حکم کسی که نماز نمی خواند، چیست؟

نماز

نماز ستون و اساس دین است. امام باقر (ع) به نقل از رسول خدا (ص) می­فرماید: «مَا بَیْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَیْنَ الْكَافِرِ إِلَّا أَنْ یَتْرُكَ الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یُصَلِّیَهَا[۱] بین مسلمان و كافر فاصله‏اى نیست، مگر این كه مسلمان نماز واجب را عمدا ترك كند یا آن را بى ‏اهمیت بداند و نخواند.»

حرمت ترک نماز، از انجام بسیاری از اعمال حرام سنگین تر است. چون انسان در ارتکاب بعضی از اعمال حرام، قصد بی حرمتی به خدای متعال و دین را ندارد، بلکه جنبه حیوانی انسان بر او غلبه کرده  و چه بسا بعد از مبتلا شدن به فعل حرام، به شدت از خدای متعال می ترسد و توبه می کند. در حالی که رها کردن نماز، موثر از غلبه شهوات بر انسان نیست. بلکه ناشی از ضعف ایمان و بی توجهی به دستور الهی است.

از حضرت صادق (ع) سؤال شد كه چرا زانى كافر نیست ولى كسى كه نماز نمى ‏گذارد كافر مى ‏باشد، امام (ع) فرمود: چون زناكار براى‏ شهوت این كار را مى‏ كند ولى آن كس كه نماز را ترك مى‏ كند براى این است كه به آن اهمیت نمى ‏دهد. زناكار براى لذت دنبال زنى را مى ‏گیرد و از او كامجوئى مى ‏كند، ولى آن كس كه نماز را ترك كرده و آن را انجام نمى ‏دهد قصدش لذت نیست بلكه فقط نظرش بى‏ اهمیت شمردن آن مى ‏باشد و هر گاه كسى نظرش استخفاف باشد كافر مى ‏گردد.[۲]

البته این کفر تا زمانی که همراه با انکار نماز نباشد، سبب جاری شدن احکام کافر، مثل عدم طهارت، عدم پاک بودن ذبایح او و حرمت ازدواج با او و ... نمی شود. و تنها در جایی که انکار نماز به شکل انکار ضروری دین باشد، این احکام برای شخص لازم است. اما به هر حال ترک نماز، مساله ای سبک نیست. و شخص در صورتی که نسبت به نماز سهل انگاری کند، مشمول نفرین الهی می شود:
«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ* الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ[ماعون/۴و۵] پس واى بر نمازگزارانى كه در نماز خود سه ل‏انگارى مى ‏كنند.»

سهل انگاران در نماز با هم تفاوت هایی دارند، بعضی نماز را به طور كلی ترک می کنند و علت این کارمسامحه و كم اعتنایی به امور اخروی است. بعضی نماز را در بعضی اوقات ترک می کنند و آن را سبک می شمارند، بعضی نماز را انجام می دهند اما نسبت به شرایط و واجبات آن (مثل طهارت، غصبی نبودن محل و ...) بی اعتنا هستند، همه این ها با تفاوت هایشان، در نفرین الهی شریک هستند. هر چند هر کدام به میزان سهل انگاری اش در نماز، بهره ای از این قهر و غضب خواهد داشت.

به هر حال باید توجه داشت که ایمان باید در زبان، قلب و عمل انسان، نقش آفرینی کند. پیامبر (ص) می فرمایند: «الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ[۳] ایمان شامل اقرار زبانی، عقیده قلبی و عمل اعضا است.»

پس کسی که ایمان او تنها در زبانش است، و تاثیری در اعمال او ندارد و اساسی ترین عبادت را انجام نمی دهد، از ایمان واقعی بهره نبرده و این گونه ایمان فایده ای به حال او نخواهد داشت. مگر اینکه زمینه ساز و مقدمه ای برای سیر مراحل دیگر ایمان باشد تا شخص به لوازم قطعی ایمان پایبند شود. و حقیقتا خود را بنده خدا بداند.

[۱]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۳۱.
[۲]. بحار الأنوار، ج‏۶۶، ص: ۶۶.
[۳]. أمالی الصدوق، ص۲۶۸ ، المجلس الخامس و الأربعون‏.

دیدگاه‌ها

ایا اجبار به نماز خواندنن کسی که نماز نمیخواند و یا کتک زدن واجب است؟

تصویر شهر سوال

با سلام و احترام
خیر واجب نیست.

آگه به سن تکلیف رسیده باشه آره

خدا خیرتون بده. التماس دعا

با سلام
بنده حقير گاهي نماز صبح ام قضا ميشود . به دليل سنگيني خواب و اين حرفها و گاهي به خاطر مشغله زياد نماز را فراموش ميكنم بخوانم مثلا نماز ظهر و عصر را . آيا اين هم مشمول سبك شمردن نماز است؟
لطفا جواب را به ايميلم ارسال نماييد .

تصویر شهر سوال

باسلام خدمت شما و تشکر از سوالی که مطرح فرمودید
چون از روی عذر نمازتان قضا می‌شود ، مشمول سبک شمردن نماز نمی شود ولی سعی کنید این امر برایتان عادت نشود بلکه برای نمازتان برنامه ریزی کنید ، مثلا از دیگران بخواهید وقت نماز را برایتان یادآوری کنند، و مساله نماز برایتان واقعا جدی باشد، چون همان طور که بدنمان نیاز به غذا دارد ، روحمان هم نیازمند به غذا است و نماز بهترین غذای معنوی روحمان می‌باشد .
موفق باشید

با سلام و خسته نباشی

آیا کسی که نماز نمی خواد به طور کل غذای او خوردن حلال است و آیا دست دادن با او چطور،حلال است یا حرام؟!

تصویر پاسخگو

سلام علیکم
کسی که نماز نمی خواند ، اگر منکر اصل نماز نباشد ، دست دادن با او و خوردن غذای او نیز اشکالی ندارد .
مگر این که از جای دیگری یقین داشته باشید که غذای او از پول حرام تهیه می شود که به دست آوردن چنین یقینی هم کار بسیار مشکلی است .

نماز اول قبز رکوغ و سجده دارد؟

تصویر پاسخگو

نماز شب اول قبر دو رکعت هست مانند نماز صبح .
در رکعت اول حمد و آیة الکرسی .
در رکعت دوم حمد و ده مرتبه سوره قدر .

سلام نماز شب اول قبر ،ذکر رکعاتش رو جا ب جا نوشتین
در رکعت اول آیت الکرسی می خوانیم

تصویر پاسخگو

با سلام و تشکر از دقت نظر شما
اصلاح شد .

با سلام و عرض خسته نباشید
مطالب بسیار زیبا و آموزنده بودند ولی یه سوال دارم پس چرا کسانی که نماز نمی خوانند و کسانی را که نماز می خوانند را مسخره می کنند در این دنیا اینقدر راحت زندگی می کنند و به همه خواسته هایشان می رسند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تصویر شهر سوال

با سلام واحترام
امام صادق عليه السلام مى ‏فرمايد:

انَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى‏ اهْبَطَ مَلَكاً الَى الْأَرْضَ فَلَبِثَ فيها دَهْراً طَويلًا ثُمَّ عَرَجَ الَى السَّماءِ فَقيلَ لَهُ: ما رَأَيْتَ؟ قالَ: عَجائِبَ كَثيرةً وَ اعْجَبُ ما رَأَيْتُ أَنّى‏ رَأَيْتُ عَبْداً مُتَقَلِّباً فى‏ نِعْمَتِكَ يَأْكُلُ رِزْقَكَ وَ يَدَّعِى الرُّبُوبِيَّةَ فَعَجِبْتُ مِنْ جُرْأَتِه‏ عَلَيْكَ وَ مِنْ حِلْمِكَ عَنْهُ، فَقالَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ: فَمِنْ حِلْمى‏ عَجِبْتَ؟ قالَ: نَعَمْ، قالَ: قَدْ امْهَلْتُهُ ارْبَعَمِأئَةِ سَنَةٍ لايَضْرِبُ عَلَيْهِ عِرْقٌ وَ لايرُيدُ مِنَ الدُّنْيا شَيْئاً الَّا نالَهُ وَ لايَتَغَيَّرُ عَلَيْهِ فيها مَطْعَمٌ وَ لامَشْرَبٌ. «۱»

خداوند متعال فرشته‏ اى را به زمين فرستاد و او مدّتى در آن جا زندگى كرد و بار ديگر به طرف آسمان بالا رفت، از آن فرشته سؤال كردند: در زمين چه ديدى؟ فرشته گفت: در آن جا شگفتى‏ هاى زيادى را مشاهده‏ كردم، يكى از عجايب، بنده ‏اى در نعمت‏هاى تو غوطه ور بود، او روزى تو را مى‏ خورد، و ادّعاى خدائى هم مى‏كرد و من از اين جرأت او و صبورى و حلم تو در شگفت بودم، خداوند فرمود: تو از حلم من در شگفت شدى؟ گفت: آرى، خداوند فرمود: من او را چهارصد سال مهلت دادم و در اين مدّت هرگز بيمار هم نشد، و هر چه از دنيا خواست به او رسيد و از خوردنى‏ها و آشاميدنى‏ها بهره‏مند گرديد.

پس كفّار از اين كه در خوشى دنيا غرق شده، و به زرق و برق دنيا مغرورند، خوشحال نباشند و اين را حمل بر خوشبختى خود نكنند و به مؤمنان طعنه نزنند، افراد مؤمن هم از خوشحالى كفّار و مخالفان نگران نباشند، چرا كه خداوند به اين‏ها مهلت داده و فرموده:

وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَيْرٌ لِاَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ» «۲»

و كسانى كه كافر شدند، گمان نكنند مهلتى كه به آنان مى‏دهيم به سودشان خواهد بود، جز اين نيست كه مهلتشان مى‏دهيم تا بر گناه خود بيفزايند، و براى آنان عذابى خوار كننده است.

۱- بحار الأنوار: ۷۰/ ۳۸۱، باب ۱۳۹، حديث ۱؛ الخصال: ۱/ ۴۱، حديث ۳۱.
۲- آل عمران (۳): ۱۷۸.

ببخشید فرشته و خدا با هم حرف زدن اون وقت امام صادق از کجا فهمیده؟؟
مگه به امام صادق وحی میشده یا ایشون پیامبره خداست آخه؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در باره علم امام جای تحلیل و سخن بسیار است ولی در این جا تنها بدین نکته اشاره می‌شود که انسان کامل مظهر همه اسما و صفات خداوند است، از راه تعلیم الهی و مانند آن به امور هستی اشراف داشته و از آن آگاه می باشد. از این رو گفته شده: امام به حقایق جهان هستی در هر گونه شرایطی که وجود داشته باشد ،به اذن خدا آگاه است، اعم از آنهایی که تحت حس قرار دارد و آنهایی که بیرون از دایره حس می‌باشند، مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده .
دلیل این مطلب از راه نقل روایات متواتره‌ای است که در جوامع روایی وجود دارد ،به موجب این روایات که به حد و حصر نمی‌آید، امام از راه موهبت الهی( نه از راه اکتساب )به همه چیز واقف و از همه چیز آگاه است . هرچه را بخواهد، به اذن خدا می‌داند . امام به حسب مقام نورانیت خود کامل‌ترین انسان عصر خود و مظهر تام اسما و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم آشنا است و به حسب وجود عنصری خود به هر سوی توجه کند، برای وی حقایق روشن می‌شود.(۱)
بر اساس این مبنا معلوم می‌شود امام معصوم که فراسوی حجاب زمان ، رخدادهای آینده را با بصیرت شهودی و علم لدنی درک نماید ، به اذن خداوند از تمام حوادثی که در مسیر حرکت او به وجود می‌آید ،آگاه می‌شود و از روی علم و بصیرت در ارتباط به آن پیش‌آمدها طبق وظایف الهی خود برنامه‌ریزی می‌کند، از امام صادق نقل شده : «إذا أراد الامام أن یعلم شیئاً أعلمهُ الله ذلک»(۲) و به دلیل آن که هر چیزی را امام اراده کند ،خداوند به او افاضه می‌فرماید، در روایات آمده که امام معصوم به همه آنچه بوده و هست و آنچه تا روز قیامت خواهد آمد ،علم دارد. بر اساس مبانی عرفانی ،اولیای معصوم در نظام آفرینش از یک سو نقطه پرگار وجودند، و از سوی دیگر مثل محیط دایره بر نظام خلقت احاطه علمی و اشراف وجودی دارند.(۳)
بنابر این مراد از علم ائمه ،علم لدنی، حضوری، شهودی و الهامی است که از سوی خداوند بر قلب آنها افاضه می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:
۱. علامه طباطبایی، معنویت تشیع، ص ۲۱۳. نشر تشیع، قم، بی‌تا.
۲. کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب انّ الائمه إذا شاؤوا أن یعلموا علموا، ص ۲۵۸، حدیث ۳.
۳. جلوه‌های عرفانی نهضت حسینی، ص ۲۸، نشر بوستان کتاب، قم ۱۳۸۶ش.

باسلام درموقع نمازحواسم پرت می شودوبه فکر فرو می روم ایانمازبنده صحیح است؟

تصویر soalcity

سلام
این گونه نماز از عالی بودن خارج می شود اما باز هم می تواند به نوعی صحیح باشد. مثل آنکه شخص با نمره ده در امتحان قبول میشود.

عالي بود ممنونم

سلام.۸سال سابقه کار داشتم در زمینه ساختمان که به هوای درآمد بیشتر و راحت شدن از قرض و حقوق بگیری با دوستم که نماز و روزه راقبول نداره همکار شدم.در ابتدا همه چیز اوکی بود .بهم وعده های آنچنانی داد و بالاخره ۵ سال با تمام سختیها و ذلتها و لذتهاش گذشت.هیچ سرمایه ای نتونستم تو همکاری با او واسه خودم و زن و بچم جمع کنم.الان هم از ۵ سال پیش مقروض تر هستم.یه مدتی هست که به خودم اومدم و به این نتیجه رسیدم چون دوستم دین و در کل آخرت را قبول نداره و منم دارم باهاش کار میکنم خداوند برکت رو از زندگیم گرفته.باورتون نمیشه اما تو این ۵ سال فقط و فقط عذاب کشیدم و به خدا مبلغ بدهیم الان بیشتر از ۵ سال پیشه.چه کنم؟آیا ترکش کنم؟خواهش میکنم عاجزانه راهنماییم کنید.

