آیا بدحجابی بدتر است یا دزدی و اختلاس؟

 منظور از بدتر بودن چند چیز می تواند باشد:

اول آنکه بدتر، یعنی آنچه در نزد خدا مبغوض تر است و گناه سنگین تری می باشد. در این صورت باید بگوییم: بدترین گناه، گناهی است که در آن سرکشی بزرگتری در مقابل خدا تحقق می یابد. و به عبارتی گناه، مقابله و قد علم کردن در مقابل خداست که با همین معیار، می توانیم گناه سنگین تر را تشخیص دهیم.

در واقع خود فعل پوسته ای است که اغراض متفاوتی ممکن است در آن قرار گرفته باشد، به همین دلیل فعل با شکل ثابت می تواند درجه های متفاوتی از گناه بودن را داشته باشد. زنا از جوانی که تحت فشار شدید شهوت است و پس از آن دچار عذاب وجدان می شود، ممکن است بخشیده شود، اما وقتی یک پیر زنا می کند، بدون محاسبه وارد جهنم می شود (۱) چون در پیر فشار شهوتی وجود ندارد و عمل او، نشانه قوی تری از سرکشی است.

با این حساب در موضوع حجاب و دزدی ، گناه سنگین تر مشخص می شود که کدام بدحجابی، بدحجابی ناشی از سست بودن اراده یا بدحجابی برای دهن کجی به دین خدا؟ کدام دزدی؟ دزدی به خاطر فشار شرایط یا دزدی به خاطر ضربه زدن به نظام دینی و ...

 

دوم آنکه بدتر به معنای وجود اثر منفی بیشتر باشد. در این جا فاکتورهای متعددی وجود دارد که محاسبه آن ساده نیست.

یک زمان دزدی، نسل حرام خوری ایجاد می کند که تمام وجودش از حرام رشد یافته، در این صورت جمله امام حسین (ع) را به خاطر می آوریم که در روز عاشورا در مقابل یزیدیان می فرمایند: شما با من مخالفت می کنید و سخنم را نمی شنوید، چون شکم هایتان پر از مال حرام است. که این جمله نشان دهنده خطر بزرگ مال حرام خوری است. اما از آن طرف، بدحجابی ها و بی عفتی ها هم به روابط نامشروع دامن می زند که در اثر آن زنازادگانی متولد می شوند و می دانیم تمام قاتلین ائمه زنازاده بوده اند. (۲) پس این گناه نیز می تواند اثرات بسیار مخربی داشته باشد.

از جنبه های دیگری هم اندازه اثر این دو گناه متفاوت می شود. مثلا دزدی از بیت المال، اگر سبب فقر بخشی از جامعه شود، علاوه بر بحث حق الناس بودن، می تواند زمینه ساز آسیب برای ایمان فقرا باشد. و از طرفی هم بدحجابی کانون خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و انواع و اقسام آفات را در پی خواهد داشت و ... به هر حال، برای سنجش اثر منفی این دو، باید حجم و گستره هر کدام از زاویه های متعددی بررسی شود و نمی توان به سادگی درباره آن قضاوت نمود.

 

سوم آنکه بدتر به این معنا باشد که به کدام باید بیشتر توجه کرد. در این صورت نیز باید مدل توجه و توجه کننده را مشخص کرد.

اگر توجه کننده، دستگاه قضایی است، دزدی اولویت دارد. چون دزد معمولا با نصیحت و موعظه، دست از دزدی نمی کشد. و بدحجابی نیز بیش از اقدام قضائی، اقدام فرهنگی می خواهد.

اما اگر توجه کننده عموم مردم یا خطبا هستند، بی عفتی ( که از جمله مصادیق آن پوشش است) اولویت دارد. چون موعظه و فرهنگ سازی در این موضوع نقشی جدی و موثر دارد. خصوصا در فضایی که بعضی از شیاطین می خواهند بدحجابی را عادی نشان دهند و زشتی آن را از بین ببرند.

 

پی نوشت:

۱- خصال شیخ صدوق ، ج۱، ص ۸۰ .

۲- علل الشرائع، ج‏۱، ص: ۵۸

 

دیدگاه‌ها

البته که دزدی و اختلاص بد تر از بدحجابی است زیرا چه بسا که دزدی باعث ان گردد نان خانواده ئی بریده شود و ان خانواده به ناچار رو به فساد کشیده شود!.

