حیوانی کامل مثل میمون مبدل شد. این تکامل ادامه یافت تا آن که انسانِ نئاندرتال از آن پدید آمد. انسانی که تنها مثل انسان امروزی راست قامت بود، اما عقل و خرد نداشت، با تداوم تکامل و پیداش عقل و استعدادهای کمال جویانه، نخستین نژاد انسان امروزی یعنی حضرت آدم به وجود آمد".(۷)
نصوص یا ظواهر کلماتی که در مورد خلقت حضرت آدم(ع) در منابع دینی آمده است، کدام یک از دو نظریه مذکور (فیکسیسم یا ترانسفورمیسم) را تأیید می کند و کدام یک را مردود می داند؟
تذکر چند نکتة مهم
پیش از ورود به بحث و پاسخ به سؤال مذکور، تذکر چند نکته لازم است:
۱_ آن چه علوم در این زمینه و در برخی زمینه های دیگر بیان داشته، فرضیه هایی است که دائماً تغییر کرده و اصلاح یا باطل گشته و فرضیه ای دیگر جانشین آن شده است. قرن ها نظریه بطلمیوس بر مجامع علمی حاکم بود. او می گفت زمین ساکن وثابت است و خورشید متحرک.
کپرنیک و گالیله در تقابل آن اظهار نمودند که زمین متحرک و خورشید ثابت است. سال ها از نظریة‌گالیله نیز گذشت. دانشمندان متوجه شدند که نظریة او نیز ناقص است و به اصلاح نیاز دارد، چون خورشید و کلاً منظومة شمسی نیز ثبات ندارند. قرآن در این مورد می فرماید: "والشمس تجری لمستقرّ لها ذالک تقدیر العزیر العلیم".(۸)
روند تغییر و تکامل معلومات بر پایة تکامل اندیشه تداوم خواهد یافت. بنابراین اگر مطلبی در یک کتاب آسمانی به صورت صریح و غیر قابل توجیه آمده باشد، نمی توان آن را با فرضیه هایی که گاهی همانند نظریة کالیله یا بطلمیوس، شکل علم و قانون به خود می گیرد، توجیه یا مردود دانست.
۲_ نظریه ترانسفورمیسم داروین هنوز در بوتة فرضیه باقی مانده، اما فرضیه ای که روی آن کار زیادی انجام گرفته و شواهد و قراینی بر درستی آن اقامه گشته، اقلاً داروین و لامارک و عده ای فیزیولوژیست ها را به درستی آن قانع ساخته است. البته بسیاری از زیست شناسان نیز آن را نپذیرفته و شواهد نقض فراوانی ارائه داده اند و عده ای دیگر با طرح سؤالات ابهام آمیز و بیان حلقه های کور و مفقوده ای که در طرح داروین وجود دارد، در تحیّر محققانه به سر می برند و از اظهار نظر در صحت و سقم خودداری می کنند و می گویند: "با بررسی های علمی و طبقات الارضی، فواصل میان انواع (موجودات) هنوز به دست نیامده و جزئیات این نظریه از جهت تجربه، و کلیات آن از جهت ادلة فلسفی چنان که باید،‌اثبات نشده است".(۹)
۳_ در زمینة خلقت آدم اگر آیات و روایات صراحت هم داشته باشد که "آدم مستقیماً و بدون واسطه از خاک آفریده شده" به شکلی بیان گشته که نشان می دهد با نوعی فعل و انفعال در طبیعت همراه بوده است، چون در آثار مذهبی آمده که طینت آدم چهل صباح سرشته شد. شاید همة مراحلی را که به طور طبیعی، اولین سلول حیاتی باید در طول میلیاردها سال بپیماید تا به حیوانی از نوع انسان منتهی شود، سرشت و طینت آدم به اقتضای وضع فوق العاده ای که دست قدرت الهی فراهم آورده، در مدت چهل روز طی کرده باشد. هم چنان که نطفة انسان در رَحِم، در مدت نُه ماه، تمام مراحلی را که می گویند اجداد حیوانی انسان در طول میلیاردها سال طی کرده اند، طی می کند.(۱۰)
مخصوصاً مراحلی که مربوط به نوعیت و ماهیّت موجودات است، به صورت جهش یا سریع و ناگهانی بوده است. دیگر تغییرات بسیار آهسته و نامحسوس و متراکم مطرح نیست. وقتی از نظر علم ممکن است طفل یک شبه ره صد ساله برود، چه دلیلی درکار است که چهل شبه ره صدها میلیون ساله را نرود؟!
