آیا بین دعوت همه به انتخابات حتی کسانی که با نظام مساله دارند با رد صلاحیت نمایندگان این طیف، تناقض نیست؟

رهبر انقلاب در سخن خود فرمودند: بنده گفته‌ام و باز هم میگویم که آن کسانی که حتّی نظام را قبول ندارند بیایند در انتخابات شرکت کنند، رأی بدهند، امّا نه‌اینکه کسی که نظام را قبول ندارد، بخواهند مجلس بفرستند.

این نکته به خاطر آن است که همیشه در انتخابات دو هدف وجود داشته است:
اول مشارکت حداکثری و دوم انتخاب اصلح ها

آن دعوت همگانی برای هدف اول است. و رد صلاحیت مقدمه هدف دوم است. چون با رد صلاحیت بناست فقط افراد صالح بمانند و بین آنها اصلح انتخاب شود.

پس هر کدام از دو بخش مورد اشاره، برای یک هدف جداگانه ای است و تعارض و تناقضی با هم ندارند.

اما اگر گفته شود: طیفی که با نظام مساله دارند، باید به نمایندگانی رای دهند که نظام را قبول ندارند، می گوییم در هیچ نظامی، به افرادی که ضوابط اصلی آن نظام را قبول ندارد، اجازه ورود به سیستم حکومتی نمی دهند. و کسانی باید وارد سیستم شوند که برای تحقق اهداف سیستم، بیشترین تلاش را داشته باشند که با بی اعتقادی به نظام سازگار نیست.

ولی با این حال افراد بی اعتقاد به نظام می توانند با شرکت در انتخاب منافعی داشته باشند چون هیچ کس نمی تواند بگوید من با جزء جزء فلان نظام مخالفم. به هر حال هر نظامی دارای کارکردهایی مثبت هست که می توان حداقل در این کارکردها از آن دفاع کرد و خلاف این در شأن انسان منطقی نیست.

و اگر بگویند که آیا شما فکر می کنید با تائید صلاحیت یک ضد انقلاب، امکان راهیابی او به مجلس وجود دارد، می گوییم: اولا حتی اگر این افراد هیچ رایی هم نداشته باشند، حق ورود به این صحنه رقابتی را ندارند و نباید برای مخالفت با ارکان نظام تریبون تبلیغاتی به آنها داد.

ثانیا هر نماینده ای رای اکثریت مردم کشور را ندارد. بلکه ممکن است در یک بخش کوچک با رای بخشی از مردم همان منطقه انتخاب شود. بدون اینکه انتخاب او بدین معنا باشد که ضد انقلاب در کشور اکثریت هستند.

دیدگاه‌ها

سلام
من خودم نظام و رهبري رو خيلي قبول دارم ولي به نظر شما اين انتظار بي جايي نيست كه از كسايي كه نظام رو قبول ندارن بخايم بيان به كسايي كه نظام رو قبول دارن و عقايدشون كاملا متضاد است رأي بدن. در واقع من فقط با اين درخواست غير منطقي مشكل دارم.

تصویر soalcity

سلام و ضمن تشکر از توجهتان
آیا در همه چیز و صد در صد، تضاد دارند؟ آیا تفاوت ها به حد دشمنی است؟
ما از دشمن چنین انتظاری نداریم. بلکه از هموطنی که علیرغم تفاوتها، اشتراکاتی هم با او داریم، چنین چیزی خواسته ایم.

سلام و تشكر فراوان از توجه و پاسخ شما
حضرت آقا فرمودند "كساني كه نظام را قبول ندارند نيز رأي بدهند" مثل اينكه برداشت شما از عبارت كساني كه نظام را قبول ندارند با بنده متفاوت است. شما اين افراد را كساني مي دانيد كه كليت نظام را قبول دارند ولي فقط به بخش هايي از نظام انتقاد دارند ولي اگر اندكي به معني عبارت قبول نداشتن و به تفاوت آن با مسئله داشتن با نظام توجه كنيد متوجه اشتناهتان خواهيد شد. برداشت بنده از سخنان رهبري اين است كه اينها هم عقيده و برابر با اشخاصي هستند كه به خاطر قبول نداشتن نظام به الزام قانون رد صلاحيت شده اند ولي براي اينكه مشاركت حذاكثري باشد همينها بايد رأي بدهند.
ممنون مي شم اگر برداشت اشتباهي دارم اصلاح كنيد