عزیزم حرص نخور
یه چند وقت دیگه می گن اختلاس واجب است اینا مقدمه است برای اعلام وجوب اختلاس وگرنه حجاب بهانه است. البته شاید هم بشه گفت اینا دارن با مطرح کردن این جور مسائل ذهن جامعه رو از نا کار آمدی مسئولین دور می کنند که نکنه یه موقع جوانان هم متوقع بشن و یه شغل و مسکن و ازدواج را از آنها طلب کنند

تصویر soalcity

سلام
اگر این همه توهم توطئه هم جا داشته باشد، معلوم است که حجاب حکم خدا است، که طبیعتا نمی توان این گونه ادعاها را علیه آن داشت.
و البته اصل تقابل سازی بین چند خلاف اشکال دارد. و اگر قرار است، سوء نیت ها کشف شود، بهتر است بنگریم چرا بعضی بین چند خلاف تقابل سازی می کنند؟ آیا غرضی جز عادی کردن یک تخلف دارند؟

بدحجابی یا حتی بیحجابی الزاما به فساد جامعه نمی انجامد چرا که حجاب امری نسبی و بیشتر مربوط به نحوه نگریستن به نامحرم است. مثلا شالیکاران زن و مرد با ساقها و بازوان برهنه در کنار هم کار میکنند و نظر سویی ندارند یا ایلات قشقایی چندان مقید به حجاب نیستند اما اختلاس در هر حال حق الناس است و عامل بیعدالتی فقر (و کفر) بیکاری (و قمار و شراب و فحشا) و ...
بعلاوه دزدی در قران بصراحت نهی شده و برای آن حد در نظر گرفته شده اما حجاب از نظر نوع حجاب و مخاطب آیه جای بحث فراوان دارد.
متاسفانه استدلالات شما و مکثی که روی حجاب میکنید حکایت از گم کردن کلید در تاریکی پستو و جستن آن در روشنایی کوچه است.
بیحجابی راحتتر به بیگانگان و دشمنان میچسبد و راحتتر و بی دردسر تر مورد نقد قرار میگیرد تا اختلاس وزیر و وکیل ذی نفوذ و قدر قدرت که صد البته خزانه دار امورات مملکت و روزی رسان همه ماست.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
در ابتدا باید اشاره شود این سخن شما انسان را به یاد آن جمله لطیف و تشبیه زیبا ی امیر بیان می اندازد که خطاب به دوستان خود فرمود :< کناقش الشوکه بالشوکه» مانند کسي که مي خواهد خاري را با خار ديگر بيرون بياورد . نباید وجود برخی مشکلات یاد شده را برای نفی ضرورت حجاب مورد استناد قرار داد چون هر یکی از احکام ضرورت خاص خود را دارد و مشکلات هر چیزی را باید از طریق خاص خود حل نمود نه از طریق که شما مطرح نموده اید با توجه به این نکته باید شود :
از یک نظر مشکل اساسی جامعه‌ بی‌حجابی و یا بد حجابی برخی افراد نیست، بلکه فقدان شناخت و معرفت لازم نسبت به «خدا، دین خدا واحکام الهی و شناخت شخصیت انسانی است که زمینه را برای دنیاگرایی، تنوع‌طلبی افراطی و احکام الهی تجمّل‌گرایی فزاینده، هوس بازی و خودنمایی از طریق بدحجابی و بی‌حجابی،‌فسادهای اخلاقی و سایر مفاسد اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، فراهم ساخته است، یعنی بدحجاب همانند سایر مشکلات از پیامدهای «دور شدن از آموزه‌های دینی مسیر خودشناسی، هدف‌شناسی و چیستی زندگی» است که باعث دغدغه‌های فکری وافسردگی و استرس‌های روحی و روانی، و پیدایش بحران هویت و شخصیت شده است.
نوجوانان و جوانان بحران زده و دور مانده از هدف و مسیر و فاقد امکانات و فرهنگ صحیح برای ارضای نیازهای غریزی و ذاتی می‌پندارند با عرضه زیبا‌یی­های خود به دیگران و فروختن «عفت و انسانیت خویش» می‌توانند احساس خلأ و کمبودهای خود را جبران کنند.
حجاب امروز فقط یک مسئله فردی و اجتماعی یا ملی و یا دینی نیست، بلکه یک مسئله فراملی و جهانی است.
مسئله‌ای است که استکبار جهانی به منظور استحالة فرهنگی، و ویرانی روح خودباوری و خوداتکایی ملت‌ها و ریشه‌کن کردن حس استقلال طلبی و تشخص‌گرایی انسان‌ها با هدف استثمار و چپاول ثروت‌های مادی و معنوی راه جنگ و مقابله با شاخصه‌های اجتماعی دین را در پیش گرفته که مبارزه با حجاب، یکی از آنها است.
حضور زنان با حجاب اسلامی در عرصه‌های اجتماعی، به مفهوم حضور آنان در میدان‌های جهاد و مبارزه سیاسی و فرهنگی با کفار و استکبار جهانی است،‌نیز معرّف «هویت دینی» و پایبندی زنان به آموزه‌های وحیانی است.
البته هیچ کس، تنها مشکل جامعه را بدحجابی ندانسته است. مشکلاتی دیگر مانند: بیکاری، گرانی، ریاکاری، ازدواج جوانان، مسکن، سست شدن اعتقادات، بحران هویت و عدم وجدان کاری همچون بدحجابی قابل طرح و بررسی است.