۴_ فرض می کنیم آن چه در زیست شناسی و سایر علوم در این زمینه آمده،‌از مرحلة تئوری گذشته و به مرحلة علمیت و قطعیت رسیده است. هم چنین فرض می کنیم که ممکن نیست اوضاع طبیعی به صورتی فراهم شود که ماده مراحلی را که در وضع دیگر، طی می کند، در آن اوضاع بتواند سریع پشت سر بگذارد و در نتیجه اجداد حیوانی انسان امری مسلّم و قطعی گردد؛ باز ظواهر آیات و روایاتی که در این زمینه داریم، غیر قابل توجیه نیست، بلکه هم متن قابل توجیه است و هم مدت سرشت طینت که در آثار مذهبی چهل روز ذکر شده است، زیرا ملاک محاسبه روز مشخص نیست. آیا منظور از چهل روز، چهل مرحله و دوره چند ساله طول کشیده است یا با میزان و ملاک روزهای قیامت که قرآن می فرماید:
"هر روز آن به اندازة پنجاه هزار سال این دنیا است، یعنی دو میلیون سال، مراحل تکوین و سرشت آدم و تبدیل شدن از خاک به یک انسان کامل بوده و یا مراد روزهای معمولی است که از طلوع و غروب خورشید پدید می آید. اما در هر صورت نظریة تکامل تدریجی مورد نظر داروین را به طور مستقیم و صریح مورد تأیید قرار نمی دهد، زیرا اگر مراد از روز، دوره یا روزهای قیامت باشد، آن چه از آن می توان فهمید، این است که آفرینش آدم به طور مستقیم از خاک و به صورت تکامل تدریجی طی هزاران سال انجام گرفته است، تا انسان کامل از لحاظ جسمی و فکری و عقلی و روحی شکل پیدا کند. اما تبدّل انواع را مورد تأیید قرار نمی دهد، یعنی حیوانی مثل میمون بر اثر تکامل، ماهیت نوعیِ جدیدی پیدا کند و به انسان مبدّل گردد، مورد تأیید قرار نگرفته است.
۵_ اعتقاد به این که حضرت آدم(ع) مستقیماً و به صورت آنی و دفعی (فیکسسم) از خاک آفریده شده و یا نقطة مقابل آن که نظریة ترانسفورمیسم است و معتقد می باشد که بر اساس تکامل تدریجی تک یاخته ای طی میلیون ها سال منشأ پیدایش همة‌ موجودات زنده از انواع گیاهان و حیوانات برّی و بحری و پرندگان و سرانجام انسان گردیده، هیچ کدام نه از ضروریات دین است و نه ملازم با رد یا قبول برخی از احکام نظری یا عملی دین است،‌به گونه ای که اگر کسی یکی را بپذیرد و دیگری را نفی کند،‌متهم به منکر ضروری دین شود، چون:
اوّلاً: ظواهر متون دینی با توجیه بر هر دو نظریه قابل تطبیق است، اگر چه خواهیم گفت که متون مذهبی بر یک نوع تکامل تدریجی دلالت دارد، (نه صراحت) اما نه آن تکاملی که داروین و لامارک گفته است.
ثانیاً: اگر نظریة تکامل تدریجی و تبدّل انواع اثبات شود، نه تنها تنافی با آموزه های دینی ندارد، بلکه شگفتی و عظمت نظام آفرینش را شفاف تر نشان می دهد و از این طریق می توان دریافت که ناظمی هدفمند، دارای غایتی بلند و برنامه ای بسیار دقیق و محاسبه شده، همة موجودات زنده را از تک یاخته ای با ساختمان های جسمی و فهمی متفاوت آفریده و توحید در خالقیت و ربوبیت را در نظام آفرینش منسجم و یکپارچه، متجلّی ساخته است،‌تا نظام تکوین آیینه دار و تجلی گاه توحید گردد.
داروین در پایان کتاب اصل انواع در فصلی که تحت عنوان خلاصه و نتیجه ذکر کرده می نویسد: "اگر از این دریچه به حیات بنگریم، در آن عظمتی خواهیم یافت که نیروهای متعددش روزی به صورت یک موجود به دست خالق متعال پا به عرصة وجود نهاده است".(۱۱)
