عاشق یک بازیگر خارجی شده ام چکار کنم ؟

عشق یکطرفه

من یک پسر ۱۸ ساله هستم
یک مدت هست من دچار یک عشق یک طرفه و محال شده ام، من عاشق یک بازیگر ترکیه ای شده ام
خیلی افسرده شدم، خودم می دانم که هیچ وقت نمی توانم به ایشان برسم، شبها چند ساعت با عکس این بازیگر حرف می زنم و گریه می کنم عکس هایش همدم دردها و تنهاییم شده، تمام این درد مدتهاست در دلم مانده و به هیچ کس نگفته ام و نمی گویم چون جواب اطرافیان را می دانم «می گویند این یک هوس است و تو عاشق قیافه و چهره آن دختر شدی و از زندگی واقعیش خبر نداری و...» بعضی وقتها خودم را فریب میدهم که فراموشش کنم اما بازهم نمی شود.
تصمیم گرفته ام کارکنم و پول جمع کنم بروم ترکیه زندگی کنم من وضعم خوب نیست ولی دارم تلاشم را می کنم.«زبان ترکی را هم در خانه و باکمک چند نرم افزار آموزشی کامل یاد گرفتم فقط به عشق آن بازیگر»، می خواهم با ایشان ازدواج کنم دوست دارم همسرم باشد، شریک زندگیم باشد.

به اینکه در سن و سال نوجوانی هستید، و در بحران های شدید احساسی و عاطفی و جنسی قرار دارید واقفیم، اما از کلام شما بر می آید هنوز تفکر و منطق خود را کنار نگذاشته اید. علاوه بر اصل مشکل که بیان فرمودید، جواب هایی هم در صحبت های خودتان دیده می شد. خودتان می دانید این مسئله چیزی شبیه توهم است و خودتان را فریب می دهید. البته باید کامل به این باور برسید که دچار یک عشق واهی، یک طرفه و خیالی شده اید، تا بتوانید برای حل این مشکل گام بردارید. عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است. یعنی عاشق درافکار و پیش فرض هایش باور دارد که معشوقش به او علاقه مند است و او ازاحساسات معشوقش بی اطلاع است.
در اینجا جملاتی را از قول سرکار خانم دکتر فردوسی نقل می کنیم که بسیار به حال شما نزدیک است: «روانشناسان این حالت را بیش از آنکه نوعی عشق بنامند آن را نوعی بیماری روانی به نام "پارانویا" می دانند». عشق های یک طرفه نوعی بیماری روانی محسوب می شود. در برخی موارد اشخاصی وجود دارند که دیوانه وار به کسی علاقه مند هستند و تصور می کنند که آن شخص نیز آنها را دوست دارد. اما این ها تنها در ذهن او وجود دارد زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد! این نوعی جنون عاشقی است. این حالت حالت عادی و معمولی نیست زیرا در حالت عادی اگرکسی به شخص دیگر علاقه مند شود ولی بداند که عشق و علاقه اش یک طرفه است بی شک از آن عشق دست بر می دارد. ولی زمانی که شخص دچار پارا نویید باشد از این عشق یک طرفه دست بر نمی دارد واژه علمی که به این نوع بیماری "عشق بی وصال "گفته می شود. در بیماری پارانویید هزیانی بارزوسازمان یافته وجود دارد.زیرا فرد حرف ها و باورهایی دارد که کاملاً اشتباه است... این روانشناس ادامه داد: بیماران پارانویید همواره در ذهنشان با تصوراتشان زندگی می کنند و این ذهنیت را پردازش می کنند.
در این حالت فرد در نوع تفکر و نگاهش به جامعه و افرادش متفاوت می شود. بیمار پارانویید تفسیر هایش از جامعه و آدمهایش فرق می کند و معتقد است که دیگران هستند که نمی خواهند من به معشوقم برسند. و معتقد است معشوقش او را دوست دارد ومخالفت های دیگران مانع وصال اوست. در این بیماری فرد به شدت افسرده می شودالبته قصد من این نیست که بگویم همه عشق ها این گونه است بلکه منظور برخی از این عشق هاست که ما آن را به عنوان عشق بی وصال و یا عشق یک طرفه می نامیم.
خلاصه ی کلام، جوانان عزیز: مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت. فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است.

در زیر راهکارهای فراموش کردن چنین عشق های بی هدف  مطرح شده است. امید است با پشتکار هر چه تمام این تکنیک ها را عملیاتی کنید:

۱- سعی کنید در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس و... و آنها را محو کنید.
۲- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند.
۳- ساعات و لحضاتی که شما به این فرد فکر می کردید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود مانند معتادی که ترک کرده مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به یک کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.
۴- هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید.
۵- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید.
۶ - شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد.

دیدگاه‌ها

سلام من یک دختر ۱۹ ساله هستم که عاشق یک خواننده ی کره ای شده ام.من نیز میدانم که عشق من نسبت به او توهمی بیش نیست.از عشقم هم تا به حالا به کسی چیزی نگفته ام.من به خاطر او زبان کره ای یاد گرفتم و چندین بار با او تماس تلفنی داشتم.آین پسر با اینکه جواب هیچ یک از طرفداران دخترش را نمیدهد ولی به گرمی پاسخ تمام تماس های من را میدهد.نمیدانم درمیان گذاشتن این موضوع با خانواده ام کار درستی است و آیا من میتوانم به رسیدن به عشقم امیدوار باشم یا نه؟
لطفا کمکم کنید چون کارم دارد به جنون کشیده میشود

خدمت شما عرض کنم که انسان زمانی که چشم به این جهان می گشاید به تدریج دلبستگی اش به پدیده ها و موضوعات انسانی و غیر انسانی و حتی اشیاء مشخص می شود دلبستگی های به انواع و اقسام مختلفی تقسیم می شوند از ایمن گرفته تا ناایمن و -دوسوگرا و نا ایمن- اجتنابی برا اساس این سبک های دلبستگی دوران کودکی تا حد زیادی می توان نحوه دلبستگی افراد را در بزرگسالی مشخص کرد افرادی که دچار وابستگی شدید عاطفی به فردی می شوند به دلیل عدم تعادل در محبت دیدن والدین ممکن است دچار مسایلی در آینده شوند محرومیت های هیجانی و یا توجه و محبت هیجانی بیش از اندازه ممکن است باعث وابستگی و یا خودبزرگ بینی شود که هر دوی این ویژگی ها در حد افراط آن باعث اختلال در روند سلامت روان می شود. شخصیت های خالی برای اینکه ابراز وجود داشته باشند حتما باید در کنار یک فرد معروف و مشهوری قرار بگیرند تا هویت شان تکمیل شود و به خود خود احساس ناقص بودن دارند .
نکته مهم دیگر اینکه ما نیاز به دوست داشتن و تأیید و ابراز علاقه مندی در ذاتمان وجود دارد،این موضوع باعث می شود که ما انسان ها یک موجود اجتماعی باشیم و در جامعه شناسی و روان شناسی هم این موضوع وجود دارد مثلا در سلسه مراتب نیازها ، نیاز به تأیید، تعلق ، محبت و احترام مطرح شده است. اما مشخص نیست شما به چه دلیلی به صورت افراطی به فردی وابستگی شدید پیدا کرده اید که مرزی بین خود و ایشان نمی توانید قایل شوید و احساس می کنید بخشی از وجود شما است که بدون ایشان نمی توانید زندگی کنید. اصرا به اینکه کسی شما را دوست داشته باشد تا حدی نشانه بی ارزش کردن ، اهمیت ندادن و احترام نگذاشتن به خود است که معمولا در شخصیت های مهر طلب این ویژگی ها وجود دارد این گونه افراد نیاز به دوست داشتن دارند در حالی استاندارد و مناسب این است ما از محبت و توجه دیگران لذت می بریم و متقابل پاداش این احترام را می دهیم اما نیاز نداریم . پس مشخص است در طور تاریخچه ارتباطی شما همیشه شما وابستگی یک طرفه بوده اید پس با یک دورن نگری و تأمل علت این وضعیت را در خود جست و جو کنید. بهترین وضعیت در ارتباطات احترام متقابل است یعنی فردی با شما نسبت به یک یا چند ویژگی شخصیتی مشترک است و این سبب دوستی می شود این دو در زمینه های دیگری دوست های دیگری هم دارند و خودخواه نیستند یعنی از اینکه طرف مقابل در کنار ایشان دوست های دیگری نیز دارد ناراحت نیستند و نگران نیستند از طرفی خود شان هم در زندگیشان با افراد دیگری دوست هستند که هر دوستی جایگاه خودش را دارد پدر ، مادر ، اعضای خانواده ، همسایه، خویشاوندان و... ممکن است ما را دوست داشته باشند و ما هم آن ها را دوست داشته باشیم اما در کنار آنها ما دوستان دیگری داشته باشیم و آن ها هم همینطور. پس برای بهتر شدن این نیاز افراطی یک طرفه و خود خواهانه راهکارهای زیر مناسب است:
۱- سعی کنید با خود شناسی بر احساس و هیجانات خود مسلط شوید و به صورت یک طرفه و تخیلی سرمایه گذاری عاطفی انجام ندهید.
۲- با احترام به خود و استقلال شخصیتی و برطرف کردن نیازها و کمبوده ها با اعتماد به نفس کامل و با هدف گذاری، ارتباطتان را تنظیم کنید.
۳- با دیدن نقاط مثبت و خوبی های خودتان و اعتماد به خود در زندگی سعی کنید اساس بی نیازی از دیگران را در خود بنا کنید و در ارتباطات مجذوب کل شخصیت فرد نشوید بلکه به خود بگویید مثلا شوخ طبعی ایشان باعث ارتباط است نه سایر ویژگی های شخصیتی ایشان
۴- سعی کنید به جای تمرکز و سرمایه گذاری روی یک نفر ، روی چند نفر برای برقراری دوستی فکر و هدف گذاری کرده و به تمایل طرف مقابل نسبت به ارتباط با شما اهمیت قایل شوید.
۵- سعی کنید خوبی های دیگران را در خود ایجاد کنید و در انتخاب کاملا آزاد از اسارت خواسته ها و نیازهای درونی باشید .به عبارت دیگر دوست کسی نیست که نیمه ناقص من را کامل کند بلکه من باید با بینش و معرفت و کار و تمرین کامل باشم تا از ارتباط لذت ببرم تا در صورت عدم تمایل خود فرد یا طرف مقابل به ادامه رابطه ، آسیب نبینم .
بنابراین با توجه به نکات بالا شما باید مالک بودن در مورد احساس ایشان را از خود دور کنید و سعی کنید با افزایش دوستی با دیگر دوستان با این احساسات تان مبارزه کنید. موفق باشید.

سلام، من ۱۶ سال دارم ودقیقا شرایط شمارو دارم، واقعا خوش به حالتون که با آیدل مورد علاقتون تلفنی در ارتباط بودین.
فقط وضعیت من به حدی رسیده که یه بار یه داستان خوندم که توش فرد مورد علاقم می...می...ره و من مدت سه روز فقط گریه کردم با اینکه میدونستم داستانه...
به نظر من این عشق هرچند یک طرفه ولی اصلااا دروغ نیست من حاضرم خودم بمیرم ولی اون حتی تب نکنه
همین ممنون از سایت خوبتون

ببین دختر جون همع کی پاپر ها عاشق خوانندع های کره ای پسر هستن و زبان کره ای را فرا گرفتند تا به انها برسند ولی باید این را در نظر داشت که چطور وقتی کره ای ها پوستی زیبا صورتی زیبا هیکلی بسیار زیبا دارند می یایند و عاشق دختر های ایرانی میشوند؟مگر اینکه اون دختر خیلی به پوست و هیکل خود ر رسیده باشد ولی در کل هیچ ایرانی ای به کره ای و چینی ها که اینقد جذاب هستند نمیرسد برو دنبال زندگیت و عاشق مردی ایرانی شو من درکت میکنم ولی ۱۰۰ میلیون نفر دیگع هم مشکل تو را دارند تازه خیلی های دیگع هم به خواننده های کره ای زنگ میزنند چون بعضی از انها شماره های خود را برای تماس گذاشته اند

واقعا برای این نظر شما متاسفم. واقعا اینو میگم . فکر نمیکردم هنوز ادمای اینطوری پیدا میشه... این چیز ها اصلا ملاک نیست . هرچه قدر هم شاید اینطور باشه اما اگه یه دختر و پسر رو که ظاهر های اونا تفاوت داشته باشه رو برای یه مدت کنار هم قرار بدی اگه واقعا عشقی باشه . این عشق از درون اونها سرباز میکنه ... من به نیروی عشق خیلی اعتقاد دارم. شاید فکر کنید من دیوانم ولی برام مهم نیست عشق بین دل ادمهاست نه پوست و هیکل . اون صد میلیون ادم هم بینشون یکی فقط یکی پیدا میشه که عشق پاک و بی ریا و واقعی داشته باشه

عاشق نشدی که میگی.درضمن حق نداری به نظر دیگران توهین کنی

سلام من پسری ۱۸ ساله ام که به یکی از بازیگران کره ای علاقه مند شده ام ولی نه این که بخواهم بهش برسم فقط دوسش دارم
چند روز پیش متوجه شدم که او با بازیگری که در یک فیلم نقش معشوق هم رو بازی می‌کردند ازدواج کرده و بعد متوجه شدم که آنها از هم جدا شدند و من واقعا از این موضوع ناراحتم که او از عشقش طلاق گرفته و حالم خیلی بده
لطفا کمکم کنید

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

ایا از قانون جاذبه می شود کمک گرفت .....ایا همه این افراد با شکست مواجه می شوند?
تشکر

باعرض سلام و تشکر
اگر منظورتان قانون جذب است با توجه به اطلاعاتی که موجود است قانون جذب یک قانونی است که از نظر علمی ثابت نشده و قابل تعمیم نیست و ممکن است در یک شرایطی که حتی آن شرایط مشخص نیست برای یک سری مشکلاتی مفید باشد ولی نمی توان آن را برای همه مشکلات بشر پیشنهاد داد. متأسفانه خالق ما انسان ها عقل و توانایی تفکر که امروز در انسان دفن شده وبه آن اهمیت داده نمی شود باعث این همه شکست ها و مشکلات می شود. اگر شما در بازار یک وسیله ای بخیرید حتی کوچکترین وسیله دفترچه راهنمایی در کنار آن می بینید گویا خالق این وسیله به دلیل آگاهی از این وسیله موارد استفاده ، روش استفاده و نگه داری و مراقبت و هشدارهای لازم را هم در آن دفترچه توضیح می دهد . قصه ما انسان هم همین طور است با توجه به عقل و ایمان و کتاب راهنمای که از خالق ما به دست ما رسیده این شکست ها نتیجه نیاموختن ، نادیده گرفتن و ضعیف بودن قدرت تفکر و استفاده نکردن از راهنما و متخصص است پس تا زمانی که از روش منطقی مانند مشاوره و روان شناس بتوان شکست را پیش بینی کرد و یا شکست را تبدیل به فرصت و درس کرد و از آن پله موفقت ساخت و جبران کرد چه لزومی به این روش هایی است که شخصی و نامشخص داریم. منتظر نظر بعدی شما نسبت به این پاسخ هستم موفق باشید.

ایا با قانون راز جاذبه که تصورات دور از عقل را هم به واقعیت تبدیل میکند این افراد می توانند امیدوار باشند? خواهشا جواب من را بدهید با تشکر

باعرض سلام و تشکر
اگر منظورتان قانون جذب است با توجه به اطلاعاتی که موجود است قانون جذب یک قانونی است که از نظر علمی ثابت نشده و قابل تعمیم نیست و ممکن است در یک شرایطی که حتی آن شرایط مشخص نیست برای یک سری مشکلاتی مفید باشد ولی نمی توان آن را برای همه مشکلات بشر پیشنهاد داد. متأسفانه خالق ما انسان ها عقل و توانایی تفکر که امروز در انسان دفن شده وبه آن اهمیت داده نمی شود باعث این همه شکست ها و مشکلات می شود. اگر شما در بازار یک وسیله ای بخیرید حتی کوچکترین وسیله دفترچه راهنمایی در کنار آن می بینید گویا خالق این وسیله به دلیل آگاهی از این وسیله موارد استفاده ، روش استفاده و نگه داری و مراقبت و هشدارهای لازم را هم در آن دفترچه توضیح می دهد . قصه ما انسان هم همین طور است با توجه به عقل و ایمان و کتاب راهنمای که از خالق ما به دست ما رسیده این شکست ها نتیجه نیاموختن ، نادیده گرفتن و ضعیف بودن قدرت تفکر و استفاده نکردن از راهنما و متخصص است پس تا زمانی که از روش منطقی مانند مشاوره و روان شناس بتوان شکست را پیش بینی کرد و یا شکست را تبدیل به فرصت و درس کرد و از آن پله موفقت ساخت و جبران کرد چه لزومی به این روش هایی است که شخصی و نامشخص داریم. منتظر نظر بعدی شما نسبت به این پاسخ هستم موفق باشید.

ولی با توجه به اطلاعاتم مثل اینکه از جامعه روانشناسان به شدت تبلیغ هم می شود......حتی می گویند بزرگانی مثل سقراط ونیوتون ......از این قانون مطلع بوده اند و به موفقیت های بسیاری دست پیدا کرده اند .و حتی نیروی عقل باعث میشود این نیرو خنثی شود و این عقل است در بسیاری از لحظات حکمی ناامیدانه نسبت به خواسته ها و ارزوهای بزرگ و سخت و دور از دسرس ما می دهد و باعث عقب نشینی ما نسبت به ارزوهایمان می شود .اگر به زندگی بازیگران هالیوود و انسانهای معروف زمانه نگاهی کنیم می بینیم انها لزوما با خیلی ادمهای معمول هم زندگی مشترک اغاز میکنن ...به زندگانی بزرگان هم نگاهی کنیم متوجه می شویم انها به تمام تصورات و احساسات و افکارهای دوران کودکی و اوایل زندگی خود دست پیدا کرده اند و بان رنگ واقعیت بخشیده اند

با سلام مجدد ضمن تشکر از بابت نظری که به پاسخ دادید و سوال جدیدی مطرح نفرمودید ما هم تنها و تنها به این تشکر بسنده می کنیم موفق باشید.

من ۲۰ سالمه
وختیکه ۱۳ سالم بود عاشق یک بازیگر خارجی شدم در سنی خیلی کم عشقی رو تجربه کردم که غیر قابل تصوره حتی زبان مادری اون بازیگرو دنبال کردم و یاد گرفتم زمان گذشت و من تمام عشقم رو خرج اون بازیگر کردم هر کاری هم که کردم نتونستم بعد اون عاشق شم بعد ۷ سال هنوز مثه روز اول عاشقشم و تمام برنامه ریزیهای زندگیم از همون سن به شکلی بود که بتونم برای یکبار هم که شده ببینمش
با تمام احترام به روانشناسا باید بگم در عشق روانشناسی جایی نداره ینی عشق به زمان و مکان و اشنایی ربطی نداره
چ فرقی داره یک بازیگر یا یک فرد خیابانی وختیکه هیچکدومو نمیشناسی و حتی یک نگاه و بدون برخورد عاشقش میشی

با عرض سلام
در زیر راهکارهای فراموش کردن عشق های بی هدف و پاتولوژیک مطرح شده است امید است با پشتکار هر چه تمام این تکنیک ها را عملیاتی کنید:

۱- سعی کنید در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس و... و آنها را محو کنید.
۲- افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل شدن را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند .
۳- سعی کنید بدون خود سرزنشی و مقایسه نقاط مثبت و خوبی های خودتان را فراموش نکنید و با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آنها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.
۴- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند.
۵- ساعات و لحضاتی که شما به این فرد فکر می کردید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود مانند معتادی که ترک کرده مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به یک کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.
۶- هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید.
۷- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید.
۸ - شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد.

سلام من ۱۵ سالمه دوساله که عاشق یک دختر اسپانیایی شدم, زبان مادری او رو یاد گرفتم.

من از ته دلم میدونم که میخوامش

سؤالم اینه که اگه بخواهم بهش برسم باید چیکار کنم
اون چهار سال از من بزرگ تره
از وقتی چشم هاشو دیدم زندگیم تغییر کرد

تا حالا شده فکر کنید که یک نفر تنها امید زندگیتونه ؟

من همین العا همین فکر رو میکنم

لطفا جواب بدید

تصویر شهر سوال

با سلام و احترام
سوال شما در صف پاسخگویی است. بعلت کثرت سوالات می‌بایست صبر فرمائید.