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز، عرض سلام و خوش آمد خدمت شما داریم. شاید نتوانیم (یا در حد و اندازه ما نباشد) که با قاطعیت و دقت بگوییم دلیل سختی ها و شکستهای شما دوست شما بوده آن هم به دلیل اینکه اهل دین و دیانت نیست، که شاید هم اینگونه باشد. همچنین نمیتوانیم به طور قطعی توصیه کنیم از ایشان جدا شوید تا وضعتان خوب شود. چون این مسائل هم به نیات و اغراض افراد بستگی دارد و هم به سایر مسائلی که در این جا مطرح نشده و ما از آن بی خبریم.
اما یادآوری یک نکته که شاید بسیاری از ما در امور اقتصادی و مالی از نزدیک آن را لمس کرده ایم، خالی از لطف نباشد. مفهوم "برکت"؛ قطعا با این مفهوم آشنا هستید. برکت مفهومی است که حاکی از امری نه فقط مادی بلکه فراتر از آن است. یکی از مثالهای ساده آن، درآمدی است که از راه حلال کسب می شود یا از راه حرام. کسب حلال قطعا برکت دارد و کسب حرام ندارد. ممکن است شغلی، کسبی، کاری باشد که درآمد آن از نظر عددی بسیار ناچیز باشد ولی صاحب آن با همان درآمد به ظاهر اندک، زندگی یک خانواده یا بیشتر را تأمین کند، فرزندانش را به خانه بخت بفرستد و ... و از طرفی کسی با درآمدی دهها برابر نفر اول، حتی در تأمین هزینه های زندگی خودش هم مشکل داشته باشد و همیشه احساس کند که باید چند برابر درآمد فعلی، باید دربیاورد. این یک مثال است از برکت. شاید شما هم تجربه کرده باشید که گاهی یک مبلغ ناچیز از جایی به شما می رسد که بار سنگینی از دوش شما و زندگی شما برمیدارد، درحالی که مبالغ سنگین تر از آن به طور عادی چنین نمی کنند. این گوشه ای از مثالهای همان مفهوم برکت است. که البته به گفته بزرگان برکت تنها در مال نیست...
گناهان و نافرماني‏ها، موجب سلب برکت در مال و عمر و زندگي است.مرحوم طبرسی در تفسیر آیه ۹۶ سوره اعراف « وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ»«آنان، يعني قوم هود، صالح، شعيب، نوح و لوط آيات الهي و پيامبران را تکذيب کردند و ما هم آنها را به کيفر اعمال زشت خويش رسانديم.»
مي‏نويسد: آنان مردمي بودند که مرتکب گناه شدند و پيامبران را تکذيب کردند، خداوند هم درهاي برکت آسماني خود را به روي آنان بست و به خاطر کردار بدشان آنان را گرفتار تنگدستي و مجازات کرد. در روایتی آمده که حضرت زهرا (س) از پیامبر گرامی اسلام، در خصوص کسی که نماز خود را ترک کند پرسید، ایشان مطالبی فرمودند از جمله اینکه «پس اول آن که خداوند برکت از عمر او برمي دارد و برکت از رزق او دور مي کند و خداوند عزوجل سيماي صالحان را از چهره اش مي برد و هر عملي که انجام مي دهد، اجري نمي يابد و دعايش به آسمان نمي رود و ششم آن که از دعاي صالحان بهره اي نخواهد داشت«... يَرْفَعُ الله‏ُ الْبَرَکَةَ مِنْ عُمْرِهِ وَ يَرْفَعُ الله‏ُ الْبَرَکَةَ مِنْ رِزْقِه.»(بحارالانوار، ج۸۰، ص ۱۷).
پس ممکن است، درآمد شما از شغلی که در آن حلال و حرام مخلوط باشد، یا در آن حقی از کسانی ضایع شود، و .. و .. یا شراکت شما با کسی که به حلال و حرام اعتقادی ندارد، به حق الناس پایبندی ندارد و بدون قید و بند است نیز برکت نداشته باشد و شما با تغییر شغل و یا تغییر و جدایی از شریک تجاری، تحولی در اوضاع زندگی خود به وجود آورید.
رزق حلال و فراوان از خداوند بزرگ برای شما و همه دوستانمان خواستاریم.

ببخشید من خیلی به خدا و اماما اعتقاد دارم ولی گاهی اوقات نماز نمیخونم بعد پشیمون میشم و توبه میکنم باز مرتکب گناه میشم و گاهی نمازم رو نمیخونم خسته شدم واقعا دلم میخواد همیشه نماز بخونم...باید چیکار کنم؟؟؟ و حکمش چیه این همه مدت اینجوری بودم

با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات!

دغدغه و نگراني و ناراحتي شما در مورد سستي و كوتاهي در امر نماز بيانگر احساس تعهد و وجود روح تدين در شما است و اين امري مثبت و مطلوب و قابل تقدير است.
بايد ريشه يابي كنيد و ببينيد چه عاملي باعث شده نسبت به نماز سستي كنيد و بعد در صدد جبران بر آييد. عوامل مختلفي باعث مي شود كه يك جوان نسبت به عبادت خدا بي توجه شود. نماز رابطه انسان با خداوند است و انسان بدون خداوند احساس تنهايي مي كند و هيچ قدرت و آرامشي در زندگي ندارد.

** نسبت به نماز عوامل متعدد و فراوني دارد كه به مهم ترين آنها اشاره مي شود:
۱- عدم معرفت نسبت به خالق يكتا و حقيقت نماز باعث مي شود توجّه به نماز در ما كمتر شود. مهمترين مشكل ما با نماز اينست كه خود را نيازمند به نماز خواندن، نمي دانيم بلكه تنها به چشم يك تكليف به آن نگاه مي كنيم؛ تكليف هم همانطور كه از لفظ آن معلوم است يعني كاري كه با مشقت و سختي انجام پذيرد. همه ي اينها به اين خاطر است كه نسبت به خالق خويش، معرفت صحيحي نداشته و از اسرار نماز آگاه نيستيم. اگر پي به عظمت خداي يكتا ببريم و بدانيم كه او معشوق هستي است و نماز عشق بازي با اين معشوق است و او با همه عظمت خود به ما اجازه داده كه به ديدارش برويم، آيا در انجام آن كوتاهي خواهيم كرد؟
انبياء الهي و اولياء خدا چون عظمت حق تعالي را درك كرده بودند نماز را نور چشم خود مي دانستند.
در محجة البيضاء آمده است كه خداوند فرمود: «يا داود! اگر آنان كه روي از من گردانيده اند مي دانستند انتظار و شوق مرا به ترك معصيتشان و مدارايم را با ايشان، هر آينه از شوق، جان مي باختند و در اثر محبت و عشق، بند بندشان از هم مي گسست.»

۲- از مهم ترين عوامل بي توجهي به نماز و سستي در آن گناه است. حضرت حق (جل و علا) دستور فرمودند كه با شيطان طرح دوستي نريزيد و از دستورات او پيروي نكنيد؛ چرا كه مطيع شيطان، از خدا اطاعت نمي كند. وقتي انسان، آلوده ي به گناه مي شود يا اصلا به سمت نماز و نيايش با خدا نمي رود و يا از نماز و عبادت خويش حظ و بهره اي نخواهد برد. بطور طبيعي هر فردي به چيزي گرايش دارد كه از آن لذت مي برد! بنابراين چون فرد گناهكار از نمازش لذت نمي برد ممكن است كم كم نماز را ترك كند و شيطان را به هدفش برساند.

۳- عدم آگاهي از آثار نماز:
- نماز موجب پوشش گناهان: «و در دو طرف روز(اول و آخر آن) و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار، زيرا خوبي ها بدي ها را از ميان مى ‏برد. اين براى پندگيرندگان، پندى است» (هود: ۱۱۴)
- نماز آرامش دل: «آنها كسانى هستند كه ايمان آورده‏اند، و دل هايشان به ياد خدا مطمئن(و آرام) است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دل ها آرامش مى‏ يابد!» (رعد: ۲۸)
پزسشگر عزيز!
آرامش از نعمت هاي عظيم الهي است. حتما در زندگي تجربه كرده ايد؛ انسان وقتي آرامش ندارد از هيچ چيزي لذت نمي برد. همواره روحي مشوش دارد. انسان زماني مي تواند، فرد موفقي در عرصه هاي مختلف باشد، كه داراي روح و رواني آرام باشد و اين حاصل نمي شود مگر در اثر ارتباط با خالق مقتدر.
- از زشتي به دور مي شوي: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ آنچه را از كتاب(آسمانى) به تو وحى شده تلاوت كن، و نماز را برپا دار، كه نماز(انسان را) از زشتي ها و گناه بازمى ‏دارد»(عنكبوت: ۴۵)
- نماز بهترين كمك كار انسان در برابر مشكلات: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ؛ اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! از صبر(و استقامت) و نماز، كمك بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است»(بقره: ۱۵۳)

و در نهایت:
نماز را به جماعت و اول وقت خوانده و به آنچه ائمه علاقه داشته اند علاقمند شوید، و به آثار نماز فکر کنید.

سلام من سه ماهی است که به سن تکلیف رسیده ام ولی نمازم را نمیخوانم خیلی دوست دارم نماز بخونم ولی نمیتونم حس میکنم هنوز برای نماز خوندن بچه هستم و هی غفلت میکنم ولی خیلی پشیمونم و دوست دارم نمازو به صورت داعم شروع کنم . میشه راهنماییم کنید

با سلام و تبریک از اینکه به سن بلوغ و عبادت رسیده اید.

وقتی به سن بلوغ رسیدید، یعنی دیگر خردسال نیستید و خدای متعال شما را مورد خطابات خودش قرار داده و در واقع در درجۀ عالی تری قرار گرفته اید.
مقداری اطلاعات و دقتتان را بیشتر کنید و از فرصت بوجود آمده کمال استفاده را ببرید.

برای علاقمند شدن به نماز و عبادت، لازم است آگاهی و شناخت خود در مورد نماز، آثار و برکات نماز، رویکرد قرآنی و روایی در مورد نماز را ارتقاء ببخشیم.
آنچه مسلم است انسان بطور طبیعی ضرر را دفع و نفع را جذب می کند. کسی که از نماز لذت نمی برد بدان جهت است که وقت و حوصله و هزینه بسیار اندکی برای شناخت جوهر و گوهر نماز اختصاص می دهد نماز را کوچک می شمارد، هر چه شناخت بیشتر باشد عظمت و جایگاه نماز آشکارتر و اهمیت و ارزش قائل شدن به نماز نیز بیشتر خواهد شد و در نتیجه لذت بردن از نماز نیز افزایش خواهد یافت.

اگر بدانیم که نماز نور است و در پرتو نور در چاه و چاله فرو نمی افتیم، ترس و دلهره در ذهن و زندگی ما وارد نمی شود. راه و رسم زندگی را می یابیم در بیراهه و ظلمت گرفتار نمی شدیم اگر بدانیم نماز نردبانی است که هر چه زمان بگذرد و با نماز انس بگیریم بالاتر می رویم در جا نمی زنیم و هر روزمان بهتر و بالاتر و والاتر از دیروزمان خواهد بود. اگر بدانیم نماز چشمه ای پاک و پاک کننده است و روزانه لااقل سه بار در چشمه جسم و جانما را شستشو می دهیم دیگر آلودگیها و رذایل اخلاقی بر ما آسیب نمی زنند و ما نیز چون نماز پاک می شویم و پاک کننده آرامش می یابیم و آرامش بخش- بخشنده و مهربان طهارت جسم نمادی از طهارت روح است و در نماز به این مقام می رسیم. (ان صلاه تنهی عن الفحشاء و منکر)
اگر بدانیم نماز باعث تمرکز بر خوبی ها و بهترین صفات الهی و زیباترین عبارات و واژه های انرژی بخش می شود. دیگر خود را با مدیتیشن و یوگا و اعمال و اموری که بدون خدا آرامش را طرح می کنند مشغول نمی سازیم. نماز را بهترین و موثرترین مدیتیشن و تمرکز برای رسیدن به آرامش دینی خواهیم دانست.

برخي عواملي كه مي‏تواند عبادت را براي انسان لذت بخش كند چند چيز است:
الف) قبل از عبادت انسان خود را مستعد و مهيا سازد؛ يعني، قدري به خود تلقين كند من در صدد نيايش و نماز هستم و سعي كند افكار متفرق را از ذهنش دور كند.
ب) حتي الامكان در بهترين وقت عبادت كند؛ مثلاً، با كسالت - خستگي و خواب آلودگي - وارد نماز نشود. "لاتقربوا الصلوة و انتم كسالي".
ج) در محيط پر سر و صدا و آشوب به مناجات نايستد، بلكه محيط آرام و با فراغتي را انتخاب كند.
د) در حين عبادت مصمّم بر مراقبت باشد و اگر احياناً افكار ديگري به او هجوم آورد، همين كه متوجه شد، سعي كند خود را از دام آن افكار برهاند.
دوست خوبم ؛ زيبايي کار شما در اين است که عيب کار خود را يافته , به دنبال حل مشکل هستيد ( هذا من فضل ربي ) . اميدوارم در رسيدن به مقصود موفق باشيد .

با عرض سلام و خسته نباشید...
من خواستگاری دارم که از همه نظر مورد پسند من و خانواده من هستند اما متاسفانه نماز نمیخونند.میخواستم در این زمینه راهنماییم کنین.مرسی

تصویر مشاور شهر سوال

ضمن عرض سلام و تشکر از اظهار لطف شما، باید خدمت شما عرض کنیم یکی از ملاکها و موضوعاتی که در ازدواج مطرح است تفاهم اعتقادی است. در مورد اعتقادات وقتی فردی قوانین یک دینی را قبول کرد باید تمام قوانین را اجرا و به آن احترام بگذارد، بر فرض اگر ایشان به امام حسین و امامان اعتقاد دارند اصل اساسی در گفتار این امامان نماز خواندن است و تمام اهداف ارسال رسالت و سختی هایی که امامان داشتند به دلیل برپا داشتن نماز است.
البته اعتقادات درجاتی دارد و ممکن است هر شخصی در درجات بالا یا وسط یا پایین از نظر اعتقادی و ایمانی باشد. مثلا شما نماز اول وقت می خوانید اما ایشان آخر وقت و یا قضای آن را حداقل می خوانند. اما کسی که بر اساس احساسات و عواطف و هیجانات خود برخی از قوانین دینی را قبول کرده و به برخی اعتقاد نداشته باشد(آن هم برخی از اصلی ترین اصول دین)، دین را یک امر شخصی فرض کرده است.
در مورد تشکیل زندگی دو نکته وجود دارد یکی این که همسر ایده آل آینده شما از نظر ما باید انسانی مذهبی، هم به لحاظ مسائل عبادی و هم اخلاقی و سایر امور مذهبی. البته همین جا این نکته را یادآور می شویم که صرف عمل به برخی دستورات دینی مثل نماز و روزه ضامن درستی یک انسان نیست و تنها نشانه ای از ایمان فرد به خداوند است و طبعاً لازم است هر انسان نمازگزار، به همه دستورات دینی پایبند باشد. (به طور مثال نماز خواندن درحالی که عادت به دروغگویی داشته باشد هیچ فایده ای نخواهد داشت). اما نماز خواندن (اگر برای حفظ ظاهر نباشد)میتواند نشانه خوبی برای سایر محسّنات دینی و اخلاقی باشد.
اما نکته دوم آن است که در یک زندگی مشترک بین دو طرف، همسانی اعتقادی (و یا به عبارت دقیق تر عدم تعارض اعتقادی) بسیار مهم تر از مذهبی بودن یک طرف است. ممکن است دختر و پسری با سطح ایمانی و اعتقادی متوسط ( و نه خیلی بالا) زندگی خوب و آرامی را داشته باشند درحالیکه اگر یکی از آنها سطح خیلی بالایی داشته باشد و دیگری متوسط یا پایین (و با فرض وجود تعارضات اعتقادی) این زندگی یا به شکست منجر شود یا همراه با رنج و سختی ادامه پیدا کند. پس رنگ دینی و معنوی در رفتارها دلیل بر هم خوانی شخصیت و تفاهم اعتقادی نیست بنابراین شما برای اینکه بتوانید در یک فضای منطقی و به دور از وابستگی و احساسات ناپایدار ، قضاوت کنید که آیا با ایشان می توانید سازگاری و رضایت زناشویی داشته باشید یا خیر باید به همه شرایط توجه کنید.
گاهی اوقات شخصیت یک فرد به گونه ای است که هرچند نماز نمی خواند ولی با اندکی تغییر در زندگی یا اندک تأثیر همسر یا حتی صرفا با درخواست همسر محبوبش، نماز خوان می شود و از سوی دیگر گاهی شخصیت یک فرد به گونه ای است که نه تنها نماز نمی خواند بلکه همسر خود را نیز به بی نمازی می کشاند.
بنابراین بهتر است در صورتی که از همه نظر شما و خانواده تان به این ازدواج و وصلت اصرار دارید و سایر شرایط مهیاست، حتما به مشاور ازدواج مراجعه حضوری داشته باشید تا با بررسی های دقیق تر و بیشتر از این امر اطمینان حاصل کنید. بدیهی است اگر در ابتدای این فرآیند اقدام به تست روان شناختی کرده و نظر روان شناس نسبت به همخوانی پروفایل شخصیتی تان را جویا شدید و دوره مشاوره پیش از ازدواج هم رفتید بسیار ریسک زندگی زناشویی تان را پاییین آورده اید.
موفق باشید.