در خصوص خار را با خار درآوردن که بنده چون زادگاهی دهاتی دارم تجربه کرده ام و جواب هم داده است البته مهارت میخواهد! دفع افسد به فاسد هم البته کم نشنیده ایم. متاسفانه در جوابیه تان باز از حجاب نتوانستید فراتر بروید. کاش میشد علمای اسلام را متوجه اهمیت این موضوع کرد که گناه مسئولین بسیار منکرتر از گناه مردم است. کاش آنقدر شجاعت در بیان ما و عمق در نگاه علما بود که تا دست مسئولین بر رانت خواری و خیانت در بیت المال و بدون پاسخگویی خرج کردن و "حیف" و "میل" و تصمیم غلط و ... باز است احدی حق ندارد بر مردم خرده بگیرد چرا که الناس علی دین ملوکهم. امروز می بینیم که بر خلاف نظر شما نیازی نیست حجاب راه را بر مفاسد دیگر باز کند چرا که اتفاقا امثال خاوری و ... خود جزو مروجین حجاب در سازمان خود بوده اند و حجاب را هم دور زده اند!!!. اینها که در منبرها میشنویم که امامان جمعه و علمای اعلام بیشتر از آنکه نگران رشوه و ربا و حق الناس و آلودگی هوا و زبان و بی انصافی و بیکاری و بی همسری و بی شوهری و بی نانی و بی خانمانی مردم باشند نگران بی حجابی اند. شاید کنایه حافظ از زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست همین موضوع است. در هر حال کاش آنقدر همدلی در مردم بود که از فردا همه با حجاب مدنظر جمهوری اسلامی به خیابان میامدند تا ببینند برای علما دغدغه دیگری هم وجود دارد یا خیر.
علی که "قتل من شدت عدله " فقط یکبار از عدم رعایت عفت زنان گله کرده است اما آنچه که زندگی را بر او زهر کرد و آنچه که بخاطرش سر در چاه کرد البته دغدغه علمای امروز نیست.
امام حسین سخنرانیی برای خواص امت دارد که خودش یک عاشوراست بسیار مناسب حال امروز علما و مسئولین و مردم است. و البته لازم ندیدند اسمی از حجاب بیاورند که هرجا هم توصیه ای به حجاب شده و بحق هم شده اولویت اول جامعه اسلامی ذکر نشده...
والسلام علی من التبع الهدی
الهم اجعل عاقبت امورنا خیرا

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
البته باید توجه داشت که هر چیزی به جای خود مهم است این تصور که مثلا فلان جا مشکل وجود دارد ویا فلان مسله سیاسی واقتصادی
حل نشده پس میله حجاب ومانند آن نباید مورد عمل قرار گیرد تصور نادرست است
برای موفقیت حکومت، انجام وظایف متقابل حکومت و مردم لازم است؛ از این رو در اندیشه سیاسی اسلام سفارش شده است که حکومت و مردم هر کدام وظایف خویش را انجام دهند و تنها انجام وظایف از سوی حکومت کافی نیست. مردم نیز باید وظایف خویش را انجام دهند، زیرا موفقیت حکومت در صحنه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیاز به انجام وظایف حکومت و مردم دارد.
رابطه حکومت و مردم دو طرفه است. آن گاه این رابطه حفظ می‌گردد که هر دو وظایف خویش را انجام دهند. البته وظایف حکومت از وظایف مردم بیشتر بوده، حکومت باید با جدیت تمام رسالت خویش را انجام دهد.
بدین سان لازم است هم حکومت و هم مردم وظایف خویش را انجام دهند. مقدار وظایف اهمیت ندارد؛ آنچه اهمیت دارد، انجام وظایف تعیین و تعریف شده است.
وظایف حکومت و مردم زمان‌بندی شده نیست، بدین معنا که حکومت و مردم همزمان وظایف خود را انجام دهند. در اسلام برای حکومت و مردم وظایفی تعیین شده است که باید انجام دهند، پس برای انجام وظایف، زمان خاصی ذکر نشده است. البته انجام برخی وظایف از اهمیت و اولولیت خاصی برخوردار است، مانند دفاع از تمام حیثیت و استقلال ارضی. طبیعی است که باید دولت و مردم از فرصت استفاده کرده، در اسرع وقت به دفاع از نظام اسلامی بپردازند. همین طور دولت و مردم باید از زمان‌ها و فرصت‌ها استفاده کرده، سعی کنند انجام رسالت خویش را به تأخیر نیندازند.