با سلام خدمت همه دخترها و پسرهایی که میگن عاشق یک خواننده..بازیگر..ورزشکار و یا هر فرد معروف دیگری در هر قشری و در هر جای دنیا شده اند...تنها دلیل این عشق و علاقه : ۱. بیکاری شما ۲. تنهایی و نداشتن دوست خوب ۳ . علاقه و عشق به شخصیتی که در فیلم نقش آنرا بازی کرده و نه خود آن شخص در واقعیت مانن : سوسانو جومونگ و خیلی های دیگر...
شما یک عادت و یک نوع اشکال بنتم وابستگی زود هنگام دارید که با یک دیدن و شنیدن صدا و نقش که حضوری نیست و یا حتی حضوری باشد سریعا وابسته می شوید و به قدری به این تفکرات ادامه می دهید که عاشق می شوید...مانن شخصیت ارسطو در سریال پایتخت....برین دنبال تحصیل ورزش دوستی سالم خانواده نه این چرت و پرت ها..

اگر ممكنه ميتونيد ايميلتون رو بهم بديد تا باهاتون صحبت كنم ؟
واقعا احتياج دارم

سلام خدمت شما ... منم مث همه این دوستان عاشق یه بازیگر زن کره شدم.من ۱۵ سالمه در حالی که اون ۲۹ سالشه .شاید عجیب باشه ولی هر وقت تو اینترنت سرچش میکنم نگاش میکنم حس میکنم از ته دل دوسش دارم . شاید چیزای عجیبی بگم ولی من همیشه دنبال یه نقطه ضعف از اون بودم که ازش دل بکنم مث بدون ارایش بودنش . ولی هر کاری میکنم نمیتونم دل بکنم توروخدا کمک کنید اصن تمام وقت مغزم در حال فکرشه ... به طوری که دیدمش بکشمش تا ازین فکرای زجر دهنده راحت شم توروخدا کمک کنید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

در زیر راهکارهای فراموش کردن عشق های بی هدف و پاتولوژیک مطرح شده است امید است با پشتکار هر چه تمام این تکنیک ها را عملیاتی کنید:

۱- سعی کنید در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس و... و آنها را محو کنید.
۲- افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل شدن را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند .
۳- سعی کنید بدون خود سرزنشی و مقایسه نقاط مثبت و خوبی های خودتان را فراموش نکنید و با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آنها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.
۴- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند.
۵- ساعات و لحضاتی که شما به این فرد فکر می کردید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود مانند معتادی که ترک کرده مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به یک کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.
۶- هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید.
۷- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید.
۸ - شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد.

موفق باشید.

برای این عاشقان راهکار هایتان اصلا مناسب و موثر نیست و فقط کلیشه ایست واقعا که...

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

پرسشگر گرامی،
راهکار ما برای فراموش کردن این مسأله این موارد است،
اگر شما پیشنهاد و راهکار بهتری دارید، حتماً با ما در میان بگذارید.

در زیر راهکارهای فراموش کردن عشق های بی هدف و پاتولوژیک مطرح شده است امید است با پشتکار هر چه تمام این تکنیک ها را عملیاتی کنید:

۱- سعی کنید در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس و... و آنها را محو کنید.
۲- افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل شدن را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند .
۳- سعی کنید بدون خود سرزنشی و مقایسه نقاط مثبت و خوبی های خودتان را فراموش نکنید و با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آنها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.
۴- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند.
۵- ساعات و لحضاتی که شما به این فرد فکر می کردید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود مانند معتادی که ترک کرده مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به یک کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.
۶- هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید.
۷- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید.
۸ - شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد.

موفق باشید.

با سلام من دختری ۱۴ ساله هستم ک حدود ۱ سال است عاشق یک پسری شدم ک اهل کره جنوبی است و ۱۸ سال دارد می دانم بی فایده است و نباید اسم این وابستگی را عشق بزارم چون سن خیلی کمی دارم در تصوراتم ب او فکر میکنم دارم زیان کره ایی را آموزش می بینم تا بتوانم حدو ۳ سال دیگر به کره بروم و در کمپانی که او مشغول ب کار است آزمون بدهم و او را هر روز ببینم شاید از نظر شما من خیلی خوش خیالم اما واقعا اینطور است . من دوست دارم اون پسر رو ب عنوان یک استوره ببینم نه یه عشق باید چ کار کنم هر زمانی هم سعی میکنم ک فراموشش کنم فک میکنم دارم خودم را گول می زنم و ب خوم می گویم خدا را چ دیدی هسچ چیز غیر ممکن نیست آیا دارم خودم رو گول میزنم لطفا ب من کمک کنید من باید تمرکزم سر درسام باشه اما الان دارم سر تمرینای رقص و صدام کار می کنم خواهش میکنم کمکم کنید.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما دوست نوجوان، به شهر سوال خوش آمدید. امیدوارم مطلب ابتدای این پست را مطالعه کرده باشید. کار شما تنها از یک جنبه قابل تحسین است، آن هم داشتن یک هدف و تلاش برای رسیدن به آن هدف! اما ای کاش این همه انرژی، فکر، زمان، و هزینه را در راه رسیدن به یک هدف منطقی و واقعی تر صرف می کردید. اکنون هرگونه توصیه ای به شما بی فایده است. شما باید کمی منطقی و واقع گرایانه و به دور از رویاپردازی به زندگی نگاه کنید. البته شاید به لحاظ منطق ریاضی، احتمال رسیدن شما به فرد دلخواهتان در کره جنوبی، صفر نباشد یا به قول شما هیچ چیز غیر ممکن نیست. اما قطعا چنین احتمالی خیلی هم با صفر فاصله ندارد. تازه در چنین مواقعی حتی اگر آن پسر هم مانند شما مایل به ازدواج با شما باشد، یا حتی علاقه ای داشته باشد، اصلا توصیه نمی شود روی آن سرمایه گذاری کنید. چون صرفا با زبان آموزی مشکل شما حل نخواهد شد! با توجه به این که به نظر می رسد نوجوان، با هوش و ذکاوت و با استعدادی هستید، به این فکر کنید که اگر این سرمایه عظیم روانی، جسمی و مادی و معنوی را در راه تحصیل و در نهایت موفقیت در تحصیل یا کار، صرف کنید، پس از چند سال تبدیل به یک شخصیت مهم جهانی، یک استاد دانشگاه یا یک دانشمند موفق، یک مدیر موفق تجاری، یا هر چیز دیگر خواهید شد و در این موقعیت، خیلی از افرادی که اکنون ممکن است حسرت آنها را بخورید، یا حتی افرادی با شأن و موقعیت بالاتر، حسرت شما را بخورند و یا علاقمند به همصحبتی یا حتی ازدواج با شما باشند...
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرمایند: حضرت علی علیه السلام نیز می‌فرماید: فرصت مانند ابر (از افق زندگی) می‌گذرد. پس فرصتهای خیر را غنیمت بشمرید (واز آنها استفاده کنید). (نهج البلاغه، فیض، حکمت ۲۰، ص ۱۰۹۶.).
آرزوی ما، سلامتی و خوشبختی شماست.
موفق باشید.

با سلام
من عاشق خواننده اي شدم كه تو ايران زندگي ميكنه .من حتي مادر اونو ميشناسم و شماره ي خوده شخص مورد نظرم رو هم دارم و ارتباط با اون بسيار برام راحت هستش .خواستم بدونم كه از نظر شما اين عشق ايرادي داره يا دنبالش كنم و به هدفم برسم ؟!؟!؟؟ممنون از پاسخگويي هاتون ❤️

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال. علاقمند شدن به یک چهره محبوب و مشهور به خودی خود نمیتواند مانعی داشته باشد. حتی تصمیم به ازدواج با یک خواننده و بازیگر هم ایرادی ندارد. مشکلی که خیلی اوقات برخی با آن مواجهند این است که اولا طرف مقابل آنها که به اصلاح عاشقش می شوند و آرزوی رسیدن یا ازدواج با او را دارند، موقعیتی دارد که به لحاظ عادی رسیدن به آن ممکن نیست (یا به لحاظ جغرافیایی، یا به لحاظ مقام و منزلت، یا به لحاظ فرهنگی و ...خیلی چیزها). و مشکل دوم این است که غالبا این گونه افراد یک عشق یک سویه و ذهنی را برای خود می پرورانند. یعنی در رویاهای خود به شخصی که معمولا فرد مشهوری است علاقمند هستند و با همین رویا زندگی می کنند!!!!
طبیعتا اگر علاقه شما یکسویه نباشد، یا حداقل دستیابی به چنین شخصی خارج از عرف و معمول جامعه نباشد، هیچ اشکالی ندارد. مانند همه جوانان و خانواده ها که جوانانشان ازدواج می کنند، میتوانید شخص مورد نظر خود را (در صورتی که شما آقا و ایشان خانم باشند) یک هنرمند مشهور انتخاب کنید و خانواده شما به خواستگاری ایشان بروند.
طبیعتا همه ملاکهایی که برای هر ازدواج درنظر گرفته می شود، و همچنین تحقیقات و بررسی وضعیت خانوادگی، اخلاقی، و ...غیره ایشان (چه خانم و چه آقا) برای این موارد هم لازم است.
موفق باشید.

سلام؛نظراتِ دوستانِ عزیز رو خوندم.من یک پشت کنکوری هستم.من مشکلات زیادی رو پشت سر گذاشتم و یکهو موقتاً تنها شدم.تنهایی به من خیلی فشار آورد و باعث شد اوایل خیلی اندوهگین باشم و کارم گریه کردن بود(اخلاقمه.کلاً دوری از کسی که دوستش دارم،حتی یک روز گریمو در میاره).اما بعد از مدتی،سعی کردم جلوی خودم رو بگیرم و به قولِ گفتنی احساساتم رو خفه کردم.و مشغولیتِ من با اینترنت آغاز شد.۶ ماه مدام در شبکه هایِ مجازی ولگردی میکردم.در نهایت یکروز دیدم اقوامی که در اون شبکه ها عضوند،نسبت به من خیلی سرد هستن و اصلا تمایلی به دنبال کردنِ صفحه ی اجتماعی من نداشتن و این خودش باعثِ غم و استرس شدید من شد.حدودِ یکسال از وقتِ پر ارزشم صرفِ غم و افسردگی دوری از عزیزم و استرس و پریشان فکری ناشی از طرد شدن شد.آنقدر سریال کره ای دیدم،تا رسیدم به موسیقی کره و در یک آن،خود را عاشق و دلبسته ی خواننده های کره ای دیدم.آن هم نه مثلِ باقی دوستان فقط عاشق یک نفر باشم،دلبسته ی چند خواننده شدم.البته به ترتیب.اول یکی،بعد دیگری و...علتِ دلبستگی هم،فکر میکنم یکی این است که برنامه های سرگرمی زیادی شرکت کرده اند و برنامه برای تماشا و هدر کردن بیشتر وقتم هست و البته فراموشی غمها...و دیگری مطرح بودنِ آنها و وجودِ رابطه دوستانه قوی(البته من آنطور فکر میکنم.)و اندامِ لاغر و چهره ی لطیف و...میدونید،من فکر میکنم،علت اینکه حسِ دلبستگی به این افراد دارم،وجودِ ویژگیهایِ اخلاقی و ظاهری که دوست داشتم کاش اونجور بودم،در اونها هست.شادابی و بیخیالی و وجودِ دوستان زیاد و مطرح بودن...همه اینها رو یک زمانی با هم داشتم،اما رد شدنم در کنکور،همه چیز رو خراب کرد.دوستان گلم،تا وقتی که ریشه ی دلبستگی تون رو پیدا نکنید،راه نجاتی وجود نداره.امیدوارم امسال بتونم بدون فکر کردن به اونها،به موفقیت که حقمه برسم.در این ۶ ماه که درگیرِ دلبستگیِ بچگانه به اونها شدم،خیلی آدم ضعیف و غمگینتری شدم.این یکسالِ گذشته،من،من نبودم...تنهایی،این کار رو با من کرد.الان به وضوح میبینم.وقتی با اقوام هستم،وقتی خودم رو وادار میکنم ذره ای به کسی که تا دو سال پیش بودم تبدیل بشم،اون خواننده ها و غم و...همه شون از ذهنم میره...میشم همون که بودم.مطمئن باشید این احساسات بی اساسه...الانتون رو هدر ندین.همه ی این دلبستگیها،اگر به یک بازیگره،به خاطره کاراکتری هست که بازی کرده و شما دوسش داشتین(علاقه به کاراکترها،بستگی داره به اینکه رفتارهای اون کاراکتر،تا چه میزان کمبودی رو که شما حس میکنین رفع میکنه و تا چه میزان حس خوبی بهتون میده).و اگر به یک خواننده است،به خاطر اینه که اون خواننده ظاهرسازِ خوبی بوده.این تجربه منه.من برای رفع دلبستگیم،مدام دنبالِ نحوه مطرح شدن اونها و نقصهاشون بودم(که البته کار غلطیه.برای فراموشیِ یک احساسِ دلبستگی بچگانه که باعثِ دیدِ فانتزی و بی نقصِ شما به اون فرد میشه،باید دنبال کردن اون و فکر کردن بهش رو متوقف کنید).من اینجور بودم،هرچه بیشتر یک خواننده ای رو میشناختم،بیشتر بهش دلبسته میشدم،چرا دلبسته میشدم؟چون برنامه های زیادی ازش دیده بودم که تو اونها رفتارهای خیلی خوبی داشت،توجه زیادی به مواردی داشت که اطرافیان من اهمیت نمیدادن و در واقع برای جذب دخترها،چه از نظر چهره و چه رفتار،ساخته شده بود و آموزش دیده بود...در واقع باعث میشد کمبودهام رفع بشه و حس بهتری بهم میداد.و من راضی میشدم به این احساسات سطحی و رفع ظاهریِ کمبودهام.الان اما ریشه ی دلبستگیهای احمقانه ام رو میشناسم و دارم رفعشون میکنم،البته از راه درست و دیگه اون حس آتشین رو بهشون ندارم،فقط پشیمونم که چرا اصلا طرفشون رفتم.من هرگز دنبال شمارشون نبودم،چون دلبستگی عمیقی بهشون نداشتم،خانواده ام هیچی برام کم نذاشته بود و تویِ ترازویِ احساساتم،خانواده ام و زندگی فعلیم،خیییلی بالاتر بود،زدن به دلِ دیوونگی و رفتن پیِ شخص محبوبتون،کار غلطیه،ساختن خونه روی آبه..چون حستون واقعی نیست،تصویر فانتزی و بدون نقصی از اون فرد برای خودتون ساختین،باتوجه به کمبوداتون،و اون رو ناجی میدونین،ولی اگه برین پیشش و در بهترین حالت و بدون توجه به تفاوت مذهبی و نژادی و...ازدواج کنید،بعد از مدتی براتون عادی میشه و شما با این کار بچگانه تون،برای یک عمر،خانواده تون،کشورتون،کسی که میتونست عشق واقعیتون باشه رو از دست میدین.به عبارت بهتر،شما زندگیتون رو سرِ احساسات آبکی میبازید.اینها تجربه شخصی من بود.بیاید و از امروز کمتر به بازیگر یا خواننده محبوبتون فکر کنید و به خودتون ارزش بدید.برایِ رفع کمبودهاتون،عاشق نشید که الکیه.اول کمبودهاتون رو ریشه ای بشناسید،رفع کنید و عاشق خودتون باشید،میبینید که عشق واقعی،از راه میرسه.موفق باشید.

دقیقا من پشت کنکوریم و دقیقا همین حس هارو یکماهه دارم تحمل میکنم و وقتمو امسالم دارم هدر میدم...نمیدونم راهش چیه که خلاص شم

منم پشت کنکوریم و چند وقته این حس و دارم ولی مشکل من اینه که اون شخص خیلی از من بزرگتره
متاسفانه

سلام من باآقایی نامزدکردم ازهرجهت خوبه اخلاقیاتش.فقط اوایل متوجه شدم به یه بازیگر خارجی خانم علاقه داره بنظرتون جدابشم یاصبرکنم شایدتوجهش به من بیشتربشه؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی، علاقمندی به یک شخصیت مشهور، پدیده خیلی کمیابی نیست و شاید خیلی از نوجوانان و جوانان به ویژه در سنین خاصی چنین گرایشاتی داشته باشند. بنابراین صرف این که چنین علاقه ای وجود دارد نمیتواند مسئله نگران کننده ای به حساب بیاید. تنها در صورتی که این مسئله قابل بررسی و پی گیری است که مشاهده کنید، این مسئله به میزان خیلی شدیدی تمام رفتارها و افکار او را تحت الشعاع قرار داده باشد و روال عادی زندگی او را مختل کرده باشد. پس به شما توصیه می شود، با توجه بیشتر به همسرتان در طول زمان، او را به زندگی مشترک و همراهی با خود، دلگرم تر کنید.
موفق باشید.

سلام
لطفا جواب مرا هم بدهید
من هم به یک بازیگر خارجی علاقه داشتم
ولی این مراحلی که شما توصیه می کنید طی کرده ام و دیگر به قول معروف داغ نیستم و دارم زندگیم را می کنم. دیگر به او فکر نمیکنم. ولی از او بدم هم نمی آید. منتها دیگر برایم یک بازیگر عادی است. آیا این علامت خوبی است؟ یا حتما باید از او بدم بیاید؟
فقط یک سوال دیگر هم که دارم این است که ممکن است دوباره فیلمی از او در تلویزیون پخش شود، آن موقع من می توانم آن را تماشا کنم؟ یعنی به عنوان فقط یک فیلم معمولی برای گذران وقت. با توجه به اینکه من هنوز از بازی او خوشم میاید مثل خیلیها که از هنرپیشه خاصی خوششان می آید ولی عاشق آنها نیستند.
با تشکر از شما.

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی، به شهر سوال خوش آمدید.
قطعا وضعیت شما چنانچه فرمودید، علامت خوبی را نشان می دهد. به هیچ وجه لزومی ندارد که از او متنفر شوید یا بدتان بیاید. چون حتی چنین حالتی این ظرفیت را دارد که به یک وضعیت غیر طبیعی دیگر منجر شود. همین که ایشان برای شما مانند سایر بازیگران یا افراد مشهور باشند کافی است. اما این که در صورت پخش یک فیلم دیگر از ایشان میتوانید ببینید یا خیر، این چیزی نیست که ما بتوانیم دقیقا پاسخ دهیم. یعنی این مسئله کاملا بستگی به حال نسبی شما دارد. اگر میتوانید همچنان به چشم یک بازیگر عادی (یا یک بازیگر ستاره که به صورت عادی دیده می شود) به او نگاه کنید قطعا هیچ اشکالی در دیدن آ ن نیست. این دقیقا نشانه سلامت کامل فکری و روانی شماست که مانند همه افراد طبیعی و عادی میتوانید او را در فیلم های مختلف و موقعیت های متفاوت ببینید و مانند بقیه درموردش نظر بدهید بدون هیچگونه افراط و تفریط یا حس عاطفی خاص! اما اگر میدانید که نمیتوانید به شکل عادی با این قضیه برخورد کنید و دیدن دوباره فیلمهای ایشان شما را به هم می ریزد، قطعا این کار را بهتر است انجام ندهید.
موفق باشید.

من ۱۶ سال سن دارم و عاشق بازیگری شدم.من درسم خیلی خوب بود اما از اون موقعی که عاشقش شدم نتونستم خوب تمر کز کنم واوفت شدیدی پیدا کردم.چندین بار خواستم از فکرش در بیام اما نتونستم.من میدونم بهش نمیرسم اما یه حسی بهم اجازه نمیده ازش دل بکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لطفا راهنماییم کنید.ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

دوست عزیز، سلام. سوال شما به صورت کامل در متن ابتدایی پاسخ داده شده است. علاقه شما مصداق عشقهای بی هدف و بیهوده است. چیزی که هم خودتان و هم همه میدانیم نتیجه ای ندارد. بهتر است متن بالا را مطالعه کنید و راهکارهای ارائه شده را به دقت پیاده کنید.
موفق باشید.

با سلام.من دختری ۲۱ ساله هستم و ب این عشقای شما خیلی خندم میاد اینا همش بخاطر سن حساس شماست سنتون که بره بالا تر این فکرا هم از شما دور میشه و اینکه فیلم های خارجی نبینین که دچار توهم نشین.

