آيا روايتي وجود دارد كه مردگان از ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه آزاد هستند و به خانواده خو سر ميزنند؟

آمدن اموات

آنچه درباره آمدن اموات به دیدار بازماندگان مطرح است، این است که بر اساس روایات، ارواح مردگان هر چند گاهی به اذن خداوند به دیدار خانواده‌شان می‌آیند و آن ها را می‌بینند. اگر سرگرم کارهای خوب بودند، شادمان می‌شوند. اگر گرفتار کارهای بد بودند، ناراحت می‌شوند. اما اینکه در چه ساعتی و یا چه زمانی و یا هر چند گاهی می‌آیند، روایات‌‌ها متفاوت است. در برخی روایات هر هفته ذکر شده و در برخی  هر ماه یک بار و در برخی سالی یک بار.

مرحوم شیخ کلینی (ره) در کتاب شریف کافی بابی تحت عنوان«ان المیت یزور اهله»[۱] را مطرح کرده ‌است. روایات معتبری را در این باره نقل نموده‌اند. در روایات آمده است که اموات اعمّ از مؤمن و غیر مؤمن به دیدار بازماندگان خود می‌آیند. هر میّتی برحسب منزلت و شأنی که دارد، اجازه این کار را پیدا می‌کند.

بعضی از اموات هر روز، بعضی دیگر هر هفته و برخی هر سال و بعضی هر چند سال یک‌بار. حداقل اجازه‌ای که مؤمنان دارند، هر جمعه است که می‌توانند به دیدار آشنایان خود در دنیا بیایند. مؤمنان وقتی به دیدار اقوام خود می‌آیند، اگر آن ها را مشغول اعمال صالح ببینند، خوشحال شده و خدا را شکر می‌کنند. کافران وقتی به دیدار اقوام خود می‌آیند و آن ها را مشغول انجام اعمال صالح  می‌بینند، حسرت می‌خورند.
همچنین در حدیثی که در کتاب جامع الاخبار آمده است[۲] بیان شده که اموات مومنان در شب جمعه به كنار خانه های خود می  آیند. با التماس و تضرع از خویشاوندان انتظار دارند کار خیری و صدقه‌ای برای آن ها انجام داده شود.
میزان ملاقات و سر زدن اموات به خانواده های شان بسته به میزان آزادی عملی است كه در برزخ برای ایشان در نظر گرفته می شود كه این امر هم تابع اعمال و رفتارهای آنان در دنیاست.
از روایات استفاده می‌شود که حضور ارواح اموات در دنیا و توجه به وضعیت بستگان شان از یک سو به میزان مقام و منزلت آنان و فراغت از مشکلات خاص آن جهان بستگی دارد؛ از سویی دیگر به میزان علاقه و رضایت آنان از بازماندگان و میزان توجه بازماندگان به آنان. چه بسا بی توجهی اموات به برخی از بازماندگان به خاطر ناامیدی از توجه و خیرات و صدقات خالصانه ایشان باشد كه به حال آن ها  منفعت دارد.
از امام کاظم علیه السلام روایت شده که روح اموات به بازماندگان سر می‌زند. اگر از آنان کردار خوب و عمل صالح ببینند، خوشحال می‌شوند و از آنان راضی می‌گردند. اگر آنان را در مسیر طاعت خداوند ندیدند،  بلکه کردار بد و گناه از آنان مشاهده نمودند، اندوهگین و ناراحت می‌شوند.[۳] اما در هر حال به نظر نمی رسد كه این امر محدود به خانه خود و محل سكونت قبلی شان باشد. چه بسا در صورت وسعت عمل و منزلتی كه دارند، بتوانند به مكان های گوناگون مورد علاقه خود سر بزنند.

اما در مورد این كه ارواح به چه صورتی به خاندان خود سر می زنند، اشارات مختصری در برخی روایات شده است. البته نمی توان به راحتی در مورد معنای دقیق شان اظهار نظر نمود؛ مثلا اسحاق بن عمار می‌گوید: از امام موسی بن جعفر (علیهما السلام ) پرسیدم:
آیا میّت از خانواده‌اش دیدار می‌کند؟ فرمود: بله- پرسیدم : هر چند وقت؟ فرمود: بنا به منزلتی که نزد خداوند دارد، در هر جمعه یا هر ماه یا هر سال . پرسیدم : به چه شکلی نزد آن ها می‌آید؟ فرمود: به صورت پرنده‌ای لطیف که بر دیوار خانه های شان می‌نشیند و بر آنان اشراف می‌یابد... .[۴]
به نظر می رسد اینکه حضرت فرمود :به صورت پرنده‌ای لطیف، یک نوع تمثّل در قالب و تجسم ارواح است . مقصود از پرنده نیز پرنده مادّی یا آشنای ذهنی ما یا موجودی قابل رویت نمی‌باشد و گرنه تعبیر لطیف در  مورد پرنده معمولی معنا ندارد؛ در هر حال اعتقاد عامه مردم در مورد پرنده  یا پروانه و دیگر حشرات در این خصوص درست به نظر نمی رسد.


[۱]. شیخ كلینی ، فروع کافی، ج۳ ،ص ۲۳۰ ،نشر دارالکتب الاسلامیه تهران ۱۳۸۸ق.
[۲]. تاج الدین شعیرى‏ ، جامع الاخبار ،ص۱۶۹، انتشارات رضى‏ ، قم‏ ، ۱۴۰۵‏ ق .
[۳]. علامه مجلسی ، بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۵۷، انتشارات اسلامیه تهران بی تا .
[۴]. همان ،ج ۵۸ ،ص ۵۲

دیدگاه‌ها

برای شادی روح اموات صلوات

با سلام آیا روح شخصیتهای مشهور و محبوب جوامع امروزی مثل هنرمندان و ورزشکاران پس از مرگشان به دیدار طرفدارانشان میروند؟

تصویر شهر سوال

سلام علیکم
بر اساس آموزه های اسلامی افراد بعد از مرگشان به میزان توان روحی ای که دارند و اذن الهی ای که به آنها داده می شود میتوانند مثلا به خواب اطرافیانشان بیایند. پس مشهور بودن یا نبودن ربطی به این کار ندارد. چه بسا فرد بسیار مشهوری که از نظر بندگی بسیار ضعیف بوده و لذا در برزخ نیز بسیار ضعیف و یا خدایی ناکرده مورد عقاب الهی باشد.

در باره ی سوال قبلی یعنی میشه مرده ای که مارا نشناسد ولی ما برای ارامش او عمل صالح انجام دهیم و به او هدیه دهیم به دیدارمون بیاد

تصویر پاسخگو

بله . می شود یک بزرگی مانند امام خمینی (ره) که در دنیا ما را نمی شناخته ( اما ما او را می شناختیم ) ، اما پس از این که خیرات یا قرائت قرآنی برای ایشان داشته ایم ، در خواب ما بیاید و از عمل ما اظهار خشنودی کند .

با سلام
دلیل اینکه اموات پس از فوت تا مدتی به خوابه نزدیکان خود نمیروند چیست ؟

تصویر پاسخگو

سلام علیکم
هیچ دلیل دینی نداریم که حتما اموات تا مدتی پس از فوتشان به خواب کسی نیایند .
بوده اند کسانی که همان شب اول پس از دفنشان به خواب بستگان و آشنایان آمده اند .
البته کسانی هم بوده اند که تا مدتی کسی آنها را در خواب ندیده است .

باسلام
میشود برای کسی که دردنیا اهل معصیت بسیاری بوده ومهمتر اینکه به وجود معصومین شک داشته وآخرت وبهشت وجهنم را به سخره می گرفت خیرات وفاتحه فرستاد ایا از لحاظ شرعی مشکلی متوجه مانیست برای شخصیت های قبل از اسلام مثل کوروش کبیر وداریوش چطور؟با تشکر.

تصویر soalcity

سلام مسلمان حق ندارد برای کافر یا منافق دعا کند. و دلیل این مطلب نیز چندین آیه قرآنی نظیر رابطه ابراهیم با آذر، نوح با پسرش و ... است که خدا از دعا کردن برای آنها نهی کرده و در فقه اسلامی نیز علیرغم آنکه برای مسلمان منافق نماز میت می خوانند اما تکبیر آخر که جهت دعا برای مرده است را نباید بگویند.
البته به صرف معصیت نمی توان کسی را کافر دانست.

ابراهیم برای پدر خود که بت پرست بود و حاضر نشد به خدا ایمان بیاورد، سلام داد

تصویر پاسخگو

آن کسی که «آذر » نام داشته و در قرآن نامش آمده ، پدر حقیقی حضرت ابراهیم (ع) نبوده است .
برای توضیح بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید :
http://soalcity.ir/node/646

سلام.ایا ان کسانی که میمرند میتواند اشنایانی که قبلا فوت شدن راببیند؟؟؟؟

تصویر p_qurani

سلام.بر اساس روایات انسان ها، اعم از مومن و کافر بعد از مرگ بستگان خود را دیدار خواهند کرد. در این باره روایات متعددی نقل شده که به دو نمونه از آن اشاره می‌شود:۱- در حضور امام صادق (ع) سخن از ارواح مومنان به میان آمد، حضرت فرمود: «ارواح المومنین یلتقون؛ ارواح مومنان در برزخ با هم ملاقات و دیدار می‌کنند».آنگاه شخصی با تعجب و شگفتی از حضرت پرسید: آیا ملاقات می‌کنند؟ فرمود: «نعم و یتسائلون و یتعارفون حتی اذا رایته قلت: فلان؛ بلی، و با یک دیگر گفتگو می‌نمایند و همدیگر را می‌شناسند . وقتی کسی را دیدی ،می‌گویی فلانی است».
۲- در روایت دیگر درباره دیدار همه انسان‌ها با هم مسلکانش سخن گفته است، راوی می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: ارواح مومنان کجاست؟ حضرت فرمود:«ارواح المومنین فی حجرات فی الجنه، یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ ارواح مومنین در منازل بهشت‌‌اند . از طعام‌های آن می‌خورند . از نوشیدنی‌های آن می‌نوشند . همدیگر را می‌بینند و زیارت می‌نمایند». راوی بعد از ارواح کفار پرسید، فرمود: «فی النار یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ارواح کفار در آتش‌اند. از غذای و نوشیدنی آن استفاده می‌کنند . همدیگر را می‌بینند و با هم ملاقات و دیدار دارند».در این روایت غیر از دیدار مومنان، از دیدار ارواح کفار در برزخ با همدیگر نیز خبر داده شده ،تصریح شده که مومنان در بهشت برزخی و کفار در آتش برزخی همدیگر را ملاقات می‌کنند.

با سلام
ایا مردگان میتوانند چیزی را تکان یدن من بعضی مستند ها دیدم مردگان خوب و بد جسمی را تکان میدادن یا این که دیده میشدن

تصویر p_qurani

سلام . همچنان که قبلا گفته شد بعد از فوت امکان ارتباط ارواح درعالم خواب یا بیداری ممکن است و در برخی از روایات هم به آن اشاره شده است که ممکن است در برخی از موارد در ضمن تصرف در عالم ما نیز باشد. اما نکته این است که در این زمینه باید به منابع قطعی و یقینی استناد شود و از توجه به شایعات و نقل قول های بی اساس اجتناب شود. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید .
http://www.soalcity.ir/node/170

سلام همسر سابق من ده سال پیش فوت شدند و من از ایشون یک فرزند دارم روح مرحوم قبلا تقریبا ناهی یبار با یک مضمونکبه دیدنم می آمد کهومن زنده ام و نمرده ام وقتی میپرسیدم پس کجا بودی پاسخ میدن که منزل پدرم نزدم خانوادم تا اینکه بهوندت چهارسالدبه خوابم نیومدن تا یک ماه پیش دوباره باهمان مضمون شب جمعه در خواب زیارتشون کروم جالب اینکه تعجب کرده بودن که من ازدواح مجدد کردم و بچه دار شدم از احوالتم تو این ندت بی اطلاع بودن من فقط دلیل اینکه هر دفعه تکرار میکنن که من زنده ام و نزد خانواده ام میباشم چیست وعلت غیبت چهارساله شان چی بوده است با تشکر

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

گاهي‌ اوقات‌ صرفا به‌ اين‌ دليل‌ خواب‌ اقوام‌ يادوستان‌ متوفي‌ را مي‌بينيم‌ كه‌ دلمان‌ برايشان‌ تنگ‌شده‌ است‌. چنين‌ خوابهايي‌ ممكن‌ است‌ آزار دهنده‌و درد آور باشند ولي‌ مي‌توانند به‌ نحوي‌ برآورده‌شدن‌ آرزوهاي‌ ما را نشان‌ دهند يا مبتني‌ بر حافظه‌ما هستند كه‌ از آن‌ طريق‌ به‌ تجربيات‌ ديرينه‌ و كهن‌اعتماد مي‌كنيم‌. عده‌اي‌ كه‌ چنين‌ خوابهايي‌ رامشاهده‌ مي‌كنند، مي‌گويند كه‌ با مرده‌ها در خواب‌ارتباطي‌ حقيقي‌ ايجاد مي‌كنند و احساسي‌ خوب‌پيدا مي‌نمايند. اين‌ امري‌ خيلي‌ طبيعي‌ محسوب‌مي‌شود كه‌ در آرزوي‌ ديدار مجدد عزيزاني‌ باشيم‌ كه‌به‌ آنها عشق‌ مي‌ورزيديم‌ و حالا از ميان‌ ما رفته‌اند.در نتيجه‌ جاي‌ تعجب‌ نيست‌ كه‌ گهگاهي‌ سر و كله‌مرده‌ها در خواب‌ ما پيدا شود. اگر در خواب‌ مشاهده‌نماييد كه‌ با مرده‌اي‌ صحبت‌ مي‌كنيد، تعبيري‌ مثبت‌و رضايت‌ بخش‌ دارد و به‌ نظام‌ اعتقادي‌ مابرمي‌گردد.

موفق باشید.

سلام..بابام رفت...هر روز صداش میکنم با بغض وگریه وحتی گاهی فریاد...از دستش ناراحت میشم که رفته..داد میزنم...حتی از خدا ایراد میگیرم...میگم بهش دلت میاد من هر روز گریه کنم...دلت می یاد که ببینی دیگه بندت خوشحال نیست... دلت میاد ببینی غمتو دل بندته.. ناراحتم...داغونم...آروم نمیشم...تا میام بخندم سریع قطع میشه... دلیلی واسه خندم نیست....
وآیا میخوام بدونم بابام صدامو میشنوه؟ میگن مرده ناراحت میشه زنده واسش گریه کنه...آیا صحت داره؟

تصویر پاسخگو

سلام علیکم
بنده به سهم خودم به شما تسلیت عرض می کنم و امیدوارم پدر گرامیتان از الطاف خداوند کریم بهره مند باشد. الهی آمین
بر اساس روایات اموات بسته به اذن الهی از حال بازماندگان مطلع می شوند. اما در مورد ناراحت شدن یا نشدن ایشان از گریه بازماندگان اطلاعی ندارم ولی گمان نمی کنم صحیح باشد زیرا بازماندگان اهل بیت عصمت و طهارت نیز برای آن حضرات سوگواری می کرده اند البته نا گفته نماند که وجه گریه و سوگواری برای ایشان فقط دلتنگی نیست.
خواندن متن زیر می تواند به شما کمک شایانی بکند إن شاء الله:
واکنش‌ها به سوگ اگرچه در مجموع غیرقابل پیش‌بینی است و بسته به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان سوگ‌دیده و میزان تاثیرگذاری کسی که از دنیا رفته بر زندگی مصیبت‌دیده متفاوت است، اما به هر حال پژوهش‌های روان‌شناسی ثابت کرده مجموعه این واکنش‌های متفاوت را می‌شود در قالب‌هایی کلی تعریف کرد که به آنها مراحل سوگواری می‌گویند.
درک مراحل سوگواری، راهی است برای آن که هم شرایط روحی و روانی خودمان را درک کنیم و هم از دنیای روانی مصیبت‌دیده‌ها باخبر شویم و به این ترتیب بهتر تسکین‌شان دهیم.