تصویر پاسخگوی اعتقادی

پاسخ :
باسلام وتشکر .
در هر صورت حضور در انتخابات یک وظیفه ملی وتکلیف دینی و اسلامی است همگان باید در آن حضور فعال داشته باشند .
نکته مهم شناخت درست مردم سالاری دینی است که در هنگام حضور در انتخابات تجلی می یابد ، برای روشن شدن مسله
به طور خلاصه در تبیین مفهوم مردم سالاری دینی می توان چنین بیان نمود:
مردم سالاری دینی ناظر به مدلی از حکومت است که بر مشروعیت الهی و مقبولیت مردم استوار بوده و حاکم در چارچوب مقررات الهی، حق مداری، خدمت محوری و ایجاد بستری برای رشد و تعالی مادی و معنوی ایفای نقش می کند، (۱) و این مدل بر دو پایه استوار است:
۱. از سویی ریشه در آموزه های وحیانی دارد.
۲. این آموزه ها را از رهگذر خواست و اراده مردم دنبال می کند.
در نظام مردم سالاری دینی، نظام سیاسی بر دو رکن الهی و انسانی استوار است و این نظام با در نظر داشتن اصول اعتقادی اسلام، رابطه مردم و حکومت را تبیین می کند.
اصول مردم سالاری دینی عبارتند از:
۱. فضیلت محوری ۲. هدایت محوری ۳. حاکمیت الهی ۴. ایمان دینی، ۵. انتخاب مردمی ۶. آرمان گرایی ۷. تکلیف محوری ۸. شایسته سالاری ۹. قانون محوری ۱۰. رضایت مندی،
در هر صورت «امروزه مردم سالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی حرف نو و جدیدی است که توجه بسیاری از ملت ها ، شخصیت ها و روشنفکران عالم را به سوی خود جلب کرده است.»، (۲)
البته منظور از جدید بودن مردم سالاری دینی، نو بودن آن در ادبیات سیاسی جهان است، اما درونمایه آن که برخاسته از دین است ریشه های عمیق و دیرین دارد.
نتیجه آن که، مردم سالاری دینی نه تنها به معنای تأیید شیوه دموکراسی نمی باشد، بلکه درست در نقطه مقابل آن می باشد، به این معنا که صرفا با ابتنای بر حاکمیت دین اسلام و در چارچوب تعالیم آن، حاکمیت مردم بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی شان به رسمیت شناخته می شود.
بر این اساس دین است که مردم سالاری را تبیین و جایگاه مردم در حکومت را برای ما مشخص می کند. از این رو چنین شیوه ای که برخاسته از تعالیم و آموزه های اصیل اسلامی است به مردم سالاری دینی تعبیر می شود و دیگر «دین مردم سالار» که آموزه های دینی را درخواست و نظر مردم منحصر نماید، معنا و مفهومی ندارد (۳).
از توضیحات یاد شده روشن شد که مردم سالاری دینی از آموزه های دینی استفاده می شود .
در ایرا ن اسلامی مردم سالاری دینی وجود دارد زیرا ماهیت حکو مت ایران اسلامی است .در این کشور به رای مردم وحضور فعال آنان در عرصه سیاست وحکو مت تا کید شده است. شرکت مردم ایران در عر صه های مختلف سیاسی مانند انتخابات مجلس شورای اسلامی وانتخابات ریاست جمهوری نمونه های از مشارکت مردمی محسوب می شوندکه جایگاه مردم در حکو مت را نشان می دهد ودر جمهوری اسلامی حقوق مردم سخت مورد توجه قرار گرفته به گونه ای که به کار گیری ولایت وکارآمدی حکو مت مبتنی بر خواست مردم شده است.
امروزه در ایران مسولان کشور خادمان مردم بوده وحکو مت وظیفه دارند که حقوق همه شهر وندان را رعایت کنند. افزون برآن در ایران آزادی های منطقی ومشروع به مردم داده شده است ومردم آزادی بیان و آزادی سیاسی واجتماعی دارند. دراین کشور هم فعالان سیاسی حضورد دارند وهم احزاب سیاسی در چار چوب قانون فعالیت می کنند . به عبارت دیگر مولفه ها وشاخصه های جامعه مردم سالار در ایران وجود دارد . با این تفاوت که درایران قوانین اسلام حاکمیت دارد. مرد سالاری و آزادی ها در قالب آموزه های دینی تعریف شده که یکی ازتفاوت های مردم سالاری- با پسوند دینی- بامردم سا لاری غربی نیز در همین است که در مردم سالاری به معنای غربی آن , آموزه دینی لحاظ نشده وآزادی ها نیز بر اساس مفاهیم غربی تعریف وکار بردی می شود.
افزون بر آن در جامعه غربی مشروعیت حکو مت مبتنی بر خواست مردم می باشد وحال اینکه در جامعه دینی آزادی ها بر اساس آموزه های دینی تعریف ومشروعیت حکومت الهی است.و نقش مردم در مقبو لیت وکار آمدی حکو مت ظاهر می شود.
پی نوشت:
۱) تبیین نظریه مردم سالاری دینی در قیاس با دمکراسی غربی، محمدجواد نوروزی، چکیده مقالات همایش مردم سالاری دینی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۲، ص ۶۹
۲) مقام معظم رهبری، روزنامه کیهان، ۲۹ آبان ۱۳۷۹
۳) مردم سالاری دینی ایران و لیبرال دموکراسی غرب، سید خدایار مرتضوی، فصلنامه راهبرد، تابستان ۱۳۸۲، ش ۲۸، مرکز تحقیقات استراتژیک، ص ۲۰۰