با سلام خدمت تمام عزیزان عاشق
من یک پسر ۱۸ ساله هستم و در سن ۱۴ سالگی عاشق یک بازیگر نه چندان مطرح امریکایی شدم و حدود شش ماه تمام عاشقش بودم وتمام فیلم هایی که بازی کرده بود رو نگاه می کردم ولی یکی از دوستانم عیب های اون بازیگر زیبای امریکایی رو برام شرح داد ، رفته رفته فکر می کردم از ذهن داره فراموش میشهداما این جوری نبود ، اما فکر میکنم من خیلی خیلی خوش شانس بودم که عاشق یک دختر امریکایی شدم ، می پرسید حتما چرا‌؟ چون با خودم در همون سن گفتم تنها راه رسیدن به امریکا‌و اون دختر درس خوندنه وداز ایران رفتنه و باور کنید چهار ساله که بکوب برای کنکور درس می خونم و زبان انگلیسیم رو بسیار قوی کردم تا بتونم یکپرتبه برتر بشوم و بروم . شاید اگه عاشق نمی شدم به این موفقیت هم نمی رسیدم ، احساس می کنم زندگیم هدف دار. شده و الان بیش تر از اونی که به عشق به اون خانوم فکر کنم به کار و دانشگاهی که قراره برم علاقه مند شدم . حتما‌سعی کنید خودتون رو به یک کاری ( اگر در سن من هستید ، بهترینش کنکوره ) سرگرم کنید ، عشق برای من بسیار مفید بود چون به.زندگیم هدف داد ، ممنون از خدای خودم که هیچ کاریش بدون حکمت نیست ، به لطف خدا من تا چند وقت دیگه یک دانشجو پزشکی با رتبه زیر ۵۰ خواهم شدم ،

تصویر مشاور شهر سوال

انشاء الله در تمام مراحل زندگی ، زیر سایه الطاف و عنایات خداوند بزرگ، موفق و پیروز باشید.

من ۲۰ سالمه
هیچ وقت عاشق نشده بودم تا حالا علی رقم رابطه های زیادی که داشتم و هیچ وقتم فکر نمیکردم به این شکل عاشق بشم
الان چند وقته عاشق یه بازیگر آمریکایی شدم که متاسفانه ایشون سنشون از من خیلی بیشتره
نمیدونم چطوری ایشونو ببینم ولی تنها چیزی که میدونم این چند وقته قلبم خیلی تندتر میزنه حتی ربطشم نمیدونم ولی واقعیته

منم حست رو دارم اما هیچ کس حاظر نیس بهم گوش بده رفیقم میگه هوسه یکی دیگه میگه تهش تیغ و مرگه نمیدونم چیکار کنم و به کسایی که به ما میخندن بگم که بخند و شاد باش و از این لحظاتت استفاده کن

فک کنم باید یه سر همدیگرو ببینیم و حسابی راجع بهش صحبت کنیم M.R.L

سلام منم مثل چند مورد از دوستان عاشق یه بازیگر کره ای شدم چیکار باید بکنم خیلی مهربونه ولی جواب پیام هیچکی رو نمیده من واقعا دوس دارم باهاش رابطه برقرار کنم یا فقط باهاش صحبت کنم شماره شو دازم اما تاحالا باهاش تماس نگرفتم دو دلیلی داره یکیش اینه که زیاد کره ای بلد نیستم و به خاطر اون کم کم دارم یاد میگیرم و دومین دلیل مطمئن نیستم که شماره تلفن درست باشه چیکار کنم تروخدا من واقعا دوسش دارم همیشه تو خیالات باهامه تو هر ثانیه وهر لحظه حتی قبل از خواب ۱ ساعت باهاش حرف میزنم و بهش فکر می کنم میشه یه راهکار بزارید جلوم من۱۶ سالمه و اون ۲۹ سالشه

سلام.دقيقا منم اون حسو دارم اما تا حالا كره اي تمرين نكردم و كامل بلد نيستم منم به بازيگر كره اي عشاق شدم كه واقعا سنش خيلي با من تفاوت داره منم نميدونم چيكار كنم.تازگيا شيفتش شدم و نميدونم چيكار كنم تو خوابام و تخلياتم هس هيچ از ذهنم پاك نميشه لطفا منو هم كمكم كنيد.در ضمن شما عاشق كي شدين

میدونید اینکه شما میگید عاشقید درسته منم خودم به شخصه عاشق ی خوانندم از ته دل دوسش دارم اما ایت تلقین شماها بدترش میکنع شاید اعتقاد نداسته باشید اما من قبلا عاشق ی فرد دیگه بودم که تو کلاسم بود و واقعا دوسش داشتم اما بعد ی مدت وقتی فهمیدم که من هیچ شانسی برای رسیدن به اون ندارم سعی کردم فراموشش کنم سخت بود اما هی تلقین کردم که من اونو دوست ندارم و هی گفتم و الان دیگه هیچ حسی بهش ندارم در صورتی قبلا وقتی کنارش راه میرفتم قلبم میزد تو دهنم تازه عشق اینجوری به وجود میاد تو باید ظرفت رو بشناسی باهاش حرف بزنی رفتاراش رو ببینی اون موقعس که عاشق میشه

سلام
من عاشق یه مدل ایرانی شدم واقعا دوسش دارم دارم جوری برنامه ریزی میکنم که بتونم باهاش باشم از طریق شبکه ی اجتماعی باهاش در ارتباطم ولی در یه شهر نیستم یه بار شکست عشقی خورده و الان با کسی رابطه ای نداره خیلی هم زیباست با ولی خاطر خواه بنظرتون عقلانیه فکر کردن بهش؟؟؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

سلام.
دوست عزیز، این سوال را بهتر است ما از شما بپرسیم.
به نظر شما ایجاد رابطه با کسی که اصلا او را نمی شناسید و هیچ اطلاعات درستی از هویت واقعی و شخصیت و خانواده وی ندارید (و تنها ظاهر ایشان را دیده و پسندیده اید) درست است؟ آیا عاقلانه است که بدون اطلاع خانواده با جوانی که احتمالا صدها نفر مانند شما خاطرخواه (به دلیل جذابیت ظاهری و حرفه تبلیغاتی اش) دارد، نزدیک شوید؟ تازه به اعتراف خودش، شکست عشقی هم داشته! به نظر خودتان عاقبت چنین ارتباطی چه خواهد بود و چه کسی در این میان بیشترین ضرر را خواهد متحمل خواهد شد؟
نمیگوییم به او فکر نکنید، ولی اگر به موضوعی میخواهید مدام فکر کنید، بهتر است همه جوانب و ملاحظات آن را درنظر بگیرید و به همه ابعاد آن فکر کنید، نه فقط به بخشهای زیبای آن که تازه آن هم یک مسئله ذهنی است!
موفق باشید

راستش من ۲۰ سالمه و ۵ سال شیفته ی یک خواننده هستم تمام کارهایی ک شما گفتین و انجام دادم حتی عکسهاش هم پاک کردم ولی به طور اتفاقي وقتی عکسشو دیدم همون حس قبلي بلکم هم شدید تر سراغم اومد بارها تو ذهنم ازش آدم بد ساختم و تو ذهنم با کلی دختر تصورش کردم تا فراموشش کنم اما با دیدن عکسش یا صداش تموم اون فکرهام و حس های بد از بین ميره راستش همه مسخرم میکنن و میگن دیگه دختر ۱۳ ساله نیستم تا بشه این تفکر رسیدن ی یک آدم معروف نرمال باشه. اما واقعا جز اون هیچ مردی برام جذاب نیس اوایل فکر میکردم چون با مردهای زیادی سرو کار ندارم اينجوريم ولی بعد از اینکه وارد دانشگاه هم شدم بازم هيچدوم از اون اشخاص به دلم ننشست به هر مردی فکر کنم ناخودآگاه عکس اون خواننده‌ میاد تو ذهنم واقعا دیگ از خواستن و نرسیدن خسته شدم چیکار کنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی،
درصورتی که خودتان نتواستید با اجرای راهکارهای ارائه شده به نتیجه مطلوب برسید، لازم است این راهکارها (و سایر راهکارهای مکمل) را تحت اشراف و زیر نظر یک مشاور روانشناس به صورت حضوری مراجعه و اجرا کنید و طی جلسات مداوم مشاوره ای، به مشاور محترم گزارش دهید. مراجعه حضوری به شما کمک میکند نسبت به مشکل شما تشخیص درست تر و کامل تری داده شود و به شکل عملی چاره جویی انجام شود.
موفق باشید

سلام من یه دختر ۱۴ سالم و عاشق که نه ولی یه بازیگر کره ای رو دوست دارم فکر کنم از تیکه اول جمله ام فهمیده باشید که نمیدونم عاشقشم یا دوستش دارم همیشه دوست داشتم عاشق یک بازیگری که اون ور دنیاست نشم بازیگر که ۲۸ سالشه درحالی که من ۱۴ سالمه نشم میخوام یک طرفدار بمونم نه یک عاشق من مثل کسای دیگه با عکس ایشون گریه نمیکنم ولی عکسشو که میبینم یه جوری میشم انگار داره وجدانم مییگه تو عاشقشی درحالی که من میدونم از این عشقای دوره ی جوونیه شما بگید من چه جوری طرفدارش بمونم نمیخوام فراموشش کنم میخوام یک طرفدار بمونم امیدوارم بتونید کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال،
واژه عشق چیزی نیست که یک تعریف علمی داشته باشد یا حد و حدود فیزیولوژیک برای آن مشخص شده باشد . این یک مفهوم انتزاعی است که میتواند تعاریف مختلف بر آن داشت. به قول کتاب هنر عشق ورزیدن، ترجمه میترا میر شکار: عشق احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیرقابل تصور ظهور کند. گاهی عشق بیش از حد می‌تواند شکلی تند و سخت و غیرعادی به خود بگیرد که گاه زیان‌آور و خطرناک است و گاه موجب احساس شادی و خوشبختی می‌شود.
به هر حال بهتر است در این مسئله خرد نشوید. بیشتر این مرزبندی های بین عشق و دوست داشتن هم ساخته و پرداخته افراد است. همانطور که ممکن است محبت یک مادر به فرزند تا حدی باشد که حاضر باشد خودش به جای او بمیرد، در حالی که هرگز نامی از عشق نبرد، ممکن است دو نفر جوان به شدت اظهار عشق نسبت به هم داشته باشند ولی حتی حاضر نباشند به جای یکدیگر دردی را تحمل کنند...
این که شما خودتان را عاشق یک فرد بازیگر بدانید یا طرفدار یا دوستدار، این کاملا ساخته و پرداخته ذهن و تفکر شماست. هرچه خودتان بخواهید همان خواهید بود. اگر یک ماه به تصاویر او نگاه کنید و مدام به خودتان تلقین کنید که عاشقش هستید و چه و چه ... قطعا علاقه شما بی دلیل بیشتر خواهد شد، و اگر بالعکس مثلا یک ماه به تصاویر او نگاه کنید و به خودتان بگویید که عاشقش نیستید (یا حتی خوشتان نمی آید) .. . در پایان خواهید دید که میزان علاقه تان هم به او کمتر خواهد شد یا از بین خواهد رفت.
موفق باشید.

سلام من یه دختر ۱۴ ساله هستم که از ۴سالگی عاشق یکی از فامیلامون بودم چون اون شبیه برادرم بود و من همیشه یکی رو مثل برادرم می خواستم اما اون کوچیک ترین توجهی به من و هیچ دختری نشون نمیده به علاوه تجربیات تلخی تو زندگیش داشته مثل مرگ مادرش زمانی که باید واسه کنکور میخوند وقتی دور و اطرافیانم رو می دیدم که واسه ی یه خواننده یا بازیگر یا.... غش و ضعف می رن اصلا نمی تونستم درک شون کنم اما حالا خودم برا ی اولین بار عاشق یه خواننده شدم ...منی که می گفتم هیچ پسر خوشگلی تو دنیا وجود نداره ،حالا عاشق یه قیافه شدم که شاید به نظر خیلی ها یا حتی۱سال قبل خودم یه قیافه ی کاملا معمولی داره اما حالا واسه من دیدن تمام اجزای صورتش لذت بخشه حتی میدونم که با خیلی از دخترا هست اما انکار میکنم اون یه خواننده ایرانیه اما تو ایران نیست من خیلی خصوصیات مثبت دارم و حتی اگه نخوامم از خودم تعریف کنم زیبایی رو که خیلی از دخترا آرزوی داشتنشو دارن من دارم ازتون میخوام راهنماییم کنین راجع به هر دو عشق زندگیم چون عشق اولم با رفتارای سردش منو دلسرد کرد اما هر کاری کردم از یادم نرفت راستش من توی بچگی بهش گفتم که دوسش دارم اما خب هر دومون بچه بودیم لطفا راهنماییم کنین خواهش میکنم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما خواهر گرامی، به شهر سوال خوش آمدید.
در مورد عشق به خواننده که فرمودید، پاسخ شما همان است که در ابتدای صفحه ذکر شده. اما در مورد اول، اولا هیچ اطلاعاتی از ایشان ندادید، این که ایشان در چه سنی هستند، شغلشان و نسبتشان با شما چیست، و ... اطلاعات دیگر. همچنین مشخص نشد که بالاخره هدف شما زندگی و ازدواج است یا خیر، فقط تفریح و سرگرمی! خواهر گرامی، شاید گمان کنید که دیگر بچه نیستید و میتوانید به درستی احساسات خود را تشخیص دهید و بر اساس آن تصمیم بگیرید و بر همین مبنا گمان کنید دیگران اشتباه می کنند! اما واقعیت آن است که هرچند شما کودک نیستید، اما هنوز با سن ازدواج کمی فاصله دارید. اکنون در اوج بحران ها و تغییرات سنی و روحی روانی نوجوانی هستید . لازم است به خودتان فرصت دهید تا از این دوره کمی عبور کنید. اکنون بسیاری از تصمیمات شما مانند حس و حال شما، طوفانی و هیجانی است. نشانه این مطلب هم گفته خود شماست که قبلا دیگران را مسخره میکردید بابت برخی احساسات و یا حرفها و اکنون احساس میکنید خودتان دچار شده اید. دقیقا به خاطر همین تغییرات ناگهانی که باز هم امکان دارد تا یکی دو سه سال دیگر اتفاق بیفتد، بهتر است سرنوشت خود را با چنین مسائلی گره نزنید. چون کسی که در این مسئله ضرر خواهد کرد خود شما خواهید بود.
به شما توصیه میکنیم خودتان خودتان را مدیریت کنید. اوقات فراغت خود را بخشی با خانواده، بخشی با دوستان و ورزش بگذرانید. تحصیل شما در این سالها بسیار حساس و سرنوشت ساز است، کمی بیشتر برای این مسئله زمان بگذارید. رابطه شما با خدای مهربان و بالابردن روحیه معنویت در خودتان، اکنون مهم است.. سعی کنید تمام وقت خود را در این گونه مسائل و البته بدون حاشیه قرار دهید. البته انتخاب با شماست، میتوانید مانند برخی از هم سن و سالان خود، به دنبال روابط مختلف با این و آن و به اصطلاح عشق و عاشقی و با یکی وصل شدن و بعد از مدتی کات کردن و باز با دیگری بودن و .... تکرار این مسئله باشید. اما این به سود شما نخواهد بود.
آرزوی ما سلامتی، موفقیت و آرامش شماست.

سلام من هم مثل خیلی از دوستان از یه خواننده خارجی خوشم اومد و کاراشو دنبال کردم و کم کم فهمیدم که عاشقش شدم الان یک ساله که دوستش دارم و مطمئنم که حسم یجور عشقه و اصلا نمیتونم فراموشش کنم گاهی با خودم میگم کاش میشد که معروف نباشه و راه حل های شما برای فراموش کردن این عشق اصلا کمکی بهم نمیکنه چون حسم نمیذاره بخوام دیگه هرگز هیچی از اون جلوی خودم نداشته باشم و عکس هاشو پاک کنم یا نسبت بهش بی تفاوت باشم چون اون آدم باعث شد دید دیگه ای به زندگی داشته باشم و خیلی برام با ارزشه من اونو مثل یه آدم معمولی میبینم نه یه آدم معروف حتی زبان کشورشو دنبال کردم و کم کم دارم یاد میگیرم و دارم تلاش میکنم از شغل مورد نظرم بهش نزدیک بشم لطفا جوابمو بدید من چیکار باید بکنم؟؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام.
لطفا پاسخهای قبلی را مطالعه بفرمایید. مثل مورد زیر:
http://www.soalcity.ir/comment/21354#comment-21354
موفق باشید.

من دو سال عاشق که ورزشکار خانم هستم که پنج سال ازم بزرگتره خودش تو تهرانه منم تو مازندران زندگی میکنم باید یکم سن منو اون بیشتر بشه تا بهش ابراز علاقه کنم ولی میترسم از دستم بره

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام.
چنین ازدواجی توصیه نمی شود و در صورت امکان (وجود همه ملاکها و عدم وجود مانع)، ریسک آن بالاست. در صورت نیاز به توضیحات و راهنمایی بیشتر میتوانید با شماره ۰۹۶۴۰۰ تماس بگیرید یا اطلاعات کاملتری از سابقه این علاقه و شرایط دو طرف و خانواده ها در همین جا بدهید تا راهنمایی بیشتری میسر باشد.
موفق باشید

یکم طولانیه چون خوب بلد نیستم حرف بزنم اما قول میدم ارزششو داشته باشه واسه کسایی ک میگن عاشق شخصیت مشهور شدن

پسری۱۷ساله ام ک چند وختیه عاشق emma watson شدم.اسمشو هر چی میخوای بزار من بهش میگم عشق.شنیدم ممکنه ی جور بیماری ام باشه ک مطمءن نیستم

زندگی بی نهایت سختی داشتم.ن از این مسخره بازیا ک یارو بهش پول تو جیبی نمیدن میره اینستا مینویسه خستم از همه چی.از وختی یادم میاد زدن تو سرم اونم بی دلیل.احساسم مرد از بچگی.۶سالگی یتیم شدم و رفتم دنبال مکانیکی و در کنارش درس میخوندم و نهار و شامم ساقه طلایی بود

پیش ی روان شناس حرفه ای رفتم و ان قد وضعم پیچیده بود نتونست تشخیص بده واقعا عاشقم یا بیمار اما گفت اگه بیماری باشه مال احساساییه ک تو بچگی اجازه بروز بهت داده نشده و همشو میخوای این طور خالی کنی

تصمیم گرفتم کاری کنم ک بتونم ثابت کنم لیقت ازدواج باهاشو دارم ک
ی نرم افزار اندروید طراحی کردم ک خدا رو شکر بعد۱۶سال از پارسال دیگه خیالم از زندگی راحت شده.نمیخوام بحث مالی شه اما خدا رو شکر ماهی ی میلیارد فقط خودم میزارم جیبم و گفتن این ک چ قد سختی کشیدم جاش این جا نیست.میدونم ک نمیشه این کار با بازی گری ک یکی رانندشه یکی لباس طراحی میکنه براش و یکی کفششو واکس میزنه مقایسه کرد اما من از دل بد بختی رسیدم ب این جا و اون با ی تست بازی گری و ساده ک زندگی نامشو بخونین میفهمین.کلی انگلیسی تمرین کردم ک برم ببینمش و بهش بگم ک همه این کارا رو ب خاطر اون کردم اما با۲مانع رو ب رو هستم
۱طرف۱۰سال از من بزرگ تره
۲اگرم بشه ک پیش آمدش کمه فردا تو رسانه ها چی میگن
فکر بقیشو کردم ک چ طور ببینمش و باهاش حرف بزنم یا حتی چ طور ازدواج کنیم
کمکم کنید بفهمم عاشقم یا بیمار
و اگر عاشقم چی کار کنم
برم بهش چی بگم
اصلا برم؟
این کاری ک کردم ثابت میکنه چ قد دوستش دارم

و ی راهنمایی کلی از بنده حقیر:یا بیماری ک تخصصی در این زمینه ندارم یا اگه واقعا عاشق باشی ان قد قوی میشی و ثابت میکنی لیاقتش رو داری مثل من ک ن پدر داشتم ن مادر و ن وضع مالی خوبی و الآن ۷۰۰ميليون ماشین زیر پامه و مغرور هم نیستم

خوش به حالت ۲ سال از من بزرگ تری اونوقت ۷۰۰ میلیون ماشین زیر پاته !!! هیچ چیز غیر ممکن نیست تنها خودت میتونی احساس واقعیت و بدونی مطمئنم دوسش داری که این همه سختی و تحمل کردی به نظرم بیماری خاصی نداری ولی واقعا ........ خدا قوت

سلام
چه برنامه ای درست کردین و چند ساله برنامه نویس اندروید هستید؟؟؟

سلام.من دختری ۱۹ ساله هستم ودو ساله به یک خواننده ی کره ای علاقه مندم.به خاطر این احساس خیلی ضرر کردم و فرصتهای پیشرفت رو تو زندگی از دست دادم..برای مثال با افت معدل روبرو شدم و دوسال کنکور ناموفق داشتم.نمیگم همه اینا بخاطر این علاقه س ..چون متاسفانه دچار اوضاع نامساعد خانوادگی هستم..اما فکر میکنم این علاقه و وابستگی تو شرایطی که الان دارم بی تاثیر نیست.فرد درون گرا و ساکتی هستم و احساساتم رو نمیتونم درست بیان کنم.نمیتونم درمورد این علاقه با کسی حرف بزنم..از صب تا شب فقط اخبار اون رو از اینترنت چک میکنم و ارتباطی با دوستام ندارم.والدینم مدام منو بخاطر افسردگی و گوشه گیریم سرزنش میکنن درحالیکه از دلیلش بی اطلاع اند..اون شخص با تمام نواقص و نقاط قوتش برام خاص و کامله..نمیتونم از فکر کردن بهش دست بردارم و دارم زیر بار این علاقه له میشم..تمام ارزوم برای اینده رسوندن خودم به کره و حداقل یکبار دیدن اون خواننده س..اما متاسفانه بعلت اوضاع مالی وخیم خانواده از این امید,نا امید شدم..میشه یک راه کار جدید و توصیه ی مفید مرتبط با شرایطم رو برام بنویسید؟راهکاری که کاربردی باشه.خیلی ممنون

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
خواهر گرامی، پاسخ شما به صورت کامل در پست ابتدایی همین صفحه قرار داده شده است. راهکارهایی هم ارائه شده که شما لازم است آنها را تا جای ممکن اجرایی کنید. در غیر اینصورت هیچ تغییری در وضعیت شما حاصل نخواهد شد چون کسی غیر از شما معجزه گر و درمان کننده حال شما نیست!
۱- سعی کنید در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس و... و آنها را محو کنید. (شاید انجام کامل همین مورد شماره یک مشکل شما را تا ۹۰درصد حل کند).
۲- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند.
۳- برای مدتی تا جای ممکن از فضای مجازی فاصله بگیرید.
۴- ساعات و لحضاتی که شما به این فرد فکر می کردید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود مانند معتادی که ترک کرده مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به یک کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.
۵- هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید.
۶ - شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد.
موفق باشید

سلام من عاشق یک فوتبالیست المانی شدم .... خیلی دوستش دارم واقعا به خاطرش زبان المانی و انگلیسی رو همزمان یاد میگیرم .... نمیدونم چیکار کنم واقعا میدونم فراموشش باید کنم چون این یک رویا و خیال هست لطفا کمکم کنید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام، دوست عزیز، خداوند قوه عقل و منطق و تشخیص را در ما انسانها قرارداده تا به کمک آن راه درست را (در هر زمینه) انتخاب کنیم. اگر قرار باشد بدون استفاده از این موهبت خدادادی، به هر کاری دست بزنیم و هر تصمیمی را اتخاذ کنیم، طبعا نتیجه آن متوجه خود ما خواهد بود. شما هم خودتان میدانید بایستی این مورد را فراموش کنید، پس خوشبختانه نیمی از راه حل مشکل را رفته اید. اکنون با استفاده از راهکارهای ارائه شده در ابتدای همین پست میتوانید در این راه گام بردارید.
موفق باشید.

