کلام و عقاید

آیا نمی توان فرض کرد انبیاء قادر به معجزه بوده اند چون موجوداتی فضایی بودند و به دروغ ادعای پیامبری کرده اند؟

انبیاء کسانی بوده اند که قبل از رسالت و نبوت خود سالهای سال در میان مردم زندگی کرده اند و مردم آنها را می شناخته اند. و اگر بنا باشد چنین فرضیات سستی درباره آنها مطرح کنیم، این سخن سست منطقا باید در مواضع دیگر نیز مطرح شود. مثل آنکه کسی بگوید پدر و مادرش، واقعا پدر و مادر او نیستند. بلکه موجوداتی فضایی هستند و ... در حالی که درگزاره های تاریخی زندگی انبیا چنین سخنانی چنین سخنانی به هیچ وجه دیده نمی شود .

تروریست هایی که خود را شهید می دانند و به خاطر خدا آدم می کشند، به بهشت می روند؟

زمانی فرا می رسد که در بین امتم گروهی بیایند که خوب سخن گویند، امّا کردارشان بسیار زشت است. دیگران را به کتاب خدا فرا می خوانند، امّا هیچ آگاهی ای از آن ندارند.

آیا در اسلام با توجه به نماز و عبادات استیجاری، بهشت فروشی نمی شود؟

چندین فرق بین نماز استیجاری و بهشت فروشی دیده می شود:
۱-در اسلام هیچ کس به رها کردن نماز و عبادت خود تشویق نمی شود. بلکه به عکس، رها کردن عبادت مورد مذمت علما است.
۲-در مقابل این عبادات استیجاری، هرگز وعده بهشت به کسی داده نشده و نمی شود. بلکه تمام مساله انجام تکالیف است و سرنوشت بهشت و جهنم جز به دست خدا نیست.
۳-انجام دادن عبادات استیجاری منحصر به گروه و طایفه خاصی نیست و هر کس ممکن است آن را انجام دهد، بنابراین نمی توان علمای اسلام را در این زمینه متهم کرد.
و...

چرا بیشتر جرم و جنایت ( مخصوصا بمب گذاری و کشتار مردم بیگناه) در کشورهای مسلمان هست؟

اگر چه امروزه اخبار این گونه در ذهن متبادر می سازد که این اعمال غالبا در کشورهای مسلمان روی می دهد اما باید توجه داشت که اولا این شرایط مربوط به دوره خاصی از تاریخ است و همیشگی نبوه و نیست. ثانیا این اعمال ربطی به مکتب اسلام ندارد. ثالثا آتش افروز اصلی ماجرا، کفار هستند.

با توجه به پایان دوره جزم اندیشی و مطلق گرایی، چگونه دین می تواند با این صفات باقی بماند؟

به نظر می رسد کسانی که سخن از پایان دوره جزم گرایی می گویند، به سخن خودشان دقت کافی ندارند و برای هشیار کردنشان کافیست بپرسیم که : آیا به طور قطعی و جزمی، دوران جزم گرایی تمام شده است؟

چطور می‌شود اثبات کرد که حضرت محمد (ص) پیامبر خداست؟

حضرت محمد (ص)

شهر سوال ـ نخستین راه برای شناسایی پیامبران واقعی از مدعیان دروغگو، همان اعجاز و امور خارق‌العاده پیامبر است. اعجاز از این جهت گواه بر صدق ادعای مدعی است كه دادن قدرت بر كارهای خارق العاده كه از توانایی نوع بشر بیرون است به كسی كه به دروغ ادعای سفارت و نبوت می‌كند، موجب گمراهی مردم است و با هدف خداوند جهان كه همان هدایت و سعادت مردم است سازگار نیست، در این صورت وجود چنین قدرت خارق العاده گواهی بر راستگویی پیامبر خواهد بود.

آیا به کار بردن مفهوم علیت درباره غیر مادی که آن را تجربه نکرده ایم، ممکن است؟

ما قبل از آنکه بخواهیم دست به کار تجربه شویم، علیت را فرض کرده ایم! و الا با تجربه، به دنبال برآوردن چه هدفی هستیم؟ آیا جز این است که تجربه کننده، می خواهد روابط علیتی بین موجودات را کشف کند. در این صورت او قبلا رابطه علیت را فرض کرده است.

منظور از واجب بودن، در واجب الوجود (خدا) چیست؟

اگر واجب الوجود را یک مفهوم در نظر بگیریم، بدون آنکه جمله ای مد نظر قرار گرفته باشد و موضوع و محمولی داشته باشیم، منظور از واجب الوجود، همان غنی مطلق است. یعنی موجودی که هیچ نقص و نیازی ندارد.

آیا می توان عدم وجود خدا را تصور کرد؟

این گزاره، غلط است. و تناقض در درون آن نهفته است. و اگر کسی گمان می کند که می تواند عدم خدا را تصور کند، به این دلیل است که او مفهوم خدا را اصلا درنیافته است. و اگر خدا را درست متوجه می شد، هرگز نمی توانست عدم او را تصور کند.

آیا شیطان می توانند در پیامبران نفوذ کند؟ اگر نمی تواند ترک اولی توسط پیامبران چه معنایی دارد؟

باید دقت کنیم که ترک اولای پیامبران در حدی است که اگر ما بدانجا برسیم، خود را در قله های عالی تقوا خواهیم دید. مثلا قرآن حضرت یونس را مذمت می کند که خوب صبر نکند و رفتن از میان قومش ترک اولی بود. این نکته زمانی برای ما خوب روشن می شود که بدانیم مطابق روایات، حضرت یونس حدود سی سال قومش را انذار کرد و تنها دو نفر به او ایمان آوردند. یعنی آنچه قرآن بی صبری می خواند، در منظر ما، صبری بسیار عظیم بوده است. پس ترک اولای پیامبران، با زشتی هایی که از ما سر می زند، فرسنگ ها فاصله دارد.

رابطه عقل با وحی چیست؟

با توجه به این مقدمات همگان می دانند که برای ورود به اسلام و پذیرش اصول آن، تقلید جایز نیست. بلکه هر کس باید با تحقیق و استفاده از عقل خویش، اصول را برای خودش حل کند. بنابراین رابطه بین عقل و وحی (دین) کاملا روشن است. چرا که خود دین مدعی است که بدون تائید عقل، مجوز ورود به حیطه خویش را نمی دهد. و با این حال قطعا نمی توان مدعی تعارض بین عقل و دین شد.

با توجه به اینکه بعضی متخصصان همجنس گرایی را یک نوع بیماری می دانند، چرا آن را گناه می دانید؟

اولا انسان مختار است و ژنتیک او را به عملی مجبور نمی کند. ثانیا چرا مساله ای که امروز با آن مواجه هستیم، در تاریخ مسیری همیشگی نبوده است؟ ثالثا به فرض که این مساله یک بیماری است چرا به جای درمان این بیماری، خود را تسلیم آن می کنند؟