باسلام
شما درمتن اظهار کردید که اگر نخواند ولی انکار نکند شامل حکم کافر نمیشود
سوال من این است که انکار به چه معناست و مصداق دقیق آن چیست؟
شخصی را میشناسم که نماز نمیخواند و پس از مطالعاتی که انجام داده در اصل دین هم به خلاف رسیده
آیا حکم کافر شامل چنین شخصی میشود؟
من به دلایلی نمیتوانم ارتباط خود را با این شخص به طور کلی قطع کنم اگر جواب مثبت است من چگونه با او برخورد کنم؟(حکم عدم طهارت و... )
لطفا بنده را راهنمایی کنید
با تشکر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در این رابطه باید به چند نکته توجه شود
الف_ نکته اول این بر اساس برخی روايات تارك نماز كافر است.
مثلا رسول خدا(ص) فرموده اند:«مَنْ تَرَكَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فقد كفر».(۱) هركس عمدا نمازش را ترك كند، كفر ورزيده است.
و در روايت ديگرى كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده فرمود: إِنَّ تَارِكَ الصَّلَاةِ كَافِر»(۲). همانا ترك كننده نماز واجب، كافر است. »
ب_ نکته دیگر این که كفر به پنج معنا آمده است:
۱- كسى كه اعتقاد به خدا و رسول و معاد ندارد مانند زنديق ها.
۲- كسى كه با اعتقاد كفر مى ورزد و حق را مى پوشاند.
۳- كفر نعمت ( كفران نعمت )
۴- كفر به معناى ترك دستور خداوند و مخالفت كردن با او.
۵- كفر به معناى برائت و بيزارى جستن
«كفر» در روايات نماز به معناى چهارم - يعنى ترك دستور خداوند و مخالفت با اوست - مى باشد و بقيه گناهان نيز كفر است؛ ولى نماز شديدتر است.(۳)
ج_ نکته دیگر این که از لحاظ فقهى «كافر، كسى است خدا را منكر شود يا براى خدا شريك قرار دهد يا پيغمبرىِ حضرت خاتم الأنبياء محمدبن عبدالله(ص) را قبول نداشته باشد. هم چنين اگر در يكى از اينها شك داشته باشد و نيز كسى كه ضرورى دين، يعنى چيزى را كه مثل نماز و روزه، مسلمانان جزء دين اسلام مى دانند، منكر شود كافر و نجس است، البته اگر چنان چه بداند آن چيز ضرورى دين است و انكار آن چيز به انكار خدا يا توحيد يا نبوّت برگردد، نجس است و اگر نداند، احتياطاً بايد از او اجتناب كرد.... ».(۴)
با توجه به مطالب یاد شده در مورد كفر كسى كه نماز را ترك نموده بايد گفت: ترك نماز چند قسم است:
۱. ترك نماز به طور كلى از روى انكار؛ يعنى نماز را واجب نمى داند و به جا آوردنش را بر خود حتم نمى بيند. در اين صورت منكر ضرورى دين شده و كافر است و از لحاظ فقهى نيز محكوم به نجاست مى باشد و چنين فردى به عذاب ابدى دچار مى گردد.
۲- ترك نماز به دليل مسامحه كارى و كم اعتنايى به امور اخروى و اشتغال به سرگرمى هاى دنيوى. اين قسم از ترك نماز موجب فسق است و گناه كبيره شمرده مى شود اما چنين فردى مسلمان مى باشد و از لحاظ فقهى نيز حكم به طهارت چنين فردى مى شود.
۳. ترك نماز در برخى اوقات: گاهى فردى در اثر ضعف ايمان و كم اعتنايى به امر آخرت گاهى نماز مى خواند و گاهى ترك مى كند و يا در اثر اهميت ندادن به اوقات نماز، گاهى آن را در وقتش ترك مى كند به خيال آن كه در خارج وقت آن را قضا كند.
اين قسم سوم هر چند مانند دو قسم قبل نيست ولى چنين فردى از ضايع كنندگان نماز و سبك شمارندگان آن است و در روايات آمده است كه چنين كسى مشمول شفاعت اهل بيت(عليهم السلام) قرار نمى گيرد و به شفاعت محمد و آل محمد(ص) نائل نمى گردد هر چند تارك الصلاه شمرده نمى شود و از سبك شمرندگان نماز به حساب مى آيند.امام کاظم(ع) فرمود: لمّا حضرت ابى الوفاة، قال لي: يا بنىّ، لا ينال شفاعتنا من استخفّ بالصّلاة؛ (۵) چون پدرم را وفات رسيد، فرمود: كسى كه نمازش را سبک بشمرد،به شفاعت ما نايل نمی شود .»
و د رهر صورت تارک نماز اگر از روی انکار ضروری دین نباشد از نظر شیعه وسنی کافر به مفهوم کفر مصطلح محسوب نمی شود . ولی پیامد های دیگر متوجه آن خواهد بود .
د_ گرچه در قران کریم تصریح نشده که تارک نماز بدلیل ترک نماز کافر محسوب می شو ولی قرآن کریم یکی از عواملی را که باعث ورود انسان درجهنّم می‌شود، ترک نماز می‌داند لذا فرمود : "فِی جَنَّـَت‌ٍ یَتَسَآءَلُون‌َ # عَن‌ِ الْمُجْرِمِین‌َ # مَا سَلَکَکُم‌ْ فِی سَقَرَ # قَالُواْ لَم‌ْ نَکُ مِن‌َ الْمُصَلِّین‌َ ;(۶) بهشتیان در باغ‌های بهشتند و سؤال می‌کنند از مجرمان‌، چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت‌، می‌گویند ما از نمازگزاران نبودیم‌."
اهل سنت نیز اکثریت آنها نیز گرچه تارک نماز را کافر به مفهوم مصطلح آن نمی داند ولی برخی از اندیشمندان آن ها با استناد به همین آیه اخیر تارک نماز را اهل جهنم دانسته و معتقدند که کسی که تارک نماز باشد در قیامت از شفاعت پیامبر بی نصیب است. (۷)
پی نوشت ها :
۱. ابن ابی جمهور ،عوالى الآللى، نشر سید شهدا، قم، بی تا، ج ۲، ص ۲۲۴.
۲. حر عالمی ،وسائل الشيعة،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۲ ق، ج ۴، ص ۴۲.
۳. محمد وحيدى، دانستنى هاى لازم از نماز، نشر بوستان كتاب قم،۱۳۸۷ش، ص ۳۳.
۴. توضيح المسائل مراجع، مطابق با فتاواى مراجع معظّم تقليد،نشر جامعه مدرسین قم، ج ۱، ص ۸۴، مسئله ۱۰۶ .
۵. ثقه الاسلام كليني، كافي، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۶۵ ه.ش، ج ۳، ص ۲۷۰.
۶. مدثر،(۷۴) آیه ۴۰ـ۴۳.
۷. سیوطی، در المنثور ، نشر دار الاحیا لتراث العربی، بیروت ۱۴۱۳ ق، ج۶، ص ۲۸۵ .

سلام .من سال اینده کنکور دارم و چون دروس را باید برای خودم با صدای بلند توضیح بدهم تا یاد بگیرم و روزه هم میگیرم هنوز موفق نشدم دروس را شروع کنم و از دانش اموزان دیگر عقب افتاده ام.ایا من می توانم امسال روزه نگیرم و قضای ان را بعد کنکور بگیرم؟؟

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

تشکر از ارتباط شما

باتغذیه بهترسعی کنیددرستان رانیز بخوانیدزیرا روزه گرفتن برهرفردی که به سن بلوغ رسیده واجب است وبه بهانه های گوناگون مانند درس خواندن وکارکردن وگرمی هواو... نمی توان روزه نگرفت وکسی که روزه ماه مبارک رمضان راعمدا افطار کرده باشدبایدافزون برقضای یک روز روزه،کفاره نیزپرداخت کند:دوماه روزه که۳۱روز آن پی درپی بایدباشدویا اینکه شصت فقیر راسیرکند؛(به هرکدام یک مدطعام(۷۵۰ گرم گندم یابرنج)بدهد.

باسلام من فردی هستم که نماز نمی خوانم ولی تا به حال در زندگی ماله حرام و یتیم نخوردم و حق الناس هم نکرده ام وفردی از فقیر هستم ولی با این حال هر کاری که از دستم بر می آمده برای مردم انجام داده ام وبه خدای یکتا و پیامبر گرامی و امامان عزیزمان ارادت خاصی دارم آیا به خاطر نماز نخواندنم خدا مرا نمی بخشد

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی!
از اینکه صادقانه مطالبی را بیان کردید، نشان از طینت پاک شما دارد، اما در ذیل مطالبی را خدمتتان ارائه می دهیم که اهمیت بسزایی دارد:

عبودیت و پرستش یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تا کنون به شکلی پرستش داشته اند. روح انسان نیاز به عبادت و پرستش دارد. هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند، و خداوند تنها موجودی است که لائق پرستش است
اهل عرفان گفته اند: برای رسیدن به عرفان الهی و شناخت خود و خدا مراحلی باید طی شود. مرحله اوّل، شریعت است. برای پیمودن این مرحله باید به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و کمک از عبادت وارد مرحله دوم یعنی طریقت شد، آن گاه از طریقت عبور کرده و به حقیقت پیوست که پیوستن قطره به دریا است. هر کدام از مکتب ها و آیین ها اَشکالی برای عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادت‌اند، ‌حتی موجودات دیگر نیز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن می‌فرماید: «کلّ قدعلم صلوته و تسبیحه؛۱تمامی موجودات نماز و تسبیح خدا را می دانند». در جای دیگر
می‌فرماید: «إنْ مِن شیء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛۲ هر موجودی با حمد، خدا را تسبیح می‌گوید، لیکن شما تسبیح آنان را نمی فهمید».
جمله ذرات عالم در نهان با تو می گویند روزان وشبان
ماسمیعیم و بصیریم وهشیم با شما نامحرمان ما خا موشیم
گر شما سوی جمادی می روید محرم جان جمادان کی شوید.

از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند (که برای رسیدن به هر هدفی، ترکیب راه خاصی را مشخص فرموده است) می‌تواند مَرْکب و معجونی برای
رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نماز سفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز می‌کند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجود دارد و هر کس مطابق استعداد و تعالی خود از آن بهره مند می‌شود.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آن‌ها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این از
طریق نماز امکان پذیر است»، (۳)یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی می‌باشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همه زیبایی ها در نماز است. با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاه
تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر(۴) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد،‌ انسان را به اوج معنویت می‌رساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوه عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است.(۵) در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینى نیز تنها بخشى از آثار و حکمت‏هاى نماز و
عبادت بیان شده است. با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخى از آثار و حکمت‏ها چنین است:

۱ - قرب معنوى
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مى‏دهد و یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است (۶) که حکایت گر بعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوه قربان لکل تقى (۷)، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خداوند است». در برخى از روایات از نماز به عنوان
معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مى‏باشد. انسان مومن از طریق نماز با خدای بزرگ انس می گیرد و هر چه انس اش به خداوند قوی تر می شود از دنیا و لذت های آن فاصله می گیرد و از بدی ها دور و به خداوند که منبع تمام خوبی ها است نزدیک می گردد. تمامی انبیای الهی آمده اند تا از طریق عبادت به انسان کمک کنند که با خداوند انس بگیرد و فریب دنیا و شیطان را نخورد و اسیر لذت های دنیوی نشود.
۲ - یاد خدا و آرامش روانى
در قرآن آمده است: «اقم الصلوه لذکرى(۸)، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى».
یکى از نویسندگان در تفسیر این آیه مى‏نویسد: «روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است»(۹) ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد.
نماز به عنوان ذکر خدا به انسان‏هاى نماز گذار آرامش مى‏دهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب(۱۰)، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است».
۳ - عامل باز دارنده از گناه
یکى از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: «إنّ الصلوه تنهى عن الفحشا و المنکر»(۱۱).
طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى‏اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مى‏ایستد و تکبیر مى‏گوید، خدا را از همه چیز بالاتر مى‏شمرد... بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى‏شود...»(۱۲)
۴ - گناه زدایى
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و أمرزش الهى است(۱۳). پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى‏ماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود:
نماز درست هماننداین آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مى‏خواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مى‏رود.»(۱۴)
۵ - غفلت زدایى‏
بزرگ‏ترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کند. و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مى‏شود، مرتباً به انسان اخطار مى‏کند و هشدار مى‏دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مى‏سازد... و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله‏اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(۱۵)
۶ - تکبر زدایى‏
یکى از عوامل مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى‏گذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى‏بیند، از این رو پرده‏هاى غرور و خودخواهى را کنار مى‏زند. از این رو على(ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز ۱ - تکبر زدایى بیان نمود: «خداوند
ایمان را براى پاکسازى انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»(۱۶).
۷ - عامل پرورش فضائل اخلاقى
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مى‏دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقى است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون مى‏برد و به ملکوت آسمان‏ها دعوت مى‏کند و با فرشتگان همصدا مى‏شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مى‏داند.
۸ - همگرایى
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خودى نماز محسوب مى‏شودند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است، برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مى‏گذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مى‏کنند
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان مى‏کند و به کار او برکت نمى‏دهد. بدانید نماز او قبول نمى‏شود، بدانید زکات او قبول نمى‏شود، بدانید حج او قبول نمى‏شود،..، تا از این کار توبه کند...»(۱۸).
۹ - نفى طاغوت و ایستاگى در مقابل ستم‏
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مى‏شود و کسى نمى‏تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود.
و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمى‏آورد و با طاغوت کنار نمى‏آید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته است: «و در میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.(۱۹)

پى نوشت‏ ها:
۱- نور (۲۴) آیه ۴۱.
۲- اسراء (۱۷) آیه ۴۴.
۳پ- غلامعلی نعیم آبادی، نماز زیباترین الگویپرستش، ص ۳۵، به نقل از علل الشرایع، ج ۲، ص ۱۰.
۴ - عنکبوت (۲۹) آیه ۴۵.
۵- بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۱۴۱
۶- - ذاریات(۵۱)، آیه ۵۶.
۷- نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله ۱۳۶، با اقتباس از: تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۹۲.
۸ - طه(۲۰)، آیه ۱۴.
۹ - تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۸۹.
۱۰ - رعد(۱۳)، آیه ۲۸.
۱۱- عنکبوت (۲۹)، آیه ۴۵.
۱۲ - تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۸۴.
۱۳ - همان، ص ۲۹۰.
۱۴ - وسایل الشیعه، ج ۳، ص ۷.
۱۵ - تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۹۰ - ۲۹۱.
۱۶ - نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۵۲.
۱۷ - جمعه (۶۲) آیه‏ى ۹، تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۱۲۵ به بعد.
۱۸ - وسایل الشیعه، ج ۵، ص ۷.
۱۹ - نحل (۱۶)، آیه ۳۶.