سلام من قبلا نظر دادم اما تایید نشد....من عاشق یک خواننده خارجی شدم و اونقدر علاقم بهش زياده که نميتونم فراموشش کنم و میشه گفت نمیخوام چون زندگیمو تغییر داد و اون فوق العاده مهربونه اما خیلی بهم سخت میگذره باید چیکار کنم؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
دوست عزیز، همانطور که به سوال کننده قبلی شما عرض شد، خداوند قوه عقل و منطق و تشخیص را در ما انسانها قرارداده تا به کمک آن راه درست را (در هر زمینه) انتخاب کنیم. اگر قرار باشد بدون استفاده از این موهبت خدادادی، به هر کاری دست بزنیم و هر تصمیمی را اتخاذ کنیم، طبعا نتیجه آن متوجه خود ما خواهد بود. در مورد شما هم تصمیم گیری با خود شماست. آیا میخواهید مسیر منطقی را در زندگی طی کنید یا خیر؟ رسیدن شما به فرد مورد نظرتان به لحاظ قانون احتمالات چند درصد محتمل است؟ فرض کنیم شما او را دیدید. پذیرفتن خواسته شما از طرف ایشان چقدر محتمل است؟ اصلا اگر شما و او در یک شهر بودید، چقدر ملاکهای ازدواج یا یک زندگی مشترک را با هم داشتید؟ به نظر می رسد خشت خشت این بنایی که شما برای خود ساخته و پرداخته اید، پوک و توخالی است.
شاید شما هم خودتان میدانید بایستی این مورد را فراموش کنید، ولی در مقابل منطق و عقل خودتان مقاومت میکنید!
تصمیمتان را بگیرید و در صورت تمایل با استفاده از راهکارهای ارائه شده در ابتدای همین پست میتوانید در این راه گام بردارید.
موفق باشید.

سلام من یه دختر ۱۴ساله ام و عاشق ی خواننده شدم که۲۷سالشه و خارج زندگی میکنه خب تقریبا همه طرفدارایی که داره براش فن پیج زدن ولی من به دلیل مشکلاتی که وجود داره و بخاطر اینکه خانواده بهم اجازه نمیدن نمیتونم این کارو بکنم و همیشه به اونا حسرت میخورم که چقدر خوبه که میتونن ازش حمایت کنن.همش اعصابم خورده که چرا نمیتونم متم مثل اونا باشم و از طرفی نمیتونم فراموشش کنم .خواهـــــــــــش میکنم کمکم کنین

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام،
دوست عزیز، شاید خودتان هم با فکر و درایت خودتان به این نتیجه رسیده باشید که چنین مسائلی واقعا هیچ نتیجه و سودی نخواهد داشت. یعنی جدای از این که علاقه شما به چین فردی با توجه به تمام شرایط (تفاوت فرهنگی و سنی بالا و فاصله زیاد جغرافیایی و ... و ...) امری بدون نتیجه است، فن پیج داشتن شما هم سودی به حال شما نخواهد داشت. البته اینکه علاقه خود را نسبت به یک خواننده یا بازیگر ابراز کنید مشکلی ندارد. اگر واقعا امکان فن پیج زدن وجود ندارد میتوانید در صفحات دیگران طرفداری خود را اعلام کنید. یا با مراجعه به صفحات اصلی ایشان از ایشان طرفداری کنید. اما توجه داشته باشید غرق شدن در این مسئله بیش از یک طرفداری ساده، واقعا سودی به حال شما ندارد بلکه شما را نسبت به سایر امور زندگی ازجمله تحصیل و درستان سست و سرد خواهد نمود.
موفق باشید.

سلام من ۱۶ سالم من یه خواننده کره ای رو دوست دارم نه عاشقشم اصلا وقتی خندشو میبینم از خود بی خودذ میشم کاهی حتی فکر میکنم از مادر و بدرم هم بیشتر دوسش دارم ...هیچکی نمیتونه منو تو این زندگی کوفتی بخندونه ولی فقط من یه فیلم ازش یزارم ببینم .....فقط اونه که لیخند یه روم میاره هیچکی ام نمیدومه من چیکار کنم خداااا..........نمیدونم چرا از همه مردا و بسرا ایرونی متنفرم عاشقم که شدم عاشق یه ادم معروف که هیچ یه کره ای هه.......کوفت بگیرن این زندگیو

سلام
من تو اینستاگرام باهاش اشنا شدم از الجزایر هستش.خیی دوسش دارم اونم بهم میگه که دوسم داره اما گاهی اوغات رفتاراش تغییر میکنه و سرد میشه
نمیتونم درک کنم اصلا!
نمیدونم چرا عاشقش شدم!
اما خیلی خیلی دوسش دارم و میخوام بهش برسم حتی خوانوادم هم اینو میدونن
چیکار کنم؟!
مرسی از اینکه جواب میدید

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما،
دوست عزیز، واقعیت این است که سوال شما پاسخی ندارد چون بعید میدانم نکته ای باشد که خودتان از آن بی اطلاع باشید!
دوستی ها و آشنایی ها در فضای مجازی در داخل کشور خودمان و با همزبان های خودمان، هیچگونه اعتبار و ضمانت و مقبولیتی ندارد! چه برسد به افرادی از سایر کشورها! این در حالی است که بخشی از ازدواجهای ما (در روش سنتی ) با وجود طی شدن مراحل عادی و تحقیقات قبل از ازدواج و گذراندن مشاوره و توصیه ها و غیره و غیره، باز هم به شکست منتهی می شود.
در فضای مجازی در درجه اول هیچ ادعایی قابل اثبات نیست و ممکن است هر گونه اطلاعات دروغی از طرف مقابل دریافت کنید. نه جنسیت، نه نام، نه تحصیلات، نه وضعیت خانوادگی و هیچ!!!
شما یا باید این رابطه را به دست فراموشی بسپارید و یا آن را به چشم یک بازی اینترنتی نگاه کنید، و یا خارج از فضای مجازی طرف مقابل را پیدا کنید و مراحل آشنایی و ازدواج را از ابتدا تا انتها (آشنایی و شناخت فردی و خانوادگی و تحقیقات و خواستگاری و غیره و غیره) طی کنید.
موفق باشید.

سلام دوست عزیز متاسفانه من هم دچار این مشکل شدم من هم به دنبال راه کاری برای حل این مشکل هستم تنها چیزی ک میتونم بهت بگم اینه ک فقط باید صبر کنی من هم مث تو واقعا عاشق یه دختر بازیگر امریکایی هستم ولی اصلا فکر نمیکنم ک بتونم بهش برسم هرجا ک میرم صورت اون رو جلوی چشمام میبینم چند بار هم به ذهنم رسید ک بخوام خود کشی کنم ک شاید بتونم توی اون دنیا ببینمش ولی نمیتونستم نصیحت برادرانه من به تو اینه ک باید صبر کنی چون قطعا این یه چیز موقتی هستش موفق باشی

سلام برادر گرامی من پسری ۱۹ ساله ک مثل شما بد جور عاشق هستم و اونی ک دوسش دارم یک بازیگر امریکایی ۲۰ ساله هست . من خیلی دارم عذاب میکشم از اینکه میبینم اون یک دوست پسر معروف داره و کلی طرفدار دیگه ای ک دوسش دارن ولی دوست داشتن من با خیلیاشون فرق میکنه من حاضرم ۱۰۰ تا شلاق بخورم ولی فقط یک دقیقه از نزدیک ببینمش واقعا خیلی سخته این عشق هایی ک معلومه هیچوقت بهش نمیرسی من بعضی موقع ها تا صب بی اختیار بیدار میمونم و به اون فکر میکنم و یا حتی چند باری با چاقو به خودم صدمه زدم و یا حتی به خاطرش سیگاری هم شدم و فقط تنها چیزی ک نیاز دارم اینه ک یک نفر با میله محکم بکوبه تو سرم تا فراموشی بگیرم و همه چی از یادم بره تا از این عذاب راحت شم . داداشم تنها نصیحتی ک میتونم به اونایی ک این عشق محال رو دارن بکنم اینه ک صبر کنن تا شاید یه اتفاقی افتاد و شما از این عذاب بیرون بیاید

تصویر مشاور شهر سوال

ضمن تشکر از حضور شما در شهر سوال و اعلام نظر خودتان، سایر دوستان و کاربران هم اگر نظری در این خصوص دارند، میتوانند اظهار نمایند.
موفق باشید.

من عاشق یک بازیگر چینی هستم و نیاز واعتقادی به فراموش کردنش ندارم. وقتی واقعا عاشق می شوی که عشق به خودت را فراموش کنی اگه قراره زندگیم رو از دست بدم یا افسردگی بگیرم یا عمرم تلف شه خوب بشه،اینها خیلی وقته برام مهم نیست بلکه محبوبم باید موفق و پابرجا باشه من هم از دیدن موفقیت های اون لذت می برم و شادم تا حالا دیدین پدر و مادر به خاطر عشق به فرزندشان طلبی در خودشون حس کرده باشند و یا حتی از جانشان مایه نگذاشته باشند؟ نه ندیدین و هیچ وقت هم نخواهید دید حتی اگه فرزند ناسپاس باشه تاثیری در عمق عشق پدر و مادر نداره،من هم از همه چیزم حتی از جانم مایه می گذارم و با دیدن موفقیت های اون جان دوباره می گیرم و من در عین سوختن و عذاب کشیدن از این عشق شادم و اصلا آزادی نمی خوام

من همه ی پیام ها رو نخوانده اما در این پیام ها چند مورد عشق به کره ای ها مشاهده کردم که به نظرم احمقانس چون خیلی زشت و همچنین خشک هستن البته من به نظر دختر خانم ها و آقا پسر های کشورم احترام میگزارم اما باید عرض کنم چیز هایی که شما در درام های کره ای میبینید هیچ واقعیت ندارن و همشون خیالخیلی غیر منطقی و تهوع انگیز هستن تا حالا دیدید چگونه عشقشون رو به هم ابراز میکنن مسخرس . من خودم یک زمان به فیلم های کره ای علاقه داشتم اما وقتی کمی در مورد مردمان کره قیافه های واقعیشون و فرهنگشون تحقیق کردم متوجه شدم که در غفلت بودم امید وارم که همه شما هم از این غفلت خارج بشید بعد از فیلم های کره ای به فیلم های هالیوودی روی آوردم خوب هالیوودی ها شاید کمی بی ادبانه تر باشن اما واقعی تر و طبیعی تر هستن . من عاشق اما استون شده بودم اون در هر موضوعی خوب هست هم از زیبا ترین زنان جهان است هم به خاطر صدای خوب و شخصیت جالب از محبوب ترین بازیگران جهان است . سپس کمی به خودم نگاه کردم من عاشق دختری شده بودم که از من ۱۲ سال بزرگ تر بود و اینکه من اصلا در سطح اون نبودم و تمام این خیالات رو پایان دادم و در اطراف خودم به دنبال عشق گشتم و موفق شدم امید وارم موفق باشید

تصویر مشاور شهر سوال

سلام دوست عزیز، از اینکه نظر خود را بیان کردید متشکریم.

سلام من دختری ۱۵ ساله هستم. و نه عاشق یک بازیگر بلکه عاشق یک شخصیت کتاب شده ام ، در تولد یازده سالگی ام یک سری کتاب پنح جلدی هدیه گرفتم به نام آشیانه افسانه که در دو هفته تمام این کتاب هارا خواندم در جلد دوم پسری به نام وارن وارد کتاب شد که هیچ عکسی از او و هیچ یک از کاراکتر های کتاب موجود نیست ولی به گفته نویسنده او خیلی خوشتیپ است. در همان سال چند ماه شاید دو سه ناه قبل تولدم مادز و پدرم از هم طلاق گرفته و من با انتخاب خودم همراه پدر. زندگی کردم و میکنم از زمانی که عاشق وارن شدم چهار. سال میگذزه و عشقم بهش کم نشده حتی یه ذزه من دچار افسردگی حاد بودم و قرص میخوردم ولی عشق وارن منو از اون افسردگی حاد نجات داد من خیلی ترسو بودم و ترس هارو همشونو داشتم مثل ترس از ارتفاع و آب و ... ولی حالا همه ترس هام از سرم افتاده و آدم خیلی شجاعی هستم مثلا کوهنورد شناگر. خوبی هستم و در. تاریکی شعر و داستان های زیادی نوشتم درسم عالی بود ولی الان سوپر. عالی شده امرکزم رفته بالا من با اینکه میدونم اون یکی دیگه رو دوست داره از عشقم هرگز نا امید. نشدم و بخاطر شادی اون با اون دختر خیلی خوشحالم من با نویسنده اون کتاب ها در. ارتباطم از طریق اینستاگرام و اون گفته اگه بزم آمزیکا برام بیشتر. توضیح میده الان دارم درمو خوب میخونم و خوب ورزش میکنم تا بورسیه یکی از این دو تا رو به دست بیارم و برم تا وارن رو ببینم من تاحالا حتی یه عکس هم از اون ندیدم و فقط عاشق اخلاق و درونش شدم پدرم درموزد عشققم به وارن خبر. داره و مخالفتی نداره چون میدونه روحم بدون اون میمیره به نظرتون به عشقم ادامه بدم؟؟؟؟

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم شهر سوال.
دوست نوجوان، همان قدر که واقعیت عشق به یک شخصیت خیالی به سادگی در باور انسان نمی گنجد، پاسخ شما هم ساده نخواهد بود! ما انسانها هیچگاه از ذهنیت ها و تخیلاتمان به طور کامل جدا نبوده و نیستیم و شاید وجه تمایز ما با حیوانات همین قدرت تخیل و انتراع است. اما هیچگاه نباید از یاد ببریم که ما به هر حال در دنیای واقعی زندگی میکنیم و در نهایت هم با واقعیت های همین جهان سروکار داریم. علاقه به شخصیت های خیالی ، مانند شخصیت های داستانها، فیلمها، کارتون ها چیز تازه ای نیست و شاید خیلی از ماها به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی آن را تجربه کرده باشیم. این مسئله کاملا طبیعی است که به واسطه قدرت تخیل انسان، به ویژه در افرادی که قدرت تخیل بالاتری دارند، به ویژه در سنین کودکی، به صورت عمیقی درگیر چنین تصورات و ذهنیت هایی باشند. در خیلی موارد کودکان به قدری غرق در شخصیتهای داستان یا فیلم می شوند که تا مدتها آن را درکنار خود تصور میکنند، شبها در عالم رویا با آنها هستند و در خواب و بیداری با آنها سخن می گویند. عشق و علاقه مفرط به موجودات تخیلی و غیر واقعی، اما، کمی با این حالت عادی فاصله دارد، و بایستی در این زمینه هوشیار باشید. این که شما در نتیجه خواندن این داستانها (و نه در نتیجه عشق مفرط به شخصیت وارن) برخی از کارکردهای ذهنی و فردی شما تقویت شده باشد، مثل مثالهایی که زدید، میتواند نقطه مثبت و بسیار خوبی باشد. طبیعتا اگر داستان، فیلم یا کتاب یا مطلبی بتواند ما را در جهت مثبت به خودشناسی و استفاده بهتر از استعدادهای درونی مان برساند، داستان موفقی بوده است. درست مانند این که شما با ورزش کردن نیروی بدنی خود را تقویت کنید، یا مثال بهتر این که فرض کنید با بازی کامپیوتری میتوانید قدرت تمرکز خود را بالا ببرید، میتوانید واکنش سریعتری نسبت به محرکها داشته باشید، اطلاعات عمومی شما افزایش می یابد و ... دهها فایده دیگر ممکن است داشته باشد! اما در نهایت افراط در همین فعالیت بسیار آموزنده و خوب، میتواند شما را از دنیای واقعی دور نماید. شما را به انزوا بکشاند!
شخصیت های اینچنینی که شما درگیر آن شده اید، هیچگاه به غیر از ذهن نویسنده آن وجود خارجی نداشته و ندارند (البته نمیتوان منکر این شد که شاید در تمام جهان هستی مواردی شبیه آنها بوده یا باشند). اکنون ارتباط شما با نویسنده ۴۴ ساله آن (که مشغول زندگی با همسر و پنج فرزند خود است)، هیچ دردی از شما دوا نخواهد کرد. البته در شرایط عادی ملاقات با اشخاص مهم و تأثیر گذار مانند برندون مول که مجموعه های داستانی پر طرفداری را نوشته است میتواند فرصتی مغتنم باشد، اما این که هدفگذاری آینده و سرنوشت زندگی خود را دیدار با این فرد قرار دهید قطعا منطقی و عاقلانه نیست.
همانطور که عرض شد، بخش زیادی از این احساس شما ناشی از قدرت تخیل شماست و بخشی هم ناشی از سن نوجوانی است که هم قوای تخیل و هم قوای احساسی و عاطفی در این سنین بسیار پر جنب و جوش هستند. البته بی شک بخشی از وضعیت کنونی شما ناشی از اوضاع خانوادگی شماست. مقصود این است که شما با عبور از هرکدام از این وضعیت ها ممکن است دچار تغییراتی در تمایلات و علائق و احساسات بشوید. در همه حال توجه داشته باشید که هر گونه رفتاری ، میتواند از حالت عادی به حالت غیر عادی در بیاید و اینجاست که نقطه هشدار برای ماست. در مورد علاقه شما هم میتوان همین را گفت.
به هر حال پرداختن به امور درسی، خواندن کتاب، اضافه کردن اطلاعات عمومی و علمی و اینها که اکنون مشغول آن هستید، همه و همه بسیار خوب هستند، اماتوجه داشته باشید که هرکدام از اینها تا جایی خوب است که برای ما منفعت داشته باشد و منافع آن خیلی بیشتر از ضرر آن باشد. اگر هر کاری به جای منفعت به ما (آرامش ما، سلامت ما، زندگی ما و ...) ضرر و آسیب برساند، پرداختن به آن نمیتواند توجیهی داشته باشد و لازم است شما آن را کنترل کنید.
برای شما آرزوی موفقیت و سلامت داریم. موفق باشید.