سلام
اگر الگوی ما پیامبر و ائمه معصومین هستند قاعدتا توقع آنست که حرف منتقد و مخالف شنیده شود و پاسخ داده شود. چرا که اولا شبهه ها برطرف میگردد و ثانیا موضع اسلام و شیعه قویتر و مقتدرتر میگردد. واضح است که بزرگانی چون علامه طباطبایی و شهید مطهری بدیل و نظیر ندارند. سعه صدر آنان بیشتر تابع معصوم بود تا سعه صدر اخلافشان.
در هر حال بعنوان کسی که دغدغه دین دارد و نگران است از روزیکه قدرت و اکثریت بدست دین ستیزان بیفتد و ندای حقگویان را نشنوند و یا بدتر از آن حقیقت را در نطفه خفه کنند اعلام خطر میکنم که بترسید از آن روز. اگر امروز قدرتی هست و یک مخالف یا هزار منتقد بحساب نمی آیند با این شیوه دفع حداکثری شما و بقیه کلیدداران دین و مذهب ...
چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
و اینها را من ضایع کردن زحمات و خون جگر محمد و فاطمه و علی و حسن و حسین میدانم که دنده و دندانشان میشکست تا یک همراه پیدا کنند و کشته میدادند تا یکنفر از خوارج هدایت شود. امروز آن یک نفر یک نفرها که به زحمت آمدند هزار هزار به سهولت می گریزند
ورایت الناس یخرجون من دین الله افواجا
در هر حال قبلا مطالبی گفته شد از سر درد و دغدغه که پاسخ داده نشد. البته نیازی به پاسخ نبود که بعید میدانستم از این دستگاه عریض و طویل دیانت چیزی بیرون آید و این سلسله جبال عظیم حتی بتواند موشی زاید. اما شرع مقدس پیشداوری را منع کرده و تا حجت تمام نشده حرجی بر کس ننوشته است. الغرض مطمئن باشید من و امثال من اگرچه مزد و مواجب دین نداریم اما غصه دین داریم و بسیار بیشتر از شما و البته به شیوه خودمان از دین دفاع خواهیم کرد. گیرم که ما و دوستان ما و شاگردان ما از نظر شماه گمراه محسوب شوند....
والسلام علی من التبع الهدی