او هم چنین می گوید: "محال است این جهان پهناور با این همه نشانه های روشن ... بر اثر تصادف کور و نادان به وجود آمده باشد، زیرا تصادف نابینا قادر نیست نظام منظم بیافریند و سازمان حکیمانه به وجود آورد. به نظر من این بزرگ ترین برهان بر وجود "ذات اقدس الهی" است. جایی که این برهان ارزنده مورد تأیید علم و منطق است، من پیرامون دلایل دیگری که می تواند خداوند جهان آفرین را اثبات کند، بحث نمی کنم".(۱۲)
بنابراین شبهاتی را که برخی افراد محدودنگر با تمسّک به نظریه داروین مطرح می کنند، مردود است.(۱۳)
آفرینش آدم
آیه ای که به روشنی دلالت دارد حضرت آدم(ع) بدون واسطه و به طور مستقیم از خاک آفریده شده، آیه ای است که برخی افراد جهت تأیید نظریة داروین و ترانسفورمیسم به آن تمسک جسته اند و آن آیه ۵۹ از سورة آل عمران است. "انّ مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب".
در شأن نزول آیة می نویسند: پس از سرکوب شدن بسیاری از مشرکان و گسترش نسبی اسلام، نصاری نجران، هیأتی را برای مباحثه به مدینه فرستادند که وفد نجران نام دارند. آنان به مسجد مدینه آمدند. نخست عبادت خود را انجام دادند. سپس با پیامبر به بحث پرداختند و سؤال کردند:
- شما فرزند چه کسی هستید؟
- عبدالله.
- موسی پسر کیست؟
- عمران.
- عیسی پسر کیست؟
بنا به روایتی پیامبر مکث فرمود. سپس آیة مذکور (ان مثل عیسی) نازل شد. مسیحیان می گفتند: حال که عیسی پدر انسانی ندارد، پس پدرش خدا است.
یهودیان هم می گفتند: عیسی به طور العیاذ بالله نامشروع به دنیا آمده است!
آیه در مقام پاسخ به شبهة مسیحیان و یهودیان می فرماید: آیا معتقد نیستید که آدم پدر ندارد؟ عیسی هم مثل او است. همان طور که او پدر نداشت و شما قبول دارید، عیسی هم پدر نداشت و به امر خدا موجود شد.
این استدلال نشان می دهد که اگر فرض کنیم حضرت آدم از چیزهایی آفریده شده که منتهی به خاک می شود، استدلال نمی تواند استدلال تمامّی باشد، زیرا اگر بپذیریم آدم از نسل میانی و واسطه ای بین خاک و خود، مثلاً از انسان های کم خرد یا بی خردی چون نئاندتال به وجود آمده،
حضرت آدم از نطفة حیوانی به وجود آمده است.
بنابراین چگونه می توان آفرینش بدون پدر عیسی را به آفرینش آدم تشبیه نمود! اگر استدلال را تمام بدانیم - که هست، زیرا وحی مُنزَل از عالم الوهیت است - ناچار باید بپذیریم که حضرت آدم از نسل موجود دیگری به وجود نیامده است.
جهت تحقیق بیش تر در مورد آیاتی که دلالت روشن تری بر آفرینش مستقیم حضرت آدم(ع) از خاک دارد به کتاب "انسان شناسی" آقای مصباح یزدی مراجعه شود که تحت عنوان معارف قرآن چاپ شده است.
پی نوشت ها :
۱.آل عمران (۳) آیه ۵۹.
۲. مثل آیات ۷۶ ص (۴۸) و ۱۲ اعراف (۷) و ۲۶ و ۲۸ و ۳۳ حجر(۱۵).
۳.اسراء(۱۷) آیة‌.
۴.الرحمن(۵۵) آیه‌.
۵.جهت تحقیق و مطالعه در این زمینه به کتاب معارف قرآن، ج ۳ - ۱، استاد محمد تقی مصباح یزدی مراجعه شود.
۶.همان، ص ۲۳۷.
۷. لابد همانند : نیچه آلمانی خواهند گفت: سپس بر پایة اصل تنازع بقا، نسل بر تر یعنی نسل آدم بقا و حیات خویش را حفظ نمود و بقیة نسل ها به سوی فنا و نابودی سرازیر شدند.
۸.به تفسیر آیات ۳۸ الی ۴۰ سوره یس (۳۶) مراجعه شود.
۹.محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج اول، ص ۱۱۳.
۱۰.مرتضی مطهری(ره)، عقل گرایش به مادیگری، ‌ص ۱۳۱.
۱۱. فلسفة علمی، ج۱، ص ۲۹۹، به نقل از بینش اسلامی، سال اول متوسطه، ص ۲۸.
۱۲.همان.
۱۳. برای مطالعه و تحقیق بیش تر در این زمینه می توانید به کتاب علل گرایش به مادیگری اثر شهید مرتضی مطهری (ره) فصل توحید و تکامل مراجعه کنید.
موفق باشید.