مرحله اول: مرگ را منکر می‌شوند
همه آنها که در مجلس سوگواری پسرش بودند، حالا او را بعد از چند ده سال به یاد می‌آورند و خیلی‌ها هنوز هم وقتی یادش می‌افتند بی‌اختیار اشک می‌نشیند گوشه چشم‌هایشان. پیراهنی سبز زمردی پوشیده بود، بزک‌کرده و آراسته، مثل مادری که پسرش را داماد کرده باشد. میان سیاهپوش‌ها که گریه می‌کردند، می‌گشت، کِل می‌کشید، نقل می‌پاشید و می‌گفت: «چرا ناراحتید؟ پسرم نمرده است! داماد شده...» انکار معمولا نخستین مرحله پس از شنیدن خبر مرگ یک عزیز است. وصفی که از این زن کردیم البته برای همه سوگوارها با این شدت رخ نمی‌دهد. برخی از آنها فقط وقتی خبر مرگ محبوبشان را می‌شنوند، تا مدتی به دیگران التماس می‌کنند، حقیقت را بگویند و اعتراف کنند او نمرده و همه این جریان شوخی تلخ و بی‌مزه بوده است. نمونه دردناک‌تر انکار، زن سوگواری است که به سردخانه بیمارستان رفته بود و به مسئولش می‌گفت پزشک معالج مادرش اشتباه کرده و در حالی که او زنده بوده، به سردخانه تبعیدش کرده است. او حتی پس از آن که مسئول سردخانه ناچار شد جسد مادر را به او نشان بدهد، نهیب مرگ را باور نکرد و ضجه می‌زد که «گوش کنید... دارد نفس می‌کشد.... چطور نمی‌بینید؟!»
شکل ساده‌تر این مرحله، خواب‌هایی است که دقیقا پس از شنیدن چنین خبرهایی می‌بینیم. در این خواب‌ها معمولا کسی که مرده، ناگهان زنده می‌شود و توضیح می‌دهد درباره‌اش اشتباه کرده‌اند و در همه مدتی که برایش عزاداری می‌کردید، زنده بوده است. کم اتفاق می‌افتد کسی در مرحله انکار بماند، اما برخی افراد هم ممکن است تا پایان عمر در این مرحله تثبیت شوند مثل مادری که تا پایان عمر، غروب‌ها روی چهارپایه‌ای چوبی جلوی در خانه‌اش می‌نشست و چشم انتظار پسر می‌ماند؛ هرچند به او خبر داده بودند پسرش فوت شده است.

مرحله دوم: خشمی که عقل ندارد
برخلاف انکار که برخی سوگوارها شاید اصلا آن را نگذرانند، خشم پس از شنیدن خبر سوگ مرحله‌ای است که بیشتر سوگوارها تجربه‌اش می‌کنند. سوگوارها خشمگین و ناراضی‌اند که چرا برای چشیدن جام بلا انتخاب شده‌اند؟ چرا باید قربانی شوند؟ چرا از میان صدها میلیون آدم روی کره‌زمین، عزیزشان را از دست بدهند؟
خشم سوگواری گاهی متوجه خدا و مقدسات می‌شود و سوگوارها یا کاملا بی‌ایمان می‌شوند یا به خدا و پیامبر و ائمه‌اطهار به تلخی گلایه می‌کنند که چرا پروردگار، عزیزشان را حفظ نکرده است؟
آنها در این شرایط فراموش می‌کنند میلیون‌ها انسان تاکنون به دل خاک فرو رفته‌اند که هر کدام عزیزترین‌های کسانی بوده‌اند و پروردگار از پیش با بندگانش این قصه را در میان گذاشته است که «همه از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم». البته توجه داشته باشید خشم سوگواری، فقط معطوف به دیگران نیست، بلکه گاهی معطوف به خود است. در این شرایط شاید مصیب‌دیده‌ها به خودشان ناسزا بگویند یا حتی به جسم‌شان آسیب برسانند مثلا به صورت‌شان چنگ بیندازند یا بر سر و سینه می‌کوبند.
مرحله سوم: بده بستان با خدا
به این مرحله معامله گفته می‌شود. البته در برخی متون روان‌شناسی به این بخش اشاره نشده و آن را زیر گروه بخش‌های دیگر فرض کرده‌اند و در گروهی از منابع علمی نیز درباره آن نوشته شده است.
در مرحله معامله، فرد خطاب به خداوند می‌گوید می‌خواهد همه چیزش را ببخشد تا محبوبش برگردد.او حتی به دیگران مثلا به پزشکان معالج هم التماس می‌کند که حاضر است پول بیشتر بدهد به شرط آن که عزیزش را زنده کنند.

مرحله چهارم: من مقصرم، تو مقصری
در مرحله گناهکاریابی، مه سیاهی که دنیای آدم‌های سوگوار را احاطه می‌کند، قدرت تحلیل منطقی رویدادها را از آنها می‌گیرد تا جایی که همه را در مرگ محبوبشان مقصر بدانند. می‌خواهید بدانید سوگوارها در این مرحله چگونه‌اند؟
باید پای درددل پرستارها و پزشکان در بیمارستان‌ها بنشینید تا بشنوید خیلی وقت‌ها پس از مرگ بیمار، حتی وقتی از نظر حرفه‌ای کوتاهی نکرده‌اند، جرات نمی‌کنند موضوع را به بستگانش خبر بدهند، چون آنها بشدت پرخاش می‌کنند و حتی به کادر بیمارستان حمله‌ور می‌شوند. آنها حتی خودشان را در مرگ عزیزشان مقصر می‌دانند. برای نمونه پدری که پسرش در تصادف فوت کرده بود، می‌گفت: «اگر برایش ماشین نخریده بودم شاید حالا زنده بود.» در حالی که همه می‌دانیم میلیون‌ها خودرو در خیابان‌ها در حال رفت و آمد است و هر کدام از آنها شاید دچار سانحه شود، اما احتمال وقوع سانحه نمی‌تواند بهانه‌ای برای سوارنشدن بر خودرو باشد.

مرحله پنجم: آه غم... غم لعنتی
مرحله افسردگی هم از دوره‌های رایجی است که با از دست دادن کسی تجربه‌اش می‌کنیم. بارزترین علامت افسردگی، اندوه شدید و تمام‌نشدنی است که زندگی طبیعی فرد را کاملا مختل می‌کند. در این شرایط تلاش دیگران برای خارج کردن مصیبت‌دیده از گرداب غم فایده‌ای ندارد. نکته‌ای که باید در این مرحله به آن توجه کرد این است که احساس غم شدید را در فرد مصیبت‌دیده نمی‌شود با زور کاهش داد و حتی شاید برای او لازم باشد این دوره را بگذراند. این مرحله نسبت به مراحل دیگر روانی پس از سوگواری طولانی‌تر است، اما اگر به شش ماه برسد و فرد بهتر نشود، حتما باید با روانپزشک و روان‌شناس مشورت کند.
بستگان هم در این مرحله بهتر است سوگ‌دیده را به امور جانبی مشغول کنند تا تمرکزش را بر مرگ عزیزش و مرور خاطره‌هایش از دست بدهد.

مرحله ششم: من بی‌تو می‌ترسم
هیچ‌وقت در کودکی گم شده‌اید؟ می‌دانید چه‌جور حسی است؟ شما تنها و غریب و بی‌یاور شده بودید و دنیا ترسناک و بی‌رحم. این دقیقا حسی است که سوگوارها پس از افسردگی در مرحله تنهایی تجربه‌اش می‌کنند.
آنها اعتقاد دارند از دست‌رفته‌شان پشت و پناه‌شان بوده یا تنها دلگرمی‌شان یا امیدشان برای زندگی و حالا او دیگر نیست تا دل‌خوش‌شان کند و در ناملایمات تکیه‌گاه‌شان باشد یا بهانه‌شان برای مقاومت کردن. شاید باورکردنی نباشد، اما روان‌شناسی تعریف می‌کرد یکی از مراجعانش بانویی سالخورده بود که پس از مرگ شوهرش تا ده سال از منزل خارج نشده بود و فرزندانش که هر کدام تشکیل خانواده داده بودند، اقلام مورد نیازش را تامین می‌کردند. این زن پس از مرگ شوهرش آنقدر دنیا را ناامن می‌دید که حاضر نبود حتی برای خرید از خانه بیرون برود. در پرونده‌ای دیگر، زن جوان و زیبایی پنج سال از زندگی‌اش را صرف نگهداری از پدرش کرد که به علت فلج زمینگیر شده بود. پدر قرار نبود سالم شود و این هشدار را پزشکان پیشتر به زن داده بودند، اما فکر می‌کنید واکنش او به مرگ پدر چه بود؟ خودکشی کرد و در نامه‌اش نوشت دیگر دنیا را نمی‌خواهد، چون پشت‌و‌پناهی ندارد. به نظر شما استدلالش منطقی بود؟ پدر او در آن پنج سال حتی هوشیار هم نبود و بنابراین از همان زمان که بیمار شده بود، زن حمایتش را از دست داده بود، اما مرگ یادش انداخته بود که حضور فیزیکی پدر را هم دیگر ندارد؛ حضوری که به تنها دلخوشی‌اش تبدیل شده بود و به همین علت، زندگی را بعد از مرگ پدر بی‌هدف می‌دانست. طبیعی است در مرحله ترس، فرد سوگوار نباید تنها باشد و به همین علت است که معمولا توصیه می‌شود پس از مرگ کسی، دوستان و آشنایان تا مدتی در کنار بستگان درجه‌یک باقی بمانند و به آنها اطمینان بدهند گرچه محبوبشان را از دست داده‌اند، اما هنوز کسانی هستند که تکیه‌گاهش باشند.

مرحله هفتم: ناچاری باور کنی
تقلا فایده ندارد. جاده زندگی یکطرفه است. آن که رفته، برنمی‌گردد، حتی اگر هزار بار، چشم‌ها را ببندید و تصورش کنید یا سعی کنید خاطراتش را با جزئیات به یاد بیاورید یا دنبال یادگارهایش بگردید یا دیگران و خودتان را بابت مرگش مقصر بدانید یا حتی بخواهید رفتنش را انکار کنید.
این استدلالی است که اگر از ذهن سوگ‌دیده‌ها بگذرد آنها را وارد مرحله پذیرش و تسلیم می‌کند؛ مرحله‌ای که در آن به تعادل روانی می‌رسند و سعی می‌کنند با مصیبت کنار بیایند و ادامه جاده زندگی را بدون محبوب‌شان گز کنند. کاملا اشتباه است اگر در این مرحله از کسی که به مرحله تسلیم و پذیرش رسیده است، انتظار داشته باشید همان آدم پیش از مصیبت شود، طبیعتا او حق دارد تا حدی اندوهگین باشد و جای خالی عزیزش را حس کند، اما تحولی مهم در او این است که نهیب مرگ را به عنوان جزئی از روال زندگی پذیرفته و تصمیم گرفته است به زندگی عادی‌اش برگردد.

مرحله هشتم: سلام زندگی
هیچ‌کس تا ابد اشک نریخته، هیچ‌کس تا ابد سیاه نپوشیده است، هیچ‌کس قرار نیست با مرگ عزیزش، خودش را زنده‌زنده دفن کند و به همین علت است که سوگ‌دیده‌ها هم اگر از سلامت روانی برخوردار باشند و به شیوه‌ای صحیح از حمایت اطرافیان و خدمات روا‌ن‌شناسی برخوردار شوند سرانجام اندوه را کنار می‌گذارند؛ یعنی پیراهن‌های سیاه را عوض می‌کنند، آراسته می‌شوند و تصمیم می‌گیرند دیگر در تنهایی برای از دست‌رفته‌شان اشک نریزند. غم که برود، شادی که بیاید، آهسته‌آهسته امید مثل گیاهی نحیف باز در دل مصیبت‌دیده‌ها ریشه می‌دواند، قد می‌کشد، جوانه می‌زند و آنها مثل گذشته عاشق زندگی می‌شوند.
چشم انتظارید که بدانید چه وقت قرار است آن دانه امید به زندگی در دل مصیبت‌دیده‌ای که می‌شناسید، جوانه بزند؟
زمان دقیقش معلوم نیست. آدم‌ها درد را یکسان درک نمی‌کنند، آدم‌ها مثل هم با غم گلاویز نمی‌شوند، آدم‌ها باهم فرق دارند و به همین علت نمی‌شود پیش‌بینی کرد دقیقا چه‌وقت از غم خلاص می‌شوند. با این حال در متون روان‌شناسی تاکید شده است هر چه بیشتر سوگ‌دیده‌ها را همراهی کنید، زودتر به این مرحله می‌رسند.

با سلام و تشکر
من پدرم چند روزیست که به علت یک سانحه بدی که در منزلش برایش اتفاق افتاده بود فوت شدند ما نیز به همین دلیل با دیدن محل حادثه مرتب یاد او می افتیم و برایمان زندگی با این یادآوری سخت شده است. حال سوال اینست که آیا با توجه به تصمیم ما مبنی بر فروش منزل پدری برای رهایی از یادآوری خاطرات بد، روح پدرم ما را پیدا خواهد کرد و سرگردان نخواهد شد و آیا فقط به مکان سکونتش مراجعه میکند؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

نه، با فروش منزل، روح پدر مرحومتان سرگردان نخواهد شد، در واقع اشراف روح بالاتر از این حرف هاست که محدود به مکان خاصی گردد.

ارتباط مردگان با انسان های دنیوی در روایات و احادیث رسیده از پیشوایان اسلام به صورت زیارت و ملاقات آنان با انسان های دنیوی مطرح و ذکر گردیده است چنانکه اسحاق بن عمار که یکی از یاران امام موسی کاظم علیه السلام می باشد، می گوید:

«به امام کاظم گفتم: آیا مؤمن بعد از مردن، در عالم برزخ، اهل و عیال و خویشاوندان خویش را ملاقات می کند؟ پاسخ دادند: آری » (۱) .

حال این سؤال مطرح است که آیا این ملاقات و برقراری رابطه انسان های مرده، در قالب مثالی با انسان های زنده در دنیا منحصر به مؤمنین است چنانکه ظاهر روایت بالا حکایت از آن دارد؟

پاسخ آن منفی است. زیرا روایات زیادی وارد است که مؤمن و کافر در اصل ملاقات، با یکدیگر فرق ندارند، کفار و بدکاران و غیر آنان نیز اصل رابطه با عالم دنیا با خویشاوندان و فرزندان خویش را می توانند داشته باشند منتها طبق روایات و احادیث منقول، چگونگی ملاقات مؤمنین با کفار و مشرکین و بدکاران و غیر آن با یکدیگر فرق دارد و نتیجه آن دو نیز متفاوت است.

چنانکه در روایتی از «حفص بن بختری » از امام صادق علیه السلام چنین وارد است (۲) :

امام صادق علیه السلام فرمود:

«مؤمن اهل و عیال و خویشاوندان خود را دیدار می کند و می بیند آنچه را که دوست دارد و از او مخفی می شود آنچه را که آن را دوست ندارد و کافر نیز اهل و عیال خویش را دیدار می کند و لکن می بیند آنچه را که آن را دوست ندارد و از او مخفی می شود آنچه آن را دوست دارد (یعنی درست نقطه مقابل دیدگاه مؤمن، زیرا این نحوه ملاقات، موافق روحیه و اعمال مؤمن و کافر است چون این حالت را از همان دنیای مادی به ارمغان آورده اند و درست نتیجه مستقیم افعال آن دو می باشد» .

چنانکه خوانندگان عزیز ملاحظه می کنند مؤمن و کافر در اصل ملاقات با زندگان دنیائی با خویشاوندان و اهل و عیال خویش، مساوی و برابر هستند و لکن در نحوه ملاقات و نتیجه حاصل از آن با یکدیگر فرق دارند، مؤمن آنچه را که دوست دارد می بیند و آنچه را که از آن کراهت دارد نمی بیند یعنی مؤمن یک حالت وجد و شادمانی و آرامش روح دارد و لکن کافر آنچه را که دوست ندارد می بیند و آنچه را دوست دارد نمی بیند چون روحیه کافر با این نوع نمایش و شرح حال و ملاقات، تناسب دارد چنانکه در روایتی از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است (۳) :

امام صادق علیه السلام فرمود:

«هیچ مؤمن و کافری نیست جز اینکه اهل و عیال خویش را به هنگام ظهر دیدار می کند و مؤمن موقعی که می بیند اهل و عیالش، عمل نیکی انجام می دهند، ستایش خدا می کند ولی کافر هنگامی که می بیند که وابستگان او عمل شایسته ای انجام می دهند در عالم مثال، ناراحت شده و در نتیجه حالت حسرت به او دست می دهد» .

البته ملاقات مؤمن و کافر نیز آزادانه و بدون محدودیت انجام نمی گیرد، بلکه همراه آنها، دو فرشته مامور الهی نیز هستند چنانکه در روایتی از امام ابوالحسن اول (امام موسی بن جعفر علیه السلام) سؤال شده است:

آیا مؤمن با اهل و عیالش دیدار می کند؟ (۴) .