با سلام و عرض خسته نباشید
میخواستم ببینم زنا با زن شوهرداری که نماز و روزه نمیگیرد، چه حکمی دارد؟
حکم دوستی با چنین زنی چیست؟
با تشکر

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

تشکر از ارتباط شما

هرگونه ارتباط(حضوري،تلفني،پيامکي)با نامحرم خصوصابرای زن شوهردارحرام وازگناهان بزرگ است و مقدمه گناهان بسیاری نیز خواهد شد،آخر این ارتباطات علاوه برعذاب خداوند درآخرت وبی آبرویی دراین دنیاوعذاب وجدان درآینده ،شلاق و اعدام است لذا بایدتوبه واستغفار نمودو این ارتباط را کلا قطع کرد..

.

با سلام
حسین هستم ۳۰ ساله از خطه شمال
میخواستم بدونم حکم ارتباط با زن شوهردار که تابعیت ایرانی داشته یاشد، از نظر قانون کشور و از نظر شرع حکمش چیست؟
ممنون

تصویر پاسخگوی احکام

سلام
تشکر از ارتباط شما

طبق قانون و شرع این کار حرام است و حکمش هم اعدام است .

سلام من بیشتر اوقات نمازم را میخونم وبه نماز خوندن هم اعتقاد دارم ولی بعضی وقتا از شدت خستگی یا بی حوثلگی به زور نماز میخوانم یا هیچ میلی به نماز خوندن ندارم،میشه کمکم کنید و بگید که تکلیف من چیه؟!

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

برخی از جوانانی که در نماز خود کوتاهی می­ کنند، از اعماق وجود به نماز و عبادت اعتقاد دارند؛ اما تنها چیزی که مانع از نماز خواندن آن ­ها شده، تنبلی و بی ­حوصلگی است.
یکی از جلوه ­های نماز، تمرین وظیفه ­شناسی و تلاش برای رسیدن به نظم و انضباط در زندگی است. کسی که به وظیفۀ بندگی خود عمل می­ کند، در هر جایگاهی که باشد، شخصی وظیفه­ شناس خواهد بود و در خدمت صادقانه به خلق خدا هم از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد. نمازگزار واقعی، نظم و انضباط را سرلوحۀ کارهای خود می ­کند و سعی دارد از ساعت­ های زندگی، به بهترین وجه استفاده کند.
بهترین کار برای رهایی از تنبلی در نماز، این است که خود را ملزم به نماز اول وقت کنید. البته در روزهای اول، به تلاش و همت بیشتری نیاز دارید، ولی اطمینان داشته باشید که به تدریج عادت می ­کنید، و نماز هم جزء برنامه ­های زندگی شما خواهد شد.
شرکت در نماز جماعت مسجد هم، راه ­کار دوم برای غلبه بر این حس می ­باشد. سعی کنید در طول روز، حداقل یک وعده از نماز را در مسجد و به جماعت بخوانید. این کار علاوه بر ثمرات و نشاط معنوی فراوانی که برای شما دارد، موجب می­شود تا به هیچ وجه به فکر ترک نماز و کنار گذاردن آن نباشید.
گاهی اوقات ممکن است خواستۀ دل ما با خواستۀ خدای متعال در تضاد باشد. از یک سو خداوند به ما دستور می ­دهد تا نماز بخوانیم و بندۀ مطیع او باشیم؛ و از سوی دیگر، دل و هوای نفس، ما را به تنبلی و تن پروری دعوت می­کنند، و از ما می­خواهند در نماز و بندگی خداوند کوتاهی کنیم. جهت سرکوب کردن این میل نفسانی و ایجاد انگیزۀ لازم در درون خود، به این حدیث قدسی توجه کنید:
خداوند متعال ـ در حدیثی قدسی ـ می­فرماید: «به جلال و جمال، بلندی و رفعتم قسم، که هیچ بنده ­ای خواست مرا بر هوای نفس و خواستۀ دل خود بر­نمی­ گزیند، مگر آن که از دیگران بی­ نیازش می­ سازم، و همت و تلاشش را برای آبادانی آخرتش قرار می ­دهم. از هلاکت و نابودی در امانش داشته و آسمان و زمین را ضامن روزیش می ­گردانم و برای او از تجارت هر تاجری سودمند­تر خواهم بود».[۱]
حکایت
آیت ­الله شیخ عبدالکریم حق شناس تهرانی می­ فرمود: جوانی برای من نامه نوشت و در نامۀ خود گفته بود که گرفتاری سختی برای او روی داده. او می­خواست برای درمان مشکلش دعا کنم.
وقتی به حرم حضرت معصومه (سلام ­الله­ علیها) رفتم، برای آن جوان دعا کردم، و از خداوند خواستم مشکلش را حل کند.
شب، در خواب دیدم آن جوان به اتاقم آمد. او در حالی که سینه می­زد، حسین حسین می­گفت.
خواب خود را برای آیت ­الله حجت تعریف کردم، و ایشان هم این­گونه تعبیر کرد: «این شخص مُضطر است. بیشتر برای او دعا کنید». من هم اطاعت کردم و آن جوان را بیشتر دعا کردم.
شبی در عالم رؤیا به من گفتند: «ما مشکل او را حل کردیم، به شرطی که نماز خود را بخواند. اگر مجدداً در نمازش کوتاهی کند، گرفتاری را به او باز می­ گردانیم».
وقتی بیدار شدم، نامه ­ای برای وی نوشتم و به او گفتم برای حل مشکلش، باید قول بدهد نمازش را بخواند. آن جوان که تعجب کرده بود، در جواب نوشت: «شما از کجا متوجه شدید که من نماز نمی ­خوانم؟! حتی پدر و مادرم هم از بی­ نمازی من اطلاعی ندارند!»[۲]
[۱] . عَنْ أبِی جَعْفَرٍ (علیه ­السلام) قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ (عَزَّوَجَلَّ) یَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلالِی وَ عَظَمَتِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلاَّ کَفَفْتُ عَلَیْهِ ضَیْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ».
(کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۳۷)
[۲] . آیت­الله سید محسن خرازی، روزنه ­هایی از عالم غیب، ص۱۷۶ و ۱۷۷٫ (با مختصری تصرف)

موفق باشید.

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما عزیزان و زحمت کشان راه حق
احتراما بنده حقیر به گونه ای تربیت و بزرگ شدم که از اوان بلاغت و جوانی علاقه ی خیلی شدیدی به روح تعالی انسانی داشتم، به اینکه چگونه آدمی باید باشم، علاقه به خوب بودن، و همینطور به چرایی بایدها و نبایدها تعمقا فکر می کردم. خیلی سعی می کردم که به فرامین قرآن و فطرت معنوی خویش به خوبی پاسخ بدم و عملگرا بودم. بسیار صبور و مهربان بودم و به شدت همه ی افرادی که در دایره ارتباطی بنده بودند را نیز به این راه ترغیب می کردم. به گونه ای بود که اکثر اوقات مخصوصا در زمان استراحت همه اش به خدا و آن دنیا فکر می کردم و به خوب بودن خودم و روشنایی که درونم داشت شکل می گرفت احساس خوبی داشتم، البته هنوز خیلی راه داشتم که به هدف و مقصود الوهیت برسم و هنوز خیلی خیلی خیلی فاصله تا درگاه پاک و ذات عقدسش داشتم، بسیار به مسجد و حرم حضرت معصومه و جمکران می رفتم و از کتب معنوی مستفیض می شدم و چه راه خوبی بود. اما سرتان را درد نیاورم شبی از همین شبها بود هنگامی که چشمام داشت به خواب می رفت مغزم به رؤیایی سخت و دردناک رفت گویی روح یا چیز خاصی از پس گردنم داشت خارج می شد خیلی وحشتناک بود و ترسی عجیب مرا گرفته بود فریادی زدم و خانواده ام ترسیده بودند; آن شب بعد از کلی سختی و حالت عجیب گذشت و تا مدتها خواب نداشتم و انگار به آخر عمرم داشتم نزدیک می شدم، دیگر نمی توانستم نماز بخوانم ترس عجیبی داشتم همینکه می خواستم نماز بخوانم روحم اذیتم می شد و همه اش انگار مرگ می خواست مرا در آغوش بگیرد. چند تا دکتر مغز و اعصاب و روانشناس و ... رفتم تا اینکه بعد از ۶ ماه کمی آروم تر شده بودم. اما نکته ای که می خواستم خدمتتان عرض کنم این بود که از آن زمان که ۵ سال می گذرد هرگز نتوانستم دیگر آن آدمی که بودم باشم، نمازم را ترک کردم و هرگاه که می خواهم بخوانم سستی و رخوت و کرختی بدی که انگار هیچ حالت معنوی به بنده دست نمی دهد مرا فرا می گیرد و مجددا تارک الصلوه باقی می مانم. البته تبلیغات ضد دینی و دوستان متفکر و روشن فکر ظاهری و تلقین ترس و ... هم بی تاثیر نبوده اما از درون همیشه خالی تر و خالی تر می شوم ولی باز هم در غایت نهان و فطرتم چیزی هست که مرا عذاب می دهد، همانا بین زمین و آسمان گیر کرده ام. نه می توانم آن گونه که از ابتدای جوانی دوست داشتم باشم نه می توانم بی خیال و سست باشم. البته هنوزم که هنوزه خیلی علاقه به قرآن دارم و وقتی معانی قرآن را می خوانم لذت می برم و دوست دارم که هر روز از نادانی ام از طریق قرآن کم کنم ولی در مورد نماز به شدت کاهل شده ام. و این نکته هم نگفتم که از آن زمان سخت، اعصابم خیلی ضعیف شده و خیلی زود عصبانی می شم.
بزرگترین مسئله ای که فکر بنده را درگیر کرده این است که بنده ای که خیلی سعی می کردم که انسان شریف و با خدایی باشم و هرروز تلاش می کردم که بهتر از روز قبل بشوم، چرا این اتفاق به ظاهر شوم برای من افتاد؟ چرا؟ چرا خدا دست مرا نگرفت و شیطان بر من غالب شد؟ چرا؟ و حال شما بگوئید که چه کنم؟ و بگوئید چگونه با خودم و با سوالهای درونم کنار بیام؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

عدم اشتیاق به نماز و سستی در نماز، علت های مختلفی می تواند داشته باشد. دیر خوابیدن و عادت به خواب صبح، از جمله مواردی است که ممکن است موجب تاخیر و یا قضای نماز صبح شود. هم‏ چنین برخی گناهان توفیق نماز صبح را از انسان سلب می‏کند. اما در هر حال باید مشکل را در خود جستجو کنید و به فکر راه های دیگر نباشید.
شناخت هر چه بیش تر فضلیت و معنویت و حقیقت نماز، به همراه راهکارهای عملی موثر برای تقویت روحیه نماز باوری، در انجام و مراقبت بر آن موثر است.
بعضی از عوامل که به طور کلی موجب سستی و ترک نماز می‌شود، عبارتند از:
۱ـ عدم آشنایی به فلسفه و حقیقت نماز که مهم ترین عامل سستی در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب می‏گردد برخی از نماز، رویگردان باشند و یا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و یا درکی غلط از آن است. یا علم و معرفت آن ها از ذهن و فکر به درون و جان نیامده است.
۲ـ تنبلی و سستی و تن پروری:
عادت به سستی و از زیر بار مسئولیت‌ها در رفتن باعث می‌شود که جوان برای خواندن نماز بی اهمیت باشد.
۳ـ علت اصلی ترک نماز در افراد، ضعف اراده باشد . بدیهی است که نمی‏توان با خواندن یک مقاله یا کتاب یا خوردن یک قرص مثلاً به اراده قوی دست یافت، بلکه با تلاش مستمر و بهره گرفتن از راهکارهای عملی ، می توان به تقویت اراده خویش پرداخت . بنابراین به آن چه در پی می‏آید ،توجه کافی مبذول شده و از هر گونه سست کاری پرهیز نمایید.
۴ـ عدم شناخت درست از آثار سبک شمردن یا ترک نماز:
اگر افراد به اهمیت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دین و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستی در انجام نماز چه پیامدهایی دارد، قطعاً سستی نخواهند کرد.
برای تداوم نماز عوامل متعددی وجود دارد که به برخی اشاره می‌شود:
۱ـ شناخت اهمیت نماز.
نماز از نظر اسلام اهمیت ویژه ای دارد؛ تا آن جا که از آن به عنوان ستون دین(۱) و نور چشم پیامبر(ص) یاد شده است. (۲)
از سوی دیگر ترک نماز از گناهان کبیره به حساب آمده است.(۳)
پیامبر فرمود: " از ما نیست کسی که نماز را خوار شمارد ".(۴)
نماز است سرخط آزادگی دوای غم و درد دل مردگی(۵)
نماز عامل مهمی در تزکیه روح و درون انسان است . اهمیت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنایی به حقیقت آن و احساس نیاز نکردن نسبت به آن، از عوامل ترک نماز و سستی در آن به شمار می‌آید. انسان بر اساس فطرت خود، همواره به سوی چیزی که برایش اهمیت دارد، توجه و اهتمام می‌کند. اگر برای انسان، امری مهم و ضروری جلوه کند، آن را به هر صورت ممکن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقیقت نماز و این که نماز جزء نیاز ما است، جزء زندگی حیات ما است . فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلّی می‌کند، باعث می‌شود انسان با شوق بیش تری به اقامه نماز بپردازد و از سستی در نماز و یا ترک آن خودداری نماید.
کسی که نماز را سربار خود و صرفاً یک تکلیف طاقت فرسا بداند، به حقیقت آن پی نبرده و اهمتی به آن نمی‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترین فریضه از فرایض الهی است، اقامه آن مایه سعادت و ترک آن باعث شقاوت می‌باشد . امام ‌صادق(ع) فرمود: "‌محبوب‌ترین اعمال پیش خداوند نماز است. آخرین وصیت پیامبران الهی نماز‌است"(۶)
حضرت در حدیث دیگر فرمود:
"‌تارک الصلاه بهره‌ای از اسلام نبرده است"(۷) اگر انسان به درستی فکر‌ کند که خداوند چرا دستور داده که بندگانش نماز بخوانند ،هیچ‌گاه نماز را ترک نمی‌کند . چنانچه به هر علتی‌نمازش ترک شود، فوراً جبران نموده و قضا می‌کند.
قرآن می‌فرماید: "‌یا ایها الناس انتم الفقراء الی ا‌لله و ا‌لله هو الغنی‌الحمید؛
‌ای مردم ! همگی نیازمند خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش‌است"(۸) وقتی خدا از عبادت ما سودی نمی‌برد و از طرفی نماز و سایر عبادت‌ها را واجب نموده‌،معلوم می‌شود این دستورات برای خوش بختی و سعادت خود ما است.
هنگامی که از عمق جان درک کردیم که‌ نماز در تأمین خوش بختی و سعادت ما نقش اساسی و تعیین کننده دارد ،با عشق و علاقه نماز می‌خوانیم ،چرا که ‌نماز محور قبولی سایر اعمال است و در قیامت اولین سوال از نماز می‌باشد. امام باقر(ع) فرمود:
"‌اولین محاسبه بنده در مورد نماز انجام می‌گیرد. اگر نماز مورد قبول واقع ‌شد، بقیه اعمال هم مقبول می‌افتد"(۹).
نماز از واجباتی است که خداوند در هیچ حالتی حتی در هنگام بیماری،‌راضی به ترک آن نیست. تارک نماز بیش ترین ظلم را نسبت به خود روا می­دارد و خود را از شفاعت پیامبر(ص)‌محروم می‌کند. حضرت فرمود:
"‌هر که نماز را عمداً ترک کند، از پناه خدا و پناه پیغمبرش بیزاری جسته‌است"(۱۰). پس انسانی که معتقد به خدا و قیامت است و می‌داند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتیجه‌اش به‌خودش باز می‌گردد ، عاشقانه به سوی نماز می‌شتابد و آن را در اول وقت می‌خواند.
نبی گرامی اسلام(ص) ‌فرمود:"‌فضیلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضیلت آخرت بر دنیا است"(۱۱).
۲ـ شناخت پیامدهای ترک نماز.
یکی از عوامل و راهکار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پیامدهای منفی ترک نماز است. در قرآن بر ترک نماز وعده عذاب داده شده است: " بهشتیان از دوزخیان می‌پرسند: چه چیز شما را به دوزخ کشانید، جهنمیان در پاسخ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم ". (۱۲)
رسول خدا (ص) می‌فرماید: "کسی که نماز خود را سبک گیرد و در به جا آوردنش سستی نماید، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می‌کند؛ شش بلا در دنیا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قیامت و هنگامی که از قبر بیرون می‌آید.
اما شش بلای دنیوی:
۱ـ خداوند برکت را از عمرش کم می‌کند.
۲ـ برکت را از روزیش بر می‌دارد.
۳ـ از صورتش نشانة نیکوکاران را بر می‌دارد.
۴ـ هر کار خیری کند، پذیرفته نمی‌شود و برای آن اجری ندارد.
۵ـ دعایش مستجاب نمی‌شود.
۶ـ از دعای نیکوکاران بهره ای ندارد".(۱۳)
۳ـ رفع موانع.
ترک نماز مبتنی بر عواملی است که باید از آن ها پرهیز شود. انسان بالفطره گرایش به عبارت دارد. معصیت، دنیاگرایی، ندادن زکات، تکبر، حرام خوردن، آشامیدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثیر گذار ترک نماز به حساب آمده است.
۴ـ شناخت آثار نماز.
یکی از راه های تداوم نماز، شناخت آثار معنوی، سیاسی و اجتماعی نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشریع نماز اشنایی داشته باشد، نماز را ترک نمی‌کند.
۵ـ توبه.
بی تردی ترک نماز گناهی است که نیاز به گناه زدایی دارد. یکی از عوامل مهم تأثیرگذار گناه زدایی، توبه است. توبه که نوعی بازگشت و دگرگونی است، سبب می‌شود که قلب انسان صفا گرفته و بار دیگر معنویت در آن تجلی نموده و از گناه جلوگیری شود. امام علی(ع) فرمود: " جز این نیست که پشیمانی بر گناه سبب ترک آن می‌شود".(۱۴)
کسی روز محشر نگردد خجل که شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندی، ز داور بخواه شب توبه تقصیر روز گناه
اگر بنده ای، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نیامد بدین در کسی عذرخواه که سیل ندامت نشستن گناه(۱۵)
۶ـ ياري از خداوند:
انجام عبادت، به ویژه نماز خواندن توفیق عبادت را می‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن می‌طلبد که از خدا خواسته شود توفیق عبادت دهد. شاید بر همین اساس معصومان (ع) و بزرگان دین از خدا می‌خواستند که به آنان توفیق عبادت دهد. در دعای حضرت مهدی (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفیق الطاعه ..."(۱۶) که یکی از مصادیق بارز طاعت، عبادت است.
از دیگر موجبات سستی در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است ; به این معنا که انسان، اصل نماز و افعال و اذکار آن را از روی عادت به جا آورد، به طوری که به حقیقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثر عادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج می‌نماید و تبدیل به یک عمل غیر آگاهانه می‌کند، به طوری که روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار می‌گیرد.
مذموم بودن عادت به این معنا نیست که استمرار، مداومت و کثرت اعمال اشتباه است، بلکه ملاک ارزش، مقدار توجه و آگاهی در عمل است . مردان الهی در عین کثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهی خود در اعمال می‌افزایند و از عبادت لذت بیش تری می‌برند.