زنده و پاینده باشید ایشاله. پاسخهای بسیار زیبا و مفیدی بودند. دمتون خیلی خیلی گرم. اتفاقی به این بحث ورود کردم و کلی چیز آموختم.

بسم الله و له الحمد
با مخلوط نمودن سه مرجع ؛ ۱- ظاهر قرآن ۲- اساطیر یهود و اسرائیلیات نفوذی در احادیث اسلامی دردوره خلفا ۳- دانش تجربی جدید توسط نویسندگان «شهر سوال» و پاسخگویان شاهد چنین آشفته بازار فوق هستیم ! با توجه به سالهای طولانی از عمرم را به بازخوانی ریاضی وار آیات قرآن مجید گذراندم و پاره ای از نتایج حاصل را در کتاب تالیفی ام «روایت اول» (با مجوز رسمی اداره ارشاد) آورده ام. ( تلفن تماس ۰۹۳۶۹۴۱۳۳۰۸)
از آنجایی گه آگاهم عصر اینترنت فرصت مطالعه کتابهای جدی و دقیق را از انسانها گرفته است و کتب سفسطه مانند و رمان را جایگزین نموده است! فقط برخی از نتایج تحقیقاتم در مورد آیات قرآن در مورد زمان پیدایش آدم و نوح (ع) را می آورم.
به جز ۵ پیامبر آدم ، ادریس ، نوح ، هود و صالح - بقیه پیامبران قرآن در بازه زمانی کمتر از ۴۲۰۰ سال قبل ( تا اکنون) می زیسته اند!
با توجه به بررسی دقیق وضع «هفت آسمان قرآن» و نیز دوره های «شش ایام» آفرینش آسمانها و زمین در قرآن که برای اولین بار در جهان اسلام صورت گرفته است - قسمتی از آیات آدم (ع) در قرآن مانند دستور سجده به ملائک و سرپیچی ابلیس و یا اظهار خلیفت الهی آدم مربوط به بازه زمانی «خلق الارض فی یومین» یعنی «ایام v-» (تا حدود صد هزار میلیارد سال قبل!) انجام پذیرفته است (که در لسان روایات بعنوان عالم ذر آمده است؟)و این زمان بسیار بیشتر از زمان وقوع «بیگ بنگ» ( حدود ۵ / ۱۳ میلیارد سال) و یا پیدایش زمین (۵ / ۴ میلیارد سال) در دانش تجربی جدید می باشد! ( که در قرآن معادل آخرین «الایام» به کار رفته در قرآن و نزدیکترین به «الناس» آخر قرآن می باشد و یک زمان فرعی است و نه «شش ایام» اصلی!)
اولین قوم قرآنی مشخص «قوم نوح» است و از مردم پیامبران قبل از نوح تحت نام «قوم» در قرآن ذکر نشده است! به طور مثال در قرآن ۹ بار فرزندان (بنی = ذریه) آدم به کار رفته است و هرگز از «قوم آدم» ذکری نشده است! با توجه به دفعات تکرار۳ پیامبر قوم دار از ۵ پیامبر فوق الذکر و آیه (. . لو یعمر الف سنه . . ) به احتمال ۹۰% پیدایش قوم نوح به حدود ۱۰۸۰۰۰ سال قبل باز می گردد و طوفان نوح در حدود ۶۷۰۰۰ سال قبل روی داده است و تمام انسانهای فعلی از بقایای سه قوم قرآنی نوح ، عاد و ثمود می باشند که از منطقه جزیره العرب فعلی به اقصی نقاط جهان پراکنده شده اند ( که این بازه زمانی مقارن است با انقراض و ناپدیدی انسانهای که در دانش انسانشناسی جدید به نام «نئاندرتال» نامگذاری می شوند!)
ضمناً بر اساس آیات قرآن به نظر می رسد طوفان نوح یک واقعه نیمه جهانی! بوده است و محدوده زندگی قوم نوح از بر قدیم( اورآسیای جنوبی و آفریقای شمالی ) خارج نبوده است و در ۹۵۰ مین سال پیامبری ! نوح طوفان وقوع یافته است ( و احتمالاً آخرین تشکیل دریای مدیترانه نیز به این زمان می رسد) و زمان زندگی آدم ( حقیقی و نه آدم عالم ذر!) نیز بسیار بیشتر ۱۰۸۰۰۰ سال قبل ( پیدایش قوم نوح) بوده است
و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین - صالح ابک ۳۰ / ۱۱ / ۹۴