امام در پاسخ سؤال مذکور فرمود:

«آری مؤمن با اهل و عیال خود ملاقات می کند زیرا خداوند به او اجازه می دهد همراه و فرشته ای که با او هستند و اعمال او را تحت کنترل دارند، با افراد فامیل خود دیدار کند» .

سؤال:

حال این سؤال مطرح می شود که مقدار این ملاقات بین مردگان و زندگان چه مقدار بوده و چه زمانی می باشد؟ .

پاسخ:

پاسخ این سؤال این است که مقدار این ملاقات و فاصله زمانی بین دیدارها با ملاحظه دیدگاه پیشوایان اسلام ممکن است هر روز یا هر دو روز و یا هر سه روز و یا روز جمعه و... انجام پذیرد و زندگانی در عالم مثال و برزخ از این جهت با یکدیگر مختلف بوده، یکنواخت نیستند و مقدار این ملاقات و کیفیت آن بستگی به مقدار و کمی و زیادی اعمال خوب و یا بد میت در دنیا دارد چنانکه از امام صادق علیه السلام وارد شده است که فرمود:

«از مردگان کسانی هستند که هر روز جمعه، خویشاوندان خویش را دیدار می کنند و برخی از آنان بر اساس اندازه و قدر اعمال و رفتاری که داشتند برنامه دیدار آنان با انسان های دنیائی، قرار داده شده است » (۵) .

همچنین اسحاق بن عمار از امام ابوالحسن اول (موسی بن جعفر علیه السلام) چنین نقل می کند:

«راوی می گوید: از امام معصوم ابوالحسن اول علیه السلام سؤال کردم آیا مؤمن با اهل و عیال و خویشاوندان خویش بعد از مردن ملاقات می کند؟ فرمود: آری سپس سؤال کردم: مدت این ملاقات چه مقدار است؟ فرمود: مقدار این ملاقات وابسته است به اندازه فضائل و نیکی های آنان، برخی از مردگان در هر روز با خویشاوندان خویش ملاقات دارند و برخی از آنان در هر دو روز و برخی دیگر هر سه روز. راوی سپس می گوید: امام علیه السلام در ضمن کلماتشان فرمودند: کمترین افرادی که می توانند ملاقات با خویشاوندان خویش داشته باشند، همان روز جمعه می باشد. سپس راوی سؤال می کند که این ملاقات در روز جمعه در کدام ساعت می تواند باشد؟ فرمود: به هنگام ظهر» (۶) .

جمع بندی روایات

از روایت بالا و سایر روایات منقول از پیشوایان اسلام چند مطلب مهم زیر استفاده می شود:

۱. اصل دیدار مردگان و ملاقات آنان با اهل و عیال و خویشاوندان خویش یعنی ادامه رابطه آنان با انسان های دنیائی از دیدگاه پیشوایان اسلام، عملی بوده، امکان پذیر است.

۲. این ملاقات می تواند محدودیتی نداشته، ادامه داشته باشد.

۳. آگاهی ارواح مردگان از وقایع دنیائی و شنیدن کلمات و دیدن اعمال انسان های دنیائی ممکن بوده، محقق است.

۴. مردگان در عالم مثال با جسد مثالی، از علوم دنیائی و کارهای موجود و انجام شده اطلاعاتی دارند و ارواح مردگان همان ارواح دارای حواس باطنی و دارای حافظه و ذهن و علم و غیر آن می باشند که در دنیا داشته اند بلکه مقداری نیز به جهت تجرد ارواح از مشکلات و محدودیتهای جسمی و جسمانیت و ماده و مادیت وسیع تر گشته است. لذا از کارهای خوب خویشاوندان خویش مسرور و شادمان می گردند و از انجام اعمال بد آنان نیز اندوهناک و ناراحت می شوند و از اینجا نیز روشن می گردد که اعمال خویشاوندان و فرزندان و فامیل مردگان در آرامش و آسودگی آنان تاثیر بسزائی دارند.

شواهد دیگر

از اینرو در روایات فراوانی وارد شده است که وقتی کسی مرد، او را تشییع جنازه کنید زیرا روح مردگان بر بالای سر جمعیت تشییع کننده حرکت می کنند و ناظر جریان تشییع خود هستند.

و نیز در روایات معتبر زیادی وارد شده است که شخص را در حال مرگ و در حال احتضار، تنها نگذارید و بالای سر او قرآن بخوانید تا احساس غربت و ناراحتی نکند (۷) .

و نیز در روایات اسلامی در آداب تشییع جنازه و کیفیت دفن میت، چنین وارد است: هنگامی که جنازه میت به هنگام تشییع، به محل دفن او نزدیک می شود، چند قدم مانده به قبرش تابوت حامل جنازه را زمین بگذارید و بعد به طرف قبر ببرید چون مرده محل دفن خود را می بیند وحشت زده می شود! .

و نیز در آداب دفن میت در اسلام چنین آمده است که هنگام داخل نمودن جسد میت به قبر نزدیکان و عزیزان او در کنارش باشند تا باعث آرامش میت باشد و نیز وارد شده است که بر روی قبر میت، آب بپاشند و چراغ روشن بگذارند، این عمل باعث روشنایی و آرامش روح میت است و تحمل تاریکی را برای میت سهل و آسان می سازد! . پس اعمال انجام گرفته از طرف افراد فامیل و خویشاوندان، در تسکین و آرامش ارواح مردگان تاثیر بسیار مثبتی دارد. لذا از امام علی علیه السلام به هنگام مراجعت و بازگشت از جنگ صفین موقعی که به گورستان بیرون کوفه رسید خطاب به ارواح مردگان درباره تقوا و پرهیزگاری چنین فرمود:

«ای ساکنین سراهای ترسناک و جاهای بی کس و بی آب و گیاه و گورهای تاریک، ای ساکنین خاک، ای دور ماندگان از وطن، ای بیکسان، ای ترسناکان، شما پیشرو مائید که جلوتر رفته اید و ما پیرو شمائیم که به شما می رسیم اما در خانه تان ساکن شدند و اما زنانتان را تزویج کردند و اما دارائی هایتان را وارثان تقسیم کردند. این، آگهی از چیزی است که نزد ما است پس خبر آنچه نزد شما است چیست؟ سپس به سوی یارانش نظر افکنده فرمود: بدانید اگر مردگان را در سخن گفتن، اجازه و فرمان بود به شما خبر می دادند که بهترین توشه در این راه، تقوی و پرهیزکاری است » (۸) .

چنانکه خوانندگان توجه دارند خطاب امام به مردگان و بیان مطالب جالب و عبرت آموز، می تواند دلیل و شاهد محکم و استواری بر مطالب سابق باشد و از جمله آنها می تواند شاهد گویای سه مطلب زیر باشد:

۱. مرز بین مرگ و حیات بسیار کم و نزدیک به هم است بطوری که با گفتن و خطاب به آنان، آنها می شنوند.

۲. ارواح، آنچه را که به آنان گفته می شود می شنوند و در صورت اجازه از ناحیه پروردگار عالم، می توانند پاسخ بدهند و اخبار خود را و جریانات موجود و واقع شده بعد از مرگ در عالم مثال و عالم برزخ را بگویند و نقل کنند.

حتی می توان گفت که درک و شنوائی آنان از انسان های دنیائی بیشتر و واضح تر است. چنانکه در تواریخ معتبر وارد شده است که پس از خاتمه جنگ بدر رسول الله صلی الله علیه و آله دستور داد جنازه های بزرگان مشرکین را در چاه های (متروک) بدر بریزند آنگاه آنان را مورد خطاب قرار داده فرمود:

«آیا آنچه پروردگارتان به شما وعده داده بود، حق یافتید؟ من آنچه پروردگارم به من وعده داده بود، حق یافتم. اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله با تعجب عرض کردند یا رسول الله با مردگان سخن می گویید؟ فرمود: شما شنواتر از آنان نیستید، لکن آنان قدرت سخنگوئی با شما را ندارند» (۹) .

۳. قبور، منزل و ماوای و جایگاه اصلی ارواح است.

پس رابطه با ارواح از نظر اسلام نه تنها از لحاظ علمی مانعی ندارد، بلکه احضار ارواح (اسپریتیسم) که امروز مسلم شده است، آن را تایید می کند و عالمی به نام عالم مثال وجود دارد که ارواح در آنجا خوب و یا بد، خوش و یا ناخوش زندگی می کنند.

لذا چنانکه در مقالات گذشته بررسی کردیم، طبق دستورات اسلام زیارت اهل قبور در عرض هفته خصوصا در برخی از ایام، امری مستحب است.

پی نوشت:

۱) قلت له: المؤمن یزور اهله؟ فقال: نعم... . فروع کافی، ثقة الاسلام کلینی رازی متوفای، ۳۲۸ - ۳۲۹، ه.ق، ج ۳، ص ۲۳۰.

۲) قال: ان المؤمن لیزور اهله فیری ما یحب و یسترعنه ما یکره و ان الکافر لیزور اهله فیری ما یکره و یسترعنه ما یحب. (همان، ح ۱) .

۳) ما من مؤمن و لا کافر الا و هو یاتی اهله عند زوال الشمس فاذا رای اهله بالصالحات حمدالله علی ذلک و اذا رای الکافر اهله یعملون بالصالحات کانت له حسرة. (همان، ح ۲) .

۴) المؤمن یزور اهله؟) «فقال نعم یستاذن ربه فیاذن له فیبعث معه ملکین...» (همان، ح ۱) .

۵) و منهم من یزور کل جمعة و منهم من یزور علی قدر عمله، (همان، ح ۱) .

۶) قلت لابی الحسن الاول علیه السلام یزور المؤمن اهله؟ فقال: نعم فقلت: فی کم؟ قال: علی قدر فضائلهم منهم من یزور فی کل یوم و منهم من یزور فی کل یومین و منهم من یزور فی کل ثلاثة ایام قال: ثم رایت فی مجری کلامه انه یقول: ادناهم منزلة یزور کل جمعة قال: فی ای ساعة؟ قال: عند زوال الشمس...» .

۷) همان.

۸) یا اهل الدیار الموحشة و المحال المقفرة و القبور المظلمة یا اهل التربة یا اهل الغربة یا اهل الوحدة یا اهل الوحشة انتم لنا فرط سابق و نحن لکم تبع لاحق اما الدور فقد سکنت و اما الازواج فقد نکحت و اما الاموال فقد قسمت، هذا خبر ما عندنا فما خبر ما عندکم؟ ثم التفت الی اصحابه فقال: ام لواذن لهم فی الکلام لا خبروکم: ان خیر الزاد التقوی. (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، تهران، ۱۳۳۰ش، ج ۱، ص ۱۱۳۷) .

۹) هل وجدتم ما وعد ربکم حقا؟ فانی قد وجدت ما وعدنی ربی. فقال المسلمون: یا رسول الله اتنادی قوما قد جیفوا؟ قال: ما انتم باسمع لها اقول منهم و لکنهم لا یستطیعون ان یجیبوا» . (ابن هشام، السیرة النبویة، چ قاهره، ج ۲، ص ۲۹۲) .

موفق باشید.

سلا پسر خاله ی من پنج روز است که فوت شده ایا میتوانیم با دعا خواندن و نمازو قرآن باعث شویم که او در بهشت باشد؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در روایات سفارش شده که برای اموات طلب آمرزش شود و از خداوند خواسته شود که آنان را در سایی رحمت خویش قرار دهد و از گناهان آنها بگذرد.(۱)
و در قرآن کریم نیز از انبیای پیشین نقل شده که برای اموات دعا و طلب آمرزش می کردند، مثلاً حضرت ابراهیم به خداوند عرض نمود:«ربنا اغفرلی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب؛ پرودگارا، روزی که حساب برپا می شود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشای»(۲).
در روایتی آمده که حضرت فاطمه زهرا (س) هر روز شنبه بر سر قبور شهدای اُحد می آمد و بر سر قبر حمزه برای او دعا و طلب استغفار می نمود.(۳) بنابراین معلوم می شود که در هر صورت دعا و طلب آمرزش برای اموات ثمره بخش است. از این که در آموزه های دینی سفارش به طلب آمرزش برای اموات شده، به روشنی معلوم می شود که دعا برای آنان مطلوب است و خداوند رحیم و کریم ممکن است به برکت دعای بندگان صالح خود برخی افراد را بیآمرزد، اما اینکه آیا قطعاً خداوند آن شخص را بیآمرزد یا نه و اینکه تا چه اندازه مورد آمرزش قرار می گیرد (تمام گناهان، یا بعضی از گناهان)؟ نمی توان نظر قاطع داد ولی در مجموع همه اعمال خیر که به نیّت اموات انجام شود (نظیر آنچه در پرسش اشاره شده) برای اموات مفید و مؤثر است. در این باره روایات فراوان نقل شده، از جمله رسول خدا(ص) فرمودند: «حضرت عیسی(ع) از کنار قبری عبور کرد، دید که صاحب قبر را عذاب می کنند، سپس در سال آینده از کنار همان قبر عبور نمود، دید که خبری از عذاب نیست، گفت: بار پروردگارا! سال قبل که از این جا عبور کردم، دیدم صاحب قبر معذّب است و در این سال دیدم عذاب از او برداشته شده، خدا خطاب به عیسی فرمود: ای روح الله! از این مرد فرزندی به مقام بلوغ رسیده، فرزند صالح و نیکو کرداری است، راهی را برای مردم استوار و هموار نمود و یتیمی را مسکن و مأوی
داد، پس من به برکت عمل فرزندش از گناه او درگذشتم»(۳).
از این روایت معلوم می شود که کوچک ترین کار خیر بازماندگان برای اموات مفید و ثمر بخش است. به همین جهت در آموزه های دینی تأکید شده که برای اموات کارهای خیر انجام شود و برای آنها در ایام بزرگ دعا شود و به نیّت آنان صدقه، اطعام و ختم قراَن صورت گیرد.
پی نوشت ها:
۱. وسایل الشیعه، ج ۲، کتاب الطهارت، باب ۵۶، ص۸۷۹، نشر دار الاحیاء، التراث العربی، بیروت، بی تا.
۲.ابراهیم آیه ۱۴.
۳-محمد حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۳، ص ۲۲۵، نشر حکمت، ۱۴۰۳ق.
۳.وسایل الشیعه، ج۲، ص۸۷۹.

با سلام و عرض ادب میخواستم بگم که پدر من جناب آقای (محمد حسین بخششی) که حدود دو ماه و نیم است فوت کرده در روز ۲۹ فروردین سال ۹۵ پدر من ۴۴ سال داشت من خودم ۱۵ سال دارم بعد رفتن پدرم واقعا قدرت درک ندارم یعنی اصلا نمیتونم باور کنم ... من میدونم که اون برمیگرده و حتی کسیو قسم دادم تا از خدا خواهش کنه تا پدر من برگرده. میخواستم بدونم که آیا میشه که خدا یه رحمی به ما کنه و پدرمو به آغوش سرد خانواده برگردونه و دوباره آغوشمان گرم شه.

پدر وقتی تو نیستی تمام خانه ما درد میکند.

اگه پدرپ برگردد مطمئن هستم و قسم میخورم و قول میدهم که خاک پاش باشم و نوکرش هر چی بگه نه نگم چشم بگم و فقط کاری ه خواسته انجام بدم و هیچوقت هم نخواهم گذاشت تا بخواد کار ختی انجام بده تا وقتی من هستم نمیزارم تا پدرم سختی بکشه.

با آرزوی اینکه پدرم برگرده الهی آمین

برای شادی روح رفتگانپان فاتحه و صلوات بخونید.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
برگشته مردگان به دنیا ممکن نیست شما می توانید که برای خوشنودی پدر ت اعمالی نیک انجام دهید تا او از شما راضی وروحش شاد گردد
در ذیل به برخی از کارها در این بن باره اشاره می کنیم:
۱- ادای «حق الله» مثل نماز، روزه، حج یا کفارات و نذوراتی که در ذمّه آن بوده است.
۲- ادای حق الناس که به عهد? آنان بوده، و هم چنین پرداخت خمس مال، اگر خمس به آن تعلق گرفته و نداده بودند.
۳- رعایت تقوا، دین داری و خوش اخلاقی فرزندان و خدمتگزاری و خوش رفتاری با مردم سبب می شود که مردم پدر و مادر را مورد دعای خیر خود قرار دهند.
۴- انجام هر کار خیر و مستحبی و هدیه کردن ثواب آن.
امام صادق(ع) می فرمایند:«یدخل علی المیّت فی قبره الصلوه و الصوم و الحج و الصدقه و البرّ و الدعا و یکتب اجره للذی یفعله و للمیّت؛
نماز، روزه، حج، صدقه، انجام کارهای خیر و نیک و دعا (و هدیه کردن ثواب آن به میّت) به قبر میّت وارد می­شود و پاداش آن برای کسی که انجامش داده است، هم چنین برای میّت نوشته می شود».
پی نوشت ها:
۱. جامع الاحادیث الشیعه، ج۸ ، ص ۳۹۹.