سلام من دوباره اومدم من میخواستم بگم با اینکه وارن عشقم مسیحیه ولی من دین و ایمونمو بیشتر دوست دارم اگه بخواد منو از اسلام جدا کنه منم از عشق چهار. ساله ام دست میکشم

اگع تمام بازیگرا چینی و کره ای و ژاپنی بیان عاشق ایرانیا شن ک نمیشع تازع باید بفهمین ک شما اونقد زیبا نیستید نه ک زشتین ولی در حد اونا نیستین پس خیال بافی نکنین یه ایرانی دیدین ک با کره ای ازدواج کنه؟به اینا نمیگن عشق ب اینا میگن وابستگی

باز هم به شدت متاسفم....دوستای عزیزم به نظر من و اون فردی که اون بالا نوشته عشق تو روانشناسی نمیگنجه من تا حالا کسی رو ندیدم که واقعا از ابن راه خوب شده باشه...بزرگترین مشکل ما ابنه که هموطنی ها و همنوعان خودمون ما رو درک نمیکنن همون بهتر که با عکس و خبال اونا باشیم

سلام من از بچگی یک بازیگر ایرانی رو که خیلی محبوبه خیلی دوست داشتم و دارم.اون آدم انقدر دوستداشتنیه که حتی یه لحظه هم نمیشه فراموشش کرد.البته من به ازدواج فکر نمیکنم چون سنش بیشتر از دو برابر سن منه.و اصلا احساس عشقم به این فرد از این نوع نیست.اما وقتی کارهاش و میبینم احساس عشق و شعف میکنم و وقتی که فکر میکنم به اینکه یه روزی میبینمش حالم خیلی خوب میشه.حتی خیلی وقتها غمهامو با تماشای بازیهاش و شنیدن صداش فراموش میکنم.بارها آرزو کردم که کاش دخترش بودم و میتونستم برای همیشه کنارش باشم.توی خیالم من خودم رو دختر اون شخص میدونم و این بهم توی دنیای واقعی اعتماد به نفس میده.من به هیچ وجه نمیتونم علاقه به این فرد رو کنار بذارم.و فراموش کنم.من به قانون جذب و ارتعاش فوق العاده اعتقاد دارم و نتایج زیادی ازش گرفتم.مطمعنم که به زودی به این خواستم که دیدن بازیگر محبوبم از نزدیکه میرسم.

سلام من ۱۸ سالمه و توی شراایطی بدون پدر بزرگ شدم و زندگی سختی داشتم و الان در حال حاضر عاشق یک خواننده ایرانی هستم که خیلی هم دوستش دارم و واقعا آرزومه که بهش برسم
من تاحالا هیچ مردی و وارد زندگیم نکردم و قبلا هم عاشق چند سلبریتی دیگه بودم ولی احساس میکنم این بار خیلی فرق میکنه و حاضرم جونم و هم بهش بدم که فقط خوشحال باشه ازتون میخوام کمک کنین چون میدونم این عشق ها به جایی نمیرسه و فقط باعث آزار خودم میشه ولی کاری از دستم بر نمیاد و روز به روز بیتشر دارم وابستش میشم خواهشا کمکم کنین

تصویر شهرسوال

خواهر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مجموعه از شما تشکر مي کنيم. مي دانيم که شرايط بدي داريد. اين علاقه همه زندگي تان را تحت الشعاع قرار داده است. ولي خودتان مي دانيد که اينده مشترکي براي شما متصور نيست. شايد افراد زيادي مثل شما عاشق يک خواننده يا بازيگر باشند و او توجهي به هيچکدام نکند. در شرايط فعلي بهترين کار فراموش کردن اوست اگرچه سخت است ولي غير ممکن نيست.
براي اينکار :
۱. اولين کاري که بايد بکنيد در يک لحظه تصميم بگيريد که براي هميشه او را از زندگي تان خط بزنيد.
۲. به خود بگوييد که اين فرد فرشته نيست و هر کسي نقاط ضعفي هم دارد. او هم مثل ديگران است. فکر نکنيد که او بهترين فردي است که مي توانستيد پيدا کنيد.
۳. هرگاه متوجه شديد ذهنتان ناخودآگاه به ياد او مشغول شده است، به خود چنين تلقين كنيد و بگوئيد «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى ميز يا زمين بزنيد. بدين ترتيب تغيير حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى‏تان را تغيير خواهد داد.
۴. اگر نمي توانيد با فکرتان مقابله کنيد از تکنيک شمارش استفاده کنيد. يعني براي مقابله با يک فکر خاص از ۱۰۰۰ بصورت معکوس کم کنيد به اين صورت: ۱۰۰۰، ۹۹۹، ۹۹۸ و .... آنقدر به شمارش ادامه دهيد تا آن فکر کاملا از ذهن تان خارج شود. اگر با وجود شمارش باز فکرتان درگير آن فرد است سعي کنيد سه تا سه تا بصورت معکوش از ۱۰۰۰ کم کنيد.
۵. از فكر كردن به او جدا بپرهيزيد و هر چيزي كه او را به ياد شما مي‌اندازد، از خود دور كنيد. علاقه به وي را در دل نپرورانيد. تا حد امكان به او فكر و خيال¬بافي ¬نكنيد. هر گاه افكار مربوط به ايشان به ذهنتان خطور كرد، حواستان را پرت كنيد و به چيز ديگري فكر كنيد؛ يا به كار ديگري مشغول شويد و يا مكانتان را ترك كنيد؛ مثلا به ميان جمع خانواده برويد و با آنان مشغول گفتگو شويد تا اين افكار از ذهنتان خارج شوند.
۶. هرگاه فكر او به ذهنتان آمد، موضوع يا موضوعات مختلفى را در ذهن يا در دفترچه يادداشت خود داشته باشيد، به سراغ آن‏ها برويد و درباره‏ آن‏ها فكر كنيد.
۷. احتمالاً چند نكته يا ويژگى منفى هم در او يافته‏ايد يا مشاهده كرده‏ايد؛ هرگاه ذهنتان به سوى او معطوف شد بلافاصله به ويژگى‏هاى منفى او فكر كنيد و به خود بگوئيد او به خاطر اين اوصاف، مناسب و شايسته‏ من نيست.
۸. تا آنجا که امکان دارد کمتر در تنهايي قرار بگيريد زيرا هنگام تنهايي آن فرد بيشتر در ذهن شما مجسم مي شود و ذهن و دل شما را به خود مشغول مي کند.
۹. براي شبانه روز خود برنامه دقيق و مشخصي داشته باشيد. از بيكاري اجتناب كنيد و اوقات خود را بيهوده نگذرانيد.
۱۰. روابط عاطفي خود را با خانواده و دوستان تان بيشتر كنيد و سعي كنيد تمام محبتتان را نثار آنها كنيد.

سلام بر شما عزیزان زحمت کش زمن تشکر و قدر دانی از زحمات شما می خواستم مشکلمو بگم که خواهشمندم کمک کنین من یه مدتی عاشق بازیگر خارجی شدم و نزدیک۱ماه هست که کلا فیلم هاش و تصاویرشو پاک کردم و نمیبینم ولی باز احساسم نسبت به او هست و عاشق چشمان آبی او و صورت زیباش شدم اما می خواستم بین احساسات و عقلم قضاوت کنم احساساتم می گه اون زیباست و چون تو زیبایی رو دوست داری باید بهش برسی و عقلم می گه اون با اینکه زیباست ولی در تمامی فیلم هاش با یک مردی ارتباط داره و تا الان پنج تا دوست پسر داشته و ببخشید که اینو می گم :عکشای لخت و فیلمشم تو اینترنت هست و ابرویی نداره و مکانش و زبانش و دینشم با تو فرق می کنه اما انگاری من کلا عقلمو ول کردمو به احساساتم گوش میدم تورو خدا کمکم کنین از این حالت نجات پیدا کنم ممنون

تصویر شهرسوال

با سلام
شرايط سختي داريد، شرايطي که انسان بداند خيال باطلي دارد و با يک اميد واهي شب و روز را سر کند. اين‌که ذهن خود را متمرکز بر زيبايي ظاهري و چشمان آبي يک بازيگر خارجي کرده ايد، بسيار شرايط زندگي را براي شما سخت کرده است. بعضي دختر و پسرها به دلايل مشکلات شخصيتي به ظاهر فردي از جنس مخالف شان دل بسته مي شوند. اين دلبستگي فقط به دليل ظاهر و رفتارهاي ظاهري طرف مقابل به وجود مي آيد و اين افراد بدون هيچ شناختي از خانواده و شخصيت طرف مقابل، عاشق او مي شوند.
علاوه بر اصل مشکل که بيان فرموديد، جواب هايي هم در صحبت هاي خودتان ديده مي شد. خودتان مي دانيد اين مسئله چيزي شبيه توهم است و خودتان را فريب مي دهيد. همچنين مي دانيد که اساسا اين بازيگر زن خارج از چارچوب هاي ذهني و باروهاي شما هست. البته بايد کامل به اين باور برسيد که دچار يک عشق واهي، يک طرفه و خيالي شده ايد، تا بتوانيد براي حل اين مشکل گام برداريد. عشق يک طرفه عشقي است که ميل به معشوق در آن امري ذهني است.
البته براي بررسي شرايط‌‌تان و نجات از موقعيت سختي که در آن قرار داريد، بايد مورد ارزيابي حضوري مشاور قرار بگيريد، اما با اين حال احتمالاتي را در مورد مشکل مي‌توان مورد بررسي قرار داد؛ وجود یک اختلال شخصيتي یا اختلالی مانند وسواس فکري نياز به بررسي بيشتر دارد. در برخي موارد اشخاصي وجود دارند که ديوانه وار به کسي علاقه مند هستند و تصور مي کنند که آن شخص نيز آنها را دوست دارد. اما اين ها تنها در ذهن او وجود دارد زيرا در مواقعي ممکن است شخص ديگر يا او را دوست نداشته باشد و يا در مواقعي حتي او را نشناسد! اين نوعي جنون عاشقي است. اين حالت، حالت عادي و معمولي نيست زيرا در حالت عادي اگرکسي به شخص ديگر علاقه مند شود ولي بداند که عشق و علاقه اش يک طرفه است بي شک از آن عشق دست بر مي دارد. ولي زماني که شخص دچار افکار پارانوييد گونه باشد از اين عشق يک طرفه دست بر نمي‌دارد و میتوان به اين حالت «عشق بي وصال» گفته مي شود. در بيماري پارانوييد هذياني بارز و سازمان يافته وجود دارد. زيرا فرد حرف ها و باورهايي دارد که کاملاً اشتباه است؛ شما و کساني که اين‌گونه تصوراتي دارند، همواره در ذهنشان با تصوراتشان زندگي مي کنند و اين ذهنيت را پردازش مي کنند. در اين حالت فرد در نوع تفکر و نگاهش به جامعه و افرادش متفاوت مي شود. در اين مشکل شما و افرادي که با اين مشکل مواجهند، نشانه هاي افسردگي به چشم مي خورد.
خیلی اوقات اینگونه افراد که شخصيت هاي وابسته اي دارند، به شدت نيازمند به توجه ديگرانند و اعتماد به نفس بسيار پاييني دارند. اين جوانان در تخيل خود آن قدر به فرد مورد علاقه شان فکر مي کنند تا در ذهن شان ارزشمند شود و نيازهايي را که در گذشته در آن ها سرکوب شده است، دوباره بازسازي شود.
به کار گيري شيوه انفعالي و دوري از ديگران، باعث مي شود شما بيشتر با عشق خيالي خود ارتباط برقرار کنيد. بيش تر شدن اين ارتباط خيالي منجر به وابستگي شديد شما به فکر کردن درباره فرد مورد علاقه‌تان و کاهش اعتماد به نفس و احساس بي کفايتي در شما منجر خواهد شد. پس ضمن مراجعه به مشاور، راهکارهاي زير را هم اجرا کنيد:
- قطع برانگيزاننده ها و يادآوري کننده ها(قطع محرک ها): سعي کنيد در بيرون هيچ آثاري از ايشان را جلوي ديد خود نداشته باشيد مانند عکس و... و آنها را محو کنيد.
- مديريت هيجانات و احساسات: مي توانيد با کسب مهارت هاي بيان احساسات و ورزش کردن، هيجانات شان را تخليه کنند. مديريت و کنترل هيجان، بهترين مانع در برابر درگيري با چنين افکاري است.
- تغيير و بازسازي افکار غير منطقي: کافي است در موقعيت مناسب افکار غير منطقي‌تان را داوري کنيد. با کمترين تفکري در مي يابيد که چنين عشقي بي سرانجام است؛ بنابراين بايد کمي منطقي فکر کرد و براي تغيير افکار غير منطقي‌تان تلاش کنيد.
- بازسازي و تغيير الگوهاي ارتباط با افراد خانواده: همنشيني بيشتر و صحبت با ديگر اعضاي خانواده در فضايي صميمي مي تواند به فراموش کردن چنين عشق هايي کمک کند.
- بالا بردن اعتماد به نفس و توجه به نکات مثبت خود: فردي که اعتماد به نفس بالايي دارد، هيچ گاه دچار عشق هاي هرسناک و بي سرانجام نخواهد شد. بنابراين توانايي هاي تان را باور کنيد و فقط به کمبودها و نقاط منفي تان فکر نکنيد.
- پر کردن اوقات فراغت: برنامه ريزي براي پر کردن اوقات فراغت با کارهاي مورد علاقه، باعث رضايت بيشتر شما از زندگي مي شود. همچنين فرصت سفر به دنياي خيال را از شما مي گيرد. شما مي توانيد براي پر کردن اوقات فراغت تان با دوستان مناسب ارتباط بيشتري برقرار کنيد.
- يادگيري تکنيک توقف فکر در هنگام يادآوري افکار مزاحم: براي جلوگيري از شروع افکار مزاحم، بايد از موقعيت هايي که باعث ايجاد افکار مزاحم مي شود اجتناب کنيد. همچنين به محض يادآوري و شروع افکار مزاحم، وضعيت خودتان را تغيير دهيد؛ به طور مثال، از اتاق تان خارج شويد. همچنين از تماشاي برنامه ها و عکس هايي که شما را به ياد بازيگر مد نظر مورد علاقه تان مي اندازد، اجتناب کنيد.
- رابطه تان را با خداوند تقويت کنيد: درددل با خداوند و طلب کمک از او به شما کمک مي کند راحت تر از اين افکار رهايي يابيد. توجه داشته باشيد که تنها با ياد خدا، دل ها آرام مي گيرد. تشرف به مکان هاي مذهبي و تلاوت قرآن کريم هم به آرامش روحي شما منجر خواهد شد.

سلام من یه سوالی رو مطرح کردم خواهشا جواب بدید ممنونم اگه میشه کمکم کنید

تصویر شهرسوال

باسلام و احترام
پرسش قبلی شما به کارشناس ارجاع داده شده است.
حجم سوالات مخصوصا در بخش مشاوره زیاد است و به نوبت پاسخگویی می شود.
تشکر از همراهی و صبر و تحمل شما
موفق و سلامت باشید.

ممنون از راهنمایی های خوبتون اما من چند بار با خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اخلاق و تمامی خصوصیات اون بازیگر را دوست ندارم و با دلایلی قانع کننده اون رو از ذهنم ترد می کنم اما خود به خود وارد ذهنم میشه و من مجبور میشم اون دلایل رو دوباره به خودم باز گو کنم و این عذابم میده

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام.
دوست عزیز، این توضیح شما احتمال وجود افکار وسواسی (یا وسواس فکری) را در شما تقویت می کند. همانطور که در پاسخ ابتدایی خدمتتان عرض شده، تشخیص این مسئله نیازمند بررسی بیشتر است و توصیه می شود یک جلسه به صورت حضوری به یک مشاور روانشناس (ترجیحا متخصص در درمان وسواس)مراجعه نمایید.
آرزوی سلامتی و آرامش روز افزون برای شما داریم.

سلام خسته نباشید.. ممنون ک ب همه سوالات با حوصله جواب میدین
راستش منم یه همچین مشکلی دارم...
من یه دختر ۱۹ ساله ام و دانشجو هستم و از یه خانواده سرشناس و خوب
ظاهر خوبی هم دارم که حتی خیلیا میگن اسم نازنین خیلی بهت میاد و واقعا نازی و این حرفا :)
میدونم شاید مسخره بنظر بیاد یا بگین به سنت نمیخوره این حرفاااا و این داستانا
ولی خب من عاشق ی خواننده مرد ایرانی ۲۰ و چند ساله شدم سن زیادی هم نداره ..میدونم جوابتون اینه که سلبریتی ها و آدم های معروف که یه عالمه هم طرفدار دارن اصلا
به ازدواج فکر نمیکنن و بهتره از فکرش بیام بیرون
و اینم میدونم که اگه بگم تونستم باهاش عکس هم بندازم باز میگین خیلیا باهاش عکس دارن..
ولی واقعا فکررررش داره منو دیوونه میکنه خیلی درگیرش شدم:((((
خیلی ارزوی محال و دور از واقعیتیه خواستن اون شخص؟؟؟ من واقعا دوسش دارممممم :(((
خواهش میکنم سرزنشم نکنید و نگید دیگه فکرشو نکنم. راهکار بدین بهم لطفنننننننن جوابمو بدین مرسی:(

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام
اگرچه عشق و علاقه به جنس مخالف ريشه در ميل و كشش غريزي دارد، ولي عشق و علاقه يک طرفه شما به ايشان به هيچ وجه امر مطلوبي قلمداد نمي‌گردد؛ اين گرايش و علاقه مي‌تواند نشان از عزت نفس پايين، عدم استقلال رواني و انضباط فکري- رفتاري و همچنين عدم دورانديشي و همه جانبه‌نگري شما باشد. چرا که هر کسي مي‌تواند عاشق فرد ديگري گردد و سال‌ها در فکر وصال معشوق روزها به شب برساند. اگر او اولين فردي است كه به وي علاقه‌مند هستيد و عاشق شخصيت او گرديده‌ايد، تنها و آخرين فرد روي زمين نيست كه مي‌تواند شما را خوشبخت كند، بلكه چه بسا بهتر از وي نيز يافت خواهد شد. کافي است ذهن‌تان را از او منصرف کنيد و به آينده بهتر بر اساس واقعيت‌ها بينديشيد.نکته ديگر اينکه اظهار عشق و علاقه يک طرفه و محبت از سوي دختر، نشان از ضعف وي مي‌باشد، چون دختر مجذوب است، نه جاذب، محبوب و معشوق است، نه عاشق و طالب. به عبارتي ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند و آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند. پس ابراز علاقه يک طرفه، علاوه بر اينکه فايده‌اي ندارد، نشان از ضعف شما مي‌شود. بهتر است تا زماني كه موقعيت ازدواج پيش نيامده است، فكر و ذهن خود را از مسائل مربوط به ازدواج، خالي كنيد. بيشترين هم و غم‌تان درس و ادامه تحصيل باشد، چرا كه اولاً بهترين فرصت براي رشد و كمال و كسب مدارج علمي و عملي، دوران جواني است؛ از اين‌رو مي توانيد با عمق بخشيدن به مطالعات و فعاليت هاي علمي در زمينه رشته تحصيلي خود، به يكي از امتيازات و ارزش هايي كه مي تواند براي آينده و خوشبختي تان مؤثر واقع شود، دست يابيد. ثانياً با كمتر فكر كردن در اين زمينه و از طرف ديگر توجه نمودن به تحصيل و مطالعه و پيشرفت هاي علمي، اعتماد به نفس‌تان بيشتر خواهد شد.
در نظر داشته باشيد که صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه شما هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که به عنوان يک اصل مهم بايد مورد توجه قرار گيرد، پيشگيري از عشق و علاقه يک طرفه و يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست. سعي کنيد با ساماندهي نظام عاطفي و شناختي خود در راهي گام نهيد که ازدواج عزتمندانه، مقتدرانه و به دور از هر گونه دلسوزي و ترحم از طرف مقابل در پي داشته باشد.
انشاالله موفق باشيد.

سلام من عسلم ۱۱ سالمه از پارسال عاشق شرلوک هلمز(مو فرفریه) شدم اولاش از بازیگرش بدم میومد ولی الان عاشقه بازیگرش که اسمش (بندیکت کامبربچ) هم شدم اون چشمای فوق الاده زیبایی داره من وقتی ۷ ۸ ساله بودم حالم ازش بهم میخورد ولی از ۱۰ سالگیم عاشقش شدم ی مدت هم بهش بی تفاوت بودم ۱یا۲ ماه ولی دوباره عاشقش شدم نمیدونم چرا عاشقشم قصد ازدواج باهاش رو ندارم واقعا نمیدونم چرا عاشقشم
وقتی با خودم فکر میکنم که هیچوقت بهش نمیرسم واقعاا ناراحت میشم

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
ممنون از اعتمادتون به ما

چه خوب كه در اين سن اهل مشاوره گرفتن هستيد و نسبت به هيجان هاي خود بي تفاوت نيستيد و با تحليل آنها را بررسي مي كنيد.