پی‌نوشت‌ها:
۱. من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ح ۶۳۹.
۲. مکارم الاخلاق، ج ۲، ص ۴۶۱.
۳. عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج ۲، ص ۱۸۳.
۴. فروع کافی، ج ۳، ص۲۶۹.
۵. نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص ۷۷ - ۷۸.
۶. محمد محمدی‌ری‌شهری، میزان الحکمهْْ، ماده صلاه، شماره ۱۰۵۳۴.
۷. بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۳۲.
۸. فاطر (۳۵) آیه ۱۵.
۹. میزان الحکمه،ماده صلاه، شماره ۱۰۵۷۰.
۱۰. آثار الصادقین، ج ۱، ص ۱۳۳، حدیث ۱۵۷۹۶ - ح ۲.
۱۱. همان، ص ۱۱۰، حدیث ۱۵۷۰۸، ح ۲.
۱۲. مدثر (۷۴) آیات ۴۰ ـ ۴۱.
۱۳. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۱۸۷ ـ ۱۸۸.
۱۴. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۴۹.
۱۵. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۴۰۸.
۱۶. مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی (عج).

موفق باشید.

نماز نمیخوانم خیلی عاشق خدا هستم از عاشقان رسول خدا و فرزندانش حیسن و حسین عتقاد زیاد به خدا اعمه و روز قیامت و بهترین یار و یاور را خدا میدانم تا آنجا بتوانم گناه نمیکنم چون میترسم خدا از من دور شود اما بخاطر تنبلی نماز نمیخوانم به نظر شما من برزخی و گناهکارم جوابم رو بدید ممنونم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

کسالت و نشاط از صفات روح است که بنا به شرایط زمان و مکانی که انسان در آن وجود دارد عارض انسان می شود. انسان باید تلاش کند که زمینه های نشاط را برای خود به وجود بیاورد، به ویژه هنگام عبادت که زمان ارتباط با خداوند است. اسلام برای به وجود آوردن نشاط روحی و جسمی دستوراتی دارد که به کار بستن آنها مفید خواهد بود.

دستورات اسلام برای نشاط روحی و جسمی:

ایمان مذهبى از آن جهت که شکل خاصی از تلقّى انسان نسبت به جهان را ارائه مى دهد، به این نحو که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل و سعادت معرّفى مى کند، طبعاً دید انسان را نسبت به نظام کلّى هستى و قوانین حاکم بر آن خوش بینانه مى سازد. حالت فرد با ایمان در کشور هستى، مانند حالت فردى است که در کشورى زندگى مى کند که قوانین و تشکیلات و نظامات آن کشور را صحیح و عادلانه مى داند، به حسن نیت گردانندگان اصلى کشور نیز ایمان دارد و قهراً زمینة ترقّى و تعالى را براى خودش و همة افراد دیگر فراهم مى بیند و معتقد است که تنها چیزى که ممکن است موجب عقب ماندگى او شود تنبلى و بى تجربگى خود او و انسان های مانند او است که مانند او مکلّف و مسئول اند. و هر نقصى وجود دارد از آن جا است که او و امثال او وظیفه و مسئولیّت خویش را انجام نداده‏اند. چنین شخصی با احساسات مذهبی و ایمانی که دارد، دارای آرامش و احساس رضایت مندی است. پس اصل ایمان، در آرامش روحی انسان بسیار تأثیر دارد. خداوند می فرماید: «آگاه باشید همانا با نام خدا دلها آرام می گیرد».[۱]

در اسلام از اعیاد و مناسبت های مذهبی به عنوان روز عید و نشاط و سرور نام برده شده است. امام صادق (ع) درباره عید غدیر می فرماید: « این روز- ۱۸ذی الحجة- روز عید و فرح و خوشحالی وسرور است..».[۲]

در روایات اهل بیت (ع) اگر چه به مصادیق و راه های تفریح جسمی نپرداخته است؛ (زیرا این امور می تواند متغیر باشد) ولی اصل آن را مورد تأکید قرار داده است.

در احادیث آمده است که انسان باید ساعتی در روز را برای لذت های حلال خود صرف کند تا با روحیه و با نشاط شود. همین طور تأکید شده است که اختصاص این ساعت، موجب بهتر انجام دادن دیگر مسئولیت ها و با نشاط انجام دادن عبادات می شود. امام صادق (ع) می فرماید: «مسلمان عاقل باید وقتش را به سه قسمت تقسم کند. اول:ساعتی (وقتی) را برای رابطه خودش با خداوند بگذارد. دوم: ساعتی را برای ارتباطات اجتماعی و دیدار با برادران مومن، که انسان را در راه آخرت کمک می کنند. سوم: ساعتی را برای لذت های غیر حرام، اختصاص دهد. پس این ساعت سوم، او را برای انجام بهتر مسئولیتش در دو ساعت دیگر، کمک می کند».[۳]

از طرفی اسلام ، کسالت و تنبلی را رد کرده و خواستار نشاط روحی و جسمی شده است. به طوری که حتی در عبادات و مستحبات، خواستار انجام عبادات با روحیه و نشاط است. اگر شخص می خواهد عمل مستحبی انجام دهد، نباید این اعمال را به خودش تحمیل کند، بلکه باید با نشاط و روحیه این اعمال را انجام دهد. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «دل گاهی به عبادات اقبال دارد و گاهی روی گردان است، هرگاه اقبال داشت، (علاوه بر واجبات) مستحبات را انجام دهید و آن گاه که پشت کرد، فقط واجبات را انجام دهید».[۴]

کسالت وتنبلی در امور دنیوی نیز مورد قبول اسلام نیست. اسلام دین تلاش و نشاط است. امام کاظم (ع) می فرماید: «بر تو باد که از کسالت و خمودگی پرهیز کنی، چرا که این دو، تو را از بهره های دنیوی و اخروی ات دور می کند».[۵]

نمایه مربوط: سوال ۲۶۱ (سایت: ۲۰۴۷) (راه های کسب محبت خداوند).

پی نوشت ها:
[۱] رعد، ۲۸.
[۲] وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۴۴ .
[۳] کافی ، ج۵، ص ۸۷.
[۴] کافی، ج۳، ص۴۵۴.
[۵] کافی، ج ۵، ص ۸۵، ح ۲.

موفق باشید.

سلام ایا اعمال خیر فرد بی نماز مانند کمک ب فقرا و غذا دادن در شب های محرم و... باطل و بی جواب است؟؟؟لطفا پاسخ رو ب ایمیل بنده هم ارسال کنید چون خیلی مهمه

تصویر soalcity

سلام
قطعا بی اثر نیست و هر عملی تاثیر خود را دارد. اما تاثیر اصلی و بیشترین بازده برای کسی است که تقوای الهی را رعایت کرده است. کما اینکه خدای متعال می فرماید: َ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ (۲۷ مائده) خدا، تنها از پرهيزگاران مى‏ پذيرد.
اگر انسان تنها بعضی از کارهایش صحیح و باقی باطل باشد، مثل این است که در نصف روز دیواری می سازد و در نصف دیگر دیوار را خراب می کند.
البته به جای رها کردن کار نیک، باید کار بد را رها کرد و به انجام کار نیک اگر چه جزئی استمرار داد تا زمینه بازگشت و اصلاح کامل را مهیا نگاه دارد.

با سلام و.خسته.نباشید خدمت شما
من الان ۱۵ سال هست که نه نماز.میخونم و.نه روزه گرفتم و بد جور ناراحت و پشیمونم که چرا این مدت از سالها رو دور از خدا بودم و مشغول دنیای فانی بودم
ولی بحمدلله الان چند روزی هست که نماز میخوانم و با خدای خودم راز و نیاز میکنم و از اون تو وقت نماز خواندن طلب بخشش میکنم
فقط یک مسئله ای بدجور منو اذیت میکنه و سخت منو بفکر انداخته و هیچی ازش هم نمیدونم و اون اینه که چطور میتونم این همه سال روجبران کنم و حکم کسی مثل من چیست که الان پشیمانم و نمیدانم چکار کنم
خواهش میکنم کمکم کنید

چطور میتونم این نماز و روزه های ۱۵ سال رو جبران کنم

خواهش میکنم جواب منو بدید و به جیمیلم ارسال کنید
امیدم به خداست و دوم به شما برادر عزیز منتظر راهنماییتون هستم

تصویر پاسخگوی احکام

سلام

تشکر از ارتباط شما

شما باید به مرور این واجباتی را که انجام نداده اید انجام دهید. یعنی برنامه ریزی کنید و روزه ها و نماز های انجام نداده را با اراده و همت و توکل بر خدا به جا آورید.

باسلام وخسته نباشید
من ۱۹سال دارم وحدود هفت ماه هست که ازدواج‌کردم،قبل از عقد وازدواجم بسیار به نماز خواندن وسروقت بودنش دقت میکردم وسعی میکردم نماز شب وروزه را ترک نکنم،اما متاسفانه وبدبختانه بعد از عقد وبدتر ازان بعد از ازدواج به مرور این دقت وتوجه کم شد تااینکه الان به خودم امدم ومیبینم که چندماه است نماز نمیخوانم وبدتر ازان اینکه عذاب وجدانم نسبت به این موضوع کم شده وهمیشه دچار یک ترس وحس ناامیدی هستم واحساس کرختی عجیبی میکنم وهمسرم هم همین وضع رادارد ....استدعا میکنم کمکم کنید وراه حلی درست جلوی پایم بگذارید....ممنون از کمکتون

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!
پرسشگر گرامی،
خیلی خوشحالیم که در این سن ازدواج کردید تا با بسیاری از مشکلات خداحافظی کنید.

به نکات زیر توجه کنید:
۱. انجام عبادت، به ویژه نماز خواندن توفیق عبادت را می‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن می‌طلبد که از خدا خواسته شود توفیق عبادت دهد. شاید بر همین اساس معصومان(ع) و بزرگان دین از خدا می‌خواستند که به آنان توفیق عبادت دهد. در دعای حضرت مهدی(عج) آمده است:
«اللّهم ارزقنا توفیق الطاعه...» که یکی از مصادیق بارز طاعت، عبادت است.
از دیگر موجبات سستی در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است؛ به این معنا که انسان، اصل نماز و افعال و اذکار آن را از روی عادت به جا آورد، به طوری که به حقیقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثر عادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج می‌نماید و تبدیل به یک عمل غیر آگاهانه می‌کند، به طوری که روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار می‌گیرد.
مذموم بودن عادت به این معنا نیست که استمرار، مداومت و کثرت اعمال اشتباه است، بلکه ملاک ارزش، مقدار توجه و آگاهی در عمل است. مردان الهی در عین کثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهی خود در اعمال می‌افزایند و از عبادت لذت بیش تری می‌برند.