تصویر p_qurani

امان از ادعای های بی مبنا و تفسیر به رای های بی اساس

سلام
میخواستم بدونم انسانهایی که میگین قبل از ادم و حوا بودن و زندگی میکردن. همون انسانهای اولیه ای هستن که در کتاب های درسی راجع بهشون خوندیم ؟ که لباس پوشیدن بلد نبودن یا اینکه در غار زندگی میکردن با دود ارتباط برقرار مبکردن و...

تصویر soalcity

سلام
بنده نمی دانم دلیل این ادعاها در کتاب ها چه بوده است. اما آنچه روشن است اینکه صرف چند نقاشی بر روی دیوار غارها، نمی تواند دلیل منطقی بر عدم توان تکلم انسان و غارنشینی و ... باشد.
اما به هر حال زمانی که آنها برای این نوع انسان ها ذکر می کنند باید بسیار قبل تر از حضرت آدم باشد.

سلام
محاسباتی که اول متن انجام دادید فکر کنم اشتباه باشه طول عمر حضرت آدم و نباید منظور میکردید چون اختلاف بین حضرت آدم و نوح ۱۵۰۰ سال هست پس اون ۱۵۰۰ از تولد آدم تا تولد نوح باید باشه بنابراین تولد حضرت آدم حدودا میشه ۵۶۵۰ قبل از میلاد که این رقم با دیگر نظرات همخوانی داره.