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام و تشکر .
معلوم نشد درد تان چیست ؟ و با کی وبا چه مشکل دارید ؟
حرف تان را خوب مطرح نمودید .
کدام مخالف حرفش را نتوانسته مطرح نماید ؟
از دغدغه دینی تان تقدیر می شود وانشان ءالله در دفاع از دین موفق باشید .
کی ودر چه زمانی وبا کدام پاسخگو پرسش ها تان مطرح نموده اید که جواب تقدیم نداشته است ؟
حالا بفرمایید تا پاسخ لازم در طبق اخلاص نهاده شده وبه حضور انور تان تقدیم گردد .
نگران نباشید وعده تخلف نا پذیر قران گریم : یدخلون فی دین الله افواجا . است ونه آن که در بیان شما آمده است .
در هر حال :
از اينكه شما به عنوان يك مسلمان نسبت به دين خود واطرافيان، احساس مسوليت كرده و سعي در حل اينگونه مسائل داريد بسيار تشكر مي نماييم و اميداوريم كه خداوند شما مصداق آيه "وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً" (۱) هر كس يك انسان را از مرگ نجات دهد مثل اين است كه همه را از مرگ نجات داده "قرار دهد آنچنانكه در تفسير اين آيه نقل شده است كه كسى از امام صادق (ع) تفسير اين آيه را پرسيد، امام فرمود: منظور از «كشتن» و «نجات از مرگ» كه در آيه آمده نجات از آتش سوزى يا غرقاب و مانند آن است، سپس امام سكوت كرد و بعد فرمود: تأويل اعظم و مفهوم بزرگتر آيه اين است كه ديگرى را دعوت به سوى راه حق يا باطل كند و او دعوتش را بپذيرد". (۲)
و اما به منظور جلوگيري از انحرافات و دين ستيزي در جامعه مي توان به راهكارهايي اشاره كرد كه البته براي درمان آن، شناخت علت و عوامل آن ضروري است لذا قرآن در اين باره نكات متعددي بيان كرده كه ما به برخي از آن ها اشاره مي كنيم
۱-دوري از عقلانيت:
آنچنانكه مي فرمايد:" إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ" (۳) همانا بدترين جنبندگان نزد خدا كران لالند كه تعقل نمى‏كنند" يا در سوره ديگر مي فرمايد: " وقتى براى اقامه نماز ندا مى دهيد، آن را به مسخره و بازيچه مى گيرند، به اين جهت كه اينها مردمى بى خردند".
۲-دنيا دوستي:
دنيادوستى ريشه بسيارى از مفاسد است، بيشتر كسانى كه دين را در اعتقاد و عمل يا در عمل كنار گذاشته اند به اين جهت است كه دنيا وجود آنها را پركرده و جائى براى دين نمانده است لذا خداوند درباره ريشه انكار قيامت از جانب برخي مي فرمايد:" إِنَّ هؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقيلا" (۵) اين مردم (كافر غافل) زندگى زودگذر دنيا را دوست مى‏دارند و آن روز (قيامت) سخت سنگين را به كلى از ياد مى‏برند"
۳-هواى نفس:
يكى از شعبه هاى دنيادوستى و دنياخواهى، پيروى از خواست هاى نفس است قرآن كريم كسانى را كه دعوت موسى و عيسى (ع) را نپذيرفتند سرزنش كرده و سبب عدم پذيرش را هواهاى نفسانى معرفى مى كند و مى فرمايد:" أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَريقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَريقاً تَقْتُلُونَ" (۶) آيا اين درست است كه هر وقت رسولى بسوى شما آمد و كتابى آورد كه باب ميل شما نبود استكبار بورزيد طائفه‏اى از فرستادگان را تكذيب نموده و طائفه‏اى را بقتل برسانيد" كه البته در قرآن به عوامل ديگري مثل سنت گرايي و ... اشاره شده كه ما براي اختصار پاسخ از آن ها خود داري مي كنيم.
حال كه برخي از عوامل انحراف و دين ستيزي در جامعه بيان شد به نظر مي رسد آنچه مي تواند بيشترين تاثير را براي جلوگيري از اين گونه امور داشته باشد دو چيز است:
الف)تبيين درست، منطقي و عقلاني از دين؛
مشكلات دينی جامعه ناشی از ارايه نشدن درست مفاهيم و آموزه‌های دينی است، از اين رو نياز است اين مفاهيم به گونه‌ای برای جوانان تبيين شود كه آن‌ها بتوانند مفاهيم دينی را به ‌درستی درك كنند؛ لذا به اعتقاد ما، اسلام دین عقل و فکر است و به این مطلب اذعان دارد كه آدمی باید براساس عقل و بینش، دین خود را انتخاب كند آن چنان كه شهید مرتضی مطهری در این باره مي فرمايد:
" اسلام یک دین طرفدار عقل است و به نحو شدیدی روی این استعداد نیز تأکید کرده است. نه فقط با او مبارزه نکرده بلکه از او کمک و تأیید خواسته است". (۷) لذا دین و مذهب با روح و فکر مردم سر و کار دارد و اساس آن بر ایمان و یقین استوار است، از این رو راهی جز بيان درست و منطقي، نمی تواند داشته باشد آنچنانكه از امام رضا (ع) نقل شده است كه مي فرمايد: " فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا (۸)" مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى‏آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى‏ كنند".
ب)عمل به دين و اخلاق صحيح؛
بهترین راه تأثیرگذاری در دیگران و دعوت مردم به دین خدا، این است که با رفتار و عمل کردن به حقایق دینی و معلومات خود، دیگران را تحت تأثیر قراردهیم. قطعا موقعی می‏توانیم اثرگذار باشیم که خود اهل عمل باشیم؛ ولی اگر اهل عمل نباشیم گرچه به ظاهر خود را متعبد هم جلوه دهیم تأثیرگذاری ما خیلی کم می‏شود.لذا امام صادق (ع) می فرماید:" كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَة" (۹) با غير زبان خويش مردم را (بكيش و مذهب خود) دعوت كنيد، مردم بايد ورع و كوشش و نماز و خير شما را ببينند، اينها خود دعوت‏كننده باشند.
بنا بر این هر اندازه در تقویت اراده خود و گسترش صفات حسنه و خلق و خوی پسندیده و افزون‏سازی آگاهی‏ها و دانش‏های خود به ویژه در زمینه مسائل دینی، فرهنگی و اجتماعی تلاش کنیم، به تدریج توان تاثیرگذاری بیش تری خواهیم یافت.
البته هرگز نمی توان فقط به این روش در تعلیم و تبلیغ دین در جامعه اکتفا نمود، بلکه استفاده از روش های جدید و شیوه های مناسب با مقتضیات زمان و مکان می تواند نقش مهمی در تعلیم و انتقال ارزش ها به جامعه داشته باشد

پي نوشتها:

۱. مائده (۵) آيه ۳۲.

۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، چ دار الکتب الاسلامیه ، تهران،۱۳۷۴ ه ش ، ج ۴ ص ۳۵۷.

۳. انفال (۸) آيه ۲۲.

۴. مائده (۵)آيه ۵۸.

۵. انسان(۷۶)آيه ۲۷.

۶. بقره(۲)آيه ۸۷.

۷. مطهري،مجموعه آثار،نشر صدراء،۱۳۷۰ش ، تهران ،ج ۲ ، ص ۶۹۲.

۸. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، ۱۴۰۴ق. ج ۲ ،ص ۳۰.

۹. ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی، چ دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ ه ش،ج۲ ،ص ۷۸.

معلوم نشد درد تان چیست ؟ و با کی وبا چه مشکل دارید ؟
سلام
اگر فرصت کردید سری به مطالب منتشر نشده یا غیر قابل انتشار ذیل همین پست و چند پست دیگر بزنید احتمالا جواب خواهید گرفت.

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر .
مراجعه نمودم چیزی که جواب بنده باشد یافت نشد لطفا پرسش ویا نقد ویا هر فرمایش دارید مطرح نمایید تا پاسخ لازم تقدیم شود .
سخن سر بسته وکنایه دردی از کسی دوا نمی کند و گفته های تان را دوستانه مطرح نمایید تا در یک فضای علمی وبدور از هر گونه تنیش بحث شود و ذهن شریف تان از عقده وشبهه رهایی یابد .
از دریچه این فضا سری به اطراف وبیرون وکشور های همسایه نظیر سوره ، عراق ريال افغا نستان ومانند آن بزن تا معلوم شود آن جا بر سر برادران ایمانی تان چه می گذرد ؟
شما چون ماهی در دریا امن در حال زندگی آرام هستید قدر این نعمت را بدانید وبرای حفظ آن تلاش نمایید