۲. انسان برای انجام هر كاری نیاز به انگیزه درونی یا بیرونی و انگیزه مادی یا معنوی دارد و منشأ انگیزه های درونی نیازهای زیستی یا نیازهای معنوی و متعالی است. چرا ما هر روز خوردن صبحانه و نهار و شام را تكرار می كنیم و هیچگاه نمی گوئیم من از خوردن نهار خسته شدم بلكه با فرا رسیدن وقت نهار احساس می كنیم یك عامل درونی ما را به طرف غذا سوق می دهد و اگر چند ساعتی به تأخیر بیفتد اوقات مان تلخ می شود و ممكن است پرخاشگری هم بكنیم. علت این امر نیازهای زیستی و فیزیولوژیكی است یعنی وقتی مواد غذایی، آب و ... در بدن كم می شود عضلات معده شروع به انقباض و فعالیت می كنند به گونه ای كه ما را متوجه كنند كه بدن نیاز به مواد غذایی دارد و این نیاز تبدیل به یك میل و یك حالت روانی می شود در نتیجه ما با علاقه و ولع سر سفره غذا می رویم و هر روز نیز این كار را تكرار می كنیم و هیچگاه نیز دلسرد و دلزده نمی شویم. به موازات این نیازهای مادی بعد غیرمادی وجود ما نیز برای ادامه حیات و بقاء نیاز به غذا دارد و باید غذای متناسب با آن تأمین شود خداوند كه آفریدگار جسم و جان ماست همه نیازهای ما را تأمین كرده است و جالب اینجاست كه ما به ازاء این نیازها چیزهایی است كه با طبع ما بسیار سازگار است.
خداوند جهان مادی را با انواع و اقسام مواد غذایی رنگارنگ و مطبوع خلق كرده است تا نیازهای مادی ما تأمین شود آموزه‌های دینی از جمله نماز، روزه و سایر عبادات برای ما به عنوان غذا مقرر فرموده و در قالب دین و از طریق وحی به پیامبران نازل كرده است. اگر ما انسان ها به این حقیقت پی ببریم كه برای ادامه حیات معنوی روح ما نیازمند به غذاهای معنوی می باشد و با این غذای معنوی است كه انسان از نگرانی و اضطراب رهایی یافته و آرامش می گیرد در اینصورت با علاقه و اشتیاق فراوان به استقبال نماز خواهیم رفت.

۳. كتابهاى زیر در مورد نماز توصیه مى ‏شود:
راز نماز؛ محسن قرائتى
راز نماز؛ بى ‏آزار شیرازى
پرواز در ملكوت؛ امام خمینى(ره)
از ژرفاى نماز؛ سید على خامنه ‏اى
گفتار رمضان (طنطاوى )؛ ترجمه احمد آرام
این است نقش عبادات؛ محمد باقر صدر

خلاصه اینکه:
بگردید و ببینید که چه شده است که به نماز بی میل شده اید؟ آیا همسرتان دلیل مسأله است؟ آیا شب ها تا دیر وقت بیدارید؟
بهترین کسی که می تواند دلیل مسأله را بررسی کند، خود شما هستید.

موفق باشید.

با سلام
من چندوقتی بود که نماز نمیخواندم چون میدیدم که هرچه دعا میکنم مستجاب نمیشود .
دیروز برایم یه مشکل خیلی بدی پیش امد و من شروع کردم به نماز خواندن و راز و نیاز با خدا و توبه کردم که دیگر نماز هایم را میخوانم و .....
خیلی دعا و گریه کردم که مشکلم حل شود . یعنی خدا دعای من و نیز مستجاب خواهد کرد؟

پرسشگر گرامی؛
خیلی دیده ایم که افرادی مشکلی دارند و مطرح می کنند حالا یا تحت عنوان مشاوره، یا تحت عنوان درد دل مشکلات خود را می گویند و می روند، بعد شنونده و خودش دعا می کنند، بعد مدّتی می بینید که کارش انجام شده و مشکلش رفع شده است. اکثر اوقات وقتی می پرسید: خُب چرا درست شد؟ در جواب کلّی حدس می زند الّا این که دعا کردم و خدا جواب داد.
امّا دیده ایم و شنیده ایم که می گویند: دعا می کنیم خدا جواب نمی دهد، با خدا قهر کردم!!! کم دیده ایم کسی بگوید گفتم، دادند، خدایا ممنون. بد نیست یک فکری بکنید. دعاهایی که کردید و مستجاب شد، چند تاست؟ فکر می کنم هیچ کداممان متوجه نیستیم.
باید بدانیم که وقتی او را خواندیم، عطا می کند،"إِذَا سأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاهُ" او این جوریست، پس چرا ما نمی فهمیم؟
اسباب هم به دست اوست
سَرِ همه این نخ ها دست کس دیگری است و مقلّب القلوب یکی دیگر است. من هزار بار به این گفته بودم این کار را بکن، نمی کرد؛ عجیب است نگفتم و کرد. می گویم: چطور؟ می گوید: خودش شده. این جور نیست دعای تو بود که این کار را درست کرده؛ توجّه شما بود. "یا مَنْ إِذَا سأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاهُ" سؤال خیلی خوب است. امیر المؤمنین(علیه السلام) به عنوان بهترین خلق خدا از ویژگی هایشان این است که امام صادق ‌(علیه السلام) می فرماید:"كَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) رَجُلًا دَعَّاءً" حضرت مرد دعا بود ، خیلی دعا می کرد. خیلی خدا را می خواند.(۱)
البته دعا به نوعی تحت عنوان عبادت است. خداوند متعال وقتی در قرآن می خواهد عبادت را بیان کنند، دعا را مطرح می کنند چون دعا خود ابراز بندگی است و در واقع اگر می خواهید حالت عبودیت در انسان تحکیم پیدا بکند، خیلی دعا بکنید، از خدا خیلی بخواهید. فرج امام زمان (ارواحنافداه)، اصلاح نفس، شفای مریض، عاقبت به خیری، اهل خیر بودن، اهل نماز بودن و ... را باید خدا از خواست هر چند مثلاً مریض را باید پیش دکتر برد اما باید توجّه داشت که او ابزاری است از طرف باری تعالی.
۱. قال الامام الباقر علیه السّلام:
اَسرعُ الدعاءِ نُجحا للاجابة، دعاءُ الاخ لاخیه بظهرِ الغیب یَبدا بالدعاء لاخیه فیقول له ملكٌ موكلٌ به آمین ولك مِثلاه.
گوید برای تو باد دو برابرش.
۲. قال الامام الصادق علیه السّلام:
دعاءُ المومن للمومن یدفع عنه البلا و یُدِرُّ علیه الرزق.
امام صادق(علیه السلام) : دعای مومن در حق مومن بلا را از او دور می کند و روزیش را زیاد می گرداند.
** و در آخر:
کم آوردن در زندگی دلایل مختلفی دارد اما اینکه پای خدا را وسط بکشیم منطقی نیست. خداوند می فرمایید من همه امور را از سبب و علل مادی آن قرار داده ام و ما در رفتار امامان معصومین هم می بیینم که از روش حل منطقی برای حل مسایل دنیوی و مادیشان استفاده میکنند مثلا امامان معصوم که سزاوار ترین افراد روی کره زمین بودند چرا برای حل مشکل معشیتی خودشان سخت در زمین کشاورزی کار می کردند در حالی با یک دعا می توانستند بهترین رزق و روزی را برای خود و خانواده از خدا طلب کنن و مشغول عبادتشان باشند؟ چرا اگر بیمار می شدند نزد طبیب می رفتند؟ در حالی با یک دعا می توانستند خوب شوند؟
پس خداوند هیچ جا نگفته من برای این شما را آفریده ام که مشکلاتتان را حل کنم اما گفته من شما خلق کردم فقط برای عبادت البته همه امور می تواند با یک نیت خاص و شرایط خاص عبادت باشد.

پی نوشت:
۱. وسائل الشیعة، ج۷، باب دوم: استحباب الإكثار من الدعاء،‌ص۲۶.

+موفق باشید.

سلام من ده ساله ازدواج کردم وتواین ده سال بااصرارهرروزمن شوهرم بعضی وقتها نمازمی خواندولی الان یک ساله کلانمازنمی خونه منم دیگه طاقتم ازاینکه نمازنمی خونه تمام شده توی این ده سال هم میگه فقط بهخاطرتوهمون نمازاروخوندم نه به خاطرخدابهش که میگم توکافری میگه اره من کافرم ومیگم که پس ازدواج باآدم کافر حرامه .منم آدم مذهبی هستم زندگی کردن باهاش خیلی سخت شده برام حتی یه لحظه هم نمی تونم دیگه تحملش کنم ویکسره فکربی دینیش مثل خوره تووجودمه وروی زندگیم ورفتاربادوتادخترام خیلی تاثیر گذاشته ومایه سرافکندگی بین خانوادم شده وهمیشه به فکرم که خدایه راهی برای جدایی پیش پام بزاره تمام فکرش کارکردن وکارکردن رابرهمه مسائل زندگی ترجیح میده وخیلی آدم عصبی هم هست حالاهم کلا رفت وآمدبامادرپدرش وخانواده من روکلاقطع کرده لطفا یه راهنمایی بکنید

تصویر مشاور شهر سوال

با عرض سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال،
توجه داشته باشید که نماز نخواندن لزوما به معنای کفر نیست. این مسئله به دو صورت متصور است:
گاهی فردی وجوب نماز را منكر است با اینكه می داند نماز از ضروریات دین است. منكر ضروری دین كافر است و مشرك.
اما گاهی كسی با اینكه معترف به وجوب نماز است، سستی و كاهلی می كند و نماز نمی خواند یا گاهی می خواند و گاهی نمی خواند، این فرد مشرك نیست. زندگی با او نیز مشكل ندارد اما باید با تدابیری مشكل ضعف ایمان و سستی در نماز او را حل كرد. ضمنا توصیه میکنیم لزومی ندارد شما با دقت و وسواس به دنبال کشف این مسئله باشید، چون اکثریت قریب به اتفاق اینگونه افراد از نوع دوم هستند.

راهكارهای عملی قابل ارائه به طور كلی به قرار زیر است:
۱. برای ترغیب و تشویق به نماز، در آغاز بایستی زیر بناهای فكری همسرتان را مورد بررسی قرار داده و در اصلاح آن بكوشید. دیدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستی، انسان، معاد و ... اموری است كه دارای نتیجه مستقیم بر عملكرد فرد است. پس باید به تقویت و اصلاح این مبانی كوشید.
۲. تبلیغ عملی داشته باشید. یعنی باید آثار خواندن نماز، مانند دوری از گناهان، داشتن اخلاق نیكو، كمك به دوستان و وفاداری و فداكاری، پاكیزه بودن در ظاهر و باطن، اعمال نیك و شایسته و برخورد خوب و...، در رفتار و كردار و گفتارتان نمایان باشد. تبلیغ عملی موثرتر از تبلیغ زبانی است. به نماز اول وقت خود اهمیت دهید و مقید باشید در اول وقت نمازتان را بخوانید. ضمنا اخلاق نیکو و برخورد زیبای شما با همسرتان هم میتواند یکی از همین آثار باشد.
۳. در هیچ یك از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیك و ملاطفت آمیز و احترام نهادن دور نشوید. با فشار و اجبار نمی توان كسی را هدایت نمود. چه بسا تأثیر منفی آن بیش تر از هدایت گردد.از نظر شرعی وظیفه دارید كه با اخلاق نیك و زبان ملایم او را نصیحت كنید. امر به معروف و نهی از منكر كنید. كار را به دعوی و مجادله نرسانید. فقط به تذكر و نصیحت با اخلاق نیك و بدون خشونت اكتفا كنید. روشن است كه امر به معروف برای تبدیل به وضعیت بهتر و نیكوتر است. پس اگر تا به حال چند بار تذكر داده اید، و گفتن شما تاثیری نداشت، تكلیفی دیگر ندارید. بهتر است مدتی در این باره با ایشان گفتگو نكنید. چون اگر با تندی روی این مسئله پا فشاری كنید، ممكن است لج بازی كند و دیگر به حرف های شما توجه نكند. همیشه با زبان نمی توان افراد را اصلاح كرد.
۴.نماز، عملی است كه در مجموعه عقیده توحیدی، دارای معنا و فلسفه است. انسان‌ طبق‌ فطرتش‌ همواره‌ به‌ چیزی ‌كه ‌برایش ‌اهمیت‌ دارد، توجه ‌و اهتمام ‌می‌ورزد. یكی ‌از دلائل ‌مهم ‌اهمال‌ در به‌ جا آوردن‌ نماز، عدم‌ شناخت ‌فلسفه ‌نماز است‌. امام‌ علی‌ (ع) می‌فرماید: "الناس‌أعداء ما جهلوا» (۱) انسان ها ‌دشمن‌ چیزی ‌هستند كه ‌نسبت به ‌آن‌ ناآگاهند". از این‌ رو میتوانید گاهی اوقات (نه همیشه و با تکرار ملال آور) با استفاده‌ از آیات‌ و روایات، ‌ایشان ‌را به ‌فلسفه ‌نماز آشنا سازید.
۵. تلاش نمایید از زیر نظر گرفتن و كنترل رفتارهای او برای مدتی بپرهیزید. وانمود كنید دیگر حساسیت سابق را نسبت به رفتار او ندارید و به یك نحوی اعتماد سابق را به او پیدا كرده‌اید. اما خوش رفتاری و نیكی و احسان نسبت به او را بیش تر كنید. به گونه ای با همسر خود رفتار كنید كه جذب اخلاق شما گردد.
۶. توجه داشته باشید که همه رفتار و اخلاق شما مجموعا به عنوان یک بانو یا یک همسر مؤمنه و نماز خوان و مقید به احکام شرعی درنظر گرفته می شود. پس شما در سایر امور زندگی هم لازم است پیشتاز باشید. به عبارت دیگر عبادات و مسائل مذهبی نبایستی مانع شما از سایر امور زندگی زناشویی باشد. پس در همه مسائل زناشویی ازجمله مسائل جنسی توجه ویژه به همسرتان داشته باشید. در برخورد و تریبت فرزندان نیز اهتمام کنید تا هم در نظر همسرتان و دیگران مادری نمونه باشید و هم در نظر فرزندان اینگونه باشید.
۷- سستی مسلمان در نماز می تواند علتهای مختلفی داشته باشد. بدون آنكه همسر تان متوجه شود، علت یابی كنید، زیرا نماز عملی است كه در مجموعه عقیده توحیدی، دارای معنا و فلسفه خاصی است. انسان‌ طبق ‌فطرتش ‌همواره ‌به ‌چیزی ‌كه ‌برایش ‌اهمیت‌ دارد، توجه ‌و اهتمام‌ می‌ورزد. یكی از علل ترك نماز یا سستی در انجام آن عدم آشنایى با فلسفه نماز است. اگر انسان بداند چرا نماز می خواند و نماز چه آثاری و بركاتی در زندگی دنیا و آخرت او دارد و ترك نماز چه عواقب و نتایجی خواهد داشت، قطعا نماز را ترك نخواهد كرد.
۸. هر شخصی یك نقطه پذیرش و به قول معروف «رگ خوابی» دارد. سعی كنید این رگ خواب و نقطه پذیرش را به دست آورید. از این كانال وارد شوید و هدف خود را تعقیب كنید. به صرف این كه باید شخصی را هدایت كرد، بسنده نكنید، بلكه با مطالعه روی خصوصیات وی، راه نفوذ در او و جلب نظر او را به دست آورید و اقدام كنید. دقیقاً باید راه‌های نفوذ و تأثیرگذاری بر همسر خود را بشناسید. متناسب با آن برنامه‌ریزی كنید. بدون داشتن چنین دركی چه بسا بسیاری از زحمات شما بی‌نتیجه یا كم ثمر خواهد بود. بنا بر این اگر شوهر شما خودگرا و منطق‌پذیراست، باید با زبانی بسیار منطقی و مستدل او را قانع سازید. اگر فردی نصیحت و انذارپذیر است، باید بیش تر بر جنبه‌های عقوبتی ترك نماز و روایات و حكایات وارده در این مورد با او سخن گویید. اگر احساس می‌كنید با محبت بیش تر می‌توانید او را به سوی خدا بكشانید، باید از همین طریق وارد شوید. اگر راه‌های دیگری بر او مؤثر است تا جایی كه با احكام شرع انطباق دارد، از آن راه‌ها استفاده كنید.