تصویر soalcity

سلام
ضمن تشکر از توجه شما
ظاهرا منظور از اختلاف بین آدم و نوح، به زمان پس از وفات حضرت آدم تا تولد نوح مرتبط است.

انسان از خاک به وجود امد یعنی ادم
خاک ادم ادم میافریند فقط خاکش کجاست تا با اب مخلوط شده و ادم به وجود اید
مثل جایی اب باشد وسط کویر غورباقه به وجود می اید.
هر خاکی چیزی به وجود میاورد.
ما از سباره ای دیگر به صورت خاک و سیاره به زمین اورده شده ایم و خاک ما که با اب قاطی میشود ادم تولید میشود
دیدم درگیری ها و مجادله های زیبای دوستان ضدو نقیض هستش و خواستم مکاشفات خودم رابنویسم از پیدایش انسان.و کمکی گذرا کرده باشم.و بحث را خاتمه دهم.
و هر موجودی از سیاره ای امده است
و انسان های قبل از ادم هم از سیاره ای دیگر امده بودند.
و در قران ذکر شده از بهشت به زمین فرستاده شدند و نزول کردن .
و خدا به فرشتگان میگویند.میخواهم موجودی از گل بسازم .
مثل بیابانی که اگر اب جمع شود در کنارش قورباغه تجمع میکند در صورتی که قبل از در ان منطقه غورباقه ای نبوده است.
خاک انسان در نقطه ای از زمین وجود دارد که پنهان شده و زیر خروارها سنگ هستم در دوره ای با اب مخلوط شده وطی مدتی ۴۰ ادم خلق شد و پس از ان با جفت خود امیزش و انسانها پدید امدند.
تنها این خاک هست که اگر باشد با اب مخلوط شود انسان به وجود می اید.و همانطور خاک موجودی مثل غورباقه در کنار اب در وسط بیابان به وجود میاید و این مطلب ر همه بیابان ها نیست چون خاک ان موجود بعد از برخورد ان خاک با زمین پخش شده .و هر موجودی خاکی دارد .

تصویر شهرسوال

با سلام خدمت شما دوست گرامي
اين مطالب درست نيست و آميخته با اوهام است.
ما درباره چگونگي تشکيل گل آدم (ع) و دميده شدن روح الهي در آن روايات متعددي داريم که در زير به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
اميرمؤمنان در خطبه اول نهج البلاغه ابتدا به بيان ذات و صفات خداوند مي پردازد و سپس به افعال خدا و در ادامه به مسئله خلقت انسان مي پردازد و در اين قسمت از خطبه حضرت به چکونگي خلقت انسان از گل اشاره مي کند.

«ثُم جَمَعَ مِن حَزن الارضِ وَ سَهلِها ، وَ عَذبِها و سَبَحهَا ، تُربَـةً سَنَها بِالماءِ حتّي خَلَصَت ، وَ لَاطَها بِلبَل? حَتّي لَزَبَت ، فَجَبَلَ مِنها صُورَ? ذاتَ أحناءٍ وَ وُصولٍ ، و اعضاءٍ و فُصولٍ ، أجمَدَها حتّي أستَمسَکَت ، و أصلَدَها حتّي صَلصَلَت ، لِوَقتٍ مَعدودٍ ، وَ أمَدٍ مَعلومٍ ثُمَ نَفَخَ فيها من روحِهِ فَمَثُلَت إنساناً ذا أَذهانٍ يُجيلُها ، وَ فِکرٍ يَتَصَرٍفُ بِها .» ؛