سلام پسر من یک ماه پیش فوت کرد او ده ماه بیشتر نداشت خیلی دلواپسم که اونجا نترسه بهانه گیری منو نکنه کی به اون شیر میده آیا انجام کار خیر به نیت اون به بهبود وضعیتش تو اون دنیا کمک کمیکنه ممنون

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

به طور كلى چند دسته روايت و آيات، دلالت بر ورود مطلق كودكان ـ كه پيش از بلوغ مى‏ميرند ـ به بهشت مى‏كند:

۱. رواياتى كه دلالت بر فطرت توحيدى كودكان مى‏كند؛ اين‏گونه از روايات بر اين نكته تأكيد مى‏نمايند كه كودكان به خاطر برخوردارى از فطرت پاك توحيدى، هم‏سنخ بهشتيان هستند و مى‏توانند وارد بهشت شوند.

۲. رواياتى كه يكى از مصداق‏هاى «مستضعفان» را، اطفال مى‏داند.

۳. رواياتى كه در ذيل آيه «وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ» است كه فرزندان اهل دنيا را به خاطر خالى بودن پرونده اعمالشان از حسنات و سيئّات، در جايگاه خدمتگزارى به بهشتيان قرار داده است كه البته خود آنها هم تا اندازه‏اى از نعمت‏هاى بهشتى بهره‏مند هستند.

۴. آياتى كه بيانگر غلبه رحمت و مهربانى خداوند، در نظام هستى است. بنابراين، رحمت بيكران حضرت حق اقتضا مى‏كند كودكانى را كه هيچ گناهى مرتكب نشده‏اند و داراى فطرت پاك توحيدى هستند و از سوى ديگر در جرگه مستضعفان فكرى به شمار مى‏آيند، در بهشت خود وارد نموده و به آنها تفضّل و لطف نمايد.

خدای رحمان و رحیم، مهربان تر از آن است که بندگان خود را گرفتار عذاب نماید، بلکه این خود انسان ها هستند که با انجام اعمال زشت و ناروا و ظلم ستم به یکدیگر خود را مستحق عذاب ساخته اند. حال چگونه می توان تصور نمود که کودکان معصوم و فرزندان نازنینی که عمر بسیار کوتاهی در این دنیا داشته اند دچار عذاب اخروی شوند؛ به یقین چنین گمانی سوء ظن به خدا محسوب می شود. عذاب جان دادن و عذاب قبر نیز هیچ کدام بی علت نبوده و همگی متأثر از گناهان و دلبستگی های ناحق و ناروا نسبت به امور دنیوی هستند، بنابراین چگونه این عذاب ها می توانند متوجه پاکان و کودکان معصومی باشند که تمثّل فرشتگان الاهی در زمین هستند. جان دادن برای انسان پاک و مؤمن طبق روایات همچون بو کردن گلی است. [۱] بلکه چه بسا این که با شفاعت کودکان انسان های مؤمن - به دلیل پاکی و معصومیت و جایگاهی که نزد خداوند دارند - والدین آنها هم اگر خطایی داشته باشند، مورد رحمت و مغفرت الاهی واقع خواهند شد.

در این جا تنها به بخشی از روایات که در این زمینه وارد شده و نشانگر دیدگاه اسلام در این رابطه است، اشاره می کنیم.

۱. امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه کودکی از مؤمنان از دنیا رفت، منادی در ملکوت آسمان و زمین ندا می دهد که فلانی فرزند فلانی از دنیا رفته است، اگر پدر یا مادر یا یکی از بستگان مؤمن او از دنیا رفته باشد کودک را به نزد او می برند تا از او پرستاری کند و اگر کسی یافت نشد، او را به حضرت فاطمه (س) می سپارند و آن حضرت، تا زمانی که یکی از پدر یا مادر یا نزدیکانش به او ملحق شوند، از کودک نگهداری می کنند و بعد کودک را به آن فرد تحویل می دهند. [۲]

۲. باز از امام صادق (ع) نقل شده است: [۳] خدای بزرگ ابراهیم و ساره را متکفل نگهداری از کودکان مؤمنان قرار داده است؛ در قصری با شکوه از درّ بهشتی. و در روز قیامت این کودکان را لباس نیکو پوشانده و خوش بو می کنند و آنان را به پدر و مادرشان هدیه می دهند. این کودکان پادشاهانی هستند در بهشت همراه با والدینشان و این است معنای قول خداند که می فرماید: «کسانی که ایمان آوردند .... فرزندان آنها را به آنان لاحق می کنیم». [۴]

۳. از پیامبر بزرگ اسلام (ص) نقل شده است که فرمودند: کودکان مؤمنان در روز قیامت آن گاه که زمان حسابرسی خلایق می رسد حاضر می شوند. خدای تعالی به جبرئیل می فرماید: اینان را به بهشت وارد کن؛ کودکان بر دروازه های بهشت می ایستند و از پدران و مادران خود سؤال می کنند. خازن بهشت به آنان می گوید: آنان مثل شما نیستند و گناهان و خطاهایی دارند که باید از آن بازخواست شوند. کودکان صدای خود را با گریه بلند می کنند؛ پس خدای تعالی می فرماید: ای جبرئیل این چه صدای گریه و زاری است که بلند شده است؟ جبرئیل عرض می کند: خدایا! تو خود از من داناتری، اینان کودکان مؤمنان هستند و می گویند ما وارد بهشت نخواهیم شد تا زمانی که پدران و مادران ما وارد بهشت شوند. پس خدای تعالی می فرماید: ای جبرئیل در میان جمع وارد شو و دست پدران و مادران آنان را بگیر و همراه کودکان – به خاطر رحمتی که دارم - وارد بهشت کن. [۵]

۴. باز از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است: کودکان امت محمد (ص) در روز قیامت در زیر عرش در کنار حوض های بهشتی جمع می شوند، خداوند از حال آنان مطلع می شود می فرماید: چه شده است که سرهایتان را به سوی من بلند کرده اید: می گویند ای پروردگار ما! پدران و مادران ما در عطش گرفتارند و آن گاه ما در کنار حوض های بهشتی هستیم. پس به آنان وحی می شود: وارد صفوف قیامت شوید و پدران و مادران خود را سیراب کنید. [۶]

پی نوشت ها:
[۱] شیخ حر عاملی، الجواهر السنیّة، ص ۶۲۶، انتشارات دهقان؛ نوادر راوندی، ص۱۰ .
[۲] شیخ صدوق، الفقیه، ج ۳، ص۴۹۰، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ ق. "قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا مَاتَ طِفْلٌ مِنْ أَطْفَالِ الْمُؤْمِنِینَ نَادَى مُنَادٍ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ قَدْ مَاتَ فَإِنْ کَانَ مَاتَ وَالِدَاهُ أَوْ أَحَدُهُمَا أَوْ بَعْضُ أَهْلِ بَیْتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ دُفِعَ إِلَیْهِ یَغْذُوهُ وَ إِلَّا دُفِعَ إِلَى فَاطِمَةَ ع تَغْذُوهُ حَتَّى یَقْدَمَ أَبَوَاهُ أَوْ أَحَدُهُمَا أَوْ بَعْضُ أَهْلِ بَیْتِهِ فَتَدْفَعُهُ إِلَیْهِ".
[۳] همان، "عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کَفَّلَ إِبْرَاهِیمَ وَ سَارَةَ أَطْفَالَ الْمُؤْمِنِینَ یَغْذُوَانِهِمْ بِشَجَرَةٍ فِی الْجَنَّةِ لَهَا أَخْلَافٌ کَأَخْلَافِ الْبَقَرِ فِی قَصْرٍ مِنْ دُرَّةٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أُلْبِسُوا وَ طُیِّبُوا وَ أُهْدُوا إِلَى آبَائِهِمْ فَهُمْ مُلُوکٌ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبَائِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ‏".
[۴] الطور، ۲۱.
[۵] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص۳۹۰، موسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق. "عَنْ أَعْلَامِ الدِّینِ لِلدَّیْلَمِیِّ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ تَجِی‏ءُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَطْفَالُ الْمُؤْمِنِینَ عِنْدَ عَرْضِ الْخَلَائِقِ لِلْحِسَابِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِجَبْرَئِیلَ ع اذْهَبْ بِهَؤُلَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ فَیَقِفُونَ عَلَى أَبْوَابِ الْجَنَّةِ وَ یَسْأَلُونَ عَنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ فَتَقُولُ لَهُمُ الْخَزَنَةُ آبَاؤُکُمْ وَ أُمَّهَاتُکُمْ لَیْسُوا کَأَمْثَالِکُمْ لَهُمْ ذُنُوبٌ وَ سَیِّئَاتٌ یُطَالَبُونَ بِهَا فَیَصِیحُونَ صَیْحَةً بَاکِینَ فَیَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذِهِ الصَّیْحَةُ فَیَقُولُ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَعْلَمُ هَؤُلَاءِ أَطْفَالُ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُونَ لَا نَدْخُلُ الْجَنَّةَ حَتَّى یَدْخُلَ آبَاؤُنَا وَ أُمَّهَاتُنَا فَیَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَا جَبْرَئِیلُ تَخَلَّلِ الْجَمْعَ وَ خُذْ بِیَدِ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ فَأَدْخِلْهُمْ مَعَهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی".
[۶] . همان، ج۲، ص۴۰۱، "قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَجْمَعُ اللَّهُ أَطْفَالَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی حِیَاضٍ تَحْتَ الْعَرْشِ قَالَ فَیَطَّلِعُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ اطِّلَاعَةً فَیَقُولُ مَا لِی أَرَاکُمْ رَافِعِی رُءُوسِکُمْ إِلَیَّ فَیَقُولُونَ یَا رَبَّنَا الْآبَاءُ وَ الْأُمَّهَاتُ فِی عَطَشِ الْقِیَامَةِ وَ نَحْنُ فِی هَذِهِ الْحِیَاضِ قَالَ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ اغْرِفُوا فِی هَذِهِ الْآنِیَةِ مِنَ الْحِیَاضِ ثُمَّ تَخَلَّلُوا صُفُوفَ الْقِیَامَةِ فَاسْقُوا الْآبَاءَ وَ الْأُمَّهَاتِ".

موفق باشید.

سلام بچه من یک ماه پیش فوت کرد در حالی که فقط ده ماه بیشتر نداشت میخوام بدونم اونجا نمیترسه کی بهش شیر میده بهانه منو نمیگیره آیا الان بزرگ شده و میتونه راه بره آیا بچه ها هم به دیدن خانواده هایشان می آیند-با تشکر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تسلیت .
در باره پرسش تان باید گفت :
در روایت معراج از رسول خدا نقل شده :
«در شب معراج عبورم به پیرمردی افتاد که در زیر درختی نشسته بود . در اطراف او کودکانی جمع بودند. از جبرئیل پرسیدم: او کیست و چه می‌کند؟ جبرئیل گفت: حضرت ابراهیم خلیل است و اطفال که گرداگرد او جمع شده‌اند، اطفال و کودکان مؤمنان هستند و حضرت به آن ها غذا می‌دهد».(۱)
نیز در تفسیر علی بن ابراهیم قمی از امام صادق(ع) نقل شده:
«إنّ شیعتنا من المؤمنین تربیهم فاطمه؛(۲) اطفال شیعیان ما را حضرت فاطمه زهرا(ع) تربیت می‌کند».
از این گونه روایات معلوم می‌شود اطفال نیز تکامل برزخی دارند، تکامل از طریق هدایت و تربیت حضرت ابراهیم خلیل و طبق روایت دیگر به وسیله حضرت زهرا نصیب آن ها می‌شود.
چون سیر تکامل در برزخ نیز ادامه دارد و آدمی نه از طریق تکالیف نظیر دنیا، بلکه از طریق آنچه بازماندگان برای آن ها و به نیت آنان انجام می‌دهند و یا دعای خیر صالحان و مؤمنان نصیب‌شان می‌شود، از قوه به فعلیت می‌رسند .چه بسا افرادی در برزخ بر اثر کیفرهای زنگارهای گناه از آنان زدوده می‌شود و در قیامت پاک محشور می‌شوند.
بر اساس این مبانی که خاستگاه روایی دارد، این تکامل برزخی برای اطفال نیز وجود دارد.خیرات پدر و مادر و دعای خیر آنان برای آن ها مفید و سبب تکامل‌شان خواهد شد، چه این که افاضات معنوی از طریق ارواح مطهره حضرت ابراهیم و حضرت زهرا(ع) نیز شامل آنان می‌شود، در نتیجه آن ها نیز مثل سایر مردگان نیازمند به خیرات و دعای خیر بازماندگان اند. کارهای نیک به نیت آن ها برای آنان مفید و کارساز و باعث تکامل‌شان خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:
۱. معادشناسی، سید محمدحسین طهرانی، ج ۳، ص ۹۶.
۲. همان، ص ۹۷.

باسلام بچه من دو ماه پیش فوت کرد در حالی که ده ماه بیشتر نداشت خیلی بیتابشم همش نگرانم اونجا تنهایی نترسه کی بهش شیر میده میدونم که خدا مواظبش هست ولی آیا بهونه منو نمیگیره اونم منتظر کار خیر ما هست که براش بفرستیم و اینکه آیا بچه ها هم به دیدن خانواده هایشان می آیند-ممنون

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

به طور كلى چند دسته روايت و آيات، دلالت بر ورود مطلق كودكان ـ كه پيش از بلوغ مى ‏ميرند ـ به بهشت مى ‏كند:

۱. رواياتى كه دلالت بر فطرت توحيدى كودكان مى ‏كند؛ اين‏گونه از روايات بر اين نكته تأكيد مى‏نمايند كه كودكان به خاطر برخوردارى از فطرت پاك توحيدى، هم‏سنخ بهشتيان هستند و مى ‏توانند وارد بهشت شوند.

۲. رواياتى كه يكى از مصداق‏ هاى «مستضعفان» را، اطفال مى ‏داند.

۳. رواياتى كه در ذيل آيه «وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ» است كه فرزندان اهل دنيا را به خاطر خالى بودن پرونده اعمالشان از حسنات و سيئّات، در جايگاه خدمتگزارى به بهشتيان قرار داده است كه البته خود آنها هم تا اندازه‏اى از نعمت‏هاى بهشتى بهره ‏مند هستند.

۴. آياتى كه بيانگر غلبه رحمت و مهربانى خداوند، در نظام هستى است. بنابراين، رحمت بيكران حضرت حق اقتضا مى‏كند كودكانى را كه هيچ گناهى مرتكب نشده‏اند و داراى فطرت پاك توحيدى هستند و از سوى ديگر در جرگه مستضعفان فكرى به شمار مى‏آيند، در بهشت خود وارد نموده و به آنها تفضّل و لطف نمايد.

خدای رحمان و رحیم، مهربان تر از آن است که بندگان خود را گرفتار عذاب نماید، بلکه این خود انسان ها هستند که با انجام اعمال زشت و ناروا و ظلم ستم به یکدیگر خود را مستحق عذاب ساخته اند. حال چگونه می توان تصور نمود که کودکان معصوم و فرزندان نازنینی که عمر بسیار کوتاهی در این دنیا داشته اند دچار عذاب اخروی شوند؛ به یقین چنین گمانی سوء ظن به خدا محسوب می شود. عذاب جان دادن و عذاب قبر نیز هیچ کدام بی علت نبوده و همگی متأثر از گناهان و دلبستگی های ناحق و ناروا نسبت به امور دنیوی هستند، بنابراین چگونه این عذاب ها می توانند متوجه پاکان و کودکان معصومی باشند که تمثّل فرشتگان الاهی در زمین هستند. جان دادن برای انسان پاک و مؤمن طبق روایات همچون بو کردن گلی است. [۱] بلکه چه بسا این که با شفاعت کودکان انسان های مؤمن - به دلیل پاکی و معصومیت و جایگاهی که نزد خداوند دارند - والدین آنها هم اگر خطایی داشته باشند، مورد رحمت و مغفرت الاهی واقع خواهند شد.