موفق باشید.

پی نوشت:
۱. علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بیروت، ۱۴۰۴ ه ق، ج ۱، ص ۲۱۹.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
جوانی هستم ۳۵ ساله با سطح مذهبی متوسط و تحصیلکرده. در خانواده معتقدی بزرگ شدم و در حد توان سعی در انجام به موقع اعمال واجب از جمله فروع دین دارم. سالیان پیش با دختر خانمی آشنا شدم که منجر به ازدواج شد. خانواده خوب از جمله مادری مومن و پدری حلال خور دارد ولی پدر ایشون با اینکه انسان بسیار شریفیه در نماز کاهل است. دختر ایشونم ک همسر بنده باشند نسبت به نماز سستند و گهگاهی با اصرار من میخونه و گهگاهی بدروغ میگه خوندم و اکثر اوقات نمیخونه. واقعا موندم چکار کنم چون اصرار من منجر بدروغگویی ایشونم میشه بعضی وقتا بیخیال میشم میگم بزار هرکاری میخواد بکنه خودش میدونه و خدای خودش. ما همدیگه رو دوست دادیم و تو زندگی مشترک ۴ سالمون غیر این نماز ایشون و تا حدی حجابشون مشکلی باهم نداریم. من چون واسم مومن و معتقد بودن بچه هام خیلی مهمه هنوز اقدامی واسه بچه دار شدن نکردم و بواقعیت ازین میترسم که فرزندانم انسانهای پاک و معتقدی نشن و نماز نخوندن مادرشون تاثیر منفی در زندگیشون داشته باشه. واقعا موندم چکار کنم حتی پیش خودم بطلاقم فکر کردم ولی عواقب اجتماعی و روحی روانی و آبرویی و مالیش رو دیگه خودتون بهتر میدونید بخصوص ک ما باهم زندگی خوبی داریم. یه مواقعی هم به این نتیجه میرسم انتخابم درست نبوده هر چند این ازدواج بعد از مشورت و تحقیق و استخاره انجام گرفت. دوستش دارم ولی با نماز نخوندنش نمیتونم کنار بیام.
از خود ایشون با اینکه هنوز دارم سعی خودمو میکنم دیگه ناامید شدم مگر اینکه خود خدا نظری کنه و این مشکلو حل کنه ولی مشکل فعلی من اینه که تو بحث بچه دار شدن چکار کنم؟ آیا فقط توکل و اقدام کافیه یا اینکه فعلا دست نگه دارم تا فرجی بشه؟!
لطفا راهنمایی کنید خدا خیرتون بده

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال،
دوست عزیز در خصوص فرمایشات شما، چند نکته به عرض میرسانم:
۱-در درجه اول باید گفت این طور مسائل را بایستی پیش از ازدواج و در تحقیقات قبل از ازدواج بررسی کنید! هرچند توکل به خداوند و استخاره جایگاه والایی دارد، اما توجه داشته باشید که استخاره به معنای طلب خیر کردن از خداوند است، نه طلب راحتی ! یعنی ممکن است خداوند خیر را برای شما در این قرار داده باشد که تلاش زیادی در این زمینه داشته باشید! اما در مرحله تحقیقات، مسائل مهم و تأثیر گذار در پیوند زناشویی و نیز مسائلی که به طور خاص برای شما مهم است (مانند تقید به نماز و واجبات شرعی) بایستی بررسی شوند تا خدای ناکرده پس از مدتی زندگی کردن دچار این وضعیت نشوید.
۲- به لحاظ شرعی کسی که سستی و كاهلی می كند و نماز نمی خواند یا گاهی می خواند و گاهی نمی خواند، این فرد مشرك نیست. زندگی با او نیز مشكل ندارد اما باید با تدابیری مشكل ضعف ایمان و سستی در نماز او را حل كرد.
۳- همواره و مدام خوبی های ریز و درشت همسرتان را برای او بگویید و یاداوری کنید. در کنار ذکر خوبی ها گاهی هم بطور ملایم اشاره کنید که فقط این مسئله کمی شما را آزار می دهد.در هیچ یك از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیك و ملاطفت آمیز و احترام نهادن دور نشوید. با فشار و اجبار نمی توان كسی را هدایت نمود. چه بسا تأثیر منفی آن بیش تر از هدایت گردد.
۴- تبلیغ عملی داشته باشید. یعنی باید آثار خواندن نماز، مانند دوری از گناهان، داشتن اخلاق نیكو، كمك به دوستان و وفاداری و فداكاری، پاكیزه بودن در ظاهر و باطن، اعمال نیك و شایسته و برخورد خوب و...، در رفتار و كردار و گفتارتان نمایان باشد. تبلیغ عملی موثرتر از تبلیغ زبانی است. به نماز اول وقت خود اهمیت دهید و مقید باشید در اول وقت نمازتان را بخوانید، در عین حال که خودتان مقید هستید، نسبت به همسرتان همواره روی خوش داشته باشید و اجازه ندهید ناراحتی از این موضوع به صورت عصبانیت، پرخاش، یا حتی قهر و بی توجهی در شما نمود یابد!
۵- هر شخصی یك نقطه پذیرش و به قول معروف «رگ خوابی» دارد. سعی كنید آن را به دست آورید. از این كانال وارد شوید و هدف خود را تعقیب كنید. به صرف این كه باید شخصی را هدایت كرد، بسنده نكنید، بلكه با مطالعه روی خصوصیات وی، راه نفوذ در او و جلب نظر او را به دست آورید و اقدام كنید.
موفق باشید.

سلام من در جایی خواندم نقل از ایت الله مجتهد تهرانی که حدیثی از پیامبر ( ص ) فرمودند که هر کس نماز نخواند مالش حرام است با توجه به اینکه بسیاری از افراد چه در محل کار یا در خانواده همواره با هم تماس داریم و نماز نمی خوانند ایا خوردن و گرفتن چیزی از آنها و یا رفتن به منزل و خوردن غذای انها حرام است؟ با تشکر

باسلام. من الان۲۲سالمه. به اسلام و خدا و پیغمبر و همه چیز اعتقاد دارم ولی موضوع نماز که میشه نمیتونم برم سمت نماز. باخودم عهد بستم که گناهی انجام ندم، حق الناس گردنم نباشه و به کسی ظلم نکنم، ولی فقط واسه نماز مشکل دارم. واقعا آیا من مورد عذاب قرار میگیرم؟ لطفا راهنماییم کنید

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام
در قیامت اولین سؤال از نماز می‌باشد. امام باقر(ع) فرمود:
«‌أنّ أوّل ما یحاسب‌به العبد الصلاة فإن قبلت قبل ما سواها؛(۱) ‌اولین محاسبة بنده در روز قیامت در مورد نماز انجام می‌گیرد، اگر نماز مورد قبول واقع ‌شد بقیة اعمال هم مقبول می‌افتد».
نماز از واجباتی است که خداوند در هیچ حالتی حتی در هنگام بیماری، ‌راضی به ترک آن نیست. تارک نماز بیشترین ظلم را نسبت به خود وا می‌دارد و خود را از شفاعت پیامبر(ص)‌محروم می‌کند. آن حضرت فرمود:
«‌هر که نماز را عمداً ترک کند از خدا و پیغمبرش بیزاری جسته ‌است».(۲)
رسول خدا (ص) می‌فرماید: «کسی که نماز خود را سبک گیرد و در به جا آوردنش سستی نماید، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می‌کند؛ شش بلا در دنیا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قیامت و هنگامی که از قبر بیرون می‌آید.
شش بلای دنیوی:
۱ـ خداوند برکت را از عمرش کم می‌کند.
۲ـ برکت را از روزیش بر می‌دارد.
۳ـ از صورتش نشانة نیکوکاران را بر می‌دارد.
۴ـ هر کار خیری کند، پذیرفته نمی‌شود و برای آن اجری ندارد.
۵ـ دعایش مستجاب نمی‌شود.
۶ـ از دعای نیکوکاران بهره‌ای ندارد».(۳)

۱-.، میزان الحکمه ماده صلاة، شماره ۱۰۵۷۰.
۲. صادق احسانبخش، آثار الصادقین، ج ۱، ص ۱۳۳، حدیث ۱۵۷۹۶ - ح ۲.
۳- گناهان کبیره، ج ۲، ص ۱۸۷ ـ ۱۸۸.

سلام خسته نباشید
من مشکل بزرگ و حل ناشدنی دارم که خودم هم کاملا بر دلیلش واقفم اما بازم در حلش مشکل بزرگی دارم
من به طور مداوم درحال تحقیق و تفکر در آیات قران و دین اسلام و سخنان پیامبر و امامان هستم و در طی سال ها اطلاعات
بسیار خوبی در رابطه با دین اسلام بدست آوردم و در آن به یقین رسیدم و حتی برخی مقالات علمی و فیزیکی و بیولوژیکی را میتوانم
با آیات قرآن برای کسانی ک باب اول ورود به اخلاص یعنی قبول کردن حق و حقیقت را
دارا هستند به اثبات برسانم له عنوان مثال قانون نسبیت انیشتین و امثالهم
من درباره ی فواید نماز هم بسیار زیاد مطالعه کردم و خودم هم آنها را لمس کردم
اما مشکل این بنده ی گناهکار ناتوان این است که همیشه پس از مدتی نماز خواندن در خواندن آن
سست میشوم و به عبارتی مثلا ظهر را میخوانم مغرب را نمیخوانم و بعد از مدتی حس میکنم این کار زشت
من بیشتر از آنکه ثواب داشته باشد اعوذ بالله به سخره گرفتن خداوند تلقی میشود برای همین آنرا متاسفانه رها میکنم
و این راهم میدانم ک دلیل آن سستی ها اول نفس اماره ی من و بعد شیطان ملعون است و متاسفانه ی چون هنوز شیرینی گناه در دلم
از بین نمیرود نمیتوانم خودم را مصون از گناه نگهدارم و پس از آن شرم میکنم که نماز بخوانم
اگر راهی هست برای من لطفا پاسخ من را برایم ایمیل کنید یا اگر اینجا پاسخ میدهید به طریقی من را مطلع کنید
در پناه حق

پرسشگر گرامی؛
دغدغه و نگراني و ناراحتي شما در مورد سستي و كوتاهي در امر نماز بيانگر احساس تعهد و وجود روح تدين در شما است و اين امري مثبت و مطلوب و قابل تقدير است.
بايد ريشه يابي كنيد و ببينيد چه عاملي باعث شده نسبت به نماز سستي كنيد و بعد در صدد جبران بر آييد. عوامل مختلفي باعث مي شود كه يك جوان نسبت به عبادت خدا بي توجه شود. نماز رابطه انسان با خداوند است و انسان بدون خداوند احساس تنهايي مي كند و هيچ قدرت و آرامشي در زندگي ندارد.
- براي تقويت اراده ابتدا بايد مبادي آن را تقويت كرد و سپس اموري كه مانع عملكرد انسان مي شود را برطرف نمود. بنابراين تقويت اراده از دو راه ممكن مي شود:
۱. تقويت مبادي اراده: مبادي اراده، همانگونه كه در آثار فلسفي بدان اشاره شده است عبارت است از: علم و آگاهي، تصديق فايده، شوق، شوق تشديد شده، عزم و تصميم قاطع . اين مبادي در نهايت منتهي به اقدام عملي و اراده مي شود.
انسان وقتي چيزي را مي شناسد و به منافع آن و تاثيري كه در جهت خوشبختي و سعادت او دارد، پي مي برد، اشتياق و علاقه پيدا مي كند كه آن را بدست آورد. اين شوق با شناخت بيشتر نسبت به آن چيز، افزون تر مي شود تا جايي كه عاشق آن مي شود و تصميم مي گيرد براي رسيدن به آن عملا حركت كند و تلاش و سرمايه گذاري نمايد.
۲. رفع موانع و كسب آزادي معنوي: اقدام عملي براي رسيدن به خودساختگي و كمال، در صورتي موفقيت آميز خواهد بود كه طالب كمال، با كسب آزادي معنوي، موانع راه را از سر راه خود برطرف و قدرت رسيدن به آن را در خويش ايجاد نموده باشد. موانع راه همان اسارت هاي انسان هستند كه در فرازهاي قبلي بدان اشاره شد.
گام هايي براي تقويت اراده:
براى تقويت اراده بايد دانست كه: فرد با اراده كسى است كه داراى هدفى معقول بوده و تا موقعى كه به آن نرسيده است، از تعقيب آن باز نمى‏ايستد. مشكلات و موانع روانى يا مادى، به اراده و عزم او لطمه نزده و از پيشرفتش جلوگيرى نمى‏كند. بنابراين در اولين گام، براى رفع اضطراب و كسب روحيه قوى بايد هدف و يا اهداف دقيق و مشخص خود را از زندگى يا كارى كه مى‏خواهد انجام دهد، براى خويش ترسيم نمايد.
دومين گام، شناخت توانايى‏ها و استعدادهاى نهفته در وجود خويش است. همه ما در وجود خود از استعدادهايى برخورداريم، كافى است اين نيروها را بشناسيم و براى رسيدن به هدف، آنها را به كار گيريم.
سومين گام، برنامه‏ريزى است. بايد براى تمام كارها و فعاليت‏هاى شبانه‏روزى، برنامه‏اى مدوّن و منظم داشته باشيد. بدين منظور از جدولى استفاده كنيد كه در ستون افقى آن، ساعات شبانه‏روز و در ستون عمودى، ايام هفته را يادداشت كرده و تمام كارهاى روزانه را در آن درج كنيد (از خواب و استراحت تا عبادت، ورزش، مطالعه و...). هر فعاليتى را در زمان خاص خود در جدول بنويسيد و هيچ زمانى را بدون كار خالى نگذاريد.
هر روز صبح با نگاهى به آن برنامه، به اجراى دقيق آن بپردازيد و شبها قبل از خوابيدن، آن را محاسبه و ارزيابى كنيد؛ شايسته است همچون يك محاسبه‏گر جدى و قاطع، فعاليت‏هاى روزانه و ميزان موفقيت خود در انجام دادن كارها را بررسى كنيد. در صورت موفقيت خود را تشويق كنيد و در صورت تخلّف از برنامه و سهل‏انگارى در اجرا، خود را تنبيه نماييد.
چهارمين گام، تلقين است. تلقين به خود در تقويت اراده اثر قابل ملاحظه‏اى دارد. بنابراين هر روز جملاتى را به خود تلقين كنيد؛ مانند: «من اراده لازم براى انجام كارهايم را دارم» «هيچ چيزى نمى‏تواند اراده‏ام را متزلزل كند»، «اراده من هر روز محكم‏تر مى‏شود»،«من مي توانم نمازهايم را بخوانم»
پنجمين گام، توجه به تدريجى بودن تقويت اراده است. براى به دست آوردن اراده‏اى قوى و محكم، تدريجى بودن آن و نياز به تمرين و ممارست امرى لازم و ضرورى است. گمان نكنيد مى‏توانيد به طور دفعى و بدون هيچ تلاشى، به آن دست يابيد.
بنابراين بايد عزمتان را جزم كنيد و با اراده اي قوي در خواندن نمازهاي روزانه، كوشا باشيد.
- بعضي از عوامل که به طور كلي موجب سستي و ترک نماز مي‌شود، عبارتند از:
۱ـ عدم آشنايي به فلسفه و حقيقت نماز که مهم ترين عامل سستي در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب مي‏گردد برخي از نماز، رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و يا درکي غلط از آن است. يا علم و معرفت آن ها از ذهن و فكر به درون و جان نيامده است.
۲ـ تنبلي و سستي و تن پروري: عادت به سستي و از زير بار مسئوليت‌ها در رفتن باعث مي‌شود که جوان براي خواندن نماز بي اهميت باشد.
۳ـ مسامحه و سهل انگاري و عدم مسئوليت پذيري که در بعضي از کارها دامنگير جوانان است، در مسئله اي مانند نماز و عبادت خدا نيز وجود دارد. پدران و مادراني که به نماز اهميتي نمي‌دهند يا آن را با سستي و تنبلي، خارج از وقت فضيلت انجام مي‌دهند، نمي‌توانند از فرزندان خود انتظار داشته باشند که براي نماز اهميتي خاص قائل شوند.
۴ـ عدم شناخت درست از آثار سبک شمردن يا ترك نماز: اگر افراد به اهميت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دين و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستي در انجام نماز چه پيامدهايي دارد، قطعاً سستي نخواهند کرد.