واقعيت اين است كه دنيا مثل پارادايس و بهشت نيست كه ما به هر چه خواستم و آرزو كرديم برسيم. دنيا فراز و نشيب ها و محدوديت هاي زيادي دارد. اگر فقط بخواهيم طبق خواست و ميل خود زندگي كنيم هر روزمان جهنم مي شود
حافظ شيرين سخن مي گويد:
بشنو اين نكته كه خود را ز غم آزاده كني
خون خوري گر طلب ننهاد كني
مسلما مديريت هيجاني مثل عشق سخت است ولي سخت تر از اراده و همت انسان نيست. ما مي توانيم همين طور كه ورزش مي رويم و عضلات خود را قوي مي كنيم عضلات اراده و خودمهارگري خود را قوي كنيم و براي زندگي برنامه واقع بينانه بريزيم.

بنابراين براي مديريت اين علاقه و عشق نكات زير را انجام دهيد:

۱- از نصب عكس آنها در دفتر يا اتاق يا گوشي همراه خودداري كنيد. ديدن اين فيلم ها و كارتون ها اجتناب كنيد. نسبت به شخصيت هاي مورد علاقه خيالپردازي نكنيد و اگر به ذهنتان خطور كرد با فعاليت هاي بدني و ذهني و هنري مختلف به امور خوشايند ديگر مشغول شويد.
۲- هرگز نگوييد نمي توانم اين عشق را مهار كنم. جملاتي كه ما به كار مي بريم مانند دست كشيدن به تار است صدا و اثر خودش را دارد. اين جملات تبديل به باور مي شود.
۳- اگر در كل فردي بي قرار و اضطرابي هستيد و دلشوره زيادي داريد و نسبت به آينده ذهنتان مشغول است و فكرهاي تكراري و وقت گير داريد اگر خواب ناآرام داريد اگر خيلي احساس خستگي و كوفتگي مي كنيد و قدرت حافظه شما كم شده است با روان شناس باليني مشورت كنيد. اگر به هر دليلي اين كار مقدور نبود با مشاوران تلفني ما با تلفن ۰۹۶۴۰۰ مشورت كنيد.
۴- براي موفقيت خود از خداوند و ائمه كمك بگيريد.
۵- در نظر داشته باشيد كه ازدواج موفق معيارهاي زيادي دارد و بايد تناسب عقيدتي، اخلاقي، صفات شخصيتي، فرهنگي، خانوادگي، اقتصادي، هوشي، تحصيلي، سني، ظاهري (چاقي لاغري و قد و قامت) و... باشد. افرادي ازدواج موفق دارند كه رمانيك فكر نمي كنند و هيجانات خود را مديريت مي كنند و زير نظر مشاور ازدواج هستند.
اگر اين عشق هاي رومانيك در ذهن شما پرورش يابد چه بسا ممكن است به فردي كه شبهات ظاهري با اين شخصيت هاي داستاني داشته باشند علاقمند شويد و بدون بررسي و تحقيق و مشاوره، ازدواج كنيد. در تحقيقي در آمريكا آمده از هر صد ازدواج عشقي بيش از نودتاي آنها به طلاق منجر مي شود.

نكته مهم اين كه ذهنيات ما نبايد ما را فريب دهد و گرفتار خطاي هاله اي شويم الزاما هر بازيگر موفقي دوست خوب و همسر خوب هم نيست. بسياري از شخصيت هاي داستاني در زندگي بيروني خود كاملا متفاوت هستندبه همين دليل مشاجرات و طلاق بين اهل سينما زياد است. در بسياري از برنامه هاي تلويزيوني به همسر و فرزندان مجريان شاد مي گويند خوش به حالتان كه ايشان اين قدر نشاط دارند با كمال تعجب مي شنويم كه او در منزل خيلي بي حال و بي نشاط و گرفته و يا عادي عادي است.

متن بالا را با مادر يا فردي با تجربه بخوانيد درباره آن گفتگو كنيد.
براساس روايات ديني، هر زحمت و تلاشي كه براي مديريت اين هيجان مي كشيد براي شما اجر و پاداش نوشته مي شود
براي شما آروز و دعاي موفقيت و بهروزي داريم

حق يارتون

ای جان! کوچولو..من هم سن تو بودم نمیتونستم مثل بچه ادم بحرفم بعد تو میگی عاشق شدی ؟ بلوغ زود رس نشدی تو ؟یه دکتر برو حتما ... ..کرک و پرم ریخت

درود
من تمامی نظرات رو خوندم و مایل هستم منم مشکلاتم رو که بی ربط به این مسائل نیست رو بیان کنم که راهنمایی هاتون شاید کمکی باشه برای من و امثال من.راستش من دختری ۲۲ساله هستم از وقتی که بچه بودم این جور رویا پردازی ها یعنی شیفته بازیگر های خارجی شدن رو تجربه کردم و صرفاً تاکید میکنم که در اون سن فقط مسائلی مثل زندگی کردن و محبت کردن بود و نه مسائلی مثل رابطه جنسی .بعد از چند سال دیگه شیفته اون بازیگر نشدم و حتی برام خیلی موضوع بی اهمیت ولی جالبی بود که تموم شد و دیگه هیچ احساسی نسبت به اون بازیگر وجود نداره.اما بعد از مدتی که از سن بلوغ هم گذشت دوباره شیفته بازیگرهای دیگه می‌شدم اینبار در تخیلات یک زندگی کامل رو تصور می کردم مثل هر دختر بالغ دیگه ( فقط تصور کودکانه نبود و شامل همه چیز یک زندگی کامل بود) بعضی ها کوتاه مدت و بعضی ها بلند مدت که تا به سن ۱۹ سالگی که رسیدم شیفته یک بازیگر نه چندان مشهور شدم تا الان که ۲۲ سال دارم .در واقع همه این بازیگر ها در دنیای واقعی هم سن پدر من هستندوخارجی هستن و من وقتی رویا پردازی و خیال‌بافی در باره اون بازیگر میکنم اونها رو همسن خودم می‌دونم جوری نیست که خودم رو با زندگی با یه پیر مرد تصور کنم اما از اینکه بخوام جوری تصور کنم که دقیقا همسن من باشن خوشم نمیاد و دوست دارم ۷یا۸ یا حتی ۱۰ سال بزرگتر از خودم باشن و حس میکنم اینجوری بیشتر درک میشم.من مسئله سن رو هم عمدا بیان کردم که تو راهنمایی هاتون به من بیشتر کمک بشه که چرا در این محدوده سنی دوست دارم تخیل پردازی کنم . در طول زندگی این تخیل پردازی ها هر چند بعضی مواقع آزار دهنده و بعضی مواقع خوشایند بودن اما وقتی یک شخصیت فراموش می‌کردم حوصلم سر می‌رفت و خودم دوست داشتم دوباره از این حس پوچ بیرون بیام دوباره عاشق شخصیت دیگه ای بشم که بتونم به رویا پردازی هام ادامه بدم و از اینکه دیگه به کسی احساسی نداشته باشم یک جورایی حس تنهایی به من دست می داد ولی همین طور که دوست دارم خیال‌بافی کنم و اینم می‌دونم که با گذشت زمان این شخصیت هم مثل شخصیت های دیگه فراموش میشه، اما در همین مدت خیال بافی ها واین بت ساختن ها از شخصیت ها احساسات خیلی زجر آور از قبیل حسادت به همسر شخصیت مورد علاقه و همچنین وقتی به خودم این رو میگم که زندگی واقعی یک چیز دیگس و همه اینا خیالات پوچ افسرده میشم. درواقع بیشتر اوقات من با این تصورات امید وار میشم وبه خودم میگم فعلا با خیال بافی زندگیمو بگذرونم شاید در دنیای واقعی به اون چیزی که می‌خوام رسیدم وهمچنین امید وار میشم که روزی با کسی زندگی کنم که چهره و رفتارها شبیه همون چیزی باشه که در تصوراتم هست ولی از اینکه در زندگی واقعی با کسی زندگی کنم که اصلا شبیه هیچ کدوم از خیالاتم و انتظاراتم نباشه و بر عکس همه اون چیزهایی که تصور می‌کردم باشه ، زندگی رو برام زجر آور می‌کنه و حسرت میخورم و بخاطر زندگی دلگیر به فکر خودکشی‌ کردن میوفتم . در زندگی واقعی من فردی تنها هستم و بخاطر این شخصیت پردازی ها نمی‌تونم با کسی باشم چرا که دوست دارم شبیه فرد مورد علاقم باشه و نیستن و همیشه دعا میکنم که یا این انتظارات از بین بره یا واقعا با کسی آشنا بشم که بتونم عاشقش بشم و دوباره این ترس همیشه با من خواهد بود که ««اگه اون چیزی که تصور می کنی نباش چی میشه»» چرا که تو خیلی از گروه هاواطرافیان من که خانمهای متاهل هستن حتی با اینکه عاشق هم بودن و ازدواج کردن پشیمون هستن و فقط یکی یا دوتا زوج دیدم که راضی باشن از ازدواجشون واین منو میترسون .حالاشما به من یه راهکار بدید از اونجایی که من عقیده دارم آدم هر چقدر تنها باشه خیالاتش رو نمیتون محدود کنه و تو خیالات میشه اونجوری که دوست داشت زندگی کرد اما همین خیالات موقتی کوتاه ممکن تو رو افسرده تر کنه چیه؟؟ البته درست که این خیال بافی هاکمی احساس خوشایند به من دست میدن ولی بیشتر عذاب میکشم لطفاً کمک کنید تا مشکلم حل بشه و ترس از زندگی کردن تو دنیا واقعی از بین بره.ممنون

تصویر شهرسوال

خواهر گرامي، سلام؛ از اعتماد شما به اين مرکز تشکر مي کنيم. تخيل يکي از ويژگي هاي انسان است. انسان در سنين خاصي بيشتر در خيالات و روياها فرو مي رود مثلا در نوجواني روياپردازي بيشتر مي شود.
وقتي انسان نيازهايي دارد که در دنياي واقعي پاسخ داده نمي شود و يا از برطرف کردن آنها عاجز است به تخيل رو مي ارود. اين راحت ترين راه براي رسيدن به خواسته هاست. شايد خوب هم باشد زيرا استرس و هيجان هاي منفي را کم مي کند ولي همانطور که اشاره کرديد صدماتي هم دارد. شما در چنين فضايي احساسات منفي را هم تجربه مي کنيد و از فضاي واقعي دور مي شويد. براي روابط اجتماعي تلاش نمي کنيد. شايد رفتارهايي داشته باشيد که زمينه ازدواج تان را از بين ببرد. وقتي از تخيل بيرون مي آييد و مي بينيد همه خيال بوده حالتان بد مي شود، در آينده براي انتخاب همسر خواستگارتان را با آنها مقايسه خواهيد کرد شايد از زندگي تان هم رضايت نداشته باشيد.
اينکه دوست داريد فرد مقابل از شما بزرگتر باشد بخاطر ويژگي هاي فطري است دختر بصورت فطري دوست دارد همسرش از او بزرگتر باشد.
راهکار ساده است بايد خيالپردازي ها را کم کنيد و سعي کنيد بيشتر در دنياي واقعي زندگي کنيد و براي رسيدن به خواسته هايتان در دنياي واقعي برنامه ريزي کنيد.
بايد بدانيد که اين شخصيت ها آن چيزي نيستند که تصور مي کنيد نه قيافه آنها دقيقا به اين شکل است و گريم آنها را تغيير مي دهد و نه شخصيت آنها چيزي است که در فيلم نمايش مي دهند. معمولا آنها شخصيت هاي خيلي ضعيف تري دارند.
براي اينکه کمتر تخيل کنيد بايد برنامه ريزي مفصلي براي روزتان داشته باشيد. هميشه کاري براي انجام دادن داشته باشيد. دوستاني داشته باشيد و وقت تان را گاهي با آنها صرف کنيد.
در مورد اطرافيان بايد بگوييم که هر کسي ممکن است از برخي جنبه هاي زندگي اش راضي نباشد. اين خاصيت زندگي دنياست. هميشه ضعف و کمبود ها و تفاوت ها وجود دارند. اينها طبيعي است. همان افراد که از زندگي شان راضي نيستند گاهي در زندگي بهترين احساس را دارند. گاهي هديه مي دهند گاهي از همسرشان هديه مي گيرند. گاهي با هم مي خندند. نمي شود به زندگي نگاهي آرماني داشت. فيلم ها ممکن است يک محيط آرماني ترسيم کنند ولي واقعيت ندارند.

ممنون از راهنمایی و سایت خوبتون .

من ۱۵سالمه نمیدونم حسم به طرف چیه ولی اینو میدونم ک حتی از ذهنشم نمیگذرم عاشق چشماش شدم مخصوصا وقتی میخنده راستیتش طرف ایرانی نیس و کره ایه وقتی فیلماشو میبینم اشکم در میاد میشه بگید حسم چیه وچکار باید انجام بدم

تصویر شهرسوال

دوست گرامي، سلام؛ خوشحاليم که در خدمت شما هستيم. شما در سن حساسي قرار داريد. در اين سن انسان عواطف شديدي را تجربه مي کند و گاهي به کسي احساسي دارد که هيچ وقت تجربه نکرده است. خب علاقه به کسي که هيچ آينده اي با او نداريد طبيعتا منطقي نيست.
در اين شرايط بايد او را فراموش کنيد تا آرامش به زندگي تان برگردد. بايد نيازهاي احساسي در فضايي واقعي و توسط دوستان همجنس تامين کنيد. روابط عاطفي با دوستان داشته باشيد. کمتر در عالم خيال فرو برويد. به جنس مخالف کمتر فکر کنيد زيرا فکر کردن به جنس مخالف و دنبال کردن فيلم هاي او بر اين حس مي افزايد. پس سعي کنيد فيلم هاي او را نبينيد.
سعي کنيد به او فکر نکنيد، آثار او را دنبال نکنيد. در اينترنت مطالب او را دنبال نکنيد. سعي کنيد سرتان را شلوغ کنيد. هميشه کاري براي انجام دادن داشته باشيد. دوستان متعددي داشته باشيد و با آنها وقت را بگذرانيد. به جنس مخالف فکر نکنيد، از ديدن صحنه هاي محرک جنسي پرهيز کنيد و به اين مسائل فکر نکنيد.

سلام برشما دوستان عزیز ممنون از شما زحمتکشان بابت این سایت بسیار عالیتون که به درد هر کسی پاسخ میدید می خواستم بگم من عاشق اون دختره بودم و به این سایتم رجوع کردم یه حسی که با اینکه میدونم الکیه و خیالاتیه و به هیچ دردی نمیخوره به یک بازیگر خارجی داشتم که زیبا هم بود و من بعد یه مدت اثارشو ترک کردم و دیگه عکساشو ندیدم و به کلی رهاش کردم مشکل من حل شد و از شما عزیزانم بابت راهنمایی هاتون تشکر و قدر دانی می کنم اما باز هم وقتی یه فیلم هالیوودی دیگر که احساسی هم نیست ولی از نظر جنسی ادم را کمی تحریک می کند دیدم که باز هم همان احساس قبلی نسبت به یک دختر دیگر به من دست داد اما نه به شدیدی قبل می خواستم بگم پیش مشاورم رفتم اما جواب مطلوبی نگرفتم سوال من این هست که چرا من میدانم که یه بازیگری که چنین ویژگی های بدی دارد بدون توجه به زیبایی اش فکر مرا مشغول می کند چندین بار از طریق دلایل منظقی این احساس پوچ را کنار می گذارم اما انگار مانند چسب است و شاید از روی وسواس من دوباره این حس بیهوده مطرح میشود انگار دوست ندارم با ارامش زندگی کنم و باید هی برای خودم درگیری درست کنم با اینکه ان مکل را چندین بار حل کردم ممنون میشم برای من توضیح بدین که منشا این حس پوچ از کجاست و من از روی چه تمایلی مثلا جنسی و...زود وابسته بازیگری میشوم درضمن من این مسئله مهم را دریافتم که من تا فیلم یک بازیگر را ندیدم و فقط عکسش رادیدم یا اسمش را شنیدم اصلا توجهم به ان جلب نشده بود به محض اینکه یه فیلم از او میبینم انگار همون بازیگر قبلی نیست و برایم متفاوت میشود فکر کنم مشکل من از انجا نشات می گیرد که من هرچیزی را که در فیلم از بازیگری میبینم باور می کنم و وری یه ان نگاه می کنم که انگار در زندگی واقعی جریان دارد و من دوست دارم در انجا باشم ممنون میشم راهنماییم کنید ممنون از شما عزیزان زحمت کش دستتون رو میبوسم

تصویر مشاور شهر سوال

با سلام و احترام مجدد.
از اظهار لطف شما بسیار ممنونیم. کاربرگرامی شهر سوال، همانطور که پیشتر هم خدمت شما عرض شد، پاسخ دقیق و کامل شما مستلزم داشتن اطلاعات دقیق و بررسی بالینی شما توسط متخصص است. نکته ای که خود شما هم اشاره کردید در خصوص تأثیر تصاویر متحرک فیلم ها بر روی مخاطب، کاملا درست است. اصلا اساس کار رسانه و سینما تأثیر بر مخاطب است که از طریق صدا و رنگ و محتوای هیجانی تقویت می گردد. اما ممکن است با توجه به شدت و ضعف یک محصول رسانه ای و از سوی دیگر میزان اثر پذیری مخاطب، این مسئله اثرات متفاوتی داشته باشد.
هرچند شا با استفاده از راهکارهای ارائه شده و توصیه های کارشناسان ما توانسته اید تا حد زیادی بر مشکل تان غلبه پیدا کنید، اما برای حل کامل مشکل لازم است زیر نظر یک مشاور جلسات مشاوره را ادامه دهید.
موفق باشید.

به نام خدا
ببینید رفقا
هر چیزی ممکنه و هنگام آرزو کردن به بزرگی آرزو فکر نکن بلکه به بزرگی خدا فک کن که هر چیزی براش ممکنه درضمن شما اگه واقعا اونو بخواهی راه هایی زیاد برای رسیدن بهش پیدا میکنی مثل قانون جذب و..... به نظرم به کانال استاد افلاکی تو تلگرام به نام اسرار کوانتومی اشرف مخلوقات بپیوندید تا به شما در این رابطه کمک بشه

سلام
من یه پسر ۱۶ ساله هستم که از کودکی چند آرزوی محال داشتم که همیشه به نظر دیگران مسخره بود ولی آن ها نیز حق داشتند چون خواسته هایم از اغلب جنبه ها به خصوص جنبه ی مادی غیر ممکن بودند
من به ورزش های رزمی علاقه خاصی داشتم و دارم و یکی از ارزوهای غیرممکن من این بود که یک بازیگر و ستاره در هالیوود باشم و در کنار دیگر بازیگرانی که واقعا عاشقشان هستم در فیلم ها شرکت کنم نمیدانم این شدنی است یا خیر اما واقعا میخواهم که به وقوع بپیوندد اگه دوستانی هم هستن که راه حلی در این مورد میدونن لطفا بنویسن ممنون میشم
من واقعا میتونم اونایی که در مورد عشقشون با افراد خارجی داشتن رو درک کنم و اینم آرزوی من و خواسته ی من امیدوارم شما هم منو درک کنین و به نظرتون مسخره نیاد

تصویر شهرسوال

با سلام و احترام خدمت شما دوست عزيز.
نکته اي که شما مطرح کرديد شايد مورد نظر بسياري از نوجوانان هم سن و سال شما باشد! اين مسئله را نه ميتوانيم صددرصد رد کنيم و نه صددرصد قبول کنيم. چند نکته را که شايد خود شما هم بدانيد عرض ميکنيم: نکته اول اين که خيالات و آرزوها و رؤياپردازي از ويژگي هاي دوران کودکي است و به هيچ وجه نميتوان به بچه اي که آرزويي در سر دارد به خاطر اين مسئله خرده گرفت! البته ممکن است مصداق و مورد اين خواسته ها و آرزو ها متفاوت باشد اما اصل خيالپردازي و آرزو کاملا طبيعي است. بسياري (يا شايد اکثر) از اين آمال و آرزو ها هم چيزهايي دست نيافتني هستند.
نکته ديگر اين که آمال و آرزوهاي انسان در طول عمر، با توجه به شناختي که از دنيا و اطراف خود دارد و ساير اوضاع و شرايط و البته ميزان واقع نمايي آنها و امکان دسترسي به آنها، تغيير مي کند. حتما خودتان يادتان هست يا شنيده و ديده ايد که در دوراني از زندگي مثلا رفتن به يک پارک بازي خاص، يا داشتن يک دوچرخه يا يک ساعت مچي يا يک تبلت يک آرزوي خيلي مهم و دست نيافتني براي ما بوده و اين آرزو ها رفته رفته تغيير کرده و مثلا در بزرگسالي ممکن است ازدواج با يک همسر مناسب يا داشتن يک خانه آنچنان و خودرو و غيره تبديل به آرزوي اصلي يک انسان تبديل بشود. جالب آن است که اکثر اوقات وقتي پس از گذشت چند سال به آرزوها و افکار قبلي فکر ميکنيد ممکن است برايتان خنده دار يا بچگانه باشد. پس منتظر باشيد که با بالارفتن سن و پختگي بيشتر و کسب تجربيات بيشتر خيلي از ارزوهاي قبلي تان از بين برود و آرزوهاي جديدي ايجاد شود.
نکته ديگر اين که هر نوع تفکر و ذهنيتي در انسان ميتواند ناشي از زمينه ها و عوامل تحريک کننده آن باشد. مثلا اگر شما همواره و شبانه روز فيلمهاي يک بازيگر خاص را مشاهده کنيد و اخبار و اطلاعات او را پيگيري کنيد طبعا در اوقات فراغت هم به آن فکر ميکنيد، در تنهايي به او مي انديشيد و شبها در خواب او را خواهيد ديد. اي مسئله کاملا طبيعي است. البته نوع شخصيت و عواطف هر فرد ميتواند اين مسئله را تشديد کند يا کاهش دهد. بنابراين شما با دور کردن خودتان از محرکهاي مربوط به اين مسئله تا حد زيادي اين مسئله را کنترل کنيد.
نکته آخر اين که براي کمک به خودتان و کنترل اين وضع، توصيه ميشود علاوه بر از بين بردن زمينه افکار مذکور، زمينه را براي ايجاد افکار مثبت و مطلوب ايجاد کنيد. مطالعه سرگذشت بزرگان ديني و تاريخي و يا مثلا مطالعه زياد کتابهاي خوب. مطالعه سرگذشت انسانهاي موفق در تاريخ و يا در زمان معاصر اعم از مشاهير ادبي و علمي و حتي افراد موفق اقتصادي! و در کنار همه اين کارها، تقويت پيوند معنوي تان با خداوند بزرگ ميتواند اين روند را تسهيل نمايد.
موفق و پيروز باشيد.