در این جا تنها به بخشی از روایات که در این زمینه وارد شده و نشانگر دیدگاه اسلام در این رابطه است، اشاره می کنیم.

۱. امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه کودکی از مؤمنان از دنیا رفت، منادی در ملکوت آسمان و زمین ندا می دهد که فلانی فرزند فلانی از دنیا رفته است، اگر پدر یا مادر یا یکی از بستگان مؤمن او از دنیا رفته باشد کودک را به نزد او می برند تا از او پرستاری کند و اگر کسی یافت نشد، او را به حضرت فاطمه (س) می سپارند و آن حضرت، تا زمانی که یکی از پدر یا مادر یا نزدیکانش به او ملحق شوند، از کودک نگهداری می کنند و بعد کودک را به آن فرد تحویل می دهند. [۲]

۲. باز از امام صادق (ع) نقل شده است: [۳] خدای بزرگ ابراهیم و ساره را متکفل نگهداری از کودکان مؤمنان قرار داده است؛ در قصری با شکوه از درّ بهشتی. و در روز قیامت این کودکان را لباس نیکو پوشانده و خوش بو می کنند و آنان را به پدر و مادرشان هدیه می دهند. این کودکان پادشاهانی هستند در بهشت همراه با والدینشان و این است معنای قول خداند که می فرماید: «کسانی که ایمان آوردند .... فرزندان آنها را به آنان لاحق می کنیم». [۴]

۳. از پیامبر بزرگ اسلام (ص) نقل شده است که فرمودند: کودکان مؤمنان در روز قیامت آن گاه که زمان حسابرسی خلایق می رسد حاضر می شوند. خدای تعالی به جبرئیل می فرماید: اینان را به بهشت وارد کن؛ کودکان بر دروازه های بهشت می ایستند و از پدران و مادران خود سؤال می کنند. خازن بهشت به آنان می گوید: آنان مثل شما نیستند و گناهان و خطاهایی دارند که باید از آن بازخواست شوند. کودکان صدای خود را با گریه بلند می کنند؛ پس خدای تعالی می فرماید: ای جبرئیل این چه صدای گریه و زاری است که بلند شده است؟ جبرئیل عرض می کند: خدایا! تو خود از من داناتری، اینان کودکان مؤمنان هستند و می گویند ما وارد بهشت نخواهیم شد تا زمانی که پدران و مادران ما وارد بهشت شوند. پس خدای تعالی می فرماید: ای جبرئیل در میان جمع وارد شو و دست پدران و مادران آنان را بگیر و همراه کودکان – به خاطر رحمتی که دارم - وارد بهشت کن. [۵]

۴. باز از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است: کودکان امت محمد (ص) در روز قیامت در زیر عرش در کنار حوض های بهشتی جمع می شوند، خداوند از حال آنان مطلع می شود می فرماید: چه شده است که سرهایتان را به سوی من بلند کرده اید: می گویند ای پروردگار ما! پدران و مادران ما در عطش گرفتارند و آن گاه ما در کنار حوض های بهشتی هستیم. پس به آنان وحی می شود: وارد صفوف قیامت شوید و پدران و مادران خود را سیراب کنید. [۶]

پی نوشت ها:
[۱] شیخ حر عاملی، الجواهر السنیّة، ص ۶۲۶، انتشارات دهقان؛ نوادر راوندی، ص۱۰ .
[۲] شیخ صدوق، الفقیه، ج ۳، ص۴۹۰، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ ق. "قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا مَاتَ طِفْلٌ مِنْ أَطْفَالِ الْمُؤْمِنِینَ نَادَى مُنَادٍ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ قَدْ مَاتَ فَإِنْ کَانَ مَاتَ وَالِدَاهُ أَوْ أَحَدُهُمَا أَوْ بَعْضُ أَهْلِ بَیْتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ دُفِعَ إِلَیْهِ یَغْذُوهُ وَ إِلَّا دُفِعَ إِلَى فَاطِمَةَ ع تَغْذُوهُ حَتَّى یَقْدَمَ أَبَوَاهُ أَوْ أَحَدُهُمَا أَوْ بَعْضُ أَهْلِ بَیْتِهِ فَتَدْفَعُهُ إِلَیْهِ".
[۳] همان، "عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کَفَّلَ إِبْرَاهِیمَ وَ سَارَةَ أَطْفَالَ الْمُؤْمِنِینَ یَغْذُوَانِهِمْ بِشَجَرَةٍ فِی الْجَنَّةِ لَهَا أَخْلَافٌ کَأَخْلَافِ الْبَقَرِ فِی قَصْرٍ مِنْ دُرَّةٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أُلْبِسُوا وَ طُیِّبُوا وَ أُهْدُوا إِلَى آبَائِهِمْ فَهُمْ مُلُوکٌ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبَائِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ‏".
[۴] الطور، ۲۱.
[۵] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص۳۹۰، موسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق. "عَنْ أَعْلَامِ الدِّینِ لِلدَّیْلَمِیِّ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ تَجِی‏ءُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَطْفَالُ الْمُؤْمِنِینَ عِنْدَ عَرْضِ الْخَلَائِقِ لِلْحِسَابِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِجَبْرَئِیلَ ع اذْهَبْ بِهَؤُلَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ فَیَقِفُونَ عَلَى أَبْوَابِ الْجَنَّةِ وَ یَسْأَلُونَ عَنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ فَتَقُولُ لَهُمُ الْخَزَنَةُ آبَاؤُکُمْ وَ أُمَّهَاتُکُمْ لَیْسُوا کَأَمْثَالِکُمْ لَهُمْ ذُنُوبٌ وَ سَیِّئَاتٌ یُطَالَبُونَ بِهَا فَیَصِیحُونَ صَیْحَةً بَاکِینَ فَیَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذِهِ الصَّیْحَةُ فَیَقُولُ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَعْلَمُ هَؤُلَاءِ أَطْفَالُ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُونَ لَا نَدْخُلُ الْجَنَّةَ حَتَّى یَدْخُلَ آبَاؤُنَا وَ أُمَّهَاتُنَا فَیَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَا جَبْرَئِیلُ تَخَلَّلِ الْجَمْعَ وَ خُذْ بِیَدِ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ فَأَدْخِلْهُمْ مَعَهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی".
[۶] . همان، ج۲، ص۴۰۱، "قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَجْمَعُ اللَّهُ أَطْفَالَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی حِیَاضٍ تَحْتَ الْعَرْشِ قَالَ فَیَطَّلِعُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ اطِّلَاعَةً فَیَقُولُ مَا لِی أَرَاکُمْ رَافِعِی رُءُوسِکُمْ إِلَیَّ فَیَقُولُونَ یَا رَبَّنَا الْآبَاءُ وَ الْأُمَّهَاتُ فِی عَطَشِ الْقِیَامَةِ وَ نَحْنُ فِی هَذِهِ الْحِیَاضِ قَالَ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ اغْرِفُوا فِی هَذِهِ الْآنِیَةِ مِنَ الْحِیَاضِ ثُمَّ تَخَلَّلُوا صُفُوفَ الْقِیَامَةِ فَاسْقُوا الْآبَاءَ وَ الْأُمَّهَاتِ".

موفق باشید.

سلام من عاشق ی پسری بودم ک با تمام وجودم می پرستیدمش،اونکه بود ناخوداگاه لبخند رو لبام بود.زندگیم خیلی قشنگ بود،ب زمین و زمان لبخند میزدم
روزی هزار بار قربون صدقش میرفتم حالا اون رفته پیش خدا،بخدا دلم براش خیلی تنگ شده دست خودم نیس روزی ده بار اشکام میریزه.میگن اگه مرده کسیو دوسداشته باشه میاد دنبالش
اما هنوز نیومده دنبالم،بنظرتون واقعیت داره،مگه مرده میتونه سرنوشت ادمارو عوض کنه.من نمیخام دیگه بدون اون بمونم اگه خودکشی کنم جهنم میرم؟اخه هیچ جای قران ننوشته خودکشی میری جهنم.اگه ی جوری بمیرم میتونم تو اون دنیا باهاش ازدواج کنم یا فقط اونجا با حوریا میشه ازدواج کنه.من واسش روزی حداقل هزارتا صلوات میفرستم میخاستم بدونم صلوات واسش بهتره یا فاتحه.از طرف دیگه اینکه میگن مرده زنده رو میبینه اون منو ک نامحرمشم ولی ماهمدیگه رو دوسداشتیمم میتونه ببینه؟حتی اگه تو خونه حجابم رعایت نباشه هم میبینه؟من وقتی گریه میکنم اون منو میبینه یا وقتی واسش قران میخونم میفهمه از طرف منه؟ببخشید اینقد سوال پرسیدم،ولی توروخدا همشو جواب بدین

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
به چند نکته دقت نمایید :
۱- این چیزی که از آن به عشق یاد نموده خلاف شرع وخلاف اخلاق بوده است باید از آن توبه نماید بخصوص که اون شخص از دنیا رفته وهیچ فایده برای تان ندارد توجه داشته باشید که داشتن دوست خیالی به این معنا که در باره دوستی با یک فرد نامحرم و نحوه گفتگو و برخورد و نشست و برخاست و سایر افکاری که در این زمینه به فکر خطور می کند باعث انحراف و مشغولیت فکری می شود و کم کم انسان را به اینگونه امور عادت می دهد و محبت و عشق مجازی ایجاد می کند که این عشق و علاقه انسان را به وادی خطرناک و روابط غیر خیالی و واقعی منتهی می کند لذا بایستی از اینگونه افکار جدا خود داری کرد .
۲- وقتی انسان از دنیا رفت گرفتار کیفر عمل کرد خود می شود وهرگز به فکر دیگری نیست این خیالات را کنار بگذارید خود را از تصورات رها کنید .
۳- بر خلاف تصور شما در اسلام، خودکشى، حرام و گناه نابخشودنى است . کسى که خودکشى کند، یقیناً جهنّمى خواهد بود. در قرآن کریم است :
«و لاتقتلوا أنفسکم إنّ اللّه کان بکم رحیمًا * و مَن یفعل ذلک عدوناً و ظلما فسوف نصلیه نارًا و کان ذلک على اللّه یسیرًا; (۱)
خودکشى نکنید! خداوند، نسبت به شما، مهربان است. هر کس، این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، به زودى، او را در آتشى وارد خواهیم ساخت. این کار، بر خدا، آسان است.»
ظاهر آیه به قرینه «ان الله کان بکم رحیمًا» نهى از خودکشى و انتحار است، یعنى خداوند مهربان نه تنها راضى نمى شود که دیگران شما را به قتل رسانند; بلکه به خود شما هم نیز اجازه این کار را نمى دهد. روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز ما را به همین معنا رهنمون ساخته اند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «کسى که خودکشى کند، براى همیشه، در آتش جهنّم خواهد بود.»(۲)
۴- گرچه اگر مومن برای مومن کاری خیری انجام دهد وفاتحه و صلوات به نیت او ختم کند مفید است ولی شما فکر آن پسر را از سر خود برون نمایید که هیچ فایده ی برای تان ندارد و او از فکر و کار وگریه شما هم خبر دار نمی شود ودر آن عالم هم معلوم نیست بهم برسیند .
پی نوشت ها:
۱. نسا(۴) ۲۹ـ۳۰.
۲. بحار، ج ۶، ص ۲۴۳.
تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازى و دیگران، ج ۳، ص ۳۵۶، دارالکتب الاسلامیه.

سلام من سه ماه پیش یه عزیزی رو از دس دادم خیلی گریه میکنم و همش خودمو مقصر میدونم یا حتی میگن خاک سرده ولی خاکم ارومم نمیکنه بلکه بدتر میشم همش با فکر و خیالش خوشم به دلیل علاقه ای که داشتن به بنده خودکشی کردن به نظرتون ایشون الان منو میبینه یا بعد مرگ من باهم میتونیم ازدواج کنیم اصلا الان اون دنیاش چه جوری بخاطر خودکشی

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
هر چه بوده تمام شده و با توضیحی که داده اید، شما مقصر نبوده اید و وعده ای به ایشان نداده بودید که از جهت اخلاقی خودتان را مدیون بدانید!

خودکشی انواع و اقسامی دارد و از جهات مختلف می توان آن را تفسیر نمود.
۱- از جهت موفقیت در عمل:
خودکشی کامل یا موفق به خودکشی ای گفته می شود که شخص اقدام کننده موفق شد که از این راه به زندگیش پایان دهد. اما در خودکشی ناقص یا ناموفق فرد از این عمل جان سالم بدر می برد.
بین آنان که اقدام به خودکشی می کنند، با آنان که از این اقدام کشته می شوند تفاوت هست.
جیمز کاستلی می گوید:
"تخمین زده می شود که در مقابل هر خودکشی کامل و موفق حداقل هشت و حداکثر صد مورد اقدام به خودکشی ناموفق وجود دارد." (۶)
۲- از جهت وسیله و ابزار خودکشی.
گاهی با خلق آویز کردن و گاهی با مواد سمی و گاهی با آتش زدن؛ برخی با اسلحه گرم و یا سرد و مانند این امور اقدام به خودکشی می کنند.
۳- - از جهت هدف و انگیزه:
در این باره گفته اند:" گاهی خودکشی صورت خود دوستی دارد. بدین معنا که آدمی خود را آن چنان دوست دارد که بدین معنا که آ دمی خود را آن چنان دوست دارد که حتی حاضر نیست گردی به دامنش بنشیند یا غباری بر چهره او قرار گیرد. انتظار دارد که همگان وجود او را آن چنان که مورد نظر اوست دوست بدارند. عشق به خود و علاقه به خود سبب آن می شود که اگر احساس کرد برای او قرار است تلخ کامی پیش آید دل به مرگ دهد.
- گاهی خودکشی برای جلب نظر و کسب معروفیت است. آن کس که دچار احساس کمتری است و گمان دارد که در آسمان بدین وسعت ستاره ای نیست که برای او بدرخشد حتی ممکن است تن به خودکشی دهد، تا از این راه جلب نظر و کسب معروفیت کند.
- گاهی به خاطر دیگری است. مثل غم مرگ و از دست دادن عزیزی که گمان دارد در آن صورت برای اون غیر قابل تحمل است یا میل به مجازات دیگران که از طریق مرگ خود دل آنان را بسوزاند و اشک آنان را جاری سازد." (۷)
"امیل دورکهایم " جامعه شناس فرانسوی خودکشی را منحصراً از دیدگاه تعامل میان فرد و جامعه نگاه می کند و آن را به سه دسته بزرگ تقسیم می کند:
۱- خودکشی ناشی از بی قانونی یا بی هنجارانه
۲- خودکشی ناشی از خودخواهی یا خودکشی خودخواهانه
۳- خودکشی ناشی از غیر خواهی یانوع دوستانه
- مراد از خودکشی ناشی از خودخواهی این است که فرد مطلقا هیچ گونه وابستگی به جامعه ندارد و خود را به هیچ شیوه معنا داری مقید به جامعه و دیگر افراد نمی داند.
او پس چدا شدن از خانواده یا مذهب و یا اجتماع اقدام به خودکشی می کند.
- مراد از خودکشی بی قانونی یا هنجارانه این است که خود جامعه وابستگی های فرد به جامعه را تضعیف می کند و وی را در مقابل تکانه های خود کشانه مستعدتر می سازد.
به دیگر سخن این که: فرد می بیند وسایلی را که در اختیار دارد با احتیاجات نمی خواند و به اصطلاح امیدش را به اجتماعی از دست می دهد، نا امید می شود و از اجتماع جدا می گردد و به خود کشی روی می آورد. این نوع خودکشی معمولاً در دوران بحران اقتصادی و به هنگام جدایی زن و شوهر و از این قبیل امور، رخ می دهد.
- مراد از خودکشی ناشی از غیرخواهی یا نوع دوستانه این است که فرد شدیداً وابسته و مقید هنجاریهای جامعه خود است و به علت نیرومندی شدید این وابستگی ها، دست به خودکشی می زند. (۸)
امیل دورکهایم در بیان انواع خودکشی ها، فداکاری و ایثار در راه عیقده و مکتب را نیز نوعی از خودکشی بیان داشته است.
در حالی که این از انواع خودکشی نیست. چرا که خودکشی معلول احساس ویژه ای است که بر شخص بیمار روانی عارض می شود و به دنبال این عارضه به عمل خودکشی مبادرت می کند، در حالی که فداکاری در راه عقیده این چنین نیست، ایثارگر از سلامت روانی بهره مند است و آگاهانه و سنجیده دست به این اقدام می زند و به دنبالش تحسین قهرمانانه را به دنبال دارد. که سخن در این باره در چند صفحه گذشته بیان شد.
مثالی درباره خودکشی غیرخواهانه یا نوع دوستانه:
مردی از اهالی ملایر پسر خود را که به مرض سرطان مبتلا شده بود به بیمارستان آورد، پسر کوچکترش نیز به همراه آنان بود، شب هنگام زمانی که برادر کوچکتر متوجه شد که برادرش سرطان دارد و به زودی خواهد مرد، در محوطه بیمارستان با حلق آویز کردن خودکشی کرد. (۹)
و نیز از جهت انگیزه
گاهی شخص به راستی قصد دارد که خودکشی کند و جانش را از دست بدهد و از مشکلات خلاص شود.
و گاهی شخص واقعاً قصد خودکشی ندارد بلکه برای جلب توجه دیگران به خودکشی مبادرت می کند تا وانمود کند که وی ناراحت است تا از این راه، محبت دیگران و توجه آنان را به خود جلب نماید.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها
۶- جیمز کاستلی، خودکشی واپسین تقاضای کمک به نقل از روزنامه سلام ش ۵۵۱
۷- دکتر امیری قائمی، خانواده و مسایل نوجوانان و جوانان، ج ۲ ص ۱۸۷
۸- اقتباس از خودکشی واپسین تقاضای کمک، به نقل از روزنامه سلام ش ۵۶۵ و نیز از کتاب عقده های روانی، پور باقر صص ۱۳ و ۱۴ .
۹- روزنامه رسالت ش ۱۷۶۳.