+موفق باشید.

اگر کسی نمازش را ترک کرده باشد ولی بعدش توبه کند(احساس پشیمانی کند)و به خدا روی آورد , آیا باید نمازهایی که نخوانده را بخواند؟ (برای مثال نماز های چندین ماه)

تصویر شهرسوال

سلام بر شما و وقت بخیر
بله، لازم است قضای نمازهای واجبی که نخوانده اید را بجا بیاورید.
البته می توانید این کار را به تدریج انجام دهید، اما سعی کنید تاخیر نشود.

این مطلب را هم مطالعه بفرمایید:

چنانچه ندانیم چقدر نماز قضا داریم باید چه كنیم؟
http://www.soalcity.ir/node/1027

سلام و عرض ادب. من ۱۵ سال دارم و در سن ۱۳ سالگی به بلوغ رسیده ام ولی احکام ان را نمی دانستم و هر از گاهی نماز می خواندم ایا باید نماز های که نخوانده ام را قضایشان را به جا بیاورم یا خیر.

تصویر شهرسوال

سلام بر شما دوست گرامی
اگر بالغ بوده اید باید آن مقدار از نمازهایی را که یقین دارید نخوانده اید، قضا کنید.
موفق باشید.

سلام من مثل بقیه ناراحتم از اینکه خیلی نه اما سرخوشیهای زندگی کاری کرد که از خدا غافل باشم و حالا از شما خواهش میکنم بگید من چطور به خدا نزدیکتر بشم ونماز توبه بخونم من خوب بلد نیست قران بخونم ایا راهی دیگه ای وجود داره خداوند از گناهانم بگذره و مرا ببخشه؟ هیچ غمی دردنیا به اندازه پشیمانی از دوری از خدا منو ازار نمیده تورو خدا کمکم کنید من ذهنم خراب شده لطفا

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و سپاس از اينکه مرکز ملي پاسخگويي را براي پاسخ و راهنمايي برگزيده ايد، پرسشگر گرامي،

توبه ندامت و پشيماني واقعي از گناهان گذشته است و اين ندامت , ندامت قلبي است , ولي اظهار آن به اين نحوه است : استغفراللّه ربى و أتوب اليه .تكرار اين لفظ همراه با ندامت قلبي بسيار مطلوب است . البته توبه‌ واقعي آن است كه علاوه بر اعتراف به جهل و ندامت و تنفّر قلبي، با عمل نيكو و صالح ، كاستي ها يي را كه دارد ، جبران كند.
قرآن مي فرمايد :
پروردگارت نسبت به آنان كه از روي جهل اعمال بد انجام داده اند ، سپس توبه كردند و در مقام جبران بر آمدند ، آمرزنده و مهربان است. طبق اين آيه توبه به توبه قلبي و ندامت دروني محدود نمي شود ، بلكه روي اثر عملي آن تأكيد شده و اصلاح و جبران ، مكمّل توبه شمرده شده ،تا اين فكر غلط را از مغز خود بيرون كنيم كه هزاران گناه را با جمله « استغفرالله » مي توان جبران كرد.
بنابراين بايد عملاً خطاها جبران گردد . قسمت هايي كه از روح انسان و يا جامعه بر اثر گناه آسيب يافته، اصلاح و مرمّت شود.
البته توبه كردن از گناهان , بستگي به گناهي دارد كه انجام شده است .گناهاني را كه از انسان سر مي زند ، از دو حالت يا دو دسته‌ زيرخارج نيست :
يك دسته حق الله است:
مثل ترك نماز و روزه، راه جبرانش اين است كه قضاي آن را به جا آوريد. اگر از عهده قضاي همه آن برنمي‌آييد، هر مقداري كه مي‌توانيد، انجام بدهيد.
دسته دوم حق الناس است:
جبران حق الناس آن است كه رضايت قلبي صاحبان حق را به هر صورتي شد، به دست آوريد. اگر مالي را از مردم تصرّف كرده يا ضايع نموده يا ضربه‌اي بر بدن آنان وارد كرده‌ايد كه ديه يا قصاص دارد، بايد يا رضايت آنان را جلب كنيد و يا مال و ديه را به آنان بدهيد.
اگر با زبان يا عمل تان، روح آنان را آزرده‌ايد و آبرو و حيثيت آنان را برده‌ايد، در صورت امكان از آنان رضايت بگيريد اما اگر ممكن نيست، براي آنان دعا كنيد.
اگر برخي افراد را نمي‌شناسيد يا مرده‌اند يا دسترسي به آنان نداريد، در امور مالي، مال را به فرزندان يا وارثان آنان بپردازيد. اگر دسترسي به آنان هم ممكن نباشد، در راه خدا براي شان صدقه بدهيد.
در غير امول مالي، در حق آنان دعا و استغفار كنيد و صدقه و خيراتي هديه نماييد.

توبه حقيقي شرايط و لوازم و آثار عملي دارد . مهم‏ترين آن، عبارت است ازاين که تصميم بگيريد که :
۱ـ ديگر هيچ گناهي را انجام ندهيد. اگر به دليل ندانستن مسئله و جهل يا غفلت و فراموشي يا هر دليل ديگر، دوباره گناهي را مرتكب شديد، بلا فاصله توبه كنيد و با اشك و گريه، از خداوند بخواهيد كه شما را بيمارزد.
۲ـ خود را به احكام و دستورهاي دين مقيد و پايبند كنيد و گناهان گذشته خود را جبران نماييد.

آداب توبه:
توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
۱- سه روز روزه گرفتن
۲- غسل توبه
۳- خواندن دو يا چهار رکعت نماز
۴- دعاهاي توبه
۵- خود را مقيد به نماز اوّل وقت كردن.
۶- با دوستان مؤمن رفت و آمد كنيد و از رفاقت با افراد بدنام و فاسد پرهيز نماييد.
۸-دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين وارد شده‏است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي ۳۱ و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخوانيد.
۹- هر روز صبح بعد از نماز و هر شب هنگام خوابيدن، پس از خواندن دو ركعت نماز از خدا بخواهيد كه شما را در پيمان توبه موفق بدارد،
۱۰- از توسل به چهارده معصوم عليهم السلام به خصوص توسل به امام زمان عليه السلام غافل نشويد.

باسلام چند وقتی هست به اتفاق خانواده به خواستگاری دختری رفتیم که خودش نمازخوان محجبه و حتی اهل بسیج هم هست.بعد از چند جلسه متوجه شدیم پدرشان نماز نمیخوانند.این را خود پدر در جمع گفتند. میخواستم ببینم ما که به نماز اهمیت میدهیم و معمولا اول وقت میخوانیم این موزد چقدر باید بررسی شود؟آیا اصلا باید قید دختری که پدرش نماز نمیخواند را زد؟راهنمایی بفرمایید باتشکر

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز. به شهر سوال خوش آمدید.
شاید بدانید که برای ازدواج، کارشناسان توصیه میکنند که در یک سری ملاک های اصلی و کلی لازم است تناسب بین دختر و پسر وجود داشته باشد. ملاکهایی مانند سطح اقتصادی و مالی، سطح فرهنگی، سن و غیره. وضعیت و میزان پایبندی به اصول مذهبی، با توجه به این که در کشور ما از تنوع زیادی برخوردار است، به عنوان یکی از زیرمجموعه های فرهنگی و یا به خودی خود به عنوان یک ملاک میتواند ارزیابی شود. بنابراین توجه به این نکته که دختر و پسر (و یا به عبارتی، خانواده های دختر و پسر) به لحاظ مذهبی و سطح دینداری و اعتقادی به هم نزدیک باشند، امری ضروری است.
اما لازم است در این خصوص (و البته در خصوص همه ملاکها) توجه داشته باشیم که اولا این ملاکها و میزان تناسب افراد در این ملاکها، امری خط کشی شده و به اصطلاح صفر و یک نیست بلکه تا حد زیادی نسبی است. این به این معناست که پس از بررسی همه جوانب بایستی به صورت کلی به این قضیه نگاه کرد و در نهایت تصمیم گرفت. به طور مثال ممکن است در یکی از ملاکها مانند سطح فرهنگی تفاوت وجود داشته باشد اما با در نظر گرفتن سایر ملاکها و مسائل این تفاوت (هرچند زیاد) قابل چشم پوشی باشد و بالعکس ممکن است همین سطح فرهنگی تفاوت کمی داشته باشد اما از نظر کارشناسی با توجه به سایر مسائل دو طرف، همین مقدار اندک تفاوت هم ریسک ازدواج و رابطه را بالا ببرد. ثانیا این مسئله ریسک ازدواج شما را بالا می برد ولی لزوما به معنای شکست حتمی ازدواج نخواهد بود! و نهایتا این که طبق فرمایش شما، فقط پدر دختر خانم نماز نمیخوانند و شما با تحقیقات و مشورتهای مختلفی که داشته اید به این اطمینان رسیده اید که دختر خانم خودش اهل حجاب و نماز و ... است. پس اگر ایشان و شما به لحاظ فردی و شخصیتی دارای ثبات مطلوبی باشید علیرغم تفاوت اطرافیان در برخی مسائل (مانند مسائل دینی ) میتوانید بدون مشکل زندگی خوبی داشته باشید. به هر حال توصیه می شود برای بررسی جنبه های شخصیتی و روانشناختی، هر دو به یک مشاور ازدواج مراجعه کنید تا در نهایت با اطمینان خاطر بیشتری به عرصه زندگی مشترک قدم بگذارید.
آرزوی ما سلامتی و آرامش شماست.
موفق باشید.

افتخار میکنم که نماز نمیخونم و با چشم باز و با استدلال هم اینکارو میکنم.
گويند اسب حيوان نجيبي است , من در نجيب بودن اسب اطمينان ندارم ولي حيوان زيبايي است , و خر هم حيوان نجيبي نيست، در زيبايي نيز به پاي اسب نميرسد.

حال اگر من خر را در جاي بدي نگهداري كنم و اورا بزنم و غذاي مناسبي به او ندهم و اسب را در بهترين شرايت نگهداري كنم , دور از انصاف نيست؟

انسان ها براساس ارزششان كارها را انتخاب كرده و انجام ميدهند , خواه ارزش بعضي كم و ارزش بعضي زياد باشد و شرايط محيطي هم كه در تربيت انسان ها دخيل است هم كه دست خود انسان ها نيست.پس در جهنم عذاب كردن برخي توسط خداوند كاري است دور از عدالت زيرا كه انسان هارا بخاطر ذاتش عذاب ميكند.آيا همچين خدايي لياقت سجده كردن دارد؟

اگر ميخواهيد در جواب بگوييد كه ذات و فطرت همه انسان ها با هم برابر است پس بگوييد كه تفاوت انسان ها از كجا نشات ميگيرد؟
خداوند انسان هارا به خاطر ماهیتشان مجازات میکند و مانند کسی است که به خاطر زشت بودن خر اورا شکنجه کند , حال خودتان بگویید , چنین خدایی لیاقت سجده مرا دارد؟شاید لیاقت سجده شمارا داشته باشد ولی سجده مرا نه

تصویر شهرسوال

با سلام خدمت شما دوست گرامي

اگر تصور کرده ايد که خدا انسان را در شرايطي که مجبور به يک زندگي خاصي است و هيچ اراده و اختياري ندارد خلق کرده و آنگاه او را به خاطر آنچه به آن مجبور شده است عقاب و عذاب مي کند سخت در اشتباه هستيد . خدا عادل و حکيم است و هيچ فرد عادل و حکيمي اين کار را نمي کند.
مقايسه حيوانات با انسان ها مقايسه اشتباهي است حيوان مجبور است و در يک شکل خاص آفريده مي شود و هيچ بازخواستي نمي شود اما انسان يک موجود مختار است و هرگز به خاطر آنچه که در آن قرار گرفته است و اختيار ندارد بازخواست نمي شود.
پس مقايسه حيوان و انسان درست نيست
خداي تعالي انسان ها را مختلف آفريد ولي در درون همه آنها نور فطرت را قرار داد. و بر اساس همين نور فطرت آنها را هدايت کرده و از آنها تکليف مي خواهد.
پس ما هم مختلف و متفاوت بودن انسان ها و شرايط زندگي مختلف در آنها را قبول داريم هم اين را قبول داريم که در همه آنها فطرت يکشان قرار داده شده است.
و اين را قبول داريم که وراثت، محيط ، تربيت و .. در زندگي انسان تاثير مي گذارد ولي تاثير آنها تمام عيار نيست.

شما اسب و الاغ را مثال زديد واقعا اگر کسي الاغ را به خاطر اين که الاغ است شکنجه کند بي انصاف است مگر الاغ در اين که الاغ باشد اختياري دارد؟
اما انسان در اين که انسان خوب يا بدي باشد مختار است براي همين همه افراد عاقل انسان خوب را ستايش مي کنند و انسان بد را مذمت مي کنند. البته مدح و مذمت مردم به خاطر علم ناقصي که دارند گاهي اشتباه هم از آب در مي آيد اما خدا که عالم به همه اسرار و زواياي وجود انسان است هرگز اشتباه نخواهد بود.
خداي تبارک و تعالي براي اين که ثواب و يا عذاب به کسي بدهد همه زمينه هاي هدايت و گمراهي او را در نظر مي گيرد استعدادها و توانايي هاي او را مي داند محيط و وراثت او را در نظر مي گيرد و با همه اين ها در مورد يک نفر قضاوت مي کند گاهي يک فرد به خاطر عوامل محيطي و وراثتي نتواند رفتار صحيحي از خود نشان دهد اين فرد هرگز در درگاه الهي عقاب نمي شود.
قرآن کريم حقيقت اين نوع قضاوت را بيان کرده است: «ان ليس للانسان الا ما سعي»
در نزد خدا دارايي ها مهم نيست سعي و تلاش است که رتبه به انسان مي دهد چه بسا يک نفر که دارايي ارزشي او در دنيا پايين است اما در نزد خدا به خاطر سعي و تلاشش به مراتب بالا مي رسد. و بالعکس .

/۴۰۰۲۳۷/

نظرات