/۳۹۱۵۵۴/

چرا این حرف رو میزنید؟؟ خداوند هوش و قدرت را به ما داده تا به آرزو های خود برسیم افکاری که دوست داریم را داشته باشیم با کسی که دوست داریم ازداواج کنیم آرزو کنیم و خیلی کارهای دیگر
جمعا می توان گفت زنگی کنیم
دوستان خواستان توانستن است

یاحق

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام من دختری ۱۶ ساله هستم و یک ساله که عاشق خواننده کره ای شدم که ۲۲ سالشه وقتی که می خنده باهاش میخندم و وقتی که گریه می کنه باهاش گریه می کنم کل زندگیم شده فکر و خیال همش اونو با خودم تصور می کنم هروز بیشتر از قبل بهش علاقه مند میشم و هروز درمورد اون با خودم حرف میزنم و عکس ها و فیلماش را نگاه می کنم مدتی که اینترنت نداشتیم اونو ترک کردم اما به دلیل تنهایی دوباره به سمتش اومدم نمیدونم این علاقه تاکی ادامه داره آخه همه بهم میگن خل شدی که عاشق یه ادم چشم با دامی هستی آخه اون اصلا به تو نمی خوره و این حرفا ولی من بازهم عاشقشم و نمیدونم چه جوری ازش دل بکنم از طرفی هم استرس کنکور دارم لطفا یه راه حلی برای رهایی از این سیاه چاله پیشنهاد بدید ممنون میشم

تصویر شهرسوال

با عرض سلام و احترام؛ سپاس از اينکه اين مرکز را براي مشاوره خود انتخاب کرده‌ايد، اميدواريم راهنمايي خوبي براي شما باشيم.
اگرچه عشق و علاقه به جنس مخالف ريشه در ميل و كشش غريزي دارد، ولي عشق و علاقه يک طرفه آنهم به کسي که امکان ازدواج وجود ندارد، به هيچ وجه امر مطلوبي قلمداد نمي‌گردد؛ اين گرايش و علاقه مي‌تواند نشان از عزت نفس پايين، عدم استقلال رواني و انضباط فکري، رفتاري و همچنين عدم دورانديشي و همه جانبه‌نگري شما باشد. چرا که هر کسي مي‌تواند عاشق فرد ديگري گردد و سال‌ها در فکر وصال معشوق روزها به شب برساند. اگر او اولين فردي است كه به وي علاقه‌مند هستيد و عاشق شخصيت او گرديده‌ايد، تنها و آخرين فرد روي زمين نيست كه مي‌تواند شما را خوشبخت كند، بلكه چه بسا بهتر از وي نيز يافت خواهد شد. کافي است ذهن‌تان را از او منصرف کنيد و به آينده بهتر بر اساس واقعيت‌ها بينديشيد. ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند و آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند. پس ابراز علاقه يک طرفه، علاوه بر اينکه فايده‌اي ندارد، نشان از ضعف شما مي‌شود. بهتر است تا زماني كه موقعيت ازدواج پيش نيامده است، فكر و ذهن خود را از مسائل مربوط به ازدواج، خالي كنيد. بيشترين هم و غم‌تان درس و ادامه تحصيل باشد، چرا كه اولا بهترين فرصت براي رشد و كمال و كسب مدارج علمي و عملي، دوران جواني است؛ از اين‌رو مي توانيد با عمق بخشيدن به مطالعات و فعاليت هاي علمي در زمينه رشته تحصيلي خود، به يكي از امتيازات و ارزش هايي كه مي تواند براي آينده و خوشبختي تان مؤثر واقع شود، دست يابيد. ثانيا با كمتر فكر كردن در اين زمينه و از طرف ديگر توجه نمودن به تحصيل و مطالعه و پيشرفت هاي علمي، اعتماد به نفس‌تان بيشتر خواهد شد. در نظر داشته باشيد که صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه شما هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که به عنوان يک اصل مهم بايد مورد توجه قرار گيرد، پيشگيري از عشق و علاقه يک طرفه و يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست. سعي کنيد با ساماندهي نظام عاطفي و شناختي خود در راهي گام نهيد که ازدواج عزتمندانه، مقتدرانه و به دور از هر گونه دلسوزي و ترحم از طرف مقابل در پي داشته باشد. در ادامه نکات و راهکارهاي براي تقويت اعتماد به نفس و عزت نفس بيان مي‌شود:
۱. سطح عزت نفستان را افزايش دهيد، براي آنكه دوباره به عزت نفس دست يابيد نكات زير مي‌توانند مفيد باشند:
- هر روز ساعتي را براي خوشحال كردن خودتان اختصاص دهيد.
- روي نكات مثبت و موفقيت‌هايتان تمركز كنيد.
- «نه» گفتن را ياد بگيريد.
- به خواسته هايتان توجه كنيد.
- براي آنكه مورد پسند ديگران قرار بگيريد، سعي نكنيد خودتان را تغيير دهيد.
- به‌نظر خودتان اهميت دهيد.
- در ذهنتان تصوير مثبتي از خود داشته باشيد.
- با افراد مثبت نشست و برخاست كنيد.
- از خودتان مواظبت كنيد.
۲. نقاط قوت خود را در يک برگه يادداشت کنيد و مجموعه اي از توانمنديهاي خود را شناسايي کنيد. و در مورد خود واقع بين باشيد. انسان بايد خود را با همه توانمندي ها و شرايط خاص خودش بپذيرد و قبول کند که من با همه محدوديت هايم اين هستم و در عين حال محاسن و نقاط قوتي نيز دارم.
۳. سعي کنيد افکار منفي را از خود دور کنيد و آنها را با افکار صحيح جايگزين کنيد.
۴. افکار تحقير کننده را از خود دور کنيد.
۵. سعي کنيد توجه خود را به توانمندي ها و قابليت هاي خود معطوف کنيد و نقاط ضعف خود را کوچک بشماريد.
۶. تلقين مثبت را فراموش نکنيد. به خود تلقين کنيد که من از بقيه چيزي کم ندارم؛ خيلي نقاط مثبت دارم که خيلي از افراد ندارند؛ من نبايد ترسي از حضور در جمع داشته باشم؛ همه کساني که به راحتي در حضور استاد صحبت مي کنند در توانايي ها و استعداد ها با من همطراز مي باشند و جاي نگراني نيست.
۷. هرگز خود را سرزنش نکنيد.
۸. زماني که در روابط خود با ديگران شکست مي‌خوريد، سعي کنيد تفسيري منطقي از اين شکست داشته باشيد؛ به جاي اينکه اين شکست را به خود و دائمي اِسناد بدهيد، آن را به عوامل بيروني مستند کنيد و آن را ناپايدار قلمداد کنيد.
۹. قدرت تحمل خود را براي مواجه شدن با ناکامي هاي احتمالي افزايش دهيد.
۱۰. از مقايسه کردن خود با ديگران بپرهيزيد و تفاوتهاي فردي را مورد نظر قرار دهيد.
۱۱. به خاطر داشته باشيد که بعضي اوقات شکست ها و ناکامي ها خود برکت هستند و انسان با کوله باري از تجارب حاصل، اهداف و برنامه هاي زندگي خود را مورد بازنگري قرار مي دهد و با انتخاب رويه و حرکت تازه، توفيقات بيشتري را کسب مي کند.
۱۲. بخشي از اوقات خودتان را براي ورزش، استراحت، تفکر، تنش زدايي و تمرين آرامش رواني ـ عضلاني اختصاص دهيد. رهايي از نگراني ها و تنش هاي رواني براي شما امري لازم و ضروري است.
۱۳. سعي کنيد در برقراري ارتباط با ديگران ابتکار عمل را به دست بگيريد. چيزي بدهيد و يا مطالبه کنيد. (مثلا شيريني و ميوه تعارف کنيد، قلم و تقويمي هديه کنيد، سؤالي بپرسيد و يا کتاب و مجله اي را به امانت بخواهيد و ...).
انشاالله موفق باشيد.

/۴۰۴۶۶۹/

سلام من مهدی هستم ۱۷ ساله و عاشق زنی شدم که از خودم حداقل ۲۰ سال و شاید بیشتر بزرگتر است که نامش کریستن دانست بازیگر آمریکایی هستش من احساس افسردگی میکنم به نظر شما این حس عاشقی همیشه بامن هستش یا درگذر زمان از بین خواهد رفت چون دیگه واقعا خسته شدم و نمی توانم این عشق دست نیافتنی را تحمل کنم با این که من دوست دارم همیشه به او علاقه مند باشم مرسی و من دچار افسردگی شدم و در ذهنم چیزهای عجیبی میچرخد که ناگفتنی است

تصویر شهرسوال

پرسشگر گرامي، سلام؛ خوشحاليم که در خدمت شما هستيم و با شما همفکري مي کنيم. علاقه و عشق در سن شما امري طبيعي است. در اين سن بايد مراقب دلتان باشيد و نگذاريد قلب تان به کسي گره بخورد که به شما علاقه ندارد يعني اسير عشق يکطرفه نشويد. خيالپردازي در مورد فرد مورد علاقه باعث مي شود که اين علاقه بيشتر شود بنابراين قدم اول جلوگيري از زياد شدن اين علاقه با فکر نکردن و دنبال نکردن کارهاي اوست.
در مورد بازيگران يکي از چيزهايي که باعث مي شود به آنها علاقه مند شويد شهرت است. آنها محبوبيت زيادي در جامعه دارند و همين باعث علاقه شما نيز مي شود. نکته ديگر که مي تواند باعث علاقه به آنها شود. نقش هايي است که ايفا مي کنند. ممکن است در يک نقش خاص رفتارهايي را از خود نشان دهد که شما را تحت تاثير قرار دهد ولي شخصيت بازيگر غير از شخصيتي است که بازي مي کند. شما در سني هستيد که هيجان و احساسات در شخصيت شما بالاست و گاهي افسار گسيخته مي شود و نمي شود کنترلش کرد ولي بايد کمي هم واقع بين بود. بايد به اين فکر کنيد که او در زندگي شخصي اش کاملا متفاوت از نقشي است که بازي مي کند.
مسئله اساسي اين است که وقتي بازي بازيگري را مي پسنديد اين موضوع را شخصي نکنيد. اينکه من بايد او را ببينم، او بايد مرا ببيند.
در شرايط فعلي بهترين تصميم اين است که سعي کنيد او و کارهاي او را دنبال نکنيد. کارهاي او را دنبال نکنيد و سعي کنيد به او فکر نکنيد. او را از زندگي تان خط بزنيد و اگر فکر او و يا گذشته به ذهن تان آمد سريعا به چيز ديگري فکر کنيد. اگر نمي توانيد با فکرتان مقابله کنيد از تکنيک شمارش استفاده کنيد. يعني براي مقابله با يک فکر خاص از ۱۰۰۰ بصورت معکوس بشماريد، به اين صورت: ۱۰۰۰، ۹۹۹، ۹۹۸ و .... آنقدر به شمارش ادامه دهيد تا آن فکر کاملا از ذهن تان خارج شود. اگر با وجود شمارش باز فکرتان درگير اوست سعي کنيد سه تا سه تا بصورت معکوش از ۱۰۰۰ کم کنيد. سعي کنيد سرتان را شلوغ کنيد. هميشه کاري براي انجام دادن داشته باشيد. هر روز ورزش کنيد. رابطه قوي تري با خدا برقرار کنيد و گاهي با خدا درد و دل کنيد. سعي کنيد دوستان زيادي داشته باشيد و گاهي اوقات تان را با آنها سپري کنيد. اميدواريم هر چه زودتر آرامش قبل را کسب کنيد.

/۴۰۴۶۸۰/

عاشقی دختری امریکایی شدم که خودش عشق داره وقتی اون پسره رو کنارش میبینیم انگار چاقو خورده توشکمم خیلی سرد وافسرده میشم گریه میکنم فقط به مامانم گفتم
اگه از قیامت نمی ترسیدم خودکشی کرده بودم همیشه آرزوی مرگ میکنم همه ی امیدم از زندگی را از دست میدم مامانم هم دلداریم میده الان ۱۴ سالمه یک ساله درگیر این موضوع هستم امیدی که دارم فقط مرگ هست کسی هم نیست دلداریم بده چون در خانواده طلاقی به دنیا امدم ماهی یکبار فقط مامانم را میبینم از راه کنترل ذهن هم نشد
چون عشقمه دیگه ارزوی من فقط مرگه چون عشقم خودش عاشقه

تصویر شهرسوال

با سلام و احترام
از اعتماد شما به اين مرکز پاسخ گويي خيلي خرسنديم؛ باعث خوشحالي ماست که بتوانيم شما دوست عزيز و نازنين را راهنمايي بکنيم.
ما احساس شما را کاملا درک مي کنيم؛ به هر حال شما علاقمند شده ايد و يک ميل و گرايش خاصي در دلتون ايجاد شده است. شما فرد مقابل را خيلي دوست داريد و نمي خواهيد از دست بدهيد. يک تعلق عاطفي خاصي در درون شما شکل گرفته است؛ منتها از آن طرف فرد مقابل با يک فرد ديگري هم رابطه عاطفي دارد و همين موضوع شما را نگران کرده و خيلي ناراحت هستيد.
دوست خوبم؛
اصول زندگي اين است که اگر فردي براي انتخاب و تصميم هاي خود منطقي فکر بکند و نگاه عاقلانه اي داشته باشد، مي تواند زندگي آرامي را داشته و به مراد و خواسته هاي خود برسد.
اگر ما بعد احساس و عواطف خودمان را نتوانيم مديريت بکنيم؛ در اين صورت رفتار ما؛ مثل يک کودک خردسال بوده و هنوز رشد نکرده ايم. احساس و عواطف شما را نسبت به اين قضيه درک مي کنيم؛ منتها هر چيزي و راهي؛ منطقي دارد و شرايطي.
نميشه که همين طوري ما دلمون را ول بکنيم و عقل را تعطيل کرده و بي جهت روحيه خودمون را ببازيم.
يه ذره به موقعيت خودتان نگاه بکنيد؛ چراغ عقل و منطق را روشن بکنيد و با ديد باز به اين مسئله نگاه بکنيد.
گلم؛
اولا: شما در اوائل نوجواني هستيد؛ بايد از اين فرصتها استفاده بکنيد و آينده خودتان را بسازيد. تجربه نشان داده وابستگي هاي عاطفي( به ويژه عشق هاي اينجوري) در اين سن مقطعي هستند و بعد از مدتي اندک؛ سريعا خاموش شده و تغيير جهت مي دهند. در واقع ناپايدار هستند.
نکته بعدي؛
شما به فردي دل بسته شده ايد که ايشان خيلي وفادار نبوده و با يک فرد ديگري در ارتباط هست؛ آيا اين خيانت نيست؟! آيا اين نشان نمي دهد که انتخاب شما صحيح نبوده و اين فرد؛ فرد قابل اعتمادي نيست.
سعي کنيد به اين موضوع با نگاه دقيق بنگريد.
مگر زندگي شوخي است.
در منطق پزشکي: قانون اين است که اگر يک دارويي براي فردي مضر باشد؛ اجازه استفاده را نمي دهند.
اين علاقه که اينجوري شکل گرفته؛ اولا: منطقي نيست، ثانيا: به درد شما نمي خورد. و ثالثا: شما از هر جهت آسيب مي بينيد. همين نااميدي و افسردگي که قسمتي از آثار اين علاقه مي باشد. متاسفانه در روحيه شما تاثير منفي گذاشته است و لازم است با روحيه قوي اين مسئله را فراموش بکنيد و با خيال راحت کنار بگذاريد تا آرامش خودتان را حفظ بکنيد. لازم است براي سلامتي خودتان اين قضيه را خودتان حل بکنيد.
براي فراموش کردن اين موضوع و آرامش ذهنتان:
۱. يک برنامه ورزشي منظمي داشته باشيد.
۲. به عاقبت اين دل بستگي فکر بکنيد.
۳. شما در آينده اي نزديک مي توانيد افراد بهتر و مناسب تري را براي زندگي انتخاب کنيد. (اگر در آينده يک فرد موفقي باشيد؛ و از لحاظ علمي و شغلي به جاي خوبي برسيد؛ بهترينها را انتخاب خواهيد کرد و براي شما لذت بخش خواهد بود. پس براي آينده خوب تلاش بکنيد و با صبوري و توکل به خدا؛ اين دل بستگي را کنار بگذاريد و فراموش بکنيد)
۴. حتما يک مشغوليت ذهني مناسبي را براي خودتان اختيار بکنيد.( برنامه درسي، آموزشي و...)
۵. با خود بگوييد" اگر ازدواج و دل بستگي در اين سن منطقي بود پس چرا اکثر افراد در اين سن مشغول ساخت پشتوانه تحصيلي ، اقتصادي و اجتماعي و جايگاه خودشان هستند ؟" پس وجود فشارهاي جنسي و نياز عاطفي و عدم تخليه هيجان و عواطف در خانواده باعث شده شما اينگونه شتاب زده فکر کرده و به اين حال (نا مساعد) در بياييد.
قطعا و قطعا بدانيد اين احساس در اين سن براي شما مضر است.
۶. سعي کنيد بر روي ترک اين رابطه فکر کنيد. ابتدا با نوشتن دلايل ترک سعي کنيد شناختي نسبت به اينکه " چرا من ترک کنم" داشته باشيد.
۷. با خودتان لحظه اي فکر کنيد و بگوييد "چرا من بايد گداي محبت فردي باشم؟".
۸. تمام محرک هاي بيروني و آثاري که ايشان را در ذهن شما زنده مي کند و تداعي مي کند حذف کنيد.(شماره ،تصوير ، اس ام اس ، مکان و زمان رفت و آمد)
۹. حتما به يک مشاور متخصص مراجعه نماييد تا به شما کمک بکنه که بتوانيد با اين مسئله کنار بياييد و ذهنتان را مديريت بکنيد.
توصيه آخر:
با تصميم قاطع و جدي و توکل به خدا اين مسئله را با استدلال منطقي کنار بگذاريد و به آسيبهاي آن به دقت تامل بکنيد و براي ساختن يک آينده موفق؛ به خوبي تلاش بکنيد و مطمئن باشيد که حتما پيروز خواهيد شد و به آروزهاي خود خواهيد رسيد.