موفق باشید.

با سلام
ایا من اگه از خدا بخوام که اجازه بده یک مرده ای رو در خواب یا در واقغت ببینم میشه ؟ یا از خود مرده چی ؟
و اینکه چگونه میشه امام زمان ( عج ) رو تو خواب یا در واقعت دید ؟
و سوم اینکه اگه برای حفظ آبرو و پاکدامنی در مقابل تجاوز جنسی یا از این قبیل دست به خودکشی بزنیم آیا دچار عذاب الهی میشویم ؟
چهارم اینکه آیا یه شخص پس از مرگش تا قیامت در قبر تنها میماند ؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
بدلیل تعدد فراز های سوال در چند محور نکته های اشاره می شود :
۱- در ابتدا باید اشاره شود گرچه به طور اتفاقی ممکن است، انسان در عالم رؤیا با ارواح برخی مردگان ارتباط پیدا کند و آنها را ببیند، چنان که این مسئله برای همگان شاید اتفاق افتاده باشد که در حال خواب برخی اموات از علما و صلحا و یا بستگان‌شان را در خواب دیده باشند. این کار ممکن و شدنی است، چون آدمی در حال خواب وقتی از مشغله‌های عالم حسی فارغ شد ،روحش با موجودات عالم مثال و خیال ارتباط برقرار می کند و برخی چیزها را در آن جا مشاهده می‌کند که از آن میان ارواح گذشتگان است.
این که مردگان تا چه مقدار بتوانند به خواب ما بیایند، به آزاد بودن روح ایشان و ارتباط روحی ما با ایشان بستگی دارد. روی همین جهت مردگان ممکن است به خواب برخی افراد بیایند و به خواب افراد دیگر نیایند، در عین حال نمی‌توان در این مسأله نظر قاطعی ارائه داد.
ولی در کتاب مفاتیح الجنان آمده است:
شیخ کفعمی در مصباح و محدّث فیض در خلاصه الأذکار فرموده است:
دیدم در بعضی کتب اصحاب امامیه که هر کسی خواسته باشد در خواب، یکی از پیامبران(ع) و امامان(ع) را یا یکی از نزدیکان و والدین خود را ببیند، سوره های شمس و لیل و قدر و کافرون و اخلاص و معوذتین (فلق و ناس) را بخواند، سپس صد مرتبه سوره توحید بخواند، سپس صد مرتبه صلوات بر پیامبر(ص) و آل او بفرستد، آن گاه با وضو و به جانب راست بخوابد، ان شاءالله خواهد دید هر که را اراده کرده باشد و تکلّم خواهد کرد با او.
نیز در نسخه های دیگر آمده است: این عمل را به جا آورد در هفت شب، بعد از آن که این دعا را بخواند: (ان شاء الله خواهد دید هر که را اراده کرده باشد) اللّهمّ انت الحیّ الّذی لا یوصف ـ و الایمان یُعرف منه، منک بدت الاشیاءُ و إلیک تعود، فما اقبل منها کنت ملجاهُ و منجاهُ و ما أدْبر منها لم یکن له ملجأٌ و لا ملجا منک إلاّ الیک فإسئلک بلا اله إلاّ أنت و أسئلک ببسم الله الرّحمن الرّحیم و بحقّ حبیبک محمدٍ(ص) سیّد النّبیین و بحقّ علیٍِّ خیر الوصیّین و بحقّ فاطمة سیّدة نساء العالمین و بحقّ الحسن(ع) و الحسین(ع) اللّذین جعلتها سیّدی شباب أهل الجنّة علیهم أجمعین السّلام أنْ تصلّی علی محمّدٍ و آل محمّد(ص) و أن ترینی میّتی (إمامی) فی الحال الّتی هو فیها.(۱)
۲- تشرف به محضر پر فیض حضرت بقیةالله الاعظم(عج) آرزوی هر عاشق دل‌سوخته است. اگر تشرف در دوران غیبت کبری به محضر آن حضرت امکان داشته باشد (چون عده‌ای معتقدند در دوران غیبت کبری ارتباط حضوری با حضرت امکان ندارد) و حضرت ولی عصر صلاح بدانند (زیرا ممکن است کسی لیاقت تشرف داشته باشد، لیکن حضرت مصلحت نداند و نقاب از چهره غیبت بر ندارد) ، شاید بتوان با به کار بستن راه‌های تقوا توفیق تشرف حاصل نمود .
۳- برای حفظ ابرو وپاک دامنی باید از راه درست وارد شد واز خود دفاع نمود وکسی که در راه دفاع از حق کشته شود اجرش شهید دارد ولی کسی حق ندارد دست به خود کسی بزند .
با توجه به مکنه مذکور به یک آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید «خودکشی» اشاره می‏شود. خداوند می‏فرماید: «ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نملیه نارا و کان ذلک علی الله یسیرا؛ و خود را مکشید زیرا خداوند به شما مهربان است و هر کس چنین کاری را از روی عداوت و ستم انجام بدهد، به زودی او را در آتش می‏اندازیم و این کار برای خدا آسان است»،(۲ )
امام صادق(ع) با استناد به همین آیه می‏فرماید: «هر کس عمدا خودکشی کند، برای همیشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد» «من قتل نفسه متعمدا فهو فی نار جهنم خالدا فیها قال الله عز وجل: «ولا تقتلوا انفسکم...»،(۳) بدیهی است معنای آیه و روایت قطعی بودن جزا نیست زیرا ممکن است از طریق توبه یا شفاعت مشمول عفو الهی گردد.
همه مفاسد و زیان‏هایی که در کشتن دیگران هست در خودکشی نیز وجود دارد از جمله:
۱- خودکشی نافرمانی و سرپیچی از دستور خدا است و کسی که دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی کند مستحق عذاب می‏گردد و از رسیدن به کمال باز می‌ماند.
۲- خودکشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا می‏باشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگ‏ترین گناهان است که گاهی در رتبه شرک و کفر قرار می‏گیرد.
۳- کسی که دست به خودکشی زده همانند کسی که دیگری را کشته انسان و انسانیت در نظر او بی‏ارزش شده است. از این جهت بین خودکشی یا کشتن دیگران فرقی نیست .
۴- حکیم مفسر علامه طباطبایی دربارة زندگی برزخی می فرماید:
« انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در دنیا انجام داده، بازپرسی خصوصی می‌شود. پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجه‌ای که گرفته شد، به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر می‌برد . حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از او سر زده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پرونده‌اش بپردازند، آن گاه در انتظار محاکمه در بازداشت به سر برد.
روح انسان در برزخ، به صورتی که در دنیا زندگی می‌کرد، به سر می‌برد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار می‌شود اما اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و همنشینی شیاطین و پیشوایان گمراه برخوردار می‌گردد.(۴)
در مجموع از این بیان به دست می آید انسان در برزخ نوعی تجربه کمرنگ وموقت از حیات اخروی وزندگی پس از قیامت را پشت سر می گذارد که بسته به وضعیت رفتاری خود در دنیا با محاسبه ای مختصر شرایطی خاص را دارا می گردد ؛ یعنی اگر از اهل خیر و خوبی بود، زندگی خوب وخوشی را خواهد داشت ، اگر از اهل شقاوت وبدی بود ،زندگی بد و دردناکی را خواهد دید . اگر مخلوطی از نیکی وبدی را در دنیا گذراند ،در برزخ هم چنین وضعیتی را پیش روی خود خواهد دید..
پی نوشت :
۱. شیخ عباس قمی(ره) ـ کلیات مفاتیح الجنان، حاشیه، ص ۹۶۴ ـ ۹۶۰.
۲. نساء (۴) آیه ۲۹ و ۳۰.
۳. وسایل الشیعه، ج ۱۹، باب تحریم قتل الانسان نفسه، ص ۱۳، ح ۲ و ۳، چ بیروت.
۴. شیعه در اسلام، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۱، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران ـ‌ش.

سلام سوالی داشتم اگر پاسخ بدید ممنون میشم
دونفر که قرار بر ازدواجشان بوده اگر آقا قبل عقد فوت شوند و خانم ازدواج کند بعد چند سال در برزخ این خانم با چه کسی زندگی میکند ؟در ضمن خود اقا در عالم خواب از خانم خواستن که شخصی رو انتخاب و باهاش زندگی کنن

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
قبل از عقد خانم وآقا هیچ ربطی و ارتباطی با هم ندارد و تنها صرف قرار ازدواج هیچ پی آمدی ندارد .
چه این بزرخ شرابط خاص خود را دارد مثل عالم دنیا نیست برای آشنایی تان با مسله برزخ باید گفت :
طبق آنچه از قرآن و سنت استفاده می‌شود، انسان در فاصله میان مرگ و رستاخیز عمومی یک زندگانی محدود و موقتی دارد که برزخ و واسطه میان حیات دنیا و حیات آخرت است. انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در این دنیا انجام داده، مورد بازپرسی خصوصی قرار می‌گیرد و پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجه‌ای که گرفته شد، به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر می‌برد.
حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از وی سرزده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پرونده‌اش بپردازند، ‌آن گاه در انتظار محاکمه دربازداشت به سربرد.
روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی می‌کرد، به سر می‌برد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار می‌شود. اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و مصاحبت شیاطین و پیشوایان گمراه می‌گذارند. (۱)
خلاصه اینکه انسان بعد از مرگ در عالم برزخ بر سر سفره اعمال خود مهمان است و منتظر برپایی قیامت و رسیدگی به عمل خود به سر می‌برد و کار خاصی نمی‌توانند انجام دهد.
پی‌نوشت‌:
۱. شیعه در اسلام، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۱، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۴۸ش.

با عرض سلام.آیا فرقی بین شهدا هست،از نظر درجه؟فرضا کسی که سالها مجاهدت داشته به شهادت رسیده و کسی که در آرزوی شهادت و مدام به عشق شهادت به منطقه جنگی رفته و گرچه با دل و عشق و لیاقت شهادت در راه خدا اما چند ماهه حد اکثر شهید شده باشد! ؟ آیا مادری پس از زایمان یا شبردهی ار دنیا برود قطعا پاک از دنیا رفته؟حساب کتابها ...یا زایمان طبیعی یا بدون درد فرق دارند؟!. یا فرضا کسی نزدیکتر به قیامت اگر از دنیا رفته نسبت به کسانی که هزاران سال پیش از دنیا رفته اند کمتر در برزخ گرفتارند؟یعنی انسانهای گذشته دور اینهمه سال باید تا قیامت در برزخ بتشند؟؟؟!!و تازه در قیامت هم بسیار زمان برای حساب کتاب و تازه عذاب نهایی یا بهشت نهایی صب. کنند؟! سوالاتم بیشتر درک عدالت یا تفاوت...چنین چیزیست.سپاس از پاسخگویی شما

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
دراین پرسش در واقع چندین سوال در یک پرسش مطرح شده که به هرکدام به اختصار جوابی تقدیم می شود :
۱- بلی درجات شهدا حسب مقاماتی نظر آنچه شما اشاره نموده اید ومانند آن متفاوت است .چون میزان اخلاص ، عشق، تعبد ، فدا کاری ،
نحوه شهادت ، وکانند آن در بین افراد متفاوت است مثلا : ويژگي های بين شهداي كربلا متفاوت بوده از این رو در روایتی از امام سجاد علیه السلام آمده است:
إن للعباس عندالله تبارک وتعالی لمنزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامه؛ یعنی عباس نزد خداوند متعال منزلتی دارد که روز قیامت تمام شهیدان (نمی فرماید انسانهای عادی) به مقام او غبطه می خورند.(۱)
و همه این ویژگی ها در سایر شهدا نبود؛ گرچه آنان نیز جزو عباد صالح به حساب می آیند؛ ولی در مرتبه ای کمتر از مرتبه حضرت عباس (ع).
۲-ثواب و فضیلت و میزان ارزشمندی اعمال در معارف دینی با توجه به ایمان و نیّت افراد هم چنین با توجه به میزان اخلاص و رنج و مشقت هایی تعریف می شود که بنده مؤمن برای تقرّب به خدا و اطاعت امر او متحمل می گردد. بنا بر این نمی شود گفت هر زنی که زایمان کرده از گناهان پاک شده است. اگر چه مؤمن و یا نیتش تقرب به خدا نباشد. نکته مهم دیگری را که لازم است به آن توجه شود این است که چه بسا زایمان طبیعی برای فردی احتمال خطر مرگ داشته باشد در چنین وضعیتی سزارین کردن اطاعت فرمان خدا و تکلیف الهی است پس نمی توان یک نسخه کلی و ثابت ارائه داد که ثواب کدام یک زیادتر است. اما به طور کلی طبق آموزه های دینی خداوند این رنج و مشقت را با عطایای دنیوی و اخروی جبران نموده است که این امر در روایات بسیاری مورد توجه قرار گرفته است .
رسول خدا (ص): اگر زنی در هنگام زایمان بمیرد، خداوند نامه عملش را نخواهد گشود ( و او را بی حساب به بهشت خواهد برد).(۲)
تحمل درد زایمان و بعد از آن، برای زنان از عبادت هفتاد سال که روزها روزه و شب ها به عبادت باشند، بهتر است.(۳)
۳- در باره فراز سوم باید گفت : این سؤال که عالم برزخ برای بعضی طولانی یا کوتاه است، بدین خاطر است که با ذهن خویش به آن نگاه می‌نگریم .معمولاً هنگامی که عالم آخرت را با ویژگی‌ها و خصوصیات عالم مادی می‌سنجیم و ارزیابی می‌کنیم، در مورد آن دچار شبهه و اشکال می‌شویم. از این نظر تصور می‌کنیم که زمان در عالم برزخ همان تعریف را دارد که در عالم ماده دارد و در آن منزل چنان جریان دارد که در دنیا در جریان است.
اما زمان به مفهومی که در دنیا تصور و تحقق دارد، در عالم برزخ وجود ندارد، زیرا زمان مقدار حرکت است و حرکت از شئون ماده می‌باشد، حال آن که عالم برزخ، عالم غیر مادی و مجرد از ماده است و موجودات آن در عین اینکه حقایق و موجودات مقداری هستند، حقایق ثابت و غیر متغیرند.
به همین جهت ممکن است از نظر زمان دنیوی شخصی زودتر از دنیا برود، اما نسبت به کسی که دیرتر به عالم برزخ وارد شده، برزخش کوتاه‌تر باشد، مانند حالت خواب که یکی شاید صد سال بخوابد، اما تنها چند دقیقه را حس کند، ولی کسی چند دقیقه به خواب رود و هزاران حادثه و جریان برای او اتفاق افتد و خواب خود را طولانی تصور کند.
همین معنا در مورد عالم برزخ و زندگی آن در آیات قرآن نیز آمده است، چنان که در آیة ۵۵ و ۵۶ روم می‌خوانی:
«گروهی از مجرمان بعد از برپا شدن قیامت، سوگند یاد می‌کنند که: ساعتی بیش در جهان برزخ نبوده‌اند، ولی به زودی مؤمنان آگاه به آن‌ها می‌گویند: شما به فرمان خدا مدتی طولانی تا روز قیامت مکث کرده اید و اکنون روز قیامت است».
جایگاه افراد در برزخ از حیث خوب یا بد بودن تابع اعمال آن ها در دنیا است. طولانی یا کوتاه بودن مدت برزخ، و بر اساس اصل عدل الهی، حیات انسان‌ها پس از مرگ طبق اعمال و افکار آن ها رقم می‌خورد. بنابراین اگر کسانی زودتر یا دیرتر از دنیا بروند، تنها بر اساس اعمالی که انجام داده اند، زندگی خواهند کرد . زود و دیر رفتن انسان‌ها تأثیری در کم یا بیش بودن عذاب نخواهد داشت. هنگاهی که با براهین عقلی عدالت خداوند را اثبات نمودیم، چون عقل ما از جزئیات برزخ کاملا آگاه نیست، نمی‌توانیم دیر یا زود رفتن را بر خلاف اصل ثابت شده «عدل» تصور نماییم.
سوم: انسان پس از مرگ دو مرحله زندگی دارد:
زندگی برزخی و زندگی در عالم آخرت؛ پس زندگی بعد از مرگ، منحصر در برزخ نیست . عذاب و نعمت نیز منحصر در آن نیست، تا هر کسی پاداش و جزای تمام اعمال خود را ببیند. زندگی حقیقی و دائمی در جهان آخرت است. حتی اگر کسانی با زود رفتن در عالم برزخ در عالم برزخ بیش تر عذاب دیده‌اند، این مسئله موجب پاکی و طهارت آن ها از گناه شده ، در قیامت وارد بهشت شده یا زودتر وارد بهشت می‌شوند.
در هر صورت محاسبه اصلی تمام افراد در روز قیامت خواهد بود . بر اساس نحوه زندگی و مقدار عذاب یا تنعم در برزخ، زندگی آن ها در عالم قیامت نیز متفاوت خواهد بود.
در نتیجه در هیچ یکی از موارد فدق ومانند آن اصل عدل نادیده گرفته نمی شود و به هر کسی طبق عدل متعالی حق رسیدگی می شود.