باز هم سلام
کار را سخت و سختتر میکنید. انگار که گره انداختن در کارها هم مهارتی میخواهد که از عهده هرکسی بر نمیاید.
چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا می باش
پیامهایی دادم که قاعدتا باید رسیده باشد و خوانده باشید و بیخبریتان عجیب است مگر اینکه این سایت رخنه ای چیزی داشته باشد که برخی پیامها ابتدا بدست استکبارجهانی میرسد و آنها فراموش کرده اند برای شما ارسال کنند. بالاخره از شما برمیاید همیشه جایی هم برای دشمن خالی کنید.
الغرض اگر شکرلله زبان به این صراحت است بخاطر این است که انشالله ناشناس باقی مانده ام و نگرانی از عاقبت حقگویی ندارم. وگرنه باب مذاق شما هم میتوان سخن گفت. اگر حافظه ضعیفم یاری کند از شما خواستم مباحث حجاب و اختلاس را عمیقتر ببینید و به مثل خار را با خار دراوردن ان قلت وارد کردم. گیرم که کلام مولاست. اگر بدستتان رسید منتشر نشد و لاجرم پاسخ هم ندادید.
درخصوص علم غیب معصومین و یوسف و ذلیخا و بوسه بر دستان حاکمان و ... هم مطالبی عرضه داشتم که سرنوشتی مشابه اولی پیدا کرد.
پس اینکه شما به دنبال چه بوده اید به کنار اما عرض بنده حل برخی مسایل بود. اکنون جواب میخواهید.؟ ببینید من وارد بابی که شما فتح کرده اید نشوم برای دوطرف بهتر است. النهایه درست یا غلط شبهه ای مطرح است که به مدد "شرایط حساس کنونی" از پاسخگویی به آن طفره ها رفته اید و رفته اند. البته شبهه های بی پاسخی نیست که پاسخهایی دقیق و حساب شده میخواهد. عرض بنده این است که تا وقتی تشکیلات دیانتی ما از حیث دانایی لاغر و از حیث توانایی فربه و از حیث دخالت در امور دنیوی و اخروی باسط الید هستند چیزی عاید دین نخواهد شد. نمونه اش همین صحرای کربلایی که شما راه انداختید. برادر عزیر دغدغه بنده چه دخلی به اغتشاشات منطقه دارد. بله نعمتان منهومتان. بر منکرش لعنت. آنقدر سیاسی نیستم که ببینم ریشه اینهمه ترس و واهمه عربستان و ترکیه از ایران کجاست. آنقدر تحلیلگر نداریم که به ما بگوید حاصلجمع مضرات و منافع دشمن دشمن کردنهای ما چقدر بوده؟ آنقدر شفاف نیستیم که بدانیم قومیتهای ما امروز چقدر از ترس داعش به و چقدر تحت لوای یک ملیت دورهم جمع شده اند. منظور اینکه ما از صدقه سر رهبری در رفاه زندگی میکنیم و امنیت داریم اما چقدر بیشتر می بایست رفاه و امنیت می داشتیم و نداریم؟ فقط خدا میداند. اگر خدای ناکرده یک مو از سر رهبر بزرگوار کم شود در این طوفان حوادث داخلی و خارجی چه برسر ما میاید؟ چه تمهیدی اندیشیده ایم و چه کیسه ها ندوخته ایم برای آنروز. چقدر میتوانستیم باد نکاریم تا طوفان درو نکنیم؟
می بینید؟ بحث دارد به جاهای باریک میکشد برادر
بیا بحث طلبگی خودمان را ادامه بدهیم. دنیا را چه دیده اید. شاید اگر از اول بجای حمایتهای بیدریغ مادی و معنوی از لبنان و فلسطین و نیجریه و کوبا و زیمبابوه و ... اندکی در باب تقریب مذاهب و رفع اختلافات شیعه و سنی گام برداشته بودیم و پاسخ همین سوالات ساده لوحانه را داده بودیم امروز اعراب و اتراک از ترس صدور انقلاب و تشیع و مجوس و زرتشت و هزار لولوی دیگر اژدهای هفت سر داعش را بجان ملتها نمی انداختند که ما یکروز خوشحال باشیم از فاجعه نیس و یک روز غمگین از شهادت مدافعان حرم. امروز شنیدم کودک دوساله را زنده زنده سوزانده اند(لاحول و لا قوه الا بالله). امیدوارم من کاملا اشتباه کنم و شما کاملا درست بگویید. اگر من اشتباه تشخیص داده ام هم من و هم بقیه در امانند. اما اگر شما اشتباه کرده اید و آتش زیر خاکستر راندیده اید که بیچاره ایم. قطعا وحشی داعشی ابتدا سر میبرد و بعد میپرسد مسلمانی یا کافر شیعه ای یا سنی چپی یا راست و در سایت شهر سوال سوال میکردی یا جواب میدادی!!!!
خداوند آخر و عاقبت همه ما را ختم بخیر کند که اگر حمله اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و تیمور لنگ افسانه است چندان از ما دور و دیر نیست حمله محمود افغان وقتی داشتیم در عزای امام حسین به کشور امام زمانی مان می نازیدیم... اما درس نمیگیریم.
خودت شروع کردی برادر....

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
با سلام وتشکر . به چند نکته دقت نماید :
الف _ در ابتدا باید گفت خدا وند متعال عالِم مطلق است؛ یعنی به همه پدیده‏ ها علم دارد و چیزی در جهان هستی وجود ندارد که از سیطره علم الهی خارج باشد. برای خدا زمان گذشته و حال و آینده بی معنا است و بر همه پدیده‏ ها قبل از به وجود آمدن و بعد از معدوم شدن علم دارد و علیم مطلق است. جهل و نادانی که نشانه نقصان است، در مورد خدا بی معنا است. اولیا خدا و ائمه معصومین(ع) از جانب الهی و با آگاهی دادن خداوند از غیب (علم لدنی) به برخی پدیده‏ ها قبل از به وجود آمدن علم پیدا می کنند و از حوادث آینده آگاه بوده، در برخی موارد به عنوان معجزه به مردم اعلام کرده‏اند؛ هم چنین به علم خاصی از جانب خداوند از حوادث گذشته آگاهی دارند، مانند نحوه آفرینش آدم و حوا و حوادث زمان پیامبران.
دربارة علم ائمه(ع) مباحثی فراوان قابل طرح است که در این جا به چند روایت در این ارتباط اشاره می شود. امام صادق(ع) فرمود: «إنّ الامام إذا شاء أن یعلم اُعلم؛ امام هر گاه بخواهد بداند آگاه و دانا می شود».(۱)
و در روایت دیگر آمده که: «إذا أراد الامام أن یعلم شیئاً أعلمه الله ذلک؛ هر گاه امام بخواهد شیء را بداند خداوند او را آگاه می سازد».(۲)
از امام صادق(ع) نقل شده : «انّی لأعلم ما فی السموات وما فی الأرض و أعلم ما فی الجنّه وأعلم ما فی النار و أعلم ما کان و ما یکون؛ آنچه در آسمان و زمین و بهشت و دوزخ است می دانم و آنچه بوده و بعد بوجود می آید علم دارم».(۳)
طبق برخی روایات ، علومی وجود دارد که تنها به ذات احدیت اختصاص دارد و اگر منظور از علم ما کان و مایکون تمام علوم و دانش های هستی باشد ، طبق این گونه روایات نمی توان به امام یا پیامبر یا هر موجودی غیر از ذات احدیت نسبت داد .
ب- گزارش ها در باره عاقبت زندگی زلیخا وجوان شدن ایشان خیلی روشن نیست. در برخی منابع از جوان شدن زلیخا سخن به میان آمده است، در عین حال اظهار نظر قطعی درباره جوان شدن و نشدن زلیخا مشکل است. در مجموع آنچه که در ذیل می آید مطالبی است که در برخی از منابع راجع به حضرت یو سف (ع) وزلیخا آمده است.
زلیخا بعد از مرگ عزیز ـ پادشاه مصر به همسری حضرت، آن هم به تقاضای خودش درآمد; هنگامی که قحطی در مصر به جان همه افتاده و عزت ها به ذلت کشیده شده و یوسف از مقام عالی برخوردار شده بود. آن هنگام به زلیخا برخورد می کند و زلیخا از او می خواهد به نکاحش درآورد. بعضی از تاریخ نگاران نوشته اند:
در سالی که در مصر قحطی شروع شد, عزیز مصر مرد و زلیخا ازفشار قحطی به گرسنگی افتاد و یوسف عزیز مصر شد... زلیخا بر سر راه یوسف نشست وچون یوسف با لشگر خود رسید, گفت : حمد و سپاس خدایی را که پادشاهان را به معصیت ایشان بنده گردانید وبندگان را به طاعت ایشان پادشاه گردانید...
یوسف به زلیخا گفت : آیا حاجتی از خدا داری ؟
زلیخا گفت : آری , آن که خداوند مرا در نکاح تو درآورد تا حلال تو باشم . یوسف در تقاضای زلیخا درماند چه بگوید. جبرئیل گفت : خدایت می فرماید: تأمل و تردید نداشته باش . دعا کن ، من باید اجابت کنم . یوسف دعا کرد که زلیخا به جوانی برگشت .جبرئیل گفت خداوند زلیخا را به نکاح تو درآورد و تو نیز در زمین عقد او را ببند.(۱)
اما روایتی در این باب منسوب به امام صادق (ع)وجود دارد که : زلیخا از یوسف (ع)کسب اجازه کرد. به او گفته شد: ناپسند می داریم که تو را نزد او ببریم . زلیخا در جواب گفت : نمی ترسم ازکسی که از خدا می ترسد. پس هنگامی که زلیخا نزد حضرت رفت , به او گفت : ای زلیخا! تو را در حالی می بینم که رنگت تغییر کرده است . زلیخا گفت : خدای را سپاس می گویم که پادشاهان را به خاطر گناهانشان , بنده قرارداد و بندگان را به خاطر اطاعتشان از او, پادشاه کرد. یوسف به او گفت : چه عاملی باعث شد پیش من آیی ؟ زلیخا گفت : زیبایی رویت، یوسف گفت : چگونه می بینی پیامبری را به نام محمد(ص)در آخرالزمان که از من زیباتر و دارای حسن خلقی بهتر است؟ زلیخا گفت: راست گفتی. یوسف به زلیخا گفت : از کجا فهمیدی راست گفتم ؟ زلیخا گفت : برای آن که وقتی نام حضرت محمد(ص)را بردی , در قلبم احساس محبتی کردم .
پس در این هنگام خداوند به واسطه وحی به یوسف (ع)رساند: او راست می گوید و من او (زلیخا) را دوست دارم ، به خاطر محبتی که به پیامبر(ص)دارد.
پس خداوند یوسف را مأمور به ازدواج با زلیخا کرد.(۲)
مرحوم مجلسی بعد از ذکر این حدیث می فرماید: از دلالت این خبر و غیر آن در این باب به دست می آید که در نهایت یوسف با زلیخا ازدواج کرد.
ج- اما در باره نکته های دیگر در پرسش تان باید اشاره شود : که قدر این امنیت موجود را بدانید . به برکت نظام اسلامی مثل ماهی در دریا شناور هستید از کویر خبری ندارید .

پی‌نوشت‌ها:
۱. اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجه، ص ۲۵۸، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران ـ ۱۳۸۸ق.
۲. همان.
۳- همان
۴..تاریخ انبیا، ص ۴۲۹
۵.بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۸۲ به نقل از علل الشرایع

نظرات