/۴۲۱۶۳۷/

ممنون از روانشناسی خوبتون من واقعا دارم درد میکشم تا حالا ۳بار خودکشی نا موفق داشتم خیلی دلم میخواد از فکرش بیام بیرون هر روز ورزش میکنم وقت بیکاری ندارم توی روز شاید ۱۰نوع خیال پردازی میکنم خیلی دلم میخواد که فکر نکنم دست خودم نیست انگار همیشه کنارمه توی فکرم نمی تونم حتی با روزه هم نشد این احساسی که من دارم عشق عاطفی هست من فقط لازم دارم کنارم باشه دیگه واقعا خسته شدم

تصویر شهرسوال

با سلام اميدوارم که با برنامه ريزي فکري بتوانيد از شر اينگونه احساسات ناخوشايند خلاص شويد ما از موضوعي که شما را آزار مي دهد و شما را تهديد به خودکشي مي کند با خبر نيستيم در واقع داستان زندگي شما و ضربه اي که به شما وارد شده است به صورت دقيق و جزيي نمي دانيم لذا مشاوره جامع و کاملي نمي توانيم براي شما داشته باشيم. اما معمولا عشق هاي عاطفي غير قابل مهار و نابودکننده مانند مواد افيوني است که صاحبش را به ورطه نابودي مي کشاند ولي هيچ وقت به لذتي که در ذهن تصورش مي کرد نمي رساند زماني که معتاد نياز به مواد دارد با هجوم احساسات و فشارهاي عصبي مواجه مي شود و حال بدي را تجربه مي کند و زماني که مواد به بدنش رسيد هم حال خودش را نمي فهمد و نگران تمام شدن مواد در بدنش هست پس دايما در خماري و نعشگي به سر مي برد . پس بهتر است با عزم و همت جانانه خودتان را از اين اعتياد عاطفي نجات دهيد و آزادانه ادامه زندگي بدهيد تنها عشق عاطفي سالم و ماندگار عشق و دلسوزي نسبت به خوداست که باعث مراقبت از خود در برابر آلودگي هاي جسمي و رواني مي شود. سعي کنيد آنقدر در کنار خودتان لذت ببريد و به خودتان و گنج هاي کشف شده و نشده درونتان ايمان داشته باشيد که نيازي به بيرون و منابع بيروني نداشته باشيد و ارتباطات بيروني را بدون نياز دروني و با هدف مشخص برقرار کنيد . قدري در مورد شخصيت هاي مهر طلب تحقيق کنيد و راهکارهاي تبديل نياز به توجه و محبت را به لذت از توجه و محبت ياد بگيريد موفق باشيد.

/۴۳۳۵۸۵/

سلام عرض می کنم به همه ی دوستان‌ .بعضی از پیاماتونو خوندم خیلی هاشون طبیعی هستن برای اینکه بتونید از این عشق هاکه خودتونم معتقدید بی فایده هستند وفقط ذهن مارو مشوش میکنن دور بشید سعی کنید از تنهایی دوری کنید سعی کنید از قبل اجتماعی تر بشید و قوی ترباشید فکر نکنید چون اونا مشهور هستند نسبت به شما برتری دارند همه ما انسانیم استعداد های خودتون رو پیدا کنید و پرورش بدید ومنتظر نباشید بقیه براتون کاری بکنن همه تو ذهنشون مشغولیتی دارن پس این انتظار ها بیجا ویه جور خودخواهی هدف شرکت هایی که بااین خواننده ها قرارداد بستند هم همینه که اونا رو برترین‌ جلوه بدن و موفق هم شدن که به هدفشون برسند اگه دقت گنید نصف کره ایدول هان نصفشونم طرفدارشون .خدارو هزاران مرتبه شکر می کنم که تا به حال نسبت به هیچکس کینه ای نداشتم و ندارم همیشه سعی کردم منطقی رفتار کنم و بقیه رو درک کنم برای همین همه ی اطرافیانم ازم راضی هستند من خودمم یه دخترم تو۱۴سالگیم توسط چند تا از دوستام با گروه اکسو اشنا شدم خدا یجوری قسمت کرد که همه کلاسمون سر از یه دبیرستان دراوردیم باید لوهان رو بشناسید من خیلی
دوسش دارم و براش ارزوی خوشحالی وسلامتی می کنم و امید وارم به طور رسمی بادختری که دلش می خواد ازدواج کنه و عصیراین کمپانیا نشه شاید بگید این چطور عشقیه اره من نسبت بهش هوسی ندارم و هیچ وقت هم نخواستم بهش برسم ولی نمی دونم چرا دیدنش بهم ارامش میده انگار خیلی وقت می شناسمش .اینو گفتم که بدونید احساساتتون نسبت به اطرافیان دست خودتون من خودم خواستم که یه همچین تصویری از لوهان داشته باشم شما هم می تونید.
امید وارم ارزش خودتونو قبل از اینکه دیر بشه متوجه بشید.
برای تقویت ارادتون روزه بگیرید نزدیک ماه رمزونیم Bay guys

سلام من یه دختر ۲۲ ساله هستم فوق العاده دختر احساسی بودم ولی بنا بر شکستای رابطه قبلیم کم کم بی احساس شدم اهنگای خواننده ای رو گوش میدادم که با اون اهنگ واسه دوس پسرم گریه میکردم بعد از مدت ها که با اهنگ ها و شعرای اون خواننده اشنا شدم و طبق نظر همکارم در محل کارم به شدت عاشق احساسات و شعر هاش شدم و احساس کردم‌شخصیت پاک و بسیار احساسی داره و به شخصیتش علاقه مند شدم از محل کارم که اومدم بیرون تو قرنطینه کرونا خواهرم بهم میگفت تو عاشق این خواننده شدی از بعد این صحبت خواهرم من احساس کردم عاشقش شدم ولی در عمق وجودم اینطور نیس من فقط ایشونو بخاطر احساساتی که داره دوس دارم حتی از شخصیتیش هم مطمعن نیستم و الان وسواس فکری گرفتم مدام به ایشون فکر میکنم در صورتی که من دلم نمیخواد اینطور باشه اما حسی در وجودم منو وادار به این احساس میکنه نمیدونم بخاطر تله محرومیت هیجانی یا تله اطاعت از دیگران هستش اینجوریم یا دلیل دیگه داره اما من واقعا نمیخوام به ایشون مریض گونه فکر کنم میشه کمکم کنید

تصویر شهرسوال

با سلام و تشکر اميدواريم که با تمرين و تلاشي که در مورد خودتان انجام مي دهيد بتوانيد قدري احساساتتان را کنترل و مديريت کنيد و منطقي تر فکر کنيد احساس کنيد و رفتار کنيد. ما از تاريخچه دوران کودکي شما با خبر نيستيم لذا نمي توانيم هسته اصلي اين مشکل فعلي شما را کشف کنيم پس عنوان گزاري و برچسب طرحواره خاص فقط در تخصص کارشناس روان شناسي و طرحواره درمانگر است لذا در صورتي که اين برچسب را خودتان براي خودتان انتخاب کرده ايد براي بررسي دقيق تر به يک طرحواره درمانگر حاذق مراجعه فرماييد . اما عشق هاي بي هدف و آني که به صورت زيگزاگي است و به صورت ناگهاني تغيير شکل و رنگ مي دهند و شما را به دنياي تخيلات و اوهام مي برند معمولا نشانه هاي افسردگي و در بعضي مواقع توأم با وسواس است لذا بهتر است با شناسايي و مديريت آن ، هزينه رواني و سرمايه وقت و ذهن خودتان را کمتر درگير اين احساسات کنيد. سعي کنيد ابتدا به اين سوالات جواب بدهيد از خودتان چه مي خواهيد و چه بايد بخواهيد؟ هدفتان در اين دنيا چيست و مي خواهيد چه کارهايي انجام دهيد ؟ بعد با خودشناسي که داريد و يا مراجعه به روان شناس مي توانيد مسير منطقي براي زندگي انتخاب کنيد و در مسير تعيين شده اهداف طولاني مدت و کلان را به هدف هاي خرد و جزيي تبديل کنيد سعي کنيد آرزوهايتان را به هدف تبديل کنيد تا به آن بتوانيد دسترسي پيدا کنيد اين تبديل باعث مي شود آرزوهاي تخيلي از آرزوهاي شدني و ممکن تفکيک شوند. سعي کنيد دعوت احساسات پوچ و بي هدف و نتيجه را رد کنيد و گول احساسات و تخيلات هيجاني خودتان نخوريد. سعي کنيد تا مي توانيد به خودتان محبت کنيد،نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را باور کنيد و به خودباوري و بهره گرفتن از انرژي الهي ايمان بياوريد برنامه هايي براي سلامت جسمي و روحي تان تنظيم کنيد و هر روز آن را انجام دهيد. سعي کنيد منبع آرامشتان را در کنار خودتان و در درون خودتان ايجاد کنيد و نسبت به توجه و تأييد ديگران فقط لذت ببريد ولي محتاج و نيازمند نباشيد. سعي کنيد تا زمان تسلط کامل اگر احساسات فشار مضاعف براي جلب توجه شما به آن ها مي کنند فقط يک زمان مشخص و معيني را براي آنها اختصاص دهيد و در غير زمان مشخص به آن ها بگوييد الان وقت ندارم و بايد تمرکزم بر روي کاري که انجام مي دهم باشد.موفق باشيد.

/۴۳۳۵۸۴/

سلام من پسر ۱۶ ساله هستم عاشق یه دختر ۲۱ ساله‌ای شدم اونم ساکن آمریکاست بخدا منو به مرز جنون کشیده وقتی میخوابم تو رویاهام میبینم تو فیسبوک . اینستا . توییتر . جمیل . ایمیل هر هس بهش پیام فرستادم جواب نداد حالا من چه کار کنم که اون فقط جواب سلامو بده بقیش با خودم

تصویر شهرسوال

سلام بر شما
ممنون از اعتمادتون
بزرگوار حس و هيجان و آشفتگي ذهني شما از سؤالتون قبل فهم است اطلاعات ما درباره شرايط شما ناقص است بفرماييدچطور و از چه وقتي با ايشان آشنا شده ايد؟
آيا ايشان هم به شما وابسته بود؟
چه شواهد و قرائني داريد که او هم تمايل دارد با شما رابطه داشته باشد؟
براي ارتباط با او تا الان چه کارهايي کرده ايد؟
آيا سابقه بيماري جسمي يا رواني مانند تيروئيد، افسردگي،اضطراب داريد؟ آيا دارويي مصرف مي کنيد؟
وضعيت خواب شما دو گفته گذشته چطور است؟ شبها مي تواني بخوابي؟ وسط خواب بد خواب نمي شوي؟ بي قرار هستي؟ آيا سيگار يا الکل مصرف مي کنيد؟ خانواده متوجه شرايط شما هستند.
لطف کنيد سؤالات بالا را پاسخ دهيد در خدمت شما هستم
تمرين: از سايت مشاور فا سخنراني دکتر محمد مجد درباره عشق و دوستي را بشنويد

/۴۴۰۹۷۲/

سلام.ببخشید من یه دختر۱۸ ساله هستم و شیش ساله عاشق یه خواننده ی نه چندان معروفی هستم که دسترسی بهش برام چندان سخت نیست.یعنی میتونم پیداش کنم و ببینمش و عاشقشم.شاید خیلی وضعش خوب نباشه و تیپ و قیافه ی بسیار جذابی نداشته باشه اما ممن واقعا دوسش دارم.شب و روزمه و فکر میکنم نمیتونم هیچ جوره فراموشش کنم.میلیون ها بار تلاش کردم و درگیر این مسله فراموش کردنش شدم اما نتونستم.میدونم به خاطر سنم این احوالات طبیعیه و من خیلی دلم میخواد اون از ذهنم بره و بعد یک مدتی پاک ببشه اما نمیشه.میدونم که نمیشه چون در این که دوسش دارم شکی ندارم.بارها با خودم فکر کردم اگر اون برای من بود حتی اگر با من بدترین رفتار و منش هم داشته باشه بازهم دوسش خواهم داشت.بارها فکر کردم اگر همین الان میومد خواستگاری ام اما دور از جونش یک پا نداشت بازم بهش کشش داشتم و به این نتیجه رسیدم که من اونو دوست دارم به هرررشکلی که باشه.برام مهم نیست بگن زشته یا خوشگل خوشتیپه یا نیست من به جز اون و رسیدن به خودش هیییییییچ چیزی ازش نمیخوام.نمدونم چیکار کنم.چطوری بهش بفهمونم دوسش دارم و چشطوری خودم رو بهش نشون بدم توورخدا کمکم کنید فقط راه برای فراموش کردنش نگید چون نمیتونم.بخدا نمیتونم...

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام..
جوانی ۲۴ساله هستم ...دارای زن و یک دختر ..به اعتقادات مقید هستم ولی چند وقتیه دل شیطانیم فکر های شیطانی میکنه و بفکر یک زن دیگه هستم (شخص خاصی نیست) ....گزرا در اینترنت چشمم به خانمی هالیوودی افتاد و از نظر پوشش معمولی بود و تابحال ندیده بودمش گویا خیلی هم مشهور بود،اول نفهمیدم چرا بدم اومد ازش
ولی نمیدونم چرا بعد ۷سال ازدواج احساس عاشقی کردم ،و دلم بسیار بنده خدارو میخاد!!!متاسفانه پی گیرش شدم و تا ته تهشو در اوردم...........نمیدونم بخدا.....

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام من آرشیدا هستم و دختر هستم
عاشق یه بازیگر دختر به نام مالینا ویسمن شدم من فقط می خوام با هم دوست شیم من از قبل هم می خواستم برم آمریکا ولی الان می خوام اون هم ببینم حتی رنگ مورد علاقش هم میدونم
به غیر از اون از ملیسا بنویست و کریس وود هم خوشم میاد و اونا با هم ازدواج کردن دوست دارم ببینمشون ولی همش عکساشون رو نگاه میکنم و ذهنم مشغوله
به نظرتون حس اشتباهیه که از جذابیت بازیگرا خوشم بیاد آیا بیماریه؟؟

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

اگه میشه به منم جواب بدین . من ۱۶ سال دارم و عاشق یه دختر ۲۳ سال کوبایی تبار آمریکایی شدم انگلیسی بلدم ولی نمیتونم باهاش تماسی داشته باشم البته درسم خوبه و دارم تلاش میکنم تا بتونم به انگلستان یا آمریکا بورسیه بشم . اگه بورسیه بشم میتونم ببینمشون . ولی دردم اینه نمیتونم بهش زنگ بزنم شمارشو ندارم نمیتونم نامه بفرستم خیلی گرونه توی اینیستاگرام هم بهم جواب نمیده در ضمن من و کامیلیا کابیو (همون خواننده) هر دو مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی جبری هستیم . به نظرتون شانسی هست؟؟؟؟

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام من ۱۵ سالمه و عاشق یک بازیگر ترکی شدم درواقع وقتی فیلم میبینم خیلی تو حس میرم و تصورات و خیالات راحتم نمیزاره حتی بعضی مواقع خوابش رو هم میبینم و با خودم فکر میکنم که شاید اون هم داره به من فکر میکنه شاید از نظر خانواده ها خیلی احمقانه باشه که دختری همسن من عاشق بازیگری ۳۵ ساله بشه حتی با اینکه میدونم بهش نمیرسم و با کلی نا امیدی فقط عکساشو میبینم و میدونم که هیچ وقت نمیتونم از نزدیک اون رو ببینم
واقعا حس خیلی عجیبیه که درونم احساس میشه و نمیتونم دربارش با کسی حرف بزنم
به نظرتون حس نا امیدی برای دیدنش اشتباهه؟

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام ، من عاشق یک دختر بازیگر که آمریکایی است و نامش ایزابلا مونر هست. من بسیار فکرم مشغول ایشان شده است.نوجوانی ۱۵ ساله هستم. من تمام کارهایی که شما گفتید را کردل ان ولی نمی توانم. و عشقم را هم سعی کردم با اطلاعات از زندگی خصوصیش نابود کنم ولی نشد و بدترهم شد و تحت تاثیر قرارم داد. من هم به فکر آمریکا رفتن دارم و امکاتش هم هست ولی نمیدانم چگونه پیدایش کنم. کمک کنید تا راهی پیدا کنم . ممنون.

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

با سلام دختری ۱۵ ساله هستم و دوستی دارم که به شدت عاشق یک خواننده شده وواقعا داره برای رسیدن بهش تلاش میکنه و گفته اگر ب او نرسم خودم را میکشم خیلی نگرانشم چکار باید بکنم

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام
من الان یک پسر ۱۸ ساله سمپادی هستم امسال اولین بار کنکور میدم. ۱۰ سالگی به یک بازیگر امریکایی که خیلی اختلاف سنی داشتیم علاقه مند شدم خیلی دنبالش میکردم و کل ذهنیاتم رو تا چندین سال درگیر کرده بود طوری که تا همین دو سه سال پیش بازهم کمی از احساس گذشته باقی مانده بود. روی زندگی ام هم خیلی تاثیر گذاشت نمیشه گفت تاثیر منفی داشت ولی خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود ولی این علاقه سرد شد.
اما الان حدود یک ماه هست به شدت به یک دختر خوانندهی کره ای۲۲ساله علاقه مند شدم و دائما آهنگهاشو گوش میدادم و عکسشم تا قبل از اینکه مطالب شما رو بخونم پسزمینه گوشیم بود، ولی الان پس زمینه ام رو عوض کردم همه ی اهنگ هایش رو هم پاک کردم ولی حالم بدتر شده و دارم هر روز بیشتر بهش فکر میکنم. هیچ چیز غیر ممکن نیست ولی خب میدونم احتمال اینکه روزی بتونم باهاش باشم خیلی کمه ولی بازهم نمیتونم خودم رو قانع کنم و این موضوع کم کم داره به کنکورم صدمه میزنه. مطالب سایت رو که خودم هم ناامید شدم هم امیدوار چون مثل اینکه موردی هم بوده که خانومی تونسته با فرد مورد نظرش ارتباط برقرار کنه.
چون داخل متن از پارانویا هم حرف زده شده بود در موردش تحقیق کردم و فهمیدم که من سال هاست ازین بیماری رنج میبرم نه تنها از عشق بی وصال بلکه از بدگمانی نسبت دیگران و توهم دسیسه چینی دیگران و توهمات سیستماتیک چه در مورد عشق و چه در مورد سایر موضوعات زندگیم
الان تصمیم گرفتم با یک روانپزشک مشکلم رو درمیون بزارم به نظر شما امکانش هست به عشقم برسم؟ باید چیکار کنم ؟ دلیل این بیماری لعنتی چیه که سال هاست منو درگیر کرده!! اگر برم روانپزشک پرونده ای که تشکیل میدن در اینده مشکل ساز نمیشه ؟! لطفا قبل از اینکه کار به جاهای بدتر بکشه پاسخ بدید
با تشکر لطفا در اسرع وقت پاسخ بدهید

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

سلام وقتتون بخیر ، منم عاشق یه خواننده دختر خارجی شده بودم و صحبت هاتون کاملا در من صادق بود و فهمیدم که این چیزی جز عشق بیهوده و پوچ و خیال بافی نیس، ایشالا که راهکاراتون بتونه برام سودمند باشه و من هم یه راهکار دارم که شاید برای دوستان سودمند باشه، بنظرم وقتی آدم دچار همچین احساساتی میشه باید بگه که چرا من دنبالش برم و آخر هم شاید ازم خوشش نیاد، من خودم باید بتونم که یه آدم موفق و معروف بشم که تا اصلا اون بیاد دنبال من، چرا من برم دنبال اون تامام

تصویر شهرسوال

سلام دوست گرامی و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

من یه زن ۳۶ ساله ام که مدت زیادی عاشق یک هنرپیشه هالیوودی بودم و همه میدونستن تا اینکه با هم ارتباط برقرار کردیم فقط چت اما واقعا خوشحال نبودم چون اون معروف بود و من آزاد او نمیتونست خیلی خوشحالم کنه همیشه مدیر برنامه هاش برامون تصمیم میگرفت و من بسختی ازش جدا شدم او مخالف بود جدا بشیم اما واقعا دل به آدم معروف نبندید اونها نمیتونن شما رو خوشحال کنن و هرکس بهشون نزدبک بشه فقط از دور خوشحاله جلوی دوربین اونها حتی برای خودشونم نیستن چه برسه برای فن هاشون

من یک دختر ۱۳ ساله بودم و از اون موقع عاشق یک بازیگر ترکیه ای شدم.
این ۱۵ سالمه تفاوت سیمون خیلی چشمگیره من حتی این موضوع رو به هیشکی نگفتم اینقدر حالم بده دیگه نمیدونم چیکار کنم صبح تا شب شده افسردگی و آه ولی اون حتی من رو هم نمیشناسه.

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

من ۱۸ سالمه دو سال که عاشق بازیگر زنی شدم که از من بزرگتر و تازه ازدواج هم کرده هر کاری می کنم نمی توانم فراموش کنیم چند بازی در خواب دیدمش و بد جوی عاشقشم واقعاً نمی دانم چکار کنم

تصویر شهرسوال

سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز

با عرض معذرت، متاسفانه امکان پاسخگویی از این سامانه دیگر مقدور نیست.

برای ارسال پرسش و دریافت پاسخ، از راه های ارتباطی ذیل استفاده بفرمایید. دوستان کارشناس در این بخش ها خدمت شما هستند:

۱) نسخه جدید "اپلیکیشن پاسخگو"

این برنامه را می توانید از این لینک دریافت کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app

۲) اگر امکان نصب و استفاده از برنامه فوق را ندارید، می توانید با مراجعه به این آدرس اینترنتی و ثبت مشخصات، پرسش خود را از طریق وبسایت مطرح نمایید:
https://user.pasokhgoo.ir

نظرات