پی­نوشت­ها:
۱-أمالي الصدوق، ص: ۴۶۳، ناشر: اعلمى‏، مكان چاپ: بيروت‏،سال چاپ: ۱۴۰۰ ق‏.
۲.محدث نوري، مستدرک الوسائل، موسسه آل البيت، قم، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۰.
۳. همان، ص۴۱.

بسیار بسیار از پاسخگویی شما سپاسگذارم،بسیار شفاف و روشن... اجرتان با ائمه اطهار

سلام مادرم ۵ سال پیش فوت کردند موقع فوت ۵۶ سال داشتند از وقتی بزرگ شدم ندیدم مادرم نماز بخونن مادرم از لحاظ عقلی کمی مشکل داشتن و انسانی ساده دل بودند ولی نماز متاسفانه نمی خواندند الان من دختری ۲۵ ساله هستم که میخوام تمام نمازهای قضای مادرم رو تا اونجا که در توانم هست به جا بیاورم ایا خداوند این عمل من رو قبول میکنه؟ ایا فرستادن فاتحه و ذکرهای روزانه و فرستادن صلوات و دعا در حق مادرم باعث میشه که خداوند از گناهان مادرم بگذره و مادرم رو به بهشت ببره؟ چندبار خواب دیده ام مادرم تنها نشسته و سردشه و من همیشه تو خوابم اشک ریخته ام برای مادرم ، وقتی بیدار میشم خیلی ناراحت میشم گریه میکنم من چکارکنم که همیشه بیاد مادرم باشم وبراش دعاکنم چون در برخی شرایط زندگی ومشکلات ادم غفلت میکنه ، باتشکر

تصویر پاسخگوی اعتقادی

قضاى نمازها و روزه هاى پدر و مادر بعد از فوت آنان بر عهدة پسر بزرگ­تر است، چه از روى نافرمانى ترک کرده باشند یا به واسطة بیماری.(۱)
البته این مسئله مورد اختلاف است. هر کس باید طبق فتواى مرجع خود عمل کند. به فتواى آیت الله سیستانى فقط نمازهایى که پدر به جا نیاورده چنانچه از روى نافرمانى ترک نکرده باشد، بنابر احتیاط بر پسر بزرگ­تر واجب است.(۲) اگر شما بخواهد نماز قضای مادرت بخوانید توفیق بسیار ارزشمند است بخوانید تا گردن مادرت از دین رها شود .
از روایت استفاده می شود خیرات و طلب آمرزش برای اموات در وضعیت آن ها در آخرت تاثیر خواهد داشت. برای اموات از هر چیز بهتر و مفیدتر صدقه و احسان به فقرا و اهدای ثواب آن برای مردگان است. رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «صدقه حرارت قبرها را از بین می‌برد».(۳)
برای اموات بهترین دعا این است که انسان برای آنان از خدای مهربان طلب عفو و مغفرت کند . بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمت‌هایش را بر آنان نازل فرماید. می‌توان دعای ۲۴ صحیفه سجادیه را برای پدر و مادر که دارای مضامین عالی آموزشی و تربیتی است، در شب یا روز خواند، همچنین این آیه دعای خوب و تحفه‌‌ای زیبا برای گذشتگان است:
«ربّنا اغفر لی و لوالدیّ و للمؤمنین یوم یقوم الحساب؛(۴) پروردگارا ! روزى که حساب برپا مى‏شود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى».
روایتی از حضرت صادق(ع) نقل شده، که از آن استفاده می‏شود ثواب‌هایی که در عالم برزخ به مؤمن می‏رسد، تا قیامت ادامه خواهد داشت. حضرت فرمود:
«هر کس نزد قبر مؤمنی هفت مرتبه سوره إنّا أنزلنا را بخواند، خداوند فرشته‏ای می‏فرستد که پیش قبر میت، خدا را عبادت کند. خداوند ثواب عبادت فرشته را برای میت و کسی که إنّا أنزلنا را خوانده می‏نویسد، تا زمانی که خداوند وی را به واسطه این عمل وارد بهشت کند».
سپس حضرت فرمود: «بعد از سوره حمد، هفت مرتبه إنّ أنزلنا و هر یک از قل أعوذ بربّ الفلق، قل أعوذ بربّ الناس، قل هو الله أحد، و آیه الکرسی را سه مرتبه بخواند».(۵)
یکی از صحابه از حضرت رسول(ص) نقل کرده : «برای مردگان خود هدیه بفرستید»، گفتم: هدیه مردگان چیست؟ فرمود: «صدقه و دعا» و اضافه فرمود: «ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنیا مقابل خانه‌های خود می‌آیند و فریاد می‌کنند... ای خانواده من، پدر ، فرزندان و خویشان من، بر ما مهربانی کنید. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آن ها بر ما است . نفعش برای غیر ما. ای خویشان ما، به درهمی یا قرص نانی یا جامه‌ای ما را کمک کنید تا خداوند شما را از جامه‌های بهشت بپوشاند».(۶)
از روایت برداشت می‌شود که لازم نیست به زیارت قبر مردگان بروید، بلکه در هر کجا برای آنان صدقه بدهید و دعا و فاتحه بخوانید، ثوابش به آن ها می‌رسد. البته رفتن سر قبر بهتر است، چون اثرات دیگری غیر از فاتحه دارد.
در روایتی دیگر می‌فرماید:
«هر صدقه‌ای که برای مرده داده می‌شود، فرشته‌ای آن را می‌گیرد . در طبقی از نور می‌گذارد . بر لب قبر می‌ایستد . با صدای بلند می‌گوید: ای اهل قبور، درود بر شما، بگیرید این هدیه را که بستگان تان برای شما فرستاده‌اند».(۷)
اگر به احادیث ذکر شده دقت شود، متوجه خواهیم شد که مرده‌ها چشم به راه و چشم انتظار هدیه، دعا و... فرزندان و خانواده خود هستند.
سعد به عباده می گوید:یکی از افراد بنی ساعده در سفر بود که مادرش از دنیا رفت، به رسول خدا (ص) عرض کرد: در غیاب من، مادرم از دنیا رفته، اگر برایش چیزی صدقه بدهم، نفعش عاید وی می‌گردد؟ حضرت فرمود: «بلی». گفت : شما را شاهد می‌گیرم که محوطه درخت خرمایم را که به ثمر نشسته ، برای او صدقه قرار دادم.(۸)
رفتن به زیارت قبور غیر از فوایدی که برای اموات دارد، برای زندگان نیز مؤثر است؛ زیرا انسان را به یاد آخرت می‌اندازد. هدایا و ثواب‌هایی که برای اموات می‌فرستند، برای زندگان نیز مؤثر است و برای خودشان ثواب دارد. کسی که سوره حمد یا آیت الکرسی یا صدقه یا نماز برای اموات می‌خواند، اول ثوابش به خود زنده می‌رسد، بعد برای میت.
مفهوم خیرات و صدقه اعم است . شامل هر نوع کار خیر ، یا حتی نیت و فکر و اندیشه خیر برای مردم و یا اسلام می شود. می توان هر عمل خیری که به قصد قربت انجام می شود ، ثواب آن را به روح اموات نثار کرد.

پی‌نوشت‌ها:
۱. توضیح المسائل مراجع، ج ۱، مسئلة‌.
۲. توضیح المسائل، مسئلة ۱۳۷۱.
۳. میزان الحکمه، ماده صدقه، شماره ۱۰۳۴۲.
۴. ابراهیم (۱۴)آیه ۴۱.
۵. کامل الزیارات، ص ۲۲۲.
۶ . محدث قمی، مفاتیح الجنان ، بخش زیارت قبور مؤمنین.
۷ . همان.
۸ . مجموعه ورام، ج۲ ، ص ۱۱۰ طبق نقل معاد فلسفی، ج۱، ص ۲۹۱.

سلام خواب پدربزرگمو دیدم که درمورد موضوع ازدواجم میگفت با شخصی ازدواج نمیکنم به دلیلی که خودش گفت و گفت با شخص دیگری ازدواج میکنم ی ولی هر چه سوال کردم پاسخ نداد چه کسی....ایا میشود تا این اندازه به صحت گفته مردگان اعتقاد داشت؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
خواب حجت نیست
ازدواج تان به این گونه امور وصل ننمایید
عقل و مشورت با پدر ومادر نقش مهم دارد

مادرم ۳ ماه است که فوت کرده است در چند مورد که به خواب نزدیکان آمده است در گفت و گویی که با آنها داشته است به آنها گفته است که دلم میخواهد به خانه بروم و اهل خانه خود را ببینم ولی اجازه ورود به من نمیدهند تعبیر این خواب چیست؟

تصویر شهرسوال

باسلام و احترام، وقت بخیر
با عرض معذرت، متاسفانه کارشناس پاسخگویی در زمینه تعبیر خواب نداریم و در این خصوص کمکی از ما بر نمی آید.
موفق باشید.

با عرض سلام و خسته نباشید.پدر بزرگ من تاز از دنیا رفته است،تقریبا ۲ ماهی میشه.پدر بزرگ من ادمی خَیِر و با ایمانی بودند و به همه کمک می کردند .من ایشون رو خیلی دوست داشتم و از این که از این دنیا رفتند صدمه بزرگی خوردم . می خواستم بدونم وقتی که من از این دنیا رفتم میتونم انرا ببینم؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

گرچه جزئیات این گونه امور به طور دقیق و کامل برای کسی به خوبی روشن نیست، ولی در برخی روایات آمده که مؤمنان در عالم برزخ همدیگر را دیدار می‌کنند و ملاقات‌های با هم دارند و در یک جا جمع هستند، کسی به امام صادق(ع) عرض کرد :برادر من در بغداد است و نگرانم که در همان جا بمیرد، فرمود: «باکی نیست، هرجا که بخواهد بمیرد چون مؤمن در شرق و یا در غرب زمین باقی نمی‌ماند .خداوند روح او را در وادی السلام با ارواح مؤمنان دیگر قرار می‌دهد».
راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم: وادی السلام کجاست؟ حضرت فرمود: «در پشت کوفه، گویا اجتماع ارواح را می‌بینم که حلقه حلقه نشسته‌اند و با یکدیگر گفتگو دارند».(۱)
از امیر مؤمنان(ع) سؤال شد: آیا مردگان با هم اُنس و اجتماع دارند؟ حضرت فرمود: «بلی اگر پرده در جلوی دیدگان تو برداشته شود آنها را می‌بینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیزی دیگری پشت و ساقه‌های پای خود را به هم بسته و بدین طریق نشسته و گفتگو دارند.هیچ مؤمن در زمینی از دنیا نمی‌میرد مگر آن که به روح او گفته می‌شود که به وادی السلام ملحق شود . وادی السلام بقعه‌ای از بهشت عدن است».(۲)
امیر مؤمنان(ع) فرمود: «اگر پرده از برابر چشم‌های شما بر داشته شود می‌بینید که ارواح مؤمنان در وادی السلام حلقه‌وار گرد خود نشسته و با یکدیگر سخن می‌گویند و سرگرم گفتگو و گفت و شنود اند اما ارواح کفار در برهوت هستند».(۳)
از این گونه روایات معلوم می‌شود که ارواح ممکن است به صورت فردی و جمعی یا گاهی فردی و گاهی جمعی نظیر آنچه در دنیا هستند. در برزخ نیز همان گونه زندگی داشته باشند.

پی‌نوشت‌ها:
۱. محمدحسین تهرانی، معادشناسی، ج ۳، ص ۲۳۳، نشر حکمت ۱۴۰۳ق.
۲. همان، ص ۲۳۴ ـ‌۲۳۵.
۳. همان، ص ۲۳۶.

با سلام ممنونم از مطالب خوبتون
من یه سوال داشتم آیا ارواح در روز جمعه به همون شکل خودشان حضور پیدا میکنن؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
روح همیشه به همان صورتی است حضور دارد و تغییر ی در آن رخ نمی دهد .

با سلام به کارشناس محترم
سوالی دارم. آیا اموات  فقط تا زمانی که ما مشغول خواندن قران یا دادن صدقه برای آنان هستیم ،از ثواب بهره میبرند و به محض اینکه تلاوت قران تمام میشود، رسیدن خیر و برکت و ثواب هم به آنان قطع شده و دوباره چشم به دست ما میدوزند ؟ یعنی فقط به اندازه مدت زمان کوتاهی که ما برای آنان مثلا فاتحه میخوانیم از ثواب بهرهمند هستند؟
اگر اینچنین باشد پس لابد فقط در پنج شنبه یا جمعه ها که فاتحه میخوانیم خوشحالند و در طول هفته باز هم نیازمند و غمگین اند!!!
یا اگر کسی هرچند ماه یا چند سال کار نیکی به نیت اموات انجام میدهد، در بین این مدت آنان بی بهره و منتظرند!
اگر اینچنین باشد که ما باید دائم مشغول مردگان و شاد نگه داشتن آنها باشیم!!
نظر شما چیست؟

تصویر پاسخگوی اعتقادی

سلام .
همین هر چند گاهی به یاد آنها باشید و برای آنان تلاوت ، نماز ، صدقه ، طلب آمرزش نمایید کافی است .
چون مرده ها مثل مسافر همواره در انتظار خبر خوش از سوی بستگان است .

اگر فرزندی خواب پدرش را که تازه فوت کرده است را ببیند که در حال جان دادن سختی است و در عین حال جواب سلام پسرش را میدهد چه معنایی دارد؟ باتشکر از لطفتان.

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
ضمن عرض تسلیت خدمت شما دوست گرامی، امیدواریم خداوند متعال پدر گرامی شما را غریق رحمت و مغفرت بی پایانش قرار دهد و به شما و خانواده گرامی صبر و اجر عنایت فرماید.
متاسفانه کارشناسی برای تعبیر خواب نداریم که بتوانیم در خدمت شما باشیم. اما مطلبی که مشخص و یقینی است اینکه اموات و گذشتگان همواره منتظر و چشم به راه خیرات بازماندگان خود هستند و شما می توانید برای ایشان تلاوت قرآن، نماز، صدقه و پرداخت رد مظالم داشته باشید.
رد مظالم به این معنا است که:
یکی از اتفاقاتی که ممکن است برای هر شخصی در زندگی رخ دهد، بدهی هایی است که بر گردنش می ماند و گاه این بدهی ها به دلایل مختلفی عمدا یا سهوا از روی فراموش پرداخت نشده و حتی صاحبانش از دنیا می روند و یا به هر دلیل دیگری امکان ادای این بدهی فراهم نخواهد شد. از دید دین مبین اسلام این موضوع باعث برطرف شدن این حق نخواهد شد و کماکان بر گردن شخص خواهد بود. این موضوع در مقوله ای به نام "رد مظالم" پاسخ داده شده است. که می توانید به نیابت مرحوم با اجازه مرجع تقلید یا دفتر مرجع تقلیدتان به فقرا صدقه دهید.
موفق و سلامت باشید.