خداوند متعال براي خلقت آدم از زمين هاي (حزن الارض) يعني زمين سنگلاخي و کوهستاني و (سهل) يعني زمين غير سنگلاخي و هموار و (عذب) زمين پاک قابل کشت و زرع و زمين (سبخ) شوره زار که استعداد کشت و زرع را ندارد ، خاک انسان را جمع کرد سپس خدا اين خاک را به وسيله آب خالص و نرم کرد و با اين عمل اين خاک يک موجود چسبنده ايي شد . براي اين گل صورتي را خلق کرد داراي اعضاء کج و منعطف و وصل و فصل است . سپس اين گل خشک شد و به صورت صلصال درآمد ، صلصال به گلي گويند که به قدري خشک شده است که اگر به آن دست بزنند چون وسط آن خالي است صدا مي کند اما خدا اين صورت را براي وقت ديگري خلق کرده است يعني نفخ روح رادر اين صورت به چهل يا صد سال بعد موکول کرد ، سپس در او از روح خود دميد .

اينکه حضرت امير فرمودند خدا خاکها را جمع کرد لازم نيست خود خدا مستقيماً اين کار را کرده باشد در روايات آمده است که ملائکه خدا که جبرئيل و يا عزرائيل بوده اند به دستور خدا اين کار را انجام داده اند و از بيشتر روايات استفاده مي شود که عزرائيل بوده است که اين کار را انجام داده است و به دليل قاطعيت او در جمع آوري خاک ها وظيفه قبض روح انسان ها را نيز خداوند به او موکول کرده است .

خداوند بدين وسيله خواسته اين موجودي که از گل درست شده استعداد نفخ روح را پيدا کند مانند نطفه که در رحم مادر حرکت ميکند و بعد از مدت چهار ماه مستعد براي نفخ روح مي شود و همچنين خداوند ابا کرده از اينکه امور را جاري کند مگر اينکه به اسباب باشد شايد به همين جهت جسد انسان مدتي بي روح ماند تا عوامل طبيعي در آن اثر بگذارند تا مستعد انسان شدن شود

از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در مورد آفرينش آدم و اين که چرا «آدم» ناميده شد، سؤال شد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:

«براي اين که از خاک و گرد و غبار روي آن آفريده شده است. گفت: آيا آدم از تمامي خاک ها آفريده شد يا از يک نوع از خاک؟ فرمود: بلکه از تمامي خاک ها. زيرا که اگر از يک نوع خاک آفريده شده بود؛ همديگر را نمي شناختند و همه با يک قيافه آفريده مي شدند. گفت: آيا در دنيا مثلي براي انسان ها است؟ فرمود: خاک؛ چرا که خاک انواع و اقسامي دارد: خاک سفيد، سبز، سرخ مايل به سفيدي، غبارآلود(سفيد کدر)، سرخ، صاف، سرد، شوره زار، خشن، نرم. لذا مردم هم؛ مانند خاک ها، نرم، خشن، سفيد، زرد، سرخ، و. ... به رنگ خاک ها آفريده شدند»(تفسير نورالثقلين، ج۴، ص۱۷۴)

طبق اين دو روايت به ويژه روايت دوم، انسان از خاک هاي مختلف و متفاوت آفريده شده است.

به غیر از نئاندرتال وساپینس که عمر فسیل اونها متاخرترین حالتشون ۴۰ ، ۵۰هزار سال تخمین زده شده، نوعی گونه جدیدتری از اسکلتهای انسان یافت شده ک از لحاظ ظاهری ،جمجمه و قد وقواره متفاوت از دوگونه قبلی تکمیلتر و به اصطلاح امروزی، محققین اسم این نوع از انسان را کرومانیون نامیدن و جالب اینکه قدمت کرومانیونها حدود ۱۰هزار سال تخمین زدن یعنی تقریبا حدودی همزمان با خلقت حضرت آدم، این احتمال وجود داره کرومانیون همون انسان امروزی باشه و قدمت حضرت آدم ابوالبشر ۸هزار سال قبل از مسیح باشه

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

نظرات