تصویر soalcity

سلام
حتی با کسانی که کلیت نظام را هم قبول نداشته باشد، می توان نقطه اشتراک داشت و بنده همین را از سخن رهبر می فهمم. مثلا کسی که نظام را اصلا قبول ندارد، نمی تواند مخالف تحمیل جنگ به کشورمان باشد؟

عالی بود
چند صفحه از سایت رو دیدم
کارتون عالیه
طراحی سایت هم خیلی زیباست

اگر برای هر شهر و هر منطقه فقط یک نفر را تایید کنند و از مردم بخواهند فقط به اون یه نفر رای آری یا نه بدهند ، آیا این انتخابات معنی پیدا میکنه ؟!!
مردم چاره ای جز گفتن آری دارند؟!
اولین انتخاباتی که با حذف همه گروهای سهیم در پیروزی انقلاب انجام شد و مردم را با نیرنگ سوق داد که فقط یک گزینه را انتخاب کنند چه وجاهت قانونی داشت؟! کدوم دمکراسی؟!!
البته مردم امروز همه اینها را میدونن اما کسی جرات حرف زدن نداره !
رضاخان به ملک الشعرای بهار که زندانی سیاسی بود اجازه کاندیداتوری داد و با رای مردم به مجلس رفت! . حالا با مخالفین چطور برخورد میشه؟!
خب البته اگر رضاخان و محمد رضا پهلوی هم سیاستشون مثل جمهوری اسلامی بود قرن ها حکومت میکرند بر مردم.

تصویر soalcity

سلام. ضمن احترام ظاهرا با بی انصافی پیش رفته اید و بنایتان این است که اگر از چیزی خوش تان نمی آید، به هر قیمتی شده با آن مخالفت کنید.
جدای از اینکه توان نه گفتن، یعنی حق انتخاب، حوادث بعد انقلاب نشان داد که همه گروهها در بعد پیروزی انقلاب بودند، اما خودشان با بروز خودشان، و به دست مردم حذف شدند. از نهضت آزادی تا منافقین و ...
و البته خواسته مردم در انقلاب نیز امری مخفی نبود که نیاز به رفراندم باشد و این گونه رفراندم در هیچ جای جهان سابقه نداشت که پس از این انقلاب گسترده، برای خواستن نظر مردم، رفراندم هم بر پا شود.

و البته شما که حاضرید جز خودتان همه را فریب خورده ببینید، عجیب هم نیست که راجع به رضاشاه قلدر چنین دروغ های گنده ای بگویید.
اختناق قلدری زمان رضا شاه طوری بود که حتی پسرش نیز از او چنین دفاعی نکرد که شما می کنید و پسرش مجبور شد، بیست هزار زندانی سیاسی دوران رضا شاه را آزاد کند.
حال شما قلدرها و کودتاچیان را این گونه می بینید و لابد هر کس با شما موافق نباشد، فریب خورده است.
بهتر نیست به خودتان بیایید؟!

با سلام
با این دیدگاهی که رهبری دارد ،اصلا چرا در کشور انقلاب شد؟خوب خیلی از کارهای حکومت قبل مدرنیته بود و خیلی از مردم آنرا قبول داشتند و هنوز هم جزء کارهای خوب است .
آیا همین تفکر را نباید برای کشورهای دیگر قبول کنیم؟
این صحبتها مصداق ضرب المثل "یک بام و دو هواست"

تصویر soalcity

سلام نظر رهبر توجه به نقاط مشترک است، نه پذیرفتن هر آنچه رخ می دهد و سکوت در مقابل آنچه غلط می دانیم

نظرات