سلام دختر پانزده ماهه من که بچه متفاوتی بود بر اثر سرما خوردگی مرد خانمم هر شب خوابشو میبینه ولی من نمیبینم با اینکه خیلی دوستش داشتم و دارم با اینکه سوره هایی از قبیل لیل قدر کافرون اخلاص ...رو چندین بار خواندم اما به خواب من نمیاد آیا میشه گفت دخترم من رو مقصر مرگش میدونه و به خوابم نمیاد و منو زجر میده؟؟

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم.
درک مي کنيم که چقدر اين اتفاق ناراحت کننده است. ولي نديدن خواب نمي تواند بيانگر چنين مطالبي باشد. همه خواب ها روياي صادقه نيستند. خيلي از خواب ها بازتاب افکار و حالات و احساسات و يا حالات بدن است. همسرتان حس مادري قوي دارد و در اين سن کودک و مادر وابستگي زيادي به هم دارند پس طبيعي است که او فکرش بيشتر از شما مشغول او بوده باشد و همين مي تواند باعث ديدن خواب باشد.
شما در اين ماجرا مقصر نبوده ايد و اين قسمت بوده است. مرگ ظلم به انسان نيست و هر کسي روزي مي ميرد. چه کسي گفته که دنياي ديگر بدتر از اين دنياست خصوصا براي فرزند شما که گناهي نداشته است. پس او چه بسا در آن دنيا شرايط بهتري دارد پس براي چه بايد شما را مقصر بداند. حديث داريم که فرزند بياوريد که فرزند سقط شده به بهشت نمي رود و از خدا مي خواهد که اول پدر و مادرش به بهشت بروند. پس افکار شما درست نيستند و سعي کنيد آنها را کنار بگذاريد.

با درود و وقت بخیر !
من سال ۸۵ مادرم را بدلیل سرطان از دست دادم و همان شب اول دفن با خواهش و تمنا به درگاه آفریدگار از جایگاهش مطلع شدم و حدود ساعت سه و نیم نیمه شب در حالیکه خیلی خسته و غمزده بودم, در رویا دیدم که پایین قبر مادرم نشسته ام و بالای قبر را دیدم که مادرم از نیم تنه بالایی بصورت نور روشن خورشیدی نمایان است و در حال صحبت با یک فرد غیب در سمت راست خود است. در این حین مادرم متوجه من شد و یک نگاه به من افکند و آنگاه به سمت راست خود نگاه کرد و یک گل سرخ از آن فرد غیب با دست راست گرفت و به آرامی روی بسمت من نمود و گل سرخ را بدست راست من داد. من گل سرخ را از دست مادرم گرفتم و آنگاه مادرم با دست چپ بصورت اشاره از من درخواست کرد که بروم و آنجا را ترک کنم. در این حین از خواب بیدار شدم و همان اوایل سپیده دم صبحگاه خوابم را به سایر خانواده تعریف کردم. متاسفانه تیرماه ۱۳۹۸ پدرم عزیزم و مهربانم را نیز از دست داده ام, ولی در این چند ماهه با وجود التماس و خواهش به درگاه خداوند متعال و قرار دادن نامه زیر خاک مدفن پدرم مبنی بر دعای خیر برای ایشان و درخواست ملاقات پدرم از سوی خداوند و درخواست ملاقات از پدرم هیچگونه ارتباط مستقیمی در رویا با پدرم نداشته ام و فقط دو مرتبه در رویا صحنه سازی کرده اند که پدرت سعادتمند شده است و پنجره ای رو به روشنایی و روز رابالای سر پدرم دیدم و دیدم که به سختی پدرم را در بغل خود نگه داشته ام و او را به بلندای یک دکل سفید رنگ در خیابان می رسانم. البته من حدود ۸ سال پرستار پدرم بودم و پا به پای پدرم بشدت رنج و مشقت و ناتوانی فراوان را تحمل کردم و برای پدرم فداکاری و جانفشانی زیادی متحمل شدم. یکبار هم مادرم را در رویا دیدم که با مواجهه در مقابل یکدیگر همدیگرا بغل کردیم و روبوسی کردیم. در این حال از مادرم پرسیدم : مامان زندگی بعد از مرگ واقعیت داره ؟ ناگهان در همین وضعیت مادرم در بغل من غیب شد و پاسخ مرا نداد. من با خودم فکر کردم که اگر زندگی پس از مرگ واقعیت داشته باشد خب افشای آن باعث تقویت روحیه و ایمان می شود. سپس با خود اندیشیدم که نکنه زندگی پس از مرگ وجود ندارد و آن روح نمایشی مادرم در حافظه و ذهنم نتوانسته است که دروغ بگوید و لذا پاسخ مرا نداده است. نظر متخصصین در اینباره چیست ؟

تصویر شهرسوال

سلام
در سوال شما دو مطلب مطرح شده لذا در دو محور نکته هاي اشاره مي شود :
الف - در باره فراز اول پرسش بايد گفت ممکن است انسان از طريق خواب از وضع مردگان اگاه شود ولي براي همگان اين مسله رخ نمي دهد .، اطلاع از امور برخ براي کسي غير از انبيا و اوليا (ع) ميسور نيست . از همين رو در آموزه هاي عرفاني از برزخي که در روايات آمده به نام قبر ياد شده است. اطلاع از امور آن براي غير معصومين محال است ؛ آن را برزخ محالي مي گويند ،چون خداي ستار العيوب اجازه نمي دهد که از اسرار بندگان او کسي آگاه شود . (۱)
بنا بر اين فهميدن وضعيت اموات در برزخ براي غير معصوم ممکن نخواهد بود. مگر برخي از عارفان راستين راز نگاه دار
در باره اين که آيا اروح مردگان به دنيا مي آيند و از امور زندگان خبر دار مي شود يانه ؟ بايد گفت به صورتي که در پرسش مطرح شده در اين باره چيزي در آموزه هاي ديني نيامده ولي به طور کلي از روايات استفاده مي‌شود که حضور ارواح اموات در دنيا و توجه به وضعيت بستگانشان از يک سو به ميزان مقام و منزلت آنان و فراغت از مشکلات خاص آن جهان بستگي دارد. از سويي ديگر به ميزان علاقه و رضايت آنان از بازماندگان و ميزان توجه بازماندگان به آنان .
از امام کاظم عليه السلام روايت شده که روح اموات به بازماندگان سر مي‌زند. (۲)
در عين حال توجه اموات تا حدي به توجه ما نسبت به آنها هم مرتبط مي شود مثلا اگر بازماندگان با عمل صالح خود روح آنان را از خود راضي کنند و بر سر قبور آنان حاضر شده و پس از خواندن سوره هايي مانند حمد و يازده مرتبه قل هو الله احد و هفت مرتبه إنّا أنزلناه و هديه نمودن ثواب آن به روح رفتگان توجه آنها را به خود جلب نمايند ،بسته به آزادي عملي که براي آنها ممکن است در برزخ وجود داشته باشد ،عکس العملهايي هم ممکن است از جانب آنها مانند خواب مشاهده نمايند .
در باره اين که آيا مرده به خواب زنده مي آيد يا نه ؟ بايد گفته شده: کسي که مي خو اهد يكي از نزديكان و والدين خود را ببيند، سوره هاي شمس و ليل و قدر و كافرون و اخلاص و معوذتين (فلق و ناس) را بخواند، سپس صد مرتبه سوره توحيد بخواند، سپس صد مرتبه صلوات بر پيامبر (ص) و آل او بفرستد، آن گاه با وضو و به جانب راست بخوابد، ان شاء الله هر كه را اراده كرده باشد، خواهد ديد و با او تكلّم خواهد كرد.
البته علاوه بر آن اعمال، تحقق اين امور بستگى زيادى به:
۱- خصوصيات روحى شخص زنده همچون: طهارت معنوى و صفاى نفس دارد. بدون قابليت‏هاى لازم چه بسا موفقيت حاصل نشود.
۲- متوفي مأذون به ارتباط با عالم دنيا باشد، زيرا برخي افراد به دليل اعمال شان، سالي فقط يک بار و بعضي چند بار اجازه سر کشي به دنيا را دارند يا روح آنان مي توانند با ارواح ديگران ارتباط پيدا کنند. برخي ها هر ماه و يا هر هفته يک بار و شهيدان والا مقام و اولياي الهي هر وقت بخواهند،چنين اجازه را دارند.
۳- ممکن است متوفي مأذون به ارتباط باشد، ليکن نمي خواهد و دوست ندارد که با هر کسي ارتباط داشته باشد. از اين رو افراد زنده ممکن است اعمال ذکر شده را انجام دهند، ولي نتيجه نگيرند. در اين صورت با تکرار آن اعمال و اصلاح نفس خويش و انجام کارهاي خير به نيابت از متوفي اميد آن است که بتواند فرد مورد نظر را در خواب ببيند .
ب- در باره زندگي پس از مرگ غير از دلايل وحياني بايد گفت : دلايل مختلفي براي اثبات عقلي معاد اقامه مي شود که برخي ارائه مي گردد :
نظام آفرينش بيهوده و بي هدف نيست. خدا جهان را به گونه‌اي آفريده است که بيش ترين خير و کمال ممکن بر آن مترتب شود . بدين ترتيب صفت حکمت اثبات مي‌شود که مقتضاي آن اين است که مخلوقات را به غايت و کمال لايق به خودشان برساند، ولي از آن جا که جهان مادي داراي تزاحمات است ؛ خيرات و کمالات موجودات مادي با يکديگر تعارض پيدا مي‌کند، مقتضاي تدبير حکيمانه‌اي الهي اين است که به صورتي آن ها را تنظيم کند که مجموعاً خيرات و کمالات بيش تري بر آن ها مترتب شود.
جهان داراي نظام احسن مي باشد، به همين جهت است که انواع عناصر و کميت و کيفيت و فعل و انفعالات و حرکات آن ها طوري تنظيم شده که زمينه آفرينش گياهان و جانوران و در نهايت زمينه آفرينش انسان که کامل‌ترين موجودات جهان است، فراهم شود . اگر جهان مادي طوري آفريده شده بود که پيدايش و رشد موجودات زنده را ناممکن مي‌ساخت ،خلاف حکمت بود.
با توجه به اين که انسان، داراي روح قابل بقا است و مي‌تواند داراي کمالات ابدي و جاوداني گردد، آن هم کمالاتي که از نظر مرتبه و ارزش وجودي، قابل مقايسه با کمالات مادي نيست، اگر حيات او منحصر به حيات دنيوي محدود باشد، با حکمت الهي، سازگار نخواهد بود، مخصوصاً با توجه به اين که حيات دنيوي، توأم با رنج‌ها و سختي‌ها و ناگواري‌هاي فراوان است . غالباً تحصيل يک لذت بدون تحمل اين همه رنج و زحمت فراهم نمي‌شود ،به طوري که حسابگران را به اين نتيجه مي‌رساند که تحمّل اين همه رنج و ناخوشي براي دستيابي به لذايذ محدود نمي ارزد . از همين محاسبات است که گرايش به پوچي و بيهودگي پديد مي‌آيد حتى کساني را که با وجود علاقة شديد فطري به زندگي به سوي خودکشي مي‌کشاند.
اگر زندگي انسان جز اين نبود که پيوسته زحمت بکشد و با مشکلات طبيعي و اجتماعي دست و پنجه نرم کند تا لحظاتي را با شادي و لذت بگذراند و آن گاه از فرط خستگي به خواب رود تا هنگامي که بدنش آمادگي فعاليت جديد را پيدا کند و مجدداً تلاش کند تا مثلاً لقمة ناني به دست آورد و لحظه‌اي از خوردن آن لذت ببرد ، چنين تسلسل زيان‌بار و ملال‌آوري را عقل نمي‌پسنديد و به گزينش آن فتوا نمي‌داد.
نتيجه منطقي چنين نگرشي به زندگي انسان جز پوچ‌گرايي نخواهد بود. يکي از غرايز اصيل انسان، حبّ به بقا و جاودانگي است که دست آفرينش الهي در فطرت او به وديعت نهاده است . حکم نيروي محرک فزاينده‌اي را دارد که او را به سوي ابديت سوق مي‌دهد . همواره بر شتاب حرکتش مي‌افزايد، اکنون اگر فرض شود که سرنوشت چنين متحرکي جز اين نيست که در اوج شتاب حرکت به صخره‌اي برخورد کند و متلاشي شود، آيا ايجاد آن نيرو فزاينده با چنين غايت و سرنوشتي متناسب خواهد بود؟
پس وجود چنين ميل فطري، هنگامي با حکمت الهي سازگار است که زندگي ديگري جز اين زندگي محکوم به فنا و مرگ در انتظار او باشد.
با توجه به اين دو مطلب به اين نتيجه مي‌رسيم که مي‌بايد زندگي ديگري براي انسان وراي اين زندگي محدود دنيوي وجود داشته باشد تا مخالف حکمت الهي نباشد . مي‌توان ميل فطري به جاودانگي را مقدمه ديگري قرار داد . به ضميمه حکمت الهي آن را برهان ديگري به حساب آورد.
دليل ديگر در اين باب برهان عدالت است. در اين جهان انسان‌ها در انتخاب و انجام کارهاي خوب و بد آزادند،‌ از يک سو کساني يافت مي‌شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او مي‌کنند . از سوي ديگر تبهکاراني ديده مي‌شوند که براي رسيدن به هوس‌هاي شيطاني خودشان، بدترين سمت و زشت‌‌ترين گناهان را مرتکب مي‌گردند.
هدف از آفرينش انسان در جهان و مجهز ساختن او به گرايش‌هاي متضاد و به نيروي اراده و انتخاب و به انواع شناخت‌هاي عقلي و نقلي و فراهم کردن زمينه براي رفتارهاي گوناگون و قرار دادن وي بر سر دو راهي‌هاي حقيقت و باطل و خير و شرّ اين است که در معرض آزمايش‌هاي بي‌شمار، واقع شود .
مسير تکامل خود را با اراده و اختيار برگزيند تا به نتايج اعمال اختياري و پاداش و کيفر آن ها برسد. سراسر زندگي دنيا براي انسان، آزمايش و ساختن و پرداختن هويت انساني خويش است حتى در آخرين لحظات زندگي هم معاف از آزمايش و تکليف و انجام وظيفه نيست.
اما مي‌بينيم که در جهان، نيکوکاران و تبهکاران به پاداش و کيفري که درخور اعمال‌شان باشد نمي‌رسند . چه بسا تبهکاراني که از نعمت‌هاي بيش تري برخوردار بوده و هستند. زندگي دنيا ظرفيت پاداش و کيفر بسياري از کارها را ندارد، مثلاً کسي که هزاران شخص بي‌گناه را به قتل رسانيده است، نمي‌توان او را جز يک بار قصاص کرد و ساير جناياتش بي‌کيفر مي‌ماند، در صورتي که مقتضاي عدل الهي اين است که هر کس کوچک ترين کار خوب يا بدي انجام دهد ،به نتيجة آن برسد.
پس همچنان که جهان، سراي آزمايش و تکليف است ،بايد جهان ديگر باشد که سراي پاداش و کيفر و ظهور نتايج اعمال باشد . هر فردي به آنچه شايسته است، نايل گردد تا عدالت الهي تحقق عيني يابد.(۳)
پي‌نوشت‌:
۱. قيصري داود-شرح فصوص الحکم ،ص۳۳ ، نشر بيدار قم ، چاپ سنگي ، بي تا .
۲. محمد باقر مجلسي بحار الانوار، نشر دار الاحيا الترا ث العربي، بيروت، ۱۴۰۳ ق، ج ۶، ص ۲۵۷.
۳. محمد تقي مصباح، آموزيش عقايد، ص ۲۶۴ ـ ۲۶۶، نشر بين الملل، ۱۳۸۱ش.
؛معاد ، مکارم شيرازي ؛معاد، قرائتي .
/۳۷۲۰۳۰